واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: بيماری- دکتر بابک زمانی: به هنگام بيماري و بلا بسياري از دوستان و آشنايان، البته در مسير همدلي و همدردي، اما با بادي در غبغب اندرزتان ميدهند كه جانم خودت بايد طبيب خودت باشي بايد ببيني كه چه چيزي برايت خوب است و چه چيزي بد؟ ميخواهيم ببينيم اين توصيه تا كجا صحيح است و اگر صحيح است به چه معنا صحيح است. كه همانطور كه برخي حكماي جديد ميگويند چه بسيار ضرب المثلها و ايضا مثالها و متلكها و نيشخندها كه كاراييشان در استدلال چيزي نيست جز تغيير و يا تحقير موضوع مورد بحث آن هم به نفع راوي! و چه دلبستگي بينظيري داريم ما ايرانيها به استفاده از آن در جايي كه در استدلال كم ميآوريم ميتوان يك ضربالمثلي زد كه شباهتهايي با موضوع دارد و با مدد از عادت- كه لباس عقل بر هر نامعقولي ميپوشاند- جانب حق را به سمت خود برگردانيم، يا نقلقولي بياوريم كه گويا بزرگي كه همه بر بزرگيش باور دارند، دارد درباره وضعيت مشخص فعلي ما قضاوت ميكند. پس پر بيراه نيست اگر حتي يك بار هم كه شده برخي ضرب المثلهاي نغز و پر معنا را از منشور عقل بگذرانيم و اگر حقيقتي هم در آنها يافتيم آن را معنا كنيم. یك واقعيت انكار ناپذير آن است كه در حال حاضر در بسياري از موارد ارتباط مستقيمي بين احساس دروني يا برداشت بيمار از يك بيماري خاص و ميزان خطرناك بودن يك بيماري وجود ندارد. ممكن است يك فرد بهطور ناگهاني دچار سرگيجه بسيار شديد و ترسناكي گردد تعادل خود را از دست داده و تهوع و استفراغ شديدي پيدا كند و گمان برد كه خطر مرگ او را تهديد ميكند اما در مراجعه به پزشك دريابد كه اين تنها يك التهاب بيخطر عصب وستيبولر در گوش بوده و هيچ اهميتي ندارد و تازه طبيب به او توصيه كند كه نه تنها به استراحت هيچ نيازي ندارد بلكه بايد بهشدت از آن اجتناب كند. فعال باشد و حركت كند تا زودتر خوب شود از سوي ديگر ممكن است كسي بهدليل يك خونريزي مختصر از لثه و با حال عمومي بسيار خوب به طبيب مراجعه كند و معلوم شود كه مبتلا به نوعي سرطان خون شده و چند ماهي بيش زنده نخواهد ماند! از سوي ديگر قطع نظر از تشخيص، بسياري از اقدامات درماني نيز كه بسياري از ما از روي عادت يا مد براي خود و ديگران به وفور توصيه ميكنيم هيچ محلي از اعراب ندارند. هنوز هيچ مطالعه علمي اين تقسيم بندي غذاها به سرد وگرم را تاييد نميكند. مهمترين عامل تداوم اينگونه عقايد هم اعتقادي است كه بسياري از پزشكان، آن هم براساس برخي مشاهدات شخصي دارند. بايد گفت در هيچ كدام از كتب مرجع درسي كه به پزشكان تدريس ميشود هيچ نامي از اين تقسيم بندي برده نشده است. اينكه آيا طبيبان مدرن مجازند براساس عقايد شخصي، قبل از هرگونه تلاش براي اثبات علمي يك مطلب و صرفا بهدليل نوعي اعتقاد ملي يا خانوادگي به بيماران خود توصيهاي بكنند مطلبي است كه به بحث فعلي ما ارتباطي ندارد. اما اعتقادات رايج و غلط درماني محدود به اين بحث قديمي سردي و گرمي نميماند. بسياري اعتقادات هم هست كه ظاهري مدرنتر و علميتر دارند اما هيچ پشتوانه علمي محكمي پشت آنها نيست مثل ارتباط مستقيم استرس با بسياري از بيماريها! و توصيهاي كه دربسياري از موارد با اطمينان به بستگان و آشنايان نزديك خود ميكنيم كه جانم استرست را كم كن.... حال آنكه حتي در بديهيترين موارد مثل ارتباط استرس با سكته مغزي هم هيچ ارتباط معنادار علمي وجود ندارد. طبق آخرين منابع انجمنهاي بينالمللي سكته مغزي، استرس جز ريسك فاكتورهاي سكته مغزي نيست. اما آيا واقعا به هيچ رو نميتوان طبيب خود بود؟ البته كه ميتوان بود ميتوان همكار بسيار خوبي بود براي طبيب معالج در جريان تشخيص و مداواي بيمارياي كه پيچيدگيهاي آن به هيچ وجه كمتر از پيچيدگيهاي تعمير يك كامپيوتر يا حداقل يك راديو يا يك ساعت نيست. بهعنوان مهمترين شاهدي كه بيشترين اطلاعات خام از اين پروسه پيچيده و دشوار را دارد ميتوان آنها را بهصورتي كه پزشك ميپسندد در اختيار او قرار داد. ميتوان مثل يك همكار خوب از پيشداوري و القا تشخيص اجتناب كرد و ميتوان دستورات پزشك را بيكم و كاست و بيبيش و افزون به اجرا در آورد. تنها و تنها در اين حالت است كه ميتوان و بايد طبيب خود بود! همشهری آنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]