واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > میرفتاح، سیدعلی - سیدعلی میرفتاح عرض دیروزم را ادامه دهم؛ داشتم میگفتم که وقتی از «مردم» حرف میزنیم، از چه چیز حرف میزنیم؟ بعضی از رانندههای مسافرکش خطی را دیدهاید که چطور به خاطر مسافری که کنار خیابان ایستاده، یک باره فرمان را میچرخانند و جلوی بقیه میپیچند و بوق میزنند و راه را بند میآورند که مثلاً زودتر از بقیه او را سوار کنند؟ از دید راننده، این شخص محترمی که کنار خیابان ایستاده، در اصل یک اسکناس تا خورده پانصد تومانی است که اگر زودتر برش ندارد، راننده بعدی از راه میرسد و او را تصاحب میکند. این دید، توهین آمیز است خاصه وقتی که من و شما کنار خیابان ایستاده باشیم و به یاد بیاوریم که تاکسیها و خطیها چه تصویری از ما در ذهنشان نقش بسته؛ و توهین آمیزتر وقتی است که بفهمیم در ذهن سیاستمداران چه تصویری داریم. واقعاً میدانید که سیاستمداران درباره مردم چگونه فکر میکنند؟ در لسان اهل سیاست «مردم» مقامی منیع و شریف دارند. سیاستمداران مردم را خردمند و باشکوه و عزیز و باهوش و گرامی و. . . مینامند و به این نامها صفاتی الوهی نیز منضم میکنند، اما وقتی من و شما توی خیابان میرویم و از نزدیک با این مردم سر و کار داریم، میبینیم که از هیچ یک از این صفات حمیده خبری نیست و از اتفاق گروهی از آنها هم هستند که متصف به صفات رذیلهاند. توی سطح خیابان وقتی قدم میزنید، یا رانندگی میکنید، نه از خردمندان صبور نشانی هست و نه از هوشمندان دلآگاه. برعکس جماعتی هستند که مثلاً به خاطر عروسی قوم و خویششان، راه را بند میآورند و آسایش و آرامش دیگران را -در کمال خودخواهی- فدای خوشی شبانهشان میکنند. وقتی قرار است از عرض خیابان رد شوید، تازه اینجاست که میبینید این ملت فهمیده، چطور یک باره خون جلوی چشمشان را میگیرد و مثل شوالیه عصبانی به طرفتان هجوم میآورند. موقع یک تصادف خفیف است که یک باره متوجه میشوید که ملت غیور چطور با قفل فرمان به جان هم میافتند. سیاستمداران را نمیدانم، اما من هر روز و هر جا دارم با این مردم عزیز و قهرمان و از خودگذشته مواجه میشوم و به عینه میبینم که چطور و به چه راحتی به حق و حقوق من وبقیه تجاوز میکنند و با صدای فرز و کلنگ و گران فروشی و کم فروشی وپشت هم اندازی و بساز و بندازی و فخر فروشی و عیش و نوش و اتو استاپ زدن و کلاهبرداری و دروغ و رشوه و. . . خودخواهانه کار خود را راه میاندازند. بیتردید من هم در زمره همین مردمم و اگر عیبی هست من هم به قدر وسع دارم، اما گویی این واقعیتها را مدام باید کتمان کرد و همواره از همه چیز با تعارف عبور کرد. جالب است؛ در میان صاحبان قدرت تنها رسول اکرم -صلالله علیه و آله- را دیدهام که در قرآن به صراحت از قوم عرب شکایت میکند و بیجهت هندوانه زیر بغلشان نمیگذارد و یکی هم حضرت امیر را -علیه السلام- که از دست امت خویش دادش به آسمان میرسد. قطعاً برای ساختن یک ساختمان گرد، نباید از آجرهای گرد استفاده کرد. برای رسیدن به کلیتی به نام مردم فهیم و از خود گذشته نیز نباید توقع داشت که تمام اجزاء تشکیلدهنده آن فهیم و از خود گذشته باشند. همیشه و همه جا کلیتی به نام مردم وجود دارند که باید مورد ارزیابی قرار بگیرند. از این حیث سیاستمداران شاید حق داشته باشند که هرازگاهی ملتشان را ستایش کنند، اما این ستایش نباید موجب آن شود که ما چشم بر واقعیت موجود ببندیم و از مردم تصویری بسازیم که با چهرهواقعیشان انطباق ندارد. برای همین از پشت تریبون تعریف و تمجید میکنند، در کف خیابان اما به قول شاعر آن کار دیگر میکنند. مردم ما هم مثل همه مردم جهان خوب و بد دارند و باهوش و خنگ دارند و قوی و ضعیف دارند و خودخواه و از خودگذشته دارند و. . . با این همه این موجودات در زمره «عیالالله» هستند و باید خدمتشان کرد و کارشان را راه انداخت. باید برایشان کار کرد، نه اینکه همه چیز را به تعارف کشاند و به به و چه چه کرد و به عرش اعلایشان برد. بازهم حرفم تمام نشده.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]