تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):چه چيز مانع مى شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817255272




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فغان دختر 12 ساله از مادر شیشه‌ای


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: فغان دختر 12 ساله از مادر شیشه‌ای مادرم هر وقت شیشه می‌کشد، خشن می‌شود و با شیلنگ و کابل برق مرا به باد کتک می‌گیرد. همیشه بدنم کبود است و از خجالت نمی‌توانم به مدرسه بروم. همیشه دوستانش را به خانه دعوت می‌کند و با هم مواد می‌کشند و من نمی‌توانم درس بخوانم. وطن امروز: «مادرم وقتی شیشه می‌کشد، خشن می‌شود و مرا شکنجه می‌دهد، خواهش می‌کنم مرا از این زندان سیاه نجات دهید». دختر 12 ساله به نام «فریبا» در تماس با مرکز اورژانس بهزیستی از آنان درخواست کرد که او را از دست شکنجه‌های بی‌رحمانه مادر شیشه‌ای‌اش نجاتش دهند. پس از تماس این دختر نوجوان و ادعاهای تلخ وی، ماموران بهزیستی خود را پشت در خانه فریبا در شهرری رساندند. ماموران از همسایه‌ها شنیدند که این زن خانه‌اش را پاتوق دوستان افیونی خود کرده است و بارها صدای داد و فریاد دختر نوجوان را شنیده‌اند که به مادرش التماس می‌کرده که کتکش نزند. وقتی ماموران بهزیستی از داخل خانه این زن افیونی صدای فریادهای دخترش را شنیدند، وارد عمل شدند و توانستند فریبا را از دست کتک‌های مادرش نجات دهند. وقتی دختر 12 ساله به نام فریبا پیش روی بازپرس دریانوش از شعبه ششم دادسرای شهرری ایستاد، گفت: مادرم هر وقت شیشه می‌کشد، خشن می‌شود و با شیلنگ و کابل برق مرا به باد کتک می‌گیرد. همیشه بدنم کبود است و از خجالت نمی‌توانم به مدرسه بروم. همیشه دوستانش را به خانه دعوت می‌کند و با هم مواد می‌کشند و من نمی‌توانم درس بخوانم. وقتی پدرم زنده بود زندگی خوبی داشتیم. پدرم به سختی کار می‌کرد و هرچه می‌خواستیم فراهم می‌کرد اما بدبختی ما زمانی شروع شد که پدرم در تصادف مرد و ما را تنها گذاشت. وی ادامه داد: پس از مرگ پدرم، مادرم معتاد شد. هر جا می‌رویم آبرویم را می‌برد. من هم حق ندارم هیچ اعتراضی بکنم. نزد همکلاسیانم خجالت می‌کشم بگویم این زن مادرم است چون رفتارهای زشتی دارد. پس از اظهارات تلخ این دختر نوجوان، مادر شیشه‌ای وی تحت بازجویی قرار گرفت و با گریه گفت: سال‌ها پیش با مردی به نام رحیم آشنا شدم. خانواده‌ام مخالف این ازدواج بودند چون پسر دوست پدرم خواستگارم بود و می‌گفتند باید با او ازدواج کنم. وی افزود: وقتی با رحیم ازدواج کردم، خانواده‌ام مرا ترک کردند. زندگی خوبی داشتیم اما همسرم در یک سانحه رانندگی جان سپرد. من و دخترم تنها شدیم. به سختی روزها را می‌گذراندیم و هیچ پشتیبانی نداشتیم. وقتی در جمع دوستان قرار گرفتم و دیدم آنها شیشه می‌کشند، من هم برای رسیدن به آرامش و رهایی از این مشکلات به سمت مواد رفتم. وقتی شیشه می‌کشیدم، توهم به سراغم آمد. نمی‌فهمیدم چه کار می‌کنم. اصلا متوجه نبودم که دخترم را کتک می‌زدم. وقتی به خود می‌آمدم و می‌دیدم که چه کار وحشیانه‌ای انجام داده‌ام، پشیمان می‌شدم. با دیدن دست و پای کبود دخترم به گریه می‌افتادم و با التماس از او می‌خواستم که مرا ببخشد. وی افزود: از وقتی شوهرم مرده، هیچ‌کس سراغی از من نگرفته است و من ناچار بودم به تنهایی مسوولیت این زندگی را به دوش بکشم. خانواده‌ام نیز ترکم کردند و سراغی از من نمی‌گیرند. پس از اقرار مادر شکنجه‌گر، بازپرس، دختر نوجوان را به پزشکی قانونی فرستاد تا پس از اعلام نظریه کارشناسان، درباره این پرونده تصمیم بگیرد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن