تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805401547




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي حديث «سلسلة الذّهب»


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسي حديث «سلسلة الذّهب»
خبرگزاري فارس: اين نوشتار در پي آن است كه يكي از احاديث (حديث سلسلةالذهب) را كه از اهميت زيادي برخوردار است، از زواياي مختلف زير بررسي نمايد


بي شك بزرگترين منبع معارف هدايتگر و دستورهاي سعادت آفرين براي انسان، بويژه انسان مسلمان، قرآن مجيد است و احاديث امامان معصوم(ع) در فهم قرآن، اصلي ترين كليد و مطمئن ترين راه به شمار مي آيند؛ به همين جهت، پس از كتاب خدا، سخنان پيشوايان معصوم(ع)، منبع جوشان معارف الهي و ارمغان جاويد غوّاصان درياي وحي است. از اين رو، بر نويسندگان و محققان فرض است كه احاديث را از زواياي گوناگون، مورد تحقيق و كندوكاو قراردهند و ابعاد ناشناخته آنها را بر همگان روشن سازند.
اين نوشتار، با همين هدف، در پي آن است كه يكي از احاديث (حديث سلسلةالذهب) را كه از اهميت زيادي برخوردار است، از زواياي مختلف زير بررسي نمايد:
1ـ بررسي متن و سندهاي گونان حديث در كتابهاي شيعه،
2ـ بررسي متن و سندهاي حديث در كتابهاي اهل سنّت،
3ـ بررسي عناوين حديث در علم درايه،
4ـ بيان اهميت سند حديث در نظر محدثان شيعه و سني،
5ـ شناسايي برخي از كتابهاي شيعه و سنّي كه حديث را نقل كرده اند،
6ـ پيام حديث،
7ـ جمع بندي.
متن حديث در منابع شيعه
اين حديث شريف، در كتابهاي حديثي شيعه با سندها و مضمونهاي گوناگوني نقل شده و از ميان عالمان حديث، شيخ صدوق، در كتابهاي «توحيد»1، «معاني الأخبار»2 و «عيون اخبار الرضا(ع)»3، با ده سند مختلف و مضامين گوناگون، آن را آورده است. پس از او نيز شيخ طوسي در «امالي»4 با سند و مضمون ديگري آن را نقل كرده است و پس از آنها، ديگران نيز اين حديث را به گونه هاي مختلف، نقل نموده اند كه در بخش مستقلي به اسامي و آثارشان اشاره مي گردد.
پيش از بحث و بررسي متنهاي مختلف حديث، يادآوري چند نكته ضروري است:
1ـ در اين بخش، تنها برخي از نقلهايي كه از نظر سند و متن با يكديگر اختلاف دارند آورده مي شود؛
2ـ قسمتي از سند (از امام رضا(ع) تا آخر) كه تنها اختلاف در الفاظ دارد، حذف مي گردد؛
3ـ از ترجمه احاديث، بجز حديث اوّل، به جهت شباهت متنها، خودداري مي گردد.
1ـ صحيفةالرضا(ع)
از جمله متنها و سندهاي اين حديث، متن و سندي است كه در كتاب «صحيفةالرضا»5 آمده است:
اخبرنا الشيخ الامام الاجل العالم الزاهد الراشد، امين الدين ثقةالاسلام امين الرؤساء ابو علي الفضل بن الحسن الطبرسي ـ اطال الله بقاءه ـ في يوم الخميس غرة شهرالله الاصم رجب سنة تسع وعشرين وخمسمأة، قال اخبرنا الشيخ الامام العبد الزاهد ابوالفتح عبدالله بن عبدالكريم بن هوازن القشيري ـ ادام الله عزه ـ قراءة عليه داخل القبة التي فيها قبرالرضا(ع) غرة شهرالله المبارك، حدثني الشيخ الجليل العالم ابوالحسن علي بن محمدبن علي الزوزني قراءة عليه سنة اثنين وخمسين واربعمأة، قال اخبرني ابوالحسن احمدبن محمدبن هارون الزوزني بها، قال اخبرنا ابوبكر محمدبن عبدالله بن محمد حفدة العباس بن حمزة النيشابوري سنة سبع وثلاثين وثلاثمأة، قال حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن احمدبن عامر الطائي بالبصرة، قال حدثني ابي سنة ستين ومأتين، قال حدثني علي بن موسي الرضا(ع): «يقول الله عزوجل: لااله الاالله حصني، فمن دخل حصني أمن من عذابي».
2ـ معاني الاخبار، عيون اخبارالرضا(ع) والتوحيد
از جمله سندها و متنهاي اين حديث، كه شيخ صدوق در سه كتاب توحيد و معاني الاخبار و عيون آورده است، اين است:
حدثنا محمدبن موسي بن المتوكل ـ رضي الله عنه ـ قال حدثنا ابوالحسين محمدبن جعفر الاسدي، قال حدثنا محمدبن الحسين الصولي (الصوفي)، قال حدثنا يوسف بن عقيل عن اسحق بن راهوية، قال لما وفي ابوالحسن الرضا عليه السلام نيسابور واراد أن يخرج منها الي المأمون، اجتمع عليه اصحاب الحديث فقالوا له: «يا ابن رسول الله ترحل عنا ولا تحدّثنا بحديث فنستفيده منك؟» وكان قد قعد في العمارية فاطلع رأسه وقال: «سمعت ابي موسي بن جعفر يقول سمعت ابي جعفربن محمد يقول سمعت ابي محمدبن علي يقول سمعت ابي علي بن الحسين يقول سمعت ابي الحسين بن علي بن ابي طالب يقول سمعت ابي اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب يقول سمعت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم يقول سمعت جبرئيل يقول سمعت الله جل جلاله يقول: لااله الاالله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي». قال فلمّا مرّت الراحلة نادانا «بشروطها وانا من شروطها».6
اسحاق بن راهويه مي گويد: چون حضرت رضا(ع) به نيشابور رسيد و قصد خروج از آن (به سوي مأمون) را نمود، محدثان اطراف او گرد آمدند و عرضه داشتند: «اي پسر رسول خدا، آيا از ميان ما كوچ مي كني و حديثي كه از آن سود ببريم برايمان بيان نمي كني؟». امام(ع) درحالي كه در كجاوه نشسته بود، سرش را بيرون آورد و فرمود: «شنيدم پدرم موسي بن جعفر مي فرمود شنيدم پدرم جعفربن محمد مي فرمود شنيدم پدرم محمدبن علي مي فرمود شنيدم پدرم علي بن الحسين مي فرمود شنيدم پدرم حسين بن علي مي فرمود شنيدم پدرم اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب مي فرمود شنيدم رسول خدا(ص) مي فرمود شنيدم جبرئيل مي گفت شنيدم خداوند جل جلاله مي فرمود: لااله الاالله، دژ محكم من است؛ پس هركس كه داخل دژ من گردد، از عذاب من درامان است.
راوي مي گويد چون قافله حركت كرد حضرت فريادزد: «با شرايط آن، و من از شرايط آن هستم.»7
3ـ التوحيد و عيون اخبارالرضا(ع)
متني ديگر كه در توحيد و عيون آمده، حديث ذيل است:
حدثنا ابوسعيد محمدبن الفضل بن محمدبن اسحق المذكر النيسابوري بنيسابور، قال حدثني ابوعلي الحسن بن علي الخزرجي الانصاري السعدي، قال حدثنا عبدالسلام بن صالح ابوالصلت الهروي، قال كنت مع علي بن موسي الرضا عليه السلام حين رحل من نيسابور وهو راكب بغلة شهباء فاذا محمدبن رافع واحمدبن حرب و يحيي بن يحيي و اسحاق بن راهويه وعدة من اهل العلم قد تعلّقوا بلجام بغلته في المربعة فقالوا: «بحق آبائك المطهرين حدّثنا بحديث قد سمعته من ابيك». فاخرج رأسه من العمارية وعليه مطرف خزّذو وجهين وقال: «حدّثني ابي العبد الصالح موسي بن جعفر عليه السلام … يقول الله(ج): اني انا الله، لااله الا انا فاعبدوني، من جاء منكم بشهادة ان لااله الاالله بالاخلاص دخل حصني ومن دخل حصني أمن من عذابي».8
4ـ عيون اخبارالرضا(ع)
متني كه تنها در عيون اخبارالرضا(ع) آمده، عبارت است از:
حدثنا ابونصر احمدبن الحسين بن احمدبن عبيد العنبي، قال حدثنا ابوالقاسم محمدبن عبيدالله بن بابويه الرجل الصالح، قال حدثنا ابومحمد احمدبن محمدبن ابراهيم بن هاشم، قال حدثنا الحسن بن علي بن محمدبن علي بن موسي بن جعفر ابوالسيد المحجوب امام عصره بمكة، قال: «حدّثني ابي علي بن محمد النقي، قال حدثني ابي محمدبن علي التقي، قال حدثني ابي علي بن موسي الرضا(ع) … قال الله سيدالسادات عزوجل: اني انا الله، لااله الا انا، فمن اقرّ لي بالتوحيد دخل حصني ومن دخل حصني امن من عذابي».9
5ـ التوحيد
مضموني كه تنها در توحيد صدوق آمده، عبارت است از:
حدثنا ابوالحسين محمدبن علي بن الشاه الفقيه بمرو الرود، قال حدثنا ابوبكر محمدبن عبدالله النيسابوري، قال حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن عباس الطائي بالبصرة، قال حدثني ابي في سنة ستين ومأتين، قال حدثني علي بن موسي الرضا: «… يقول الله جلّ جلاله: لااله الاالله حصني فمن دخله أمن من عذابي».10
6ـ معاني الاخبار
نقلي كه تنها در كتاب معاني الاخبار آورده شده، عبارت است از:
حدثنا محمدبن الحسن القطّان، قال حدثنا عبدالرحمن بن محمد الحسيني، قال حدثني محمدبن ابراهيم بن محمد الفزاري، قال حدثني عبدالله بن بحر الاهوازي، قال حدثني ابوالحسن علي بن عمرو، قال حدثنا الحسن بن محمدبن جمهور، قال حدثني علي بن بلال عن علي بن موسي الرضا عليه السلام … عن النبي(ص) عن جبرئيل عن ميكائيل عن اسرافيل عن اللوح عن القلم قال يقول الله تبارك وتعالي: «ولاية علي بن ابي طالب صلوات الله عليه حصني فمن دخل حصني امن ناري».11
اين مضمون، در كتابهاي پس از شيخ صدوق نيز نقل شده كه در بخشهاي آينده بدان اشاره مي گردد.
7و8 ـ امالي الطوسي
شيخ طوسي اين حديث را با دو سند و دو مضمون نقل كرده است:
1ـ جماعة عن ابي المفضل عن الليث بن محمد العنبري عن احمدبن عبدالصّمد عن خاله ابي الصلت الهروي قال كنت مع الرضا(ع) لمّا دخل نيسابور … فقال: «حدثني ابي موسي بن جعفر … اخبرني جبرئيل الروح الامين عن الله تقدست اسماؤه وجل وجهه قال: اني انا الله، لااله الا انا وحدي، عبادي فاعبدوني وليعلم من لقيني منكم بشهادة ان لااله الاالله مخلصا بها انه قد دخل حصني ومن دخل حصني امن عذابي». قالوا يا ابن رسول الله وما اخلاص الشهادة للّه؟ قال: «طاعة الله ورسوله ولاية اهل بيته(ع)».
امام رضا(ع) حديث كرد از خداوند كه فرمود: «همانا من خدايم. معبودي بجز از من نيست. بندگان من مرا پرستش كنيد و بدانيد هركس از شما با شهادت به وحدانيت از روي اخلاص، مرا ملاقات كند، در دژ من داخل مي گردد و هركس در دژ محكم من داخل گردد، از عذاب من درامان است.» سؤال شد: «اي فرزند رسول خدا شهادت بااخلاص چيست؟». امام رضا(ع) فرمود: «پيروي از خدا و رسول او و ولايت اهل بيت او».12
2ـ ابومحمد الفحام قال حدّثني عمربن يحيي الفحام، قال حدثني عبدالله بن احمدبن عامر، قال حدثني ابي احمدبن عامر الطائي، قال حدثنا علي بن موسي الرضا: «… يقول الله: لااله الاالله حصني من دخله امن من عذابي».13
9ـ كشف الغمة
آنچه كه در كتاب كشف الغمه نقل شده، از نظر سند و متن با ديگر نقلها فرق مي كند و آن نقل عبارت است از:
قال الفقير الي الله جامع هذا الكتاب ـ اثابه الله تعالي ـ نقلت من كتاب لم يحضرني اسمه الآن ما صورته، حدث المولي السعيد امام الدنيا عمادالدين محمدبن ابي سعدبن عبدالكريم الوزان في محرم سنة ست وتسعين وخمسمأة، قال اورد صاحب كتاب تاريخ نيسابور في كتابه ان علي بن موسي الرضا لمّا دخل الي نيسابور في السفرة التي فاز فيها بفضيلة الشهادة، كان في مهد علي بغلة شهباء عليها مركب من فضة خالصة، فعرض له في السوق الامامان الحافظان للاحاديث النبوية ابوزرعة ومحمدبن اسلم الطوسي ـ رحمهماالله ـ فقالا: «ايها السيدبن السادة، ايها الامام وابن الائمه، ايها السلالة الطاهرة الرضية، ايها الخلاصة الزاكية النبوية، بحق آبائك الاطهرين واسلافك الاكرمين الاما رأيتنا وجهك المبارك الميمون ورويت لنا حديثا عن آبائك عن جدّك نذكرك به». فاستوقف البغلة ورفع المظلة واقر عيون المسلمين بطلعته المباركة الميمونة … فقال(ع): «… يقول الله: كلمة لااله الاالله حصني فمن قالها دخل حصني ومن دخل حصني امن من عذابي صدق الله سبحانه وصدق جبرئيل وصدق رسوله وصدق الائمة عليهم السلام».14
جمع بندي
آنچه كه ملاحظه شد، برخي از نقلهاي اين حديث شريف مي باشد كه از نظر متن و سند با همديگر اختلاف دارند و در كتابهاي حديثي، متنهاي ديگري با سندهاي ديگر نيز نقل شده و افزون بر اين، مضمون اين روايت با كلمات و سندهاي ديگري نيز نقل شده كه ذكر آنها در حوصله اين مختصر نمي گنجد.
«سلسلةالذهب» در آثار ديگر مؤلّفان شيعه
جهت پي بردن به اهميت بيشتر اين حديث شريف، ذكر نام و نام اثر برخي مؤلفان شيعه را (كه در اعصار گوناگون، اين حديث را نقل و بر آن اعتماد كرده اند)، سودمند مي دانيم:
1ـ طبري، بشارة المصطفي، منشورات حيدريه، ص331
2ـ فتّال نيشابوري، روضةالواعظين، منشورات رضي، ص42
3ـ ابوالحسن ورّام، مجموعه ورّام، سازمان انتشارات اسلامي، ج2، ص74
4ـ حاكم حسكاني، شواهد التنزيل، انتشارات وزارت ارشاد اسلامي، ج1، ص170
5ـ إربلي، كشف الغمّة في معرفة الأئمّة، دارالكتاب الاسلامي، ج3، ص97.
6ـ ديلمي، أعلام الدين، دارالكتب الاسلامية، ص214
7ـ ابن ابي جمهور، عوالي اللئالي، مطبعة سيدالشهداء، ج4، ص94
8 ـ شيخ حرّ عاملي، الجواهر السنيّة، منشورات مكتبة المفيد، ص147
9ـ علامه مجلسي در بسياري از كتابهايش، از جمله در جاهاي گوناگون دايرةالمعارف بزرگ خويش، بحارالانوار، آن را نقل مي كند؛ از جمله در موارد زير:
ج3، ص5 و6 و7و10و13و14؛ ج27، ص134؛ ج38، ص98؛ ج39، ص24 6و247؛ ج49، ص121و1 22و1 23و 126و127و…15
10ـ عباسقلي خان سپهر، ناسخ التواريخ امام علي بن موسي الرضا(ع)
11ـ علي محمد علي دخيّل، ثواب الاعمال وعقابها، دارالمرتضي، ص13
12ـ محمدحسن هروي خراساني، حديقة الرضويه
13ـ محدث قمي، سفينةالبحار، دارالأسوة للطباعة والنشر، ج2، ص114 و ج3، ص3
14ـ محدّث قمي، منتهي الامال، سازمان چاپ و انتشارات جاويدان، ج2، ص286
15ـ الميلاني، قادتنا كيف نعرفهم؟، موسسةالوفاء، ج6، ص437
16ـ شهاب الدين حسيني تبريزي درباره سند اين حديث و حديث كسا، رساله اي تدوين كرده است. (الذريعة، مطبعه مجلس شوراي ملّي، ج6، ص378)
17ـ سيدمحسن امين عاملي، اعيان الشيعة، ج4، قسمت دوم، ص118
18ـ علي گلزاده غفوري، امام رضا(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي
19ـ احمد خوشنويس، حضرت علي بن موسي الرضا(ع)، انتشارات عطايي
20ـ احمد محدث خراساني، حياة الرضا(ع)، انتشارات آستان قدس رضوي
21ـ موسي خسروي، زندگاني امام هشتم علي بن موسي، نشر صحافيان
22ـ علي محمد نوربخش، زندگي حضرت رضا(ع)، انتشارات نقش جهان
23ـ احمد مغنيه، زندگاني حضرت رضا(ع)، از انتشارات مجله ماه نو
24ـ عمادزاده اصفهاني، زندگاني حضرت علي بن موسي الرضا(ع)
24ـ سيدجعفر مرتضي عاملي، زندگي سياسي هشتمين امام، دفتر نشر فرهنگ اسلامي
25ـ محمدجواد نجفي، ستارگان درخشان، انتشارات اسلاميه
26ـ ابوالقاسم سحاب، زندگاني علي بن موسي الرضا(ع)، شركت چاپ تهران16
27ـ سيدحسن شيرازي، كلمةالله، دارالصادق، ص29
28ـ عزيزالله عطاردي، مسند امام رضا(ع)، المؤتمر العالمي للامام الرضا(ع)، ج1، ص58
29ـ سيد محمدحسين حسيني طهراني، امام شناسي، انتشارات حكمت، ج5، ص135
متن حديث در منابع اهل سنّت
بسياري از محدثان بزرگ اهل سنت نيز اين حديث را با سندها و متنهاي گوناگوني نقل كرده اند. در اينجا برخي نقلها كه هم از نظر سند و هم از نظر متن اختلاف دارند آورده مي شود:
1ـ الفصول المهمه ابن صبّاغ
وقال المولي السعيد امام الدنيا محمدبن ابي سعيد بن عبدالكريم الوزان في محرم سنة ست وتسعين وخمس مأة، قال اورد صاحب الكتاب تاريخ نيشابور في كتابه أن علي بن موسي الرضا لمّا دخل الي نيشابور في السفرة التي خصّ فيها بفضيلة الشهادة …، فقال علي بن موسي الرضا عليه السلام حدّثني ابي موسي … قال(ص): «حدثني جبرئيل سمعت ربّ العزّة يقول: كلمة لااله الاالله حصني، فمن قال لها دخل حصني ومن دخل حصني أمن عذابي».17
2ـ التدوين قزويني
احمدبن عيسي بن علي بن الحسين الصغيربن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب، سمع علي بن موسي الرضا، وكان قد قدم قزوين واليا عليها من قبل الحسن بن زيدبن محمدبن اسماعيل بن الحسن بن زيدبن الحسن ابي طالب ومات الحسن بن زيد بطبرستان، حدّث محمدبن علي بن الجارود عن علي بن احمد البجلي، ثنا احمدبن يوسف المؤدب، ثنا احمدبن عيسي العلوي، ثنا علي بن موسي الرضا عن ابيه موسي عن ابيه جعفر عن ابيه علي بن الحسين عن ابيه الحسين بن علي عن ابيه علي بن ابي طالب، قال قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم عن جبرئيل عليه السلام عن اللّه عزوجل: «لااله الاالله حصني ومن دخل حصني امن من عذابي».18
3ـ حلية الاولياي ابونعيم اصفهاني
حدثنا ابواسحاق ابراهيم بن عبدالله من اسحاق المعدل، ثنا ابوعلي احمدبن علي الانصاري بنيسابور، ثنا ابوالصلت عبدالسلام بن صالح الهروي، ثنا علي بن موسي الرضا: «حدّثني ابي موسي بن جعفر، حدثني ابي جعفربن محمد، حدثني ابي محمدبن علي، حدثني ابي علي بن الحسين بن علي، حدثني ابي علي بن ابي طالب رضي الله تعالي عنهم، حدثنا رسول الله صلي الله عليه وسلم عن جبرئيل عليه السلام، قال قال الله عزوجل: اني انا الله لااله الا انا فاعبدوني؛ من جاءني بشهادة ان لااله الاالله بالاخلاص، دخل في حصني ومن دخل في حصني أمن عذابي».19
4ـ ينابيع المودّه قندوزي حنفي
وفي تاريخ نيشابور انّه استقام بها اياما … «سمعت ربّ العزّة يقول: لااله الاالله حصني فمن قالها دخل حصني ومن دخل حصني امن من عذابي».20
وفي رواية فلمّا مرّت الراحلة نادانا: «بشروطها وانأ من شروطها». قيل من شروطها الاقرار له بأنّه امام المسلمين مفترض الطاعة ويشهد لهذه الرّواية ويقوّيها قول علي (كرم الله وجهه) في كتاب غررالحكم21: «ان لااله الاّ الله مشروطا وانأ وذريّتي من شروطها».22
«سلسلةالذهب» در آثار ديگر مؤلفان اهل سنّت
در پايان اين بخش، مناسب است از برخي عالمان اهل سنت كه حديث سلسلةالذهب را نقل كرده اند، نام برده شود:
1ـ علامه عبدالرئوف مناوي، شرح الجامع الصغير، ص410
2ـ علامه سبط جوزي، التذكرة، طبع الغري، ص136
3ـ علامه مورخ شيخ احمدبن يوسف دمشقي فرماني، اخبارالدول وآثارالاول، طبع بغداد، ص115
4ـ علامه محمد خواجه پارساي بخاري، فصل الخطاب (بر اساس نقل ينابيع المودة، طبع اسلامبول، ص385)
5ـ علامه بدخشي، مفتاح النجاة، ص179 (از مخطوطات كتابخانه آيةالله نجفي مرعشي ـ قم)
6ـ محقق مورخ بهجت افندي، تاريخ آل محمد صلي الله عليه وآله، مطبعه آفتاب، ص190
7ـ علامه زبيدي حنفي، الاتحاف، ج3، ص147، طبع ميمنيّه، مصر، ج3، ص147
8 ـ شيخ احمد تابعي مصري، الاعتصام بحبل الاسلام، مطبعة السعادة، قاهره، ص205 23
9ـ محمدعلي البار، الامام علي الرضا ورسالته في الطب النبوي، دارالمناهل، ص83
10ـ حسام الدين هندي در «كنز العمال» در موارد زيادي، حديث سلسلةالذهب را با مضمونهاي گوناگون از كتابهاي مختلف نقل مي كند از جمله:
الف ـ در ج1، ص58، حديث158 و ص297، حديث1422 و ص416، حديث1769، از ابن عساكر
ب ـ در همان جلد، ص54، حديث167 و ص65، حديث235، از ابن نجار
ج ـ در همان جلد، ص65، حديث 236، از خطيب بغدادي24
11ـ زمخشري، ربيع الابرار و نصوص الاخبار، ج2، ص249
12ـ ابونعيم، جواهر العقدين، العقد الثاني ـ الذكر الثالث، ص308
سلسلةالذّهب، در نگاه دانشمندان دانش درايه
محدّثان در دانش درايه25، احاديث را به اقسام گوناگون تقسيم كرده اند و هر حديثي را به لحاظ قوت و ضعف، تحت عناوين مختلفي داخل كرده اند. در اين قسمت، جهت آشنايي بيشتر با شناسنامه حديث «سلسلةالذهب»، چند عنوان از عناوين فراواني را كه اين حديث، داخل در مجموعه ذيل آنهاست، مورد بحث قرار مي دهيم. يادآوري اين نكته لازم است كه در اين بخش، تنها به عناويني كه نشانگر اهمّيّت حديث است، بسنده مي گردد.
1ـ قدسي
حديث سلسلةالذهب، از آن جهت كه محتوا و مفاهيم آن، از جانب پروردگار متعال بر قلب مبارك رسول الله(ص) القا شده و الفاظ آن از خود ايشان مي باشد، حديث قدسي است.26
2ـ متواتر27
حديث سلسلةالذهب، اگرنگوييم متواتر لفظي است، بي شك متواتر معنوي هست28؛ زيرا در بحثهاي گذشته روشن شد كه اين حديث را شيعه با عبارات مختلف، در حدّ زيادي نقل كرده اند29 و اهل سنّت نيز آن را با سندهاي گوناگون، نقل كرده اند؛ و چنانچه اشكال گردد كه: متنهايي كه با سندهاي گوناگون نقل شوند، تفاوت دارند، در جواب مي گوييم: برخي جملات روايت، در تمامي آنها آمده است.
3ـ مسلسل30
حديث سلسلةالذهب، از آن جهت كه بر اساس برخي نقلها با كلمه «حدّثني» و در برخي نقلها با كلمه «سمعت ابي» نقل شده، مسلسل نام گرفته است؛ و از آن جهت كه در سند آن،از امام رضا(ع) تا گوينده حديث (خداوند)، پيشوايان معصوم(ع) قرارگرفته اند، حديثي مسلسل است و چون شايسته است كه اين سند با آب طلا نوشته شود، «سلسلةالذّهب» نام گرفته است.
4ـ مسند31
حديث مورد بحث، از آن جهت كه تمامي رجال سند آن ذكر شده اند، حديث مسند نام گرفته است.
گفتني است كه برخي ديگر از اصطلاحات دانش درايه نيز بر حديث «سلسلةالذهب» منطبق است كه فرصت طرح آنها نيست.
اهمّيّت سند حديث سلسلةالذهب، در گفته محدّثان
در اين بخش، بنا نداريم از تك تك رجال سند حديث، بحث رجالي (توثيق و تضعيف) داشته باشيم؛زيرا نيازي به آن نيست. اين حديث را محدّثان شيعه و سنّي با سندهاي گوناگون نقل كرده اند و درباره سند حديث، عباراتي كه حاكي از اهميت آن است، بيان كرده اند. افزون بر اينها، مضمون حديث در بسياري از آيات و روايات ديگر نيز آمده است؛ بنابراين، همانگونه كه پيش از اين گفته شد، اگر نگوييم متواتر لفظي است، به طور قطع متواتر معنوي مي باشد.
در اينجا برخي از گفته هاي محدّثان را ـ كه حاكي از اهمّيّت دادن آنها به سند حديث است، مي آوريم.
1ـ حافظ ابونعيم مي نويسد:
هذا حديث ثابت مشهور بهذا الاسناد من رواية الطاهرين عن آبائهم الطيّبين وكان بعض سلفنا من المحدّثين إذا روي هذا الاسناد قال لو قرئ هذا الاسناد علي مجنون لأفاق.32
اين حديث، با همين سند از انسانهاي پاك، از پدران پاكشان رسيده و يكي از محدّثان بزرگ پيشين، هنگامي كه اين حديث با همين سند روايت شد گفت چنانچه اين سند بر فردي مجنون خوانده شود، سالم مي گردد.
2ـ علامه إربلي درباره اهميت سند حديث مي نويسد:
قال الاستاد ابوالقاسم القشيري رحمه الله إنّ هذا الحديث بهذا السند بلغ بعض امراء السامانية فكتبه بالذّهب وأوصي أن يدفن معه فلمّا مات رؤي في المنام فقيل ما فعل الله بك فقال غفرالله لي بتلفّظي بلا إله الاّ الله وتصديقي محمدا(ص) رسول الله مخلصا وأنّي كتبت هذا الحديث بالذّهب تعظيما وإحتراما.33
استاد ابوالقاسم قشيري ـ خداي رحمتش كند ـ گفت حديث سلسلةالذهب با همين سند، به يكي از شاهان ساماني رسيد و آن را با آب طلا نوشت و وصيّت كرد كه با او دفن شود. پس از مرگ، در عالم خواب ديده شد. سؤال شد چه بر سر تو آمد؟ در جواب گفت: خداوند به واسطه گفتن جمله لااله الاالله و باور رسالت محمد(ص) از روي اخلاص، و آنكه من اين حديث را با آب طلا به خاطر بزرگداشت و احترام آن نوشتم، مرا بخشيد.
3ـ محدّث قمي پس از نقل حديث مي فرمايد:
رواه صاحب «بشارة الشيعة» عن كعب الحبر ثم قال لحري أن يكتب بالذّهب.34
اين حديث را صاحب كتاب «بشارة الشيعه» از كعب الحبر نقل كرده و گفته سزاوار است اين حديث با آب طلا نوشته شود.
4ـ ابن صبّاغ مي نويسد:
فعدّوا أهل المحابر والدّوي الذين كانوا يكتبون فأنافوا علي عشرين ألفا.35
تعداد نويسندگان صاحب قلم و دوات كه حديث سلسلةالذّهب را [آن روز] مي نوشتند، بيشتر از بيست هزار تن شمار كردند.
5ـ احمدبن يوسف غرماني در اخبار الدّول، پس از نقل حديث، همان عبارت بالا را به اضافه داستان به زر نوشتن سلطان ساماني نقل مي كند.36
6ـ شيخ مؤمن شبلنجي، دراين باره، در كتاب نورالابصار، همان عبارت بالا را نقل مي كند.37
7ـ علامه قندوزي حنفي نيز در ينابيع المودّه، شمار نويسندگان حديث را بيست هزار نقل كرده است.38
8 ـ محمدعلي البار، كه سنّي است، در كتاب الامام علي الرضا و رسالته في الطّب النبوي، مي نويسد:
امام رضا در حالي اين حديث را املا كرد كه جمعيّت طالب علم قابل شمارش نبودند.39
9ـ مؤلف «التّدوين في اخبار القزوين»، از امام ابن حنبل نقل مي كند كه اگر اين سند بر مجنون خوانده شود، به حال عادي برمي گردد.40
بايد يادآور شويم كه محدّثان، درباره كمتر حديثي چنين تعابيري به كار برده اند.
پيام حديث، تبيين فلسفه سياسي اسلام
گرچه در اين نوشتار، بررسي سند و متنهاي گوناگون دنبال مي گردد، ولي نگاه اجمالي به پيام حديث نيز خالي از فايده نيست. بي شك اصل امامت، در اسلام، اهميت بسيار دارد. از اين رو، در بسياري از آيات و روايات، بدان توجه داده شده است؛ از جمله آيات:
الف: ياايها الذين آمنوا اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولي الامر منكم …41
اي كساني كه ايمان آورده ايد خداي را فرمان بريد و پيامبر و صاحبان امر (امامان) را كه از شمايند …
ب: اليوم اكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا …42
امروز43، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را دين شما پسنديدم …
ج: انما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون.44
همانا سرپرست شما خداست و پيامبرش و كساني كه ايمان آورده اند؛ آنان كه نماز را برپا مي دارند و زكات مي دهند، درحالي كه در ركوعند.
اهمّيت اصل «امامت» از گفتار امامان شيعه و اهل بيت(ع)، نيز به روشني آشكار است؛ تا آنجا كه درباره نهج البلاغه گفته اند:
معظم خطبه في السياسة واقلّها في الزهد.45
بخش عمده خطبه هاي نهج البلاغه درباره سياست است و اندكي از آن در موضوع پارسايي.
و امام رضا(ع) در اين باره مي فرمايد:
إنّ الامامة زمام الدين ونظام المسلمين.46
همانا امامت، شيرازه دين و سبب نظم مسلمانان است.
اهميت اين مطلب تا جايي است كه مرحوم ثقةالاسلام كليني، قسمت عمده مطالب كتاب شريف اصول كافي (بيشتر از يك سوم) را به موضوع امامت و شناسايي رهبر اختصاص داده است و چون امامت تداوم نبوّت، و موجب حفظ و حراست از توحيد و احياگر اسلام اصيل است، و از جانب ديگر، امامت شكل دهنده نظام و فلسفه سياسي است، اگر گفته شود اسلام منهاي امامت و ولايت، اسلام بي روح و جان (و به تعبير امام راحل، اسلام امريكايي)47 است، سخني مبالغه آميز نخواهد بود.
و باز به همين دليل است كه در تاريخ سياسي اسلام، امامت، بيشترين سخنان و حماسي ترين صحنه ها را (همچون غديرخم كه كاملترين انتخاب و عاشورا كه خونين ترين صحنه در تاريخ بشريت است) به خود اختصاص داده است. و در جريان تحقّق يافتن چنين نظامي (نظام امامت)، با فراز و نشيب بسيار، فلسفه سياسي اسلام، شكل گرفته و تكامل و تبيين يافته است. سفر تاريخي امام رضا(ع) از مدينه به طوس و اجتماع عظيم مردم نيشابور و سخنان طلايي حضرت در آن سامان ـ كه از مراكز بزرگ علمي جهان آن روز به شمار مي آمده ـ را نيز بايد تداوم همان خط تحقّق نظام امامت دانست.
بي شك، آنچه سبب شد كه امام(ع) اين حديث را املا كند، ذيل حديث بود كه بيانگر نظام و فلسفه سياسي اسلام و تداوم حركت غدير و عاشوراست. زيرا اگر ما بپذيريم جمله «بشرطها وشروطها وأنا من شروطها» نيز صادر شده، امام(ع) سه اصل مهم اعتقادي را به عنوان راه رستگاري، به گونه اي صريح بيان كرده اند:
1ـ لااله الاالله، كه بيانگر توحيد است،
2ـ بشرطها، كه بيانگر نبوّت است،
3ـ وشروطها، كه بيانگر لزوم اعتقاد به امامت ائمه معصومين است.
و اگر جمله «بشرطها» نباشد و تنها جمله «بشروطها وأنامن شروطها» باشد، چون امامت، جانشيني نبوّت است و امامت، دلالت بر نبوّت نيز دارد، از اين صورت هم باز، سه اصل مهم را مي توان استخراج و برداشت نمود.
بنابراين، امام(ع) در اين حديث، امامت را كه به اصطلاح، علّت مبقيه اسلام مي باشد، بيان كرده است و امروز، ملاحظه مي فرماييد كه انقلاب اسلامي مردم ايران كه بر اساس چنين فلسفه سياسي (محوريّت امامت) بنا نهاده شده، يكي از هزاران ثمره اين حديث و مانند آن است.
جمع بندي
از آنچه كه تا به حال گذشت چند امر، قابل استفاده است:
1ـ همانگونه كه پيش از اين گفته شد، بي شك با نقلهاي گوناگون شيعه و سنّي، حديث از تواتر (لااقل تواتر معنوي) برخوردار است.
2ـ اگرچه روايت با متنهاي مختلف نقل شده، دور نيست همان نقلي كه شيخ صدوق در سه كتاب توحيد و معاني و عيون آورده است و در بسياري از منابع ديگر شيعه و سنّي (از جمله بشارة المصطفي وينابيع المودة وروضة الواعظين) نيز آمده، همان مورد اشتراك باشد.
3ـ در زمان صدور حديث، اختلاف است؛ برخي مانند مؤلّف الفصول المهمّه، زمان ايراد حديث را هنگام ورود حضرت و برخي ديگر، مانند مؤلّفان بشارةالمصطفي و عيون اخبارالرّضا، هنگام خروج ايشان از نيشابور دانسته اند؛ ولي از قراين بسياري مي توان استفاده كرد كه صحيح، هنگام خروج حضرت است؛ بويژه كه بيشترين نقلها اين مدّعا را اثبات مي كند.
4ـ اجتماع عظيم شهر نيشابور كه تنها بيش از بيست هزار صاحب قلم و نويسنده در آن تاريخ در ميان آنها بوده است، نشانگر عشق و علاقه عميق مردم به خاندان رسالت و نبوّت در آن عصر است.
5ـ در مورد سفري كه حضرت، اين حديث را در خلال آن املا كرده اند نيز اختلاف به چشم مي خورد. زيرا برخي از نقلها (از جمله نقل محمدعلي البار در كتاب الامام علي الرضا) مي گويند در سالي بوده است كه حضرت وفات فرمودند؛ يعني پس از گذشت دوسال از بيعت.48
ليكن صحيح آن است كه اين حديث، در مسير حركت امام از مدينه به طوس بيان گرديده و شاهد بر اين مطلب، نقلهاي مختلف حديث است در كتابهاي گوناگون كه همه (بجز يك مورد) همين را نوشته اند.
6ـ به همين سند، در بسياري از كتابها، ولاية علي بن ابي طالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي نقل شده؛ از جمله در معاني الاخبار49 و بحارالانوار.50
7ـ اگرچه در برخي از كتابها جمله «بشرطها وشروطها» آمده است، ولي راقم اين سطور، اين جمله «بشرطها» را تا به حال نيافته است.
8 ـ روشن شد كه حديث، از نظر سند و متن، بسيار محكم و كم نظير است و اين شبهه كه چرا در كتب اربعه (بويژه اصول كافي) نيامده، بي اساس مي باشد؛ زيرا ثقةالاسلام كليني در مقام جمع آوري تمام احاديث نبوده است.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . شيخ صدوق، توحيد، دارالمعرفة، ص24
2 . شيخ صدوق، معاني الاخبار، دارالتعارف، ص37
3 . شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ع)، منشورات الأعلمي، ج2، ص134
4 . شيخ طوسي، الامالي، تحقيق قسم الدراسات الاسلامية لمؤسسة البعثة، ص279؛ حديث، در كتب اربعه پيدا نشد
5 .صحيفةالرّضا(ع)، تحقيق محمدمهدي نجف، دارالاضواء، ص40
6 . شيخ صدوق، التوحيد، باب ثواب الموحدين، ص24، ح23؛ عيون اخبارالرضا، منشورات الاعلمي، ج2، ص134، ح4؛ معاني الاخبار، دارالتعارف، ص370، باب معني حصن الله عزوجل، ح1
7 . شيخ حرّ عاملي در كتاب خود (الجواهر السّنية)، اين حديث را با سندهاي گوناگون نقل نموده و افزوده است كه اگر كلمه اول عبارت «انأ من شروطها» را همينطور و بدون تشديد بخوانيم، تنها امام رضا(ع) را شامل مي شود. امّا اگر با تشديد (إنّا) بخوانيم، تمامي ائمّه عليهم السلام را شامل خواهد شد. (الجواهر السّنية، منشورات مكتبة المفيد، ص147)
8 . شيخ صدوق، التوحيد، ص24، ح22؛ عيون اخبارالرضا؛ ج2، ص132 (باب37، ح1)
9 . عيون اخبارالرضا، ص134، ح3
10 . التوحيد، ص24، ح1
11 . معاني الاخبار، دارالمعرفة، تحقيق حسين غفاري، ص371 (باب معني آخر لحصن الله، ح1).
12 . الامالي، شيخ طوسي، ج2، ص201، به نقل از امام شناسي.
13 . الامالي، الطوسي، تحقيق قسم الدراسات الاسلامية لمؤسسة البعثة، ص279
14 . العلامه الاربلي، كشف الغمة في معرفة الائمة، دارالكتاب الاسلامي، ج3، ص98
15 .محمدباقر المجلسي، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، مؤسسة الوفاء، بيروت، لبنان.
16 . ذكر اين نكته لازم است كه از شماره 18تا26، به نقل از كتابنامه امام رضا (از انتشارات معاونت پژوهشي سازمان تبليغات اسلامي ـ پژوهشكده باقرالعلوم) آمده است.
17 . الفصول المهمة في معرفة احوال الأئمّة، الشيخ الامام علي بن محمد الشهير بابن الصبّاغ، منشورات دارالحديث، ص235؛ نورالابصار في مناقب آل بيت النبي المختار، الشيخ مؤمن الشبلنجي، منشورات الشريف الرّضي، ص314؛ الشرح الكبير علي الجامع الصغير، المناوي.
18 . التدوين في اخبار قزوين، عبدالكريم بن محمد الرّافعي القزويني، تحقيق عزيزالله عطاردي، دارالكتب العلميه، بيروت، ج2، ص213
19 . حلية الاولياء وطبقات الاصفياء، حافظ ابونعيم احمدبن عبدالله اصفهاني، دارالكتب العلمية، ج3، ص192
20 . ينابيع المودّة لذوي القربي، سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي، تحقيق سيدعلي جمال اشرف، دارالاسوة، ج3، ص122؛ الصّواعق المحرقة، ابن حجرالهيثمي، ص204
21 . غررالحكم ودررالكلم، ج1، ح103، ص220
22 . ينابيع المودة، ج3، ص123
23 . اين هشت مورد را از كتاب ارزشمند زير، استخراج كرده ايم:
احقاق الحق وازهاق الباطل، قاضي سيد نورالله حسيني شوشتري، تعليق آيةالله شهاب الدين مرعشي نجفي، ج12، ص387 و ج19، ص579
24 . كنزالعمّال في سنن الاقوال والافعال، حسام الدين المتقي الهندي، مؤسسة الرّسالة.
25 . دانش درايه، علمي است كه در آن از متن، سند، طريق صحيح و سقيم، و آنچه كه در پذيرش و ردّ حديث نقش دارد بحث مي گردد. (مامقاني، مقباس الهداية في علم الدّراية، مؤسسة آل البيت، ج1، ص41؛ علم الحديث و درايةالحديث، ص5؛ اصول الحديث، ص14؛ الرّعاية في علم الدّراية، ص45).
26 . مدير شانه چي درباره تقسيم حديث به قدسي و غيرقدسي و تعاريف مربوط مي نويسد:
حديث قدسي، عبارت از حديثي است كه پيغمبر(ص) از خداوند، اخبار مي كند؛ بدين گونه كه معنا و مضمون آن بر قلب پيغمبر القا مي شود و پيغمبر(ص) با لفظ خود، آن را ادا مي نمايد. (علم الحديث ودرايةالحديث، ص13)
دانشمندان دانش درايه، افزون بر بيان اقسام حديث قدسي، تفاوتهايي را ميان حديث قدسي و قرآن از آن جهت كه هردو كلام الهي مي باشند بيان كرده اند؛ از جمله:
1ـ قرآن، معجزه الهي است؛ ولي حديث قدسي معجزه نيست.
2ـ منكر قرآن، كافر است؛ ولي منكر حديث قدسي، كافر نيست.
3ـ قرآن، توسط جبرئيل بر رسول الله(ص) نازل مي گرديد، برخلاف حديث قدسي.
4ـ الفاظ آيات قرآن، منسوب به خداوند متعال است؛ برخلاف الفاظ احاديث قدسي.
5ـ مس نمودن آيات قرآن، بدون وضو حرام است؛ ولي مس احاديث قدسي، بي وضو حرام نيست.
علاقه مندان مي توانند جهت اطلاع بيشتر از حديث قدسي و احكام آن، به كتابهاي زير مراجعه كنند: مقباس الهداية، شيخ عبدالله مامقاني، ص70؛ علوم الحديث و مصطلحه، صبحي صالح، ص11؛ مستدركات مقباس الهداية في علم الدراية، ج5، ص45؛ مجمع البحرين، ج6، ص371؛ الاحاديث القدسيّة، ج1، ص4؛ اصول الحديث واحكامه، جعفر سبحاني، ص20.
27 . تقسيم ديگري كه در كتابهاي درايه، درباره حديث انجام پذيرفته، تقسيم آن به متواتر و آحاد است. شهيد ثاني در اين باره مي نويسد:
وينقسم الخبر مطلقا ـ اعم من المعلوم صدقه وعدمه ـ الي متواتر وآحاد … وهو ما بلغت رواته في الكثرة مبلغا احالت العادة تواطؤهم علي الكذب واستمر ذلك الوصف في جميع الطبقات حيث يتعدّد. (الرّعاية في علم الدراية، ص62)
خبر، چه صدق آن روشن باشد و يا نباشد، به متواتر و آحاد تقسيم مي گردد … و متواتر، عبارت است از خبري كه راويان آن در حدّي از كثرت باشد كه به طور عادي هماهنگي آنها بر دروغ گويي محال باشد و اين كثرت، بايد در تمامي طبقات حديث جريان داشته باشد.
28 .خبر متواتر، به لفظي و معنوي و اجمالي تقسيم مي شود. متواتر معنوي، خبري است كه با اخبار ديگري، در معنا اتّحاد داشته باشد. (علم الحديث ودرايةالحديث، ص37)
29 . براي آگاهي بيشتر، به كتابهاي زير رجوع شود: مقباس الهداية، مامقاني، ص87؛ ضياءالدّراية، ص15؛ وجيزه شيخ بهايي، ص97؛ الرعاية، شهيد ثاني، ص62؛ علوم الحديث ومصطلحه، دكتر صبحي صالح، ص146؛ مستدركات مقباس الهداية في علم الدراية، ج5، ص57؛ اصول الحديث واحكامه، جعفر سبحاني، ص23.
30 . يكي از اقسام حديث در علم درايه، مسلسل است. شهيد ثاني در اين باره مي نويسد:
وهو ما تتابع فيه رجال الأسناد علي صفة.
مسلسل، حديثي است كه رجال سند آن، با يك صفت، پشت سر هم نقل گردند.
(الرّعاية في علم الدّراية، شهيد ثاني، مكتبة آيةالله المرعشي، تحقيق عبدالحسين محمدعلي بقال، ص117)
حديث مسلسل نيز اقسامي دارد؛ زيرا وحدت در صفت، يا قولي است و يا فعلي؛ و گاهي وحدت اشتراك در اسم و يا اشتراك در مكان و مانند اينها مي باشد. از اين روي، برخي از ارباب علم درايه، مسلسل را به هشت قسم تقسيم كرده اند و چون بررسي تفصيلي آن در اين مقال نمي گنجد، به همين مقدار بسنده مي شود. خواستاران، به اين منابع مراجعه كنند: مستدركات مقباس الهداية في علم الدراية، مامقاني، مطبعة مهر، ج5؛ علم الحديث ودرايةالحديث، كاظم مديرشانه چي، ص71؛ مقباس الهداية في علم الدراية، ج1، ص259؛ علوم الحديث ومصطلحه، دكتر صبحي صالح، ص249؛ ضياءالدّراية، ضياءالدين علامه، ص31؛ وجيزه شيخ بهايي، ص96؛ و نيز اصول الحديث و احكامه، جعفر سبحاني، ص82.
31 . از ديگر اصطلاحات علم درايه درباره احاديث، اصطلاح مسند و يا به عبارت ديگر متصل، در برابر مرسل، معلق، موقوف و مقطوع است. مديرشانه چي در اين باره مي نويسد:
مسند، حديثي است كه سلسله سند آن در جميع مراتب تا معصوم، مذكور و متصل باشد كه قهرا حديث مرسل و معلق و موقوف و مقطوع را شامل نيست. (علم الحديث ودراية الحديث، ص56)
در اين باره مي توان به كتابهاي زير مراجعه كرد: ضياءالدراية، ضياءالدين علامه، ص27؛ وجيزه، شيخ بهايي، ص95؛ علوم الحديث ومصطلحه، ص216؛ مقباس الهداية، مامقاني، ج1، ص202 و اصول الحديث واحكامه، جعفر سبحاني، ص65.
32 . حليةالأولياء وطبقات الأصفياء، حافظ ابونعيم احمدبن عبدالله اصفهاني، دارالكتب العلميّة، ج3، ص192.
33 .كشف الغمّة في معرفة الأئمّة، علامه إربلي، دارالكتاب الاسلامي، بيروت، ج3 ، ص98؛ سفينةالبحار، محدّث قمي، ج3، ص326 (ماده ذهب)؛ منتهي الأمال، محدث قمي، ج2، ص286.
34 .سفينةالبحار، شيخ عباس قمي، دارالاسوة، ج2، ص115 (ماده حدث).
35 . الفصول المهمّة في معرفة احوال الائمّة، الامام ابن الصّبّاغ، منشورات دارالحديث، ص235؛ ينابيع المودّة لذوي القربي، سليمان بن ابراهيم القندوزي، ج3، ص122؛ الصواعق المحرقة، ص204.
36 . اخبارالدّول وآثار الإول، احمدبن يوسف الغرماني، عالم الكتب، ج1، ص344.
37 . نورالابصار في مناقب آل بيت النبي المختار، شيخ مؤمن شبلنجي، منشورات الرّضي، ص313.
38 . ينابيع المودّة، سليمان القندوزي الحنفي، دارالاسوة، ج3، ص122.
39 . الامام علي الرضا ورسالته في الطب النبوي، محمدعلي البارّ، دارالمناهل، ص82.
40 . التدوين في اخبار القزوين، عبدالكريم بن محمد الرّافعي القزويني، تحقيق عطاردي، دارالكتب العلميّه، ج2، ص213.
41 . نساء/59.
42 . مائده/3.
43 . مطابق آنچه از امامان و منابع معتبر اسلام به ما رسيده است، اين روز، روز هجدهم ذي الحجه سال حجةالوداع است كه پيامبر اسلام، علي(ع) را به امامت نصب فرمود.
44 . مائده/55؛ دراين باره به آيات: مائده/67، قصص/68، احزاب/36، معارج/1تا3 و بيّنه/7 مراجعه شود.
45 .تاريخ الأدب العربي، دكترعمر فرّوخ، ج1، ص309.
46 . سفينةالبحار، شيخ عباس قمي، دارالأسوة، ج1، ماده أم؛ و دراين باره به كتاب «عيون اخبارالرّضا(ع)» و نيز خطبه هاي 4و34و103 نهج البلاغه مراجعه فرماييد.
47 . صحيفه نور، ج21، ص8و21و74و91.
48 . الامام علي الرضا ورسالته في الطّب النّبوي، محمدعلي البارّ، دارالمناهل، ص82.
49 . معاني الاخبار، ص371، ح1.
50 . بحارالانوار، ج39، ص246 و ص247.
..............................................................................................
انتهاي پيام/

شنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن