واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جنايت در تهران ؛ دستگيري در شهرستان جام جم آنلاين: راننده يك كاميون پس از قتل شاگرد خود و فرار از محل جنايت دستگير شد. سرهنگ ليراوي معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي در اين باره گفت: ساعت 16:25 روز 22 آذر طي تماس مردمي با مركز فوريتهاي پليسي 110 مبني بر اين كه در محدوده جنوب تهران يك جوان حدود 25 ساله در درگيري با يك نفر از ناحيه پشت با چاقو زخمي و بيهوش شده است، همزمان عوامل اورژانس و كلانتري 168 سيزدهم آبان در محل حاضر و بلافاصله مجروح به بيمارستان منتقل ميشود، اما بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست ميدهد. با بررسي مدارك هويتي همراه مقتول توسط ماموران كلانتري، هويت وي به نام محمد ي (23 ساله) شناسايي شد؛ در تحقيقات ابتدايي نيز اطلاعاتي در اختيار ماموران قرار گرفت كه براساس آن مشخص شد فرد ضارب ظاهرا همكار مقتول بوده كه پس از درگيري، با يك دستگاه كاميون بنز از محل درگيري متواري شده است. به دستور دانشور، بازپرس شعبه هفتم دادگاه شهرري، پرونده براي رسيدگي به اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ ارجاع شد. كارآگاهان پليس آگاهي در اولين مرحله از تحقيقات خود سراغ شاهدان حادثه رفتند كه تعدادي از اهالي گفتند مقتول به اتفاق فرد ميانسالي با حالت درگيري از يك كاميون پياده و با هم درگير ميشوند كه با چاقو ضربهاي به پشت مقتول اصابت كرده و ضارب با سوار شدن به كاميون از محل متواري شده است. در ادامه تحقيقات كارآگاهان مشخص شد محمد شاگرد راننده كاميون بوده و ساعتي قبل از درگيري همراه راننده يك دستگاه كاميون، بار دام همراه خود را از خراسان رضوي به مقصد تهران آورده و در جنوب تهران به خريدار تحويل داده است. با مشخص شدن هويت راننده كاميون به نام عليرضا م (40 ساله)، شناسايي و دستگيري وي در دستور كار كارآگاهان قرار گرفت. به همين منظور تيمي از كارآگاهان با اخذ نيابت قضايي به شهرستان تربت حيدريه اعزام شدند و با همكاري كارآگاهان پليس آگاهي آن شهرستان، تحقيقات وسيعي را براي دستگيري متهم آغاز كردند. با شناسايي منزل متهم، مشخص شد وي در محل حضور نداشته و پس از مراجعه از آخرين مرحله حمل بار به مقصد تهران مخفيانه زندگي ميكرده و ديگر هيچكدام از اهالي محل او را نديدهاند. با پيگيريهاي تيم مشترك كارآگاهان پليس تهران بزرگ و تربتحيدريه، وي روز 27 آذر خود را به پليس آگاهي تربت حيدريه معرفي كرد. عليرضا پس از انتقال به پليس آگاهي تهران بزرگ اعتراف كرد: مدتي بود كه محمد (مقتول) به عنوان شاگرد راننده با من كار ميكرد. او اعتياد به مواد مخدر از نوع شيشه داشت و در اين باره چند بار ميان من و محمد اختلاف و درگيري به وجود آمده بود. روز حادثه نيز پس از اين كه بار گوسفند را به مقصد رسانديم، محمد در داخل كاميون مشغول كشيدن مواد مخدر (شيشه) شد و به همين دليل با او درگير شدم. ابتدا به او گفتم داخل ماشين شيشه نكشد، اما او توجه نكرد و در ادامه با من درگير شد. من كاميون را متوقف كردم و محمد با چاقويي كه همراه خود داشت با من درگير شد؛ من در يك لحظه چاقو را از محمد گرفتم و ضربهاي به پشت وي وارد كردم و از محل متواري شدم. نميدانستم در آن لحظه چكار بايد بكنم. از ترس پليس و دستگيري به شهرم بازگشتم و با فهميدن مرگ محمد ميدانستم كه دير يا زود دستگير خواهم شد. وقتي فهميدم پليس آدرس مرا پيدا كرده و در تعقيب من است، با تشويق اعضاي خانواده، خود را به آگاهي تربت حيدريه معرفي كردم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]