پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850814073
با «ايران، ايران» از آمريكا برگشتم، رفتم جبهه
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ايران- مجيد رئوفي: حسين زمان، خواننده پاپ نسل اول بعد از انقلاب دوباره با «قصه نگفته» وارد فضاي موسيقي شده است. آهنگ «ايران، ايران» عجيب با صداي حسين زمان شنيدني است. با صداي مازيار هم كه عالي بود. آهنگ «ايران، ايران» به خاطرة جمعي يك نسل تبديل شد و حالا حسين زمان با اجراي مجدد اين ترانة به ياد ماندني، اين خاطره را دوباره زنده كرده است. سوگلي آلبوم جديد حسين زمان پس از 5سال سكوت، همين ترانه «ايران، ايران» است. چند خوانندة ديگر هم اين ترانة خاطرهساز را خواندهاند. اما بدون شك پس از كار مازيار، ميتوان اجراي حسين زمان را پرحس و حالترين اجراي اين ترانه دانست. وقتي ميخواند: «ايران، ايران / سرم روي تن من / نباشه گر كه بيگانه بشه / هموطن من» شنونده وارد فضاي جديدي ميشود. فضايي كه ما بارها دركش كردهايم. کار روي آلبوم جديد را از کي شروع کرديد؟ آلبوم قصة نگفته حدود چهار سال پیش کلید خورد. باید گفت این آلبوم، یک آلبوم قدیمی است که تازه منتشر شده. مسائل و مشکلات متعددی باعث این تأخیر شد. البته آلبومهای قبلی من نیز بهطور متوسط با فاصلههای یک و نیم تا دو ساله منتشر شده که به نظرم کاملا معقول و متعارف است و قرار نیست ما تبدیل به ماشین تولید نوار موسیقی شویم. چرا كار اينقدر دير منتشر شد؟ تهيهكننده قبلي كه مايل نيستم اسمشان را بگويم، بيشتر طالب كارهاي بازاريپسند بود كه من زير بار اين موضوع نميرفتم و كار معلق ماند. تا اينكه سروش پيشنهاد همكاري داد و كار توليد و منتشر شد. قرار بود اسم آلبوم «افسانه» باشد. چرا اسم را عوض كرديد؟ ابتدا قرار بود نام آلبوم افسانه باشد و بعد هم به اسم «ايران من» رسيديم. اما چون قبلا آلبومهايي با اين عناوين منتشر شده بود،نتوانستيم از آنها استفاده كنيم و نام آلبوم شد «قصه نگفته»، كه يكي از قطعات آلبوم است. درباره قطعه ايران توضيح بدهيد. قبل از شما مازيار و يکي دو خوانندة ديگر هم اين ترانه را اجرا کرده بودند. چرا اين ترانه را مجددا اجرا کرديد؟ این ترانه ابتدا در سال59 توسط مرحوم مازیار اجرا شد و من در آن زمان در خارج از کشور مشغول تحصیل بودم. يادم ميآيد وقتی ترانة ایران ایران توسط خانوادهام برایم ارسال شد، طی چند روز شاید صدها بار آن را گوش کردم و اشک ریختم. عجیب روی من اثر گذاشت و عاقبت هم مرا مجبور به بازگشت به وطن کرد؛ با وجود اینکه دانشجوی موفقی نیز بودم و شاگرد اول کالجی بودم که در آن درس میخواندم، ولی ترجیح دادم به ایران برگردم و در خدمت کشورم باشم. شاید تصمیمي احساسی بود، ولی از کاری که کردم پشیمان نیستم. بلافاصله پس از بازگشتام وارد بسیج شدم و در شروع جنگ عازم جبهه شدم. در یک کلام، ترانه ایران ایران دست مرا از آمریکا گرفت و آورد به جبهه نبرد. در سالهای اخیر، این کار را در کنسرتهایم اجرا میکردم و بسیار مورد استقبال مردم واقع میشد و بالاخره تصمیم گرفتم آن را مجددا اجرا کنم. این کار را برای مردم و دل خودم انجام دادم و امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد. البته خودم اجرای مرحوم مازیار را بینظیر میدانم. در آمريكا در كدام دانشگاه درس ميخوانديد؟ من سال56 وارد دانشگاه صنعتي اصفهان شدم و يك سال بعد، ساواك من و چند نفر از دوستان را به جرم فعاليتهاي سياسي دستگير كرد. اوايل سال57 بود كه براي تحصيل به آمريكا رفتم و ابتدا در كالج اوكلاهاما ساوت وسترن كالج مشغول تحصيل شدم. مدتي بعد، وارد دانشگاه اوكلاهاما شدم. رشتهتان چه بود؟ من ليسانس مهندسي الكترونيك دارم و فوقليسانسم مهندسي مخابرات است. 20 سال هم هست كه در دانشگاههاي مختلف كشور، دروس مرتبط را تدريس ميكنم. در كدام دانشگاهها تدريس كردهايد؟ سه ترم در دانشكده كامپيوتر دانشگاه صنعتي شريف تدريس كردم. در دانشگاههاي امام حسين و دانشكده تربيت دبير فني (مركز شريعتي) هم سالها تدريس كردم. الان هم 4 سال است كه در كيش مشغول تدريس در دانشگاه هستم. هميشه از شما آهنگهاي آرام و به نوعي غمگين شنيدهايم. اما در آلبوم قصه نگفته، آهنگهاي تندتر و حتي کمي ريتميک شنيديم. دليل اين کار چه بود؟ خود شما هم میفرمایید کمی ریتمیک. هیچ یک از کارهای آلبوم قصه نگفته کار شادی نیست و تنها در بعضی از آنها به زعم شما ریتم پررنگتر از کارهای قبلی من است. فکر نمیکنم محکوم باشم به اینکه حتما کار غیرریتمیک بخوانم. جالب اینکه تا به حال متهم بودم به اینکه همه کارهایم آرام و غمگین است و بعضا مؤاخذه نیز میشدم و حالا مورد سؤال قرار میگیرم كه چرا کمی ریتم، چاشنی کارهایم شده. اما اگر نظر خودم را بخواهید، من با غم بیشتر خو دارم. البته غم با غصه بسیار فرق دارد. در غم حرکت و رشد است اما در غصه خوردن چنین نیست. اگر بخواهم نقل به مضمون كنم از معلم شهید دکتر شریعتی، باید گفت: «غم داشتن یعنی نگران بودن از نداشتن آنچه حقمان است و نداریم و غصه خوردن یعنی نگرانی داشتن از آنچه نداریم و دلمان میخواهد داشته باشیم.» این یعنی حسرت خوردن؛ و غم معنایی بسیار متعالیتر دارد. من با این مفهوم غم، بسیار عجینام و دوستش دارم. آيا ميشود گفت آلبوم قصه نگفته يک آلبوم متفاوت از حسين زمان است؟ فکر نمیکنم کارها بسیار متفاوت باشد؛ مضافا اینکه کارها متعلق به حال و هوای چهار سال پیش است و خیلی با تازگیهای موسیقی نزدیکی ندارد. البته تنها ترانه سرگردونی بیشتر مورد سؤال است. برخی آن را میپسندند و برخی میگویند این کار با حسین زمان فاصله دارد. درست است این کار تنها به لحاظ ملودی و تنظیم و نه به لحاظ ترانه با کارهای قبلی من تفاوتهایی دارد، ولی به هر حال گاهی از باب تنوع شاید بد نباشد کارهایی متفاوت نیز عرضه شود. شما در کارنامة تمامی بزرگان موسیقی نیز نگاه کنید چنین اتفاقاتی میافتد. اما آنچه مهم است، این است که در کلام از باورهایمان دور نشویم. من هم مثل همة آدمها دل دارم، عشق را عزیز میدارم حتی عشق زمینی را و قرار نیست در یک مجموعه فقط و فقط به سیاست و مشکلات اجتماعی پرداخته شود، باید به همة واقعیتهای زندگی پرداخت و با درایت، پیامی را نیز به مخاطب رساند. فکر میکنم در همة آلبومهایم حتی آلبوم قصه نگفته از این مهم عدول نکردهام. به خاطر دارم وقتی آلبوم قصه شب را کار کردم که یک مجموعة کاملا سیاسی اجتماعی بود، باز هم از طرف عدهای مورد سؤال قرار گرفتم که چرا همهاش کارهای سنگین و ثقیل سیاسی اجتماعی میخوانی؟ به هر حال سلیقهها متفاوت است و ما موظفایم در عین حال که از آرمانهای خودمان فاصله نمیگیریم، پاسخگوی عامه مردم نیز باشیم. آن غمي که هميشه در صدايتان پيدا بود و شايد نشانة صداي شما بود، در اين آلبوم کمرنگتر به نظر ميرسد. دليلش چيست؟ نمیدانم منظورتان کدام غم است. من عوض نشدهام، غمهایم نیز به قوت خود باقی است و سعی کردهام در همة کارها خودم باشم. غم با صدای من عجین است و اگر شادترین کارها را نیز بخوانم از غم تهی نخواهد بود. کدام قطعه آلبوم را بیشتر دوست داريد؟ خب همانطور که گفتم، ترانه ایران ایران برایم یک خاطره فراموش نشدنی است، ولی ترانه هبوط را بیشتر با درونم مرتبط میدانم و به آن علاقهمندم. الان که به گذشتة هنريتان نگاه ميکنيد، همين سبکتان را ميپسنديد ؟ من هیچ یک از کارهایم را به اجبار یا با اکراه نخواندهام و به لحاظ محتوایی، همین روند را ادامه خواهم داد. از نظر ملودی و تنظیم قطعا سعی خواهم کرد از نوگرایی در زمینه موسیقی استقبال کنم. اگر چه باید گفت در ارتباط با ترانه و محتوا محدودیتهایی وجود دارد که دست امثال مرا بسته است. چه محدوديتهايي؟ يكي از ويژگيهاي موسيقي پاپ، معترض بودنش است. در مملكت ما، وقتي حرف از «اعتراض» پيش ميآيد، به نظر ميرسد كه هدف، مخالفتهاي مخرب است. در حالي كه مخالفت ميتواند دوستانه هم باشد، سازنده هم باشد. اما اگر بخواهيم به موضوعي اعتراض كنيم، هزاران انگ سياسي بهمان ميچسبانند. مثلا در نظر بگيريد. من بخواهم يك آهنگ اعتراضي نسبت به ظلمي كه به بچههاي جبهه و جنگ شده، ارائه كنم، فكر ميكنيد چنين كاري اجازه انتشار ميگيرد؟ براي آهنگهاي آلبوم جديد، ويديوکليپ هم ساختهايد؟ نه، خوشبختانه چنین سرمایهای ندارم. ساخت ویدئو کلیپ قابل قبول، سرمایة کلان میخواهد كه من ندارم بپردازم. در تصاويري كه براي كليپ بوي تنهايي من استفاده شده بود، وقتي ميخواندم «يك روز ميآيي از سفر / باغ پربرگ و بر ميشه» تصوير هواپيماي 747 را نشان ميدادند. اين شعر براي امام زمان(عج) سروده شده بود و تصوير كاملا ناهمخوان به نظر ميرسيد كه با اعتراض من هم روبهرو شد. زماني گفته بوديد وقتي آهنگ شاد ميخوانم که واقعا شاد باشم. الان نظرتان در اينباره چيست؟ منظورتان را درست نمیفهمم. بله الان هم بر همان نظر هستم و برای همین است که کار شاد نخواندهام. این به آن مفهوم نیست که با شادی خود و هموطنانم مخالفام، دقیقا برعکس؛ فکر میکنم جامعه کنونی ما بیش از هر چیز به شادی و نشاط نیاز دارد ولی نمیتوانم تظاهر به چیزی کنم که نیستم و به موضوعی بپردازم که وجود ندارد. من وظیفه دارم که به بیان واقعیتهای جامعهام بپردازم و اگر روزی واقعیتهای شاد حاکم شد، این کار را خواهم کرد. شما را به عنوان يک هنرمند سياسي ميشناختيم. حتي در انتخابات شوراها هم کانديد شديد. آيا هنوز فعاليت سياسي ميکنيد؟ من سیاسی و سیاستمدار نبوده و نیستم. اگر واقعا آدم سیاستمداری بودم، قطعا نانم را و نامم را فدای ایمانم نمیکردم. اما این کار را کردم و با چهار سال سکوت نشان دادم که حاضرم همه چيز را پاي ايمانم بدهم؛ همانگونه که معلم بزرگم شریعتی به من آموخت. اگر زمانی تصمیم به کاری گرفتم، جز برای خدمت به مردم نبود و مطمئنام اسم این کار، سیاسیکاری و سیاستمداری نیست. من از سیاستهای رایج، غافل نیستم و به آنچه در اطرافم میگذرد، کاملا دقت دارم، ولی به هیچ عنوان مشغول کار سیاسی نیستم. اگر ظلمی بشود ساکت نمینشینم. اگر جفایی بشود آرام نمیمانم و اگر برای احقاق حقی لازم شد فریاد میکشم. ولی آیا نام اینها فعالیت سیاسی است؟ در اين چند سال که نبوديد، مشغول چه کاري بوديد؟ منهاي تدريس در دانشگاه، کار ديگري هم ميکنيد؟ من سالهاست به تدریس و تحقیق مشغولام و در مدت چهار سالی که فعالیت هنری نداشتهام، کماکان فعالیت آموزشی خود را دنبال کردهام. شغل من خوانندگی نیست. من هنر را منبع درآمد قرار ندادهام و در تمام این مدت نیز به کار معلمی مشغول بودهام. واكنش شاگردانتان به اينكه استادشان مشغول كار موسيقي است چگونه بوده؟ دانشجويان من، كاملا من را درك ميكنند. آنها ميدانند كه سر كلاس، من استاد درس هستم و نه خواننده. رفتارهاي من هم به عنوان يك معلم، اصلا قاتي نميشود. البته كلاس كه تمام ميشود، بچهها سؤالات فراواني مطرح ميكنند. آيا ميخواهيد با اين شروع دوباره، فعاليتهاي هنريتان را جديتر دنبال كنيد؟ همیشه این قصد را داشتهام اما نه به هر قیمتی. سعی ندارم هنرم را ارزان بفروشم. اگر توانستم با حفظ چهارچوبی که به آن اعتقاد دارم ادامه دهم این کار را خواهم کرد. در غیر این صورت، سکوت را ترجیح میدهم. زندگي در کيش روي كار موسيقيتان تأثير نميگذارد؟ اين دور افتادن از مركز. فعالیت موسیقی، خیلی متکی به مکان خاصی نیست. اتفاقا آرامش جزیره برای روحیات من بسیار مناسب است. مضافا اینکه امکان دسترسی به لوازم کار نیز خیلی سخت نیست. از كي به كيش رفتهايد؟ من حدود چهار سال است که به کیش هجرت کردهام و به کار تدریس در دانشگاه مشغولام. شما جزو اولين کساني هستيد که در عرصة موسيقي پاپ بعد از انقلاب ظهور کرديد و مخاطبان وسيعي جذب صدايتان شدند. چرا نسل اول الان آن حضور قوي ابتدايي را ندارند؟ تا آنجا که من اطلاع دارم، اکثر دوستان مشغولاند و فعالیت دارند. ولی فضای موسیقی بسیار مشوش و آلوده شده و حضور تقریبا بیمعنا و مفهوم است. فعلا در دوره فئودالیتة موسیقی پاپ کشور به سر میبریم و باید منتظر یک رنسانس بود. خلاصه بگویم اگر یک بابای پولدار داشته باشی و کمی هم پارتی، میتوانی ظرف مدت کوتاهی چندین آلبوم وارد بازار کنی و قبل از ورود اولین آلبومت هم کنسرتهايت را شروع کنی! خیلی جالب است، نه؟ خودتان کار کدام همکارتان را دوست داريد؟ من به کارهای اکثر دوستانی که از جمله خوانندگان نسل اول موسیقی پاپ بعد از انقلاباند احترام میگذارم. مثل محمد اصفهانی، علیرضا عصار، قاسم افشار و حتی بعضی از جوانترها که سالهای اخیر وارد این عرصه شدهاند مثل نیما مسیحا، حامی و مانی رهنما آنها خوانندگان خوش صدا و توانمندی هستند. چند تا فرزند داريد؟ آنها هم اهل موسيقي هستند؟ من دو فرزند دارم. دخترم زینب که دانشجوی سال سوم روانشناسی است و پسرم ابوذر که دانشجوی سال اول حقوق است. هر دو به موسیقی علاقة زیادی دارند و من همواره از نظراتشان به عنوان نمایندگان نسل جوان استفاده میکنم. بسیار نکتهسنج و دقیق هستند و در انتخاب کارهایم مرا كمك ميكنند. البته در این راستا نظرات همسرم نیز بسیار کارساز و برایم حائز اهمیت است. آلبوم ديگري هم در دست تهيه داريد؟ بله، احتمالا آلبوم دیگری را با شرکت سروش کار خواهم کرد و در حال حاضر، مشغول تبادلنظر با برخی ترانهسرایان برای انتخاب ترانههای این مجموعه هستم. قصد دارم یک یا دو ترانه به زبان انگلیسی اجرا كنم که فکر میکنم برای مخاطبینم تازگی داشته باشد. زمان و بازگشت به تلويزيون حسين زمان چند سال پيش اعلام کرد که ديگر دوست ندارد آهنگهايش از صدا وسيما پخش شود. اما تهيهکنندة آلبوم جديد اوشركت سروش است؛ توجيه او براي همكاري مجدد با شركت سروش جالب است. «من در آن زمان برای اقدامم توجیه داشتم و به عنوان اعتراض به نحوه برخورد صدا و سیما با هنر موسیقی و به ویژه آثار هنریام این کار را کردم و همانگونه که قبلا توضیح دادم، پس از تغییر مدیریت سازمان صدا و سیما اصراری بر ادامه روند قبلی نداشتم و مبنا را بر حسن نیت گذاشتم. امیدوارم بتوانم از این رسانه برای ارتباط با مخاطبینم استفاده کنم. به هر حال فکر میکنم چهار سال سکوت و فاصله گرفتن برای اعتراض کافی باشد. ارتباط من با شرکت سروش و مدیر محترم آن، آقای پیشگاهیفر از گذشته ارتباط خوبی بوده و من با ایشان مشکلی نداشتهام.» در جامعة کنونی ما با توجه به فقر امکانات و نبود فضای مناسب برای ارائه اجراهای زنده و مضافا محدودیتهایی که در این زمینه وجود دارد، باید گفت مؤثرترین رسانه برای عرضة آثار موسیقایی، صدا و سیما است و این مسأله را نميتوان كتمان كرد. شما ببینید یک خواننده با خواندن تیتراژ یک سریال به گونهای غیرمتعارف در جامعه مطرح ميشود در حالي كه در شرایط معمولي میباید سالها طی طریق كند تا بدان درجه از شهرت برسد. این به خاطر تأثیرگذاری نه چندان طبیعی صدا و سیمای ما در این برهوت رسانهای است. اما باید توجه داشت که اینگونه شهرت یافتن کاذب، پایدار نیست و به هیچ عنوان، معنای آن موفقیت نیست. عامل اصلی موفقیت یک هنرمند علاوه بر توان هنری و صداقت، شعور اجتماعی و مردمباوری و مردمداری اوست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
با «ايران، ايران» از آمريكا برگشتم، رفتم جبهه-ايران- مجيد رئوفي: حسين زمان، خواننده پاپ نسل اول بعد از انقلاب دوباره با «قصه نگفته» وارد فضاي موسيقي شده است.
فوتبال دسته اول كشور / پيام مخابرات شيراز برابر داماش دورود متوقف شد · با «ايران، ايران» از آمريكا برگشتم، رفتم جبهه ... خشم فوتبالیستها از مصاحبه رئیس ...
با «ايران، ايران» از آمريكا برگشتم، رفتم جبهه · خودرویی با ۱۴ در و ۲۵۰ کیلومتر سرعت + عکس · هاشمي: بازي كردن با مترو قابل تحمل نيست ... توضیح صفار درباره ...
با «ايران، ايران» از آمريكا برگشتم، رفتم جبهه آهنگ «ايران، ايران» عجيب با صداي حسين زمان شنيدني است. با صداي مازيار هم ... سوگلي آلبوم جديد حسين زمان پس از ...
با «ايران، ايران» از آمريكا برگشتم، رفتم جبهه آهنگ «ايران، ايران» به خاطرة جمعي يك نسل تبديل شد و حالا حسين زمان با اجراي مجدد اين ... وقتي ميخواند: «ايران، ايران ...
جنگ شد ، برادرم به شهادت رسید و من رفتم آمریکا-ورزش > چهرهها - حسن روشن می گوید جنگ تحمیلی ... میخواستم بعد از گذراندن این کلاس، به ایران برگردم و در کشورم کار کنم. ... من به اين شغل پست تن دادم تا به جبهه نروم و با درجه سرهنگي قوّاد آقايان شده ام.
با «ايران، ايران» از آمريكا برگشتم، رفتم جبهه اگر بخواهم نقل به مضمون كنم از معلم شهید دکتر شریعتی، باید گفت: «غم داشتن ... اگر چه باید گفت در ارتباط با ترانه ...
كشتي نوح در ايران پيدا شد-و آن كشتي به دريا با امواجي مانند كوه در گردش بود در آن حال نوح از راه ... بنابراين مقاله را به بنياد نوحشناسي آمريكا فرستادم. چندي بعد گروهي سه نفره از آمريكا به ايران آمدند. با يكي از آنها به كوه «سركشتي» رفتم و منطقه را نشانشان دادم. ... سال 1362 كه از جبهه برگشتم در صدا و سيماي مركز لرستان مشغول كار شدم.
2- آيا طراح و مبتكر بسترسازي براي تجديد رابطه با آمريكا در داخل و خارج كشور بر اساس ... را به صورت كاملاً شفاف بيان ميكند: "ظهر، علي اخويزاده كه از اروپا برگشته، آمد. ... تبعات فقدان وحدت نظر و عمل در جنگي كه جبهه مقابل ملت ايران در آن بسيار وسيع بود، ... امام در اين زمينه و چارچوبهاي تعيين شده بياطلاع نيست: "به زيارت امام رفتيم.
عکس : دختر بازی تفریح شاه سابق ایران ! ... شايد با رئيسجمهور آينده آمريكا قوم و خويش بشويم! .... من شام نخوردم و رفتم اين مطالب را به بدبخت آموزگار گفتم. ... برگشتم به شاهنشاه گزارش عرض كردم. ..... 9/4/54: متأسفانه بايد بگويم افكار عمومي از برقراري اين دو جبهه تحت قيادت آموزگار و انصاري كه هر دو مارك آمريكايي دارند واخورده است.
-