واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یک نوزادی را روی صحنه میخواستند که آن نوزاد من بودم و دست به دست میشدم! اما اولین نمایشی که درآن بازی کردم نمایش پدرم به اسم «پریا» بود که بر اساس... مردم را به تئاتر بیاوریم متولد شدن در خانواده ای هنرمند باعث شد برزو ارجمند هم مثل دیگر اعضای خانواده اش وارد این حیطه شود. نقش مهرداد شریفی در نمایش «مکاشفه در باب یک مهمانی خاموش» بهانه خوبی بود تا با او درباره تئاتر و حضور دوباره اش روی صحنه بعد از شش سال صحبت کنیم، شاید برایتان جالب باشد که بدانید در این نمایش غیر از دیدن بازی این هنرمند، صدای او را به عنوان خواننده در اپیزودهای خودش به طور زنده خواهید شنید. قبل از این، با آقای حداد همکاری داشتید؟بله، از ابتدایی که گروه سایه تاسیس شد اولین نمایشی که روی صحنه بردیم، نمایش «کسی نیست همه داستانها را به خاطر بیاورد» بود که سال 82 اجرای عمومی رفتیم و بعد در هامبورگ، کازابلانکا و... هم آن را اجرا کردیم. اصولا من در این سالها تئاتر را فقط با رضا حداد کار کردم؛ به غیر از امسال در نمایش «باغ مرگ» آقای احصایی هم بازی کردم، به دلیل این که در مجموعه کارهای کارگاه تئاتر ایران بود. البته آقای احصایی هم در مجموعه این گروه هستند و دوباره با ایشان کار کردم. شنیده ایم از 11 ماهگی روی صحنه تئاتر بودید؟بله (خنده) از بزرگترین خاطرات زندگی من است. همه هم نسلان من اگر آن دوران در تئاتر و فیلمی میرفتند برایشان خاطره انگیز میشد چون آن زمان امکانات و تکنولوژی مثل امروز پیشرفته نبود. برای دیدن تئاتر رفته بودید یا بازی؟نه، یک نوزادی را روی صحنه میخواستند که آن نوزاد من بودم و دست به دست میشدم! اما اولین نمایشی که در آن بازی کردم نمایش پدرم به اسم «پریا» بود که بر اساس قصه پریای احمد شاملو بود. در این کار هفت هشت تا بچه بودیم و دو نفر آدم بزرگ. هیچ وقت نخواستید در تئاتر بیشتر فعالیت کنید؟اگر از هر بازیگری بپرسید به شما میگوید ای کاش اوضاع مالیام طوری بود که فقط تئاتر بازی میکردم. منتها هماهنگ کردن این موضوع سخت است. تئاتر نظم خاصی دارد. شما باید هر روز دریک ساعتی برای تمرین حاضر باشید و این اصلا در تصویر وجود ندارد؛ مثلا آمدن یک باران کار شما را هفت، هشت ساعت عقب میاندازد و این تداخل باعث آزار بچهها و گروه تئاتری میشود که شما با آنها کار میکنید . برای همین من همیشه به تئاترهایی رفتم که بتوانم این هماهنگی را ایجاد کنم مثلا در کار آقای حداد تمرینات ما ده شب به بعد بود و میشد با برنامه ریز هماهنگ کرد و به مشکل بر نخورد اما تمرینی که باید ساعت دو بروید یک مقدار سخت تر است. این فاصله شش ساله تا این اجرا فقط به خاطر مشغلههای تلویزیونی بوده؟فاصله که نمیشود گفت چون با اجرای خارج از کشور نمایش «کسی نیست ...» و همین طور نمایش «خواستگاری» چخوف که در دوبی اجرا رفتیم، رابطه ام با تئاتر قطع نبوده ولی این که بخواهم 30 اجرای پشت سر هم داشته باشم همان اجرای کسی نیست .. در سال 82 بوده. در این کار بیشتر از بازی، خوانندگی شما به چشم میآید.رضا حداد از خوانندگی من استفاده کرد، وگرنه میشد مثل دیگر تابلوهای کار، برای من هم موسیقی پخش شود. اگر این خوانندگی نباشد، چه چیزی از شما دیده میشود؟همان تابلویی که داشتم در نمایش کسی نیست... هم رضا حداد اصرار داشت که من بخوانم، مثل همین جا! خودتان چطور؟خودم هم استقبال کردم چون اصولا خواندن و موسیقی را خیلی دوست دارم. اگر جای درست هم استفاده شود، چه بهتر. این تئاتر خصوصی است و با توجه به دستمزدهای تئاتری به نظر میرسد بازیگرها حمایت بیشتری شوند.اتفاقا باید بگویم ما اصلا در این نمایش بیشتر از تعرفه مرکز هنرهای نمایشی نگرفتیم. این اذیتتان نمیکند که مزایایی به دست نمیآورید؟شاید مزایا این باشد که این کار را خیلی دوست داریم و بیشتر از پول، ارتباطمان با تماشاگر اهمیت دارد. کار تجربی به شکلی است که در هر اجرا شکلی تازه به نمایش در میآید. در این نمایش هم چنین اتفاقی رخ داده؟به شکلی که خیلی تکان دهنده باشد، نه. در کسی نیست... دو، سه بار این اتفاق افتاد اما این جا هنوز رخ نداده؛ مخصوصا در تابلوهای ما که کاملا تمرین شده، این اتفاق کمتر پیش میآید تا تابلوهای سیامک انصاری که نقطه مقابل او تماشاگر است. استقبال از کار چطور بوده؟ چقدر به خاطر حضور شما بوده و چقدر به خاطر کار؟به هر حال مردم ما را دوست دارند و نمیشود آن را پنهان کرد. حضور شما چقدر تاثیر گذار بوده؟بی تاثیر نیست چون ممکن است شما حتی به خاطر حضور بازیگری به سینما یا تئاتر بروید و از دیدن آن خوشتان هم نیاید! این جا هم به همین شکل است که ببینیم مثلا برزو ارجمند یا سیامک انصاری در این کار چطور بازی میکنند؟ شما که از تئاتر وارد تلویزیون شده اید، چقدر بعد از محبوب شدنتان سعی کردید از این موضوع استفاده کنید، به تئاتر برگردید و به نوعی برای اقتصاد آن کمک کننده باشید؟فکر نمیکنم به اقتصاد تئاتر کمکی کرده باشم! به این که مخاطبی برای اولین بار به خاطر شما از تئاتری دیدن کند و بعد از آن تماشاگر حرفه ای تئاتر شود، چطور؟اگر آن قدر تاثیر گذار باشم که دیگر هیچ چیزی از خدا نمیخواهم! تئاتر اتفاقی است که انتهایی در آن نیست و شما همیشه تشنه یافتن و طلب کردن هستید. این آرزوی من است که حضور من در نمایشی باعث شود کسی را به دیدن تئاتر عادت دهم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]