تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834993581




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا خدا اجازه می‌دهد رنج ببریم؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: در کتب آسمانی آمده، "خداوند سرچشمه عشق است." اما اگر واقعاً خدا سرچشمه عشق است، چرا اینقدر رنج و بدبختی وجود دارد؟ چرا با عمل وحشیانه طبیعت اینهمه آدم در سال می‌میرند و چرا برای سیر کردن شکم صدها هزار انسان که از گرسنگی رنج می‌برند، غذای کافی وجود ندارد و چرا اینقدر ظلم و ستم بر مردم اعمال می‌شود؟ چرا اتفاقاتی مثل تراژدی که در شهر اوکلاهاما شاهد بودیم روی می‌دهد که دیوانه‌هایی به جان مردان، زنان و کودکان بی گناه بیفتند؟ در یکی از رمان‌های هیو والپول، یک مرد جوان می‌گوید، "میدانی وانسا، خدا نمی‌تواند وجود داشته باشد. باید به این مسئله ایمان پیدا کنی...از خودت بپرس، چطور می‌تواند خدا وجود داشته باشد و زندگی اینطور باشد؟ اگر خدایی بود باید از خودش دلگیر می‌شد." یک نفر که موضوع سخنرانی این هفته ام را دیده بود می‌گفت، "اینم عجب سوالیه." و واقعاً هم همینطور است. چند شب پیش همسرم سوال کرد که موضوع سخنرانی این هفته ام چیست و وقتی به او گفتم که موضوع "چرا خدا اجازه می‌دهد رنج ببریم؟" است، گفت، "آره واقعاً چرا؟" حتی وقتی نگاهی به این "چرا؟" می‌اندازم، صداهایی را می‌شنوم که در گوشم زنگ می‌زنند، "مال ما این نیستیم که متعجب باشید چرا، مال ما این است که فقط انجام دهید یا ........." اولین مشکل در مواجهه با مشکل رنج کشیدن، نظریه قدیمی متداول بین خیلی از مسیحی‌هاست که اشتباه است بپرسیم، "چرا؟" نباید در مورد وجود انسان و مشکلات او از خدا گله کنیم. اما پیشنهاد من برعکس این است. پرسیدن "چرا" نه تنها اشکالی ندارد بلکه اولین قدم به سمت آشتی با پروردگار درخلال درد و رنج است و کاملاً با سنت کتب آسمانی هماهنگ است: حضرت موسی با قوم خود در بیابان به جانب خدا فریاد می‌زند، "خدایا چرا در حق این مردم بدی می‌کنی؟" جدعون در زمان غم و ناراحتی می‌گوید، "اگر خدا با ماست، پس چرا این اتفاقات برای ما می‌افتد؟" حضرت ایوب که نماد مواجهه با مشکلات و رنج‌هاست می‌گوید، "من زندگی خودم را دارم، آزادانه گله وشکایتم را ابراز می‌کنم و به تلخی روحم سخن می‌گویم. به خدا می‌گوید، آیا ستم دادن به من به نظرت درست است؟" و اگر هنوز هم متقاعد نشده اید، سخنان خود حضرت عیسی را بشنوید: "خدای من، خدای من، چرا من را به خودم واگذاشته ای؟" پس حالا که اینطور است، اجازه بدهید ما هم پیش برویم و بپرسیم، "چرا؟" "چرا خدا اجازه می‌دهد رنج ببریم؟" پرسش "چرا" به چهار نوع مشکل و سختی نمود دارد که منجر به رنج و بدبختی می‌شود. اجازه بدهید نگاهی اجمالی به آنها بیندازیم: 1. بلایای طبیعی گردبادی به یک شهر حمله ور می‌شود، سیل جامعه ای را نابود می‌کند، آتش قومی را در هم می‌کشد، و تصادفات که ھر سال جان تعداد بیشماری از مردم را می‌گیرد. مثلاً خدا نمی‌توانست وقتی یک هواپیما درحال سقوط کردن است، نیرو جاذبه را نگه دارد؟ ایده خیلی خوبی به نظر می‌رسد اما اگر نیروی جاذبه ناگهان قطع شود، همه جهان بر هم می‌ریزد. شاید بتوان با مشکلات و سختی‌های ناشی از بلایای طبیعی کنار بیاییم اما درمورد این چطور: 2. بیماری‌ها چرا خدا زندگی را طوری خلق کرده که بعضی از سلولهای بدن تخریب می‌شوند؟ آیا نمی‌توانست زندگی انسانها را طوری خلق کند که هیچوقت به بیماری و مریضی گرفتار نمی‌شدند؟ این هم در نظر اول ایده خوبی به نظر می‌رسد مخصوصاً وقتی صحبت از بیماری جوانها و کودکان باشد. اما وقتی زندگی واقعیت می‌شود همه انواع و اشکال زندگی نیز ممکن می‌شود، حتی سلولهای بیمار. خیلی از بیماریها متعلق به گذشته است و با پیشرفت علم پزشکی درمان آن پیدا شده است. به نظر می‌رسد که انسان باید همراه با خدا برای از بین بردن مشکلات و دشواری‌های انسان تلاش کند. بااینکه دردآور است اما گاهی اوقات فشار و چالش و درد زندگی است که باعث می‌شود بیشترین تلاش خود را به کار گیریم. بیماری و مریضی با همه بدی که دارند اما بخشی از انسانیت و مرگ و میر انسان هستند. خداوند قصد نداشته است که در این جهان به انسان عمر جاودانه بدهد. 3. درد روحی و احساسی چرا باید متحمل دردها و ناراحتی‌های روحی شدید بشویم؟ چه از دست دادن عزیزی باشد یا شاهد درد کشیدن یکی از عزیزان بودن، گاهی اوقات دردهای احساسی است که باعث می‌شود آن "چرا"ها به زبانمان بیاید. خیلی خوب یادم می‌آید شبی را که با چشمهای گریان رو به آسمان نگاه می‌کردم و از خدا می‌پرسیدم، "چرا؟ چرا بایداینطوری شود؟" و خوب یادم می‌آید که همان موقع سوال دیگری به ذهنم آمد که "آیا برای فرار از این فقدان، دست از تجربه عشق می‌کشی؟" 4. بدی‌های انسانی یک آهنگ معروف بود که می‌گفت، "چطور آدما میتونن اینقدر بی احساس باشن، چطور میتونن اینقدر سنگدل باشن؟" نامهایی مثل جان واینه و جفری داهمر بعنوان نمونه‌هایی از بدترین نوع شر در زمین در ذهن همه ما حک شده اند. تیم مک ویگ هم به آن لیست اضافه شده است. خوب گوش کنید. من کاملاً متقاعد شده ام که در صورت شر انسانی است که می‌توان شیطان واقعی را دید. و هنوز هم... حتی در صورت شر انسانی مثل آنچه که شهر اوکلاهما دیدیم دقیقا آنچه سنت پاول نوشته را می‌بینیم: "همه چیز برای آنها که خداوند را دوست دارند، خوب پیش می‌رود." که می‌تواند تصویر آن مرد آتش نشانی را در شهر اوکلاهما فراموش کند که کودک یک ساله ای را از لاشه هواپیما بیرون می‌کشید. آن کودک به طرز تاسف برانگیزی جان سپرد. اما تصویر مرد آتش نشان و مادر آن کودک که شریک در غم از دست رفتن کودک همدیگر را در آغوش گرفته بودند به یاد ماندنی است. یعنی غریبه‌ها درمیان رنج و بدبختی با هم همدردی می‌کنند. اینجا نکته مهمی است که درمواجهه با درد روحی و احساسی باید به یاد داشته باشید. وقتی آسیب روحی دیده ایم، به دنبال پاسخ‌های عقلانی و منطقی نیستیم. تصور کنید که به حادثه اوکلاهما نگاه می‌کردید و می‌پرسیدید، "خدایا چرا؟" و بعد یک فرمول علمی جادویی در آسمان با پاسخ ظاهر می‌شد... "به خاطر این است که x+y بر جذر y و...." آیا این راضیتان می‌کند؟ نه. راه حل اینجاست: ما دنبال پاسخ برای مغزمان نیستیم بلکه به دنبال مرحمی برای زخممانیم. وقتی آسیب روحی دیده ام، آسیب با مغزمان در ارتباط نبوده و روحمان را خدشه دار کرده است. بیشتر از اینکه به دنبال پاسخ چراهای خود باشیم، زجه می‌زنیم و از دردمان می‌گوییم. از این گذشته، آخرین باری که اتفاق فوق العاده ای برایتان افتاد و از خدا پرسیدید، "چرا من" کی بود؟ اجازه بدهید درسهایی برایتان عنوان کنم که شما را در دردها و ناراحتی‌ها به خدا نزدیکتر می‌کند 1. پرسیدن "چرا" از خدا اشتباه نیست. به آخرین قسمت انجیل نگاه کنید....حتی پیامبر خدا نیز در رنج و بدبختی از خدا می‌پرسد، "چرا؟" و احساس تنهایی می‌کند. 2. خدا برای تنبیه ما رنج و ناراحتی نمی‌فرستد. انجیل متی مسیحی به ما نشان می‌دهد که روح او بر غم و اندوه غالب شده بود. "روح من تا حد مرگ انباشته از درد است." تابه حال آنرا حس کرده ای؟ مسیح هیچ کار اشتباهی انجام نداده بود. درواقع، او کسی است که در هماهنگی کامل در بهشت با خدای خود زندگی می‌کند. اگر کسی در دنیا باشد که به هیچ وجه شایسته تحقیر، طرد شدگی و درد نباشد، اوست. پس خدا برای تنبیهمان درد و ناراحتی نمی‌فرستد. 3. خدا در رنج و تنهایی ما را تنها نمی‌گذارد، او هم کنار ما رنج می‌کشد. کمی به آن فکر کنید. وقتی زجه می‌زنید که "چرا؟" برای کسی زجه می‌زنید که می‌داند این چرا چرا کردن‌ها، احساس تنهایی و طردشدگی و احساس درد فیزیکی و احساسی یعنی چه. نه، خدا وقتی ما درد می‌کشیم غایب نیست و درست کنار ماست. یکی از دوستانم می‌گفت که در بدترین و دردآورترین تجربه زندگیش به سمت خدا زجه زده است که "وقتی پسرم مرد کجا بودی؟" بعد صدایی نرم و آرام را شنیده که می‌گوید، "من همانجا بودم که تو بودی وقتی پسرم مرد." چرا درد و رنج و بدبختی زندگی ما را نابود می‌کند؟ چرا خدا اجازه همچنین چیزی را می‌دهد؟ هر پاسخ عقلانی به این سوال قاصر خواهد بود. فقط پذیرفتن اینکه خدا در همه دردها کنار ماست باعث می‌شود که از تاریکی بیرون بیاییم. و آخر اینکه انجیل به ما یاد می‌دهد که خدا هر اشتباهی را درست می‌کند، هر قلب شکسته ای را ترمیم می‌کند و هر دل خالی که به سمت او آمده را پر می‌کند. "...خدا خودش با آنها خواهد بود. هر اشکی را از صورت‌ها می‌زداید. مرگ دیگر وجود نخواهد داشت. درد و زجه و ناراحتی دیگر وجود نخواهد داشت." آنکه گفت، "به خاطر همه آن چیزهایی که دیده ام، برای چیزهایی که ندیده ام به خدا اعتماد میکنم" حقیقتاً راست گفته است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن