تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835413743
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > موسیقی - موسیقی ما دچار خود کمبینی نشده، به کمکاری مبتلا شده و نگاه دستگاه فرهنگی هم بد شده است و پاپ به نوعی مدیریت فرهنگی را نشانه رفته است. سیداصغر نوربخش: همایش علمی، فرهنگی و هنری کارآواها و آیینهای موسیقایی کار در ایران، به همت و تلاش چهارساله هوشنگ جاوید از 19 مهرماه در حوزه هنری برپاست و تا 22 مهرماه ادامه دارد. هوشنگ جاوید، نامی است که هرگاه موسیقی بومی و پژوهش موسیقی به میان میآید، نام او هم شنیده میشود. او هزاران کیلومتر تحقیقات میدانی در زمینه موسیقی بومی و محلی سراسر کشور داشته است و بخش قابلتوجهی از هویت فرهنگی و موسیقایی کشور مدیون زحمات بیدریغ و منت اوست. حالا که همایش موسیقی کار در تالار اندیشه حوزه هنری برپا شده است، فرصتی مناسب بود تا با او در این باره به گفتوگو بنشینیم. برخی از هنرمندان و کارشناسان عرصه موسیقی - چه غربی و چه ایرانی- معتقدند از آنجا که موسیقی ایرانی، تکصدایی و تکمدی است، از آن به عنوان موسیقی کار یاد میکنند. یعنی موسیقی را به دو گروه تفکر و کار تقسیمبندی میکنند و ایران را جزوگروه دوم میدانند. همایش موسیقی کار سوای این تعریفها چه ویژگیهایی دارد. اصلا شما این تعریف را قبول دارید؟ یعنی آنها چنین تعریفی از موسیقی ایرانی دارند؟بله. این را من در گفتوگو با برخی از این هنرمندان دریافتهام. البته در برخی کتابها نیز اشارهای به این موضوع شده است. یعنی منظورشان از موسیقی کار، این است که موسیقی گذرایی است؟تقریبا. چون معتقدند که موسیقی ایران، ساده و غیرمدالیته است و مدگردی در آن بسیار کم اتفاق میافتد یک نوع موسیقی یکنواخت است که به درد گوش کردن هنگام کار میخورد و تفکری را برنمیانگیزد. البته اگر منظور آنها این است که موسیقی ایرانی یکنوع گذران وقت انجام میدهد، باید بگویم که نه، این گونه نیست. ذات موسیقی ایرانی چند وجهی است. تکلیفی را همین جا مشخص کنیم. بنیاد موسیقیمان موسیقی نیست که امروز به عنوان ترانه از رسانه میشنویم. اساس این نوع موسیقی جنبههای معنوی بسیار علمی و پیشرفته داشته به طوری که در گذشته کهن ایران و در دوره پیش از اسلام موسیقی فرافیزیک داشتیم. موسیقی متافیزیکی داشتیم. موسیقی خود یک امر غیرفیزیکی محسوب میشود. اینکه میگویید موسیقی متافیزیکی، یعنی چه؟ در پزشکی برای آرامش روان به جایی رسیده بودند که با موسیقی انسان را به بیهوشی میکشاندند. سند داریم از دوره ساسانی. عدهای جمع میشوند، عدهای روحانی که با آوازهای نیایشی روح ویراف مقدس را از بدن در میآورند، استنتاخ روح میکنند و بر اساس مشاهدات او در عالم دیگر، آنها را نسخ میکنند. روی کاغذ میآورند و در باور ایرانی گنجانده میشود. نقش چیزی که ویراف مقدس در این راه پیدا میکند در تمام سندهای مذهبی در ایران پس از اسلام وجود دارد. زمینههای موسیقی ما بیشتر از زمینههای رجا و واصل شدن حرف میزند اما این قسمت خوف است. توجه به خوف. یعنی خیلی راحت ایرانیها از آوازها بهره میگرفتند برای انجام کارهای متافیزیکی که ما اصلا به این موضوع توجه نکردیم. این موضوع با موسیقی کار هم در ارتباط است؟کاربرد موسیقی برای این که ما روح را از بدن استنتاخ کنیم خود میشود یک نوع موسیقی کار. چون به پزشکی و فراطبیعت برمیگردد. کارشان این بوده است. ما وقتی جلوتر میآییم در همین انتهای حکومت ساسانی، ایرانیها برای بازسازی خانه کعبه میروند، معمارها آنجا آواز میخوانند، عربها تحت تاثیر قرار میگیرند و موسیقی آنها گسترش مییابد. ما نمیدانیم آن معمارها چه میخواندند. فقط میدانیم که موسیقی ایرانی ویژگیهایی داشته است، که اعراب را جذب کرده است. این جای افتخار است. قدرتی در این موسیقی وجود داشته است. موسیقی رزمی ایران هم نوعی موسیقی کار است. ما رامشگرانی داشتهایم که کارشان آرامش دادن به جامعه بوده است. هر جای موسیقی که میرویم میبینیم که موسیقی جنبههای روانشناسانه داشته است. در قرون اخیر ما از این غافل ماندهایم. از زمانی که قاجارها شروع کردند به خراب کردن موسیقی زوال آن را میبینیم تا به امروز. در این دوره اتفاقات دیگری میافتد. از زمانی که ایران در جنگ با روسیه تزاری شکست میخورد اتفاقات بدتری هم میافتد. علاوه بر این که شکلی از موسیقی فرنگی به ایران میآید شکل موسیقی درباری ما هم شروع میکند به سمت ابتذال رفتن. این به سمت ابتذال رفتن به جایی میرسد که در نوشتههایی که از شرق شناسان باقی مانده، میبینیم که ترانههای ایرانی حتی در دربار شاه پیشپا افتاده است که بعدها مطربخانه دربار در دوره مظفرالدین شاه تعطیل میشود و مطربها میآیند در سیروس و پامنار تهران جا میگیرند. میبینیم وقتی بیرون میآیند کارشان جور دیگری میشود. همان لودگیها را جور دیگری میکنند علیه دربار تا جایی که ترانه مظفرالدین شاه را میخوانند. کم کم با آمدن پهلوی اول و کمی دست به کیسه شدن مردم، موسیقی کارگری شکل میگیرد موسیقی مطربی هم رشد مییابد و هر دو به دامن برخی اتفاقات سیاسی میروند و از شکل اولیه خودشان دور میشوند. موسیقی اصیل و محلی چه بلایی سرش میآید؟ در روستاها این فرهنگ را نگاه میدارند. آنها هستند که بخشی از موسیقی را که از نیاکان به ما رسیده، حفظ کردهاند. موسیقی کار، آیینی و ... را حفظ کردهاند و هر جا که جاده دیرتر رفت آنها بهتر فرهنگ را حفظ کردند. در زمینه موسیقی کار، ترانههایی تالیف میکردند که آدم باور نمیکند. برای این که از جنبههای دشوار زندگی دوری کنند از آواز کمک میگیرند. این اتفاق در هنرهای ما هم نمود قشنگی پیدا کرده است. مثل این موضوع که مردم آخر تعزیه حضرت ابوالفضل(ع) را میدانند. اما میایستند و تماشا میکنند. هیچکس نتوانسته این رمز را پیدا کند. رفتن به ییلاق و قشلاق هم در موسیقی تعریف شده است. آنچه هست اتفاقاتی است که از موسیقی کمک میگیرد که با این اتفاقات کنار بیاید. از چیزی استفاده میکند که ذهنش آرامش یابد. زمانی هم که برای کار مینشینند همین فضا وجود دارد. برای نمونه سختترین کار در بین عشایر بلوطکوبی بوده است. وقتی که صدای برخورد سنگ را بشنوند، به این نتیجه رسیدهاند که اگر سنگها هماهنگی یابد و آوازی خوانده شود، صدای سنگها کمتر اذیتشان میکند، سختی کار حس نمیشود و سرعت کار بالا میرود. حال در فضای سیستماتیک دنیای مدرن یک فرد همان سر و صدا را باید تحمل کند آن هم بدون موسیقی. اما در گذشته این طور نبوده است. حالا این موسیقی چقدر میتواند علمی باشد؟ غربیها بعد از سالها پژوهش به این نتیجه رسیدهاند که اگر برای گیاه آواز بخوانیم زودتر رشد میکند. نیاکان ما زودتر این را ثابت کردهاند... آن چه من دنبال میکنم این است که این دام را جمع کنیم. لازم نبود آمریکاییها به ما ثابت کنند، این جا سرزمین سیمرغ است و نباید هر کسی به سادگی به دام بیافتد. ما باید سیمرغ خود را بشناسیم. کشورهای غربی هر چه از فرهنگ گرفتهاند از ما گرفتهاند و برای همین باید در برابر فرهنگ ما تعظیم کنند. این ملت پشتوانه فرهنگی، تاریخی و معنوی دارد. غربیها خیلی چیزها را از ما برداشت کردهاند. از رفتار های اجتماعی گرفته تا رفتارهای فرهنگی و ... به رسالههایی در تحقیقاتم برخوردم که بسیار جالب هستند. تمام مشاغل ایرانی وقتی به دوره اسلامی میرسند و بحث فتوت و جوانمردی پیش میآید برای هر کار خود دلیل معنوی میآورند. از لحظهای که گوشت را میخواهند خرد کنند، باورهایی دارند و ذکرهای آهنگین دارند و تا زمانی که طباخها گوشت را تحویل میگیرند و میخواهند آن را بپزند... در تمام لحظلات یک سری ذکرهای آهنگین دیگر دارند. هفده صنف جامعه از این مسائل دارند. علاوه بر ذکر آهنگین آوازهای معنوی زیادی هم دارند. با سندهای بسیاری که شرق شناسان یافته اند متوجه شدند در صدر اسلام زمانی که خندق میکندند، سلمان به پیامبر(ص) میگوید که ایرانیها آواز میخوانند. پیامبر(ص) دستور میدهد که بخوانند که کار خندق زودتر پیش رود. من همیشه فکر میکنم چه میخواندهاند. حتما دور از باورهای مذهبی و حماسی نبوده است. این ریشهها را باید پیدا کنیم. در گذشته میگفتند که نفت را خارجیها به ما شناساندهاند و من که دنبال کردم در ادبیات دیدم در داستان سیاوش سنگ و قیر را با هم میجوشاندند که سد بسازند. فردوسی این را میگوید. در دوره فردوسی جالب است که به نفت اشاره دارد، در قرن سوم تا چهارم. در قرن پنجم نظامی نفت سفید را معرفی میکند یعنی ایرانی پالایش را یاد گرفته و نفت را سفید کرده. چراغ نفتی را در شعرها دوره صفوی داریم. یعنی ایراد از دانشگاهها و مدرسههای ما بوده است؟ بله، حتما باید همه چیز را در یک قالب علمی فرهنگی بپذیریم. دانشگاههای شرقی را اسپنسر ابداع کرد. اسپنسر تئوریسینی لائیک بود. او هرگز به اندیشههای دینی ما توجه نداشت و با همین روش ما را از دینمان دور کردند. فرهنگ چند هزار ساله ایران و فرهنگ اسلامی ما را هم بر همین اساس زیر سوال بردهاند. در این زمینه موسیقی هم همینطور. دانش موسیقی چیزی است که ما از آن جدا افتادهایم. کار فرهنگی هزینههای سنگین میبرد که این هزینههای سنگین را مسوولان باید تقبل کنند. دست را باز بگذارند که با ابزار فرهنگی برای آینده زمینهسازی فرهنگی کنیم که نگاه ها به خودمان برگردد تا ببینیم در گذشته چه داشتهایم. من خیلی که بتوانم حرف بزنم برای بچههایم میگویم اما اگر هزینه کنیم میتوان بهتر بهره برد. با توجه به صحبت های شما باید بگوییم موسیقی ما دچار خودکم بینی شده است؟ نه، موسیقی ما دچار کمکاری شده است. نگاه دستگاه فرهنگی بد شده است. در قالب موسیقی پاپ و با کلاههای علمی چیزی میسازند که فضای اصلی تغییر میکند. همین آقایان که موسیقی پاپ را ترویج کردند الان در برابر موسیقی رپ کم آوردهاند. ما ایرانیها خیلی خوب از خودمان ایراد میگیریم اما در برابر بیگانهها دستمان بالا میرود. نمیدانم چرا؟ انگار که هر کسی توپی بترکاند و این جا بخندند آن جا جدی گرفته میشود. در حالی که این جا کسی تحویلشان نمیگرفت. این ها الگویی شدهاند و از آن طرف دارند تلاش میکنند که این چیزها را در جامعه جا بیاندازند. از این طرف هم دچار کم کاری هستیم برای اینکه هنرمندی که میخواهد کار کند به عنوان مفسد شناخته میشود. من که میخواهم کار کنم وقتی میگویند موسیقی حرام است چه کنم؟ اگر بخواهم جواب رپ را هم بدهم وقتی میگویند حرام است این کار را نمیکنم. همین عدم حمایت است که لطمه میزند. هدف همایش موسیقی کار این بوده که نمونههای موسیقایی برای کار به جامعه ارائه دهیم. اگر آری، موسیقی کاری که قرار است برای شهری مثل تهران معرفی شود چه ویژگیهای دارد؟ در جامعه امروز ما طبقات مختلف نیاز به موسیقی ویژه خودشان دارند. ما نباید انتظار داشته باشیم که یک کارگر ساده، حتما یک موسیقی فاخر بشنود، این غلط است. راهبرد فرهنگی نیست. اگر بخواهیم چنین کاری کنیم هرگز به نتیجه مورد نظر نمیرسیم. کارگر نیاز به موسیقی خاص دارد، کارمند، دانشجو، فرهیخته و ... هم همینطور، در واقع رنگارنگی و تنوع میطلبد. همه گونه موسیقی را باید داشته باشیم. اما باید ببینیم اینها از لحاظ درونمایه چقدر همسو با تفکر متعالی هستند. آلبوم «آهوی وحشی» رسول نجفیان شکلی از موسیقی کارگری جدید بود. بیشتر اقشار جامعه ما تحصیلکرده هستند، باید بدانیم که نسبت به تغییرات سطوح علمی افراد جامعه، برداشتهای آدمها از موسیقی فرق میکند و ما نیازمند موسیقی هستیم که با مقیاسهای ذهنیشان بخواند. پس هر سطحی از جامعه باید موسیقی کار مخصوص به خودش را داشته باشد. بله. باید بپذیریم همه فرهنگها موسیقی خاص خود را دارند. آنها باید تولید شوند. درست است که باید به موسیقی کاری که داشتیم افتخار کنیم. اما باید برای هر قشری آن چه را که میخواهد ایجاد کنیم، اگر میخواهیم فرهنگ سازی کنیم. مساله من تلنگر زدن به هنرمندان هم هست. این که این موسیقیها وجود داشته است این ها را مردم برای خود میساختند در زمان کار و... حالا جامعه عوض شده است و باید هنرمند برای مردم موسیقی کار بسازد. ترانه کار بسازد. این جا وظیفه سنگینتر است. میخواهم به آنها بگویم ما چه کردیم و شما چه کار میتوانید بکنید. ضمن دفاع از فرهنگ میخواهیم به اربابان فرهنگی بگوییم حمایت کنید و به هنرمند بگوییم که چنین چیزهایی داشتیم پس تولید کنید. این دو تلنگر از همایش در بیاید کافی است. پس با توجه به آنچه که گفته شد میتوان نتیجه گرفت که در موسیقی کار ما، تفکر وجود داشته است؟کاملا. اندیشه، علم و دانش پیشرفته داشته که از همه زوایای باورمندانه مملکت بهره میبرده است. تالیف از درون صورت میگرفته و این درون با بالا ارتباط داشته. برای همین است که زیباست و ماندگار شده است. مهم این است که چگونه امروز این مساله را علمی کنیم و چگونه علمی تولید کنیم. امروزه جهان، جهان دانشهای نو است. در دانشهای نو باید دید چه حرفی میتوانیم داشته باشیم. افتخار ما در طول تاریخ این است که بتپرست نیستیم. همواره ارتباطمان با عالم بالا بوده است و در روایات اسلامی چیزهای زیادی در رابطه با هنر و فرهنگ داریم که به آن توجه نکردیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 510]
صفحات پیشنهادی
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است-فرهنگ > موسیقی - موسیقی ما دچار خود کمبینی نشده، به کمکاری مبتلا شده و نگاه دستگاه فرهنگی هم بد شده است و ...
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است-فرهنگ > موسیقی - موسیقی ما دچار خود کمبینی نشده، به کمکاری مبتلا شده و نگاه دستگاه فرهنگی هم بد شده است و ...
تحولی تازه در دنیای موسیقی آنلاین - اضافه به علاقمنديها
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است. ... حال در فضای سیستماتیک دنیای مدرن یک فرد همان سر و صدا را ...
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است. ... حال در فضای سیستماتیک دنیای مدرن یک فرد همان سر و صدا را ...
انسانهای اولیه آدم میخوردند - اضافه به علاقمنديها
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است در پزشکی برای آرامش روان به جایی رسیده بودند که با موسیقی انسان را به بیهوشی میکشاندند. ... از زمانی که ایران در ...
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است در پزشکی برای آرامش روان به جایی رسیده بودند که با موسیقی انسان را به بیهوشی میکشاندند. ... از زمانی که ایران در ...
آلبومم یک اتفاق بود، یک اتفاق ساده! - اضافه به علاقمنديها
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است این اتفاق در هنرهای ما هم نمود قشنگی پیدا کرده است. ... ما نباید انتظار داشته باشیم که یک کارگر ساده، حتما یک ...
موسیقی سرزمین سیمرغ به کمکاری مبتلا شده است این اتفاق در هنرهای ما هم نمود قشنگی پیدا کرده است. ... ما نباید انتظار داشته باشیم که یک کارگر ساده، حتما یک ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها