تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835424084
گفتوگو باساميه لك بازيگرزيبا كاوياني درسريال«خانه بيپرنده»
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
بايد حواسم را جمع كنم ساميه لك بازيگري است كه به واسطه نقش «مارال عظيمي» در سريال «مرگ تدريجي يك رويا» شناخته شد. هر چند كه پس از اين ديگر در تلويزيون ظاهر نشد اما مخاطب تلويزيون هنوز او را به خاطر دارد. ولي حالا و پس از يك سال دوري از دنياي بازيگري در سريال «خانه بيپرنده» مقابل دوربين خسرو معصومي رفته و نقش «زيبا كاوياني» را بازي كرده است. اين هنرمند جوان علاقه خاصي به حرفه‌اش دارد اگرچه از برخي اتفاقات در عرصه تلويزيون و سينما گلايه‌مند است. با ساميه لك به گفتوگو نشستيم تا با نظرات او درباره بازيگري بيشتر آشنا شويم. بعد از بازي در سريال «مرگ تدريجي يك رويا» چه اتفاقي در زندگي هنري شما افتاد؟ طبيعتا به عنوان يك بازيگر شناخته شدم و از آن به بعد شروع كردم به كار كردن در اين زمينه و سعي كردم كه بهتر و پوياتر به سمت نقش‌هاي ديگر حركت كنم. انتظارتان از خودتان چقدر بالاتر رفت؟ خيلي زياد. به هرحال هر كسي دوست دارد در كارش موفق باشد. ديدگاهتان نسبت به مخاطب تلويزيون چقدر تغيير كرد؟ «مرگ تدريجي يك رويا» مرا به مخاطب تلويزيون معرفي كرد، آنها مرا شناختند و من به عنوان بازيگر تلاش كردم نظرات آنان را درباره كارم بدانم. حتي اگر مورد نقد آنها قرار بگيريد باز هم برايتان مهم هستند؟ بله من هميشه دوست داشتم كه ديگران مرا نقد كنند چون به اين نقدها خيلي احتياج دارم و برايم اهميت دارند. به نظر من منتقدان را نبايد ناديده گرفت اما مي‌شود با نظرهاي آنها همسو نبود. با همه اينها نقد درست هميشه سازنده است. ساميه لك با نقش مارال عظيمي به مخاطب تلويزيون شناسانده شد. اين مساله چقدر برايتان خوشايند است؟ اين‌كه مردم مرا با نقش مارال عظيمي مي‌شناسند، خيلي اتفاق خوبي است. اكنون بايد منتظر عكس‌العمل آنها در مقابل نقش زيبا كاوياني باشم. به هر حال از اين كه با اولين كار توانستم در ذهن مردم باقي بمانم بسيار برايم دلپذير است. چرا بين كار اول و كار دوم بازيگريتان اينقدر فاصله افتاد؟ چون پيشنهاداتي كه به من در اين مدت شد را دوست نداشتم بنابراين ترجيح دادم كه بازي نكنم. بنابراين مي‌شود گفت تمايل داريد نقش‌هاي خوب را عهده‌دار شويد تا اين كه بخواهيد پركار باشيد؟ قطعا نقشي را كه دوست ندارم بازي نمي‌كنم بخاطر همين هم يك سال حضور نداشتم. معيارهايتان براي انتخاب يك نقش چيست؟ ابتدا بايد بتوانم با نقشي كه به من پيشنهاد مي‌شود، ارتباط برقرار كنم. چون اگر نتوانم با نقشم ارتباط برقرار كنم نخواهم توانست آن را باورپذير اجرا كنم و بعد از آن، كارگردان برايم اهميت دارد. از اين نظر كه بتوانم با او مشورت كنم و در طول كار با او تعامل داشته باشم. خسرو معصومي به عنوان كارگردان خانه بيپرنده اين خصوصيت را داشت؟ تمام تلاشم را ميكنم تا در كارم موفق شوم بنابراين سعي ميكنم حساب‌شده حركت كنم و هرگز دلم نمي‌خواهد از راه زياد ديده شدن خودم را مطرح كنم. ترجيح مي‌دهم كم ديده شوم اما در ذهن مردم ماندگار بمانم بله، آقاي معصومي هر زمان كه لازم بود، وقت كافي در اختيار من مي‌گذاشت و ما درباره نقش زيبا با هم صحبت مي‌كرديم. وقتي فيلمنامه را خوانديد چه حسي در مورد نقش زيبا داشتيد؟ حدود 20 قسمت از فيلمنامه سريال آماده بود. روي هم‌رفته قصه خوبي داشت و پتانسيل اين را داشت كه به يك مجموعه خوب و ديدني تبديل شود و به نظرم زيبا كاوياني با توجه به اين كه يك بچه سرراهي بود و از نعمت داشتن پدر و مادر واقعي محروم بود شخصيت محكم و موجهي داشت كه از نظر من قابل احترام بود. براي همين دوست داشتم كه مدتي به جاي او زندگي كنم. چرا دوست داريد كه با نقش‌هايتان زندگي كنيد؟ خيلي از بازيگران اين مساله را قبول ندارند. نمي‌شود با نقش زندگي نكرد چون در غير اين صورت نمي‌توان آن را باورپذير اجرا كرد. مخاطب من را جلوي دوربين مي‌بيند و براساس آن قضاوت مي‌كند پس بايد مقابل دوربين با نقش زندگي كرد. چقدر زماني كه مقابل دوربين هستيد به مخاطبتان فكر مي‌كنيد؟ وقتي مي‌خواهم اولين پلان را بازي كنم بسم‌الله مي‌گويم و شروع ميكنم و قبل از شروع كار همه سنگ‌ها را با خودم وا ميكنم. براي همين خيلي حين كار به مخاطب فكر نمي‌كنم چون قبلا به او فكر كرده و بعد كارم را انتخاب كرده‌ام. اجازه بداهه‌گويي هم داشتيد؟ بستگي به توانايي بازيگر داشت. من گاهي اين كار را انجام مي‌دادم و خوشحالم كه اين اعتماد به من شد. شما در 2 سريالي كه تا به حال بازي كرده‌ايد نقش‌هايتان مثبت بودند، مي‌خواهيد اين مسير را ادامه دهيد و با نقش‌هاي مثبت در ذهن مخاطبتان باقي بمانيد؟ خير، قطعا دوست دارم نقش‌هاي منفي هم بازي كنم. هنوز راه طولاني‌اي در پيش دارم. ابتدا بايد مخاطب به من اعتماد كند و به توانايي‌هاي من پي ببرد. به نظرم بايد از حالا به بعد تازه حواسم را جمع كنم تا بي‌گدار به آب نزنم. در زمان بازي چقدر از روحيات خودتان را وارد نقش مي‌كنيد؟ در زمان خواندن فيلمنامه، نقش را از نگاه ساميه لك بررسي ميكنم و بعد مي‌روم و با نويسنده و كارگردان صحبت ميكنم، اما ابتدا نقش از فيلتر ذهني خودم عبور مي‌كند، او را در وجود خودم پيدا ميكنم و بعد او را مقابل دوربين اجرا ميكنم. به هر حال نقش‌ها خيلي جدا از خودم نيستند. نام اصلي من ساميه است اما زمان اجراي نقش نامم عوض مي‌شود. من شخصيت نام جديد را در درون خودم پيدا ميكنم. از زماني كه نقش زيبا به شما محول شد تا زماني كه مقابل دوربين رفتيد چقدر طول كشيد ؟ 20 مهر 88 اين نقش به من پيشنهاد شد و 22 آبان هم مقابل دوربين رفتيم. يعني چيزي حدود يك ماه فرصت داشتم تا زيبا را بشناسم و به او نزديك شوم. براي نزديك شدن به نقش زيبا در اين مدت چه كرديد؟ با آقاي معصومي مكرر صحبت مي‌كردم، چون بايد به اتفاق هم درباره زيبا تصميم مي‌گرفتيم تا توانستيم كار را شروع كنيم. ضمن اين كه خودم هم شناسنامه‌اي براي زيبا طراحي كردم و طبق آن سعي كردم او را در خودم پيدا كنم. آيا منتقد بازي خودتان هم هستيد يا نه؟ حتي مي‌توانم ايراداتي از كارم بگيرم كه مخاطب هرگز آنها را نخواهد ديد. باور كنيد گاهي كه بازي‌ام را مي‌بينم از دست خودم حرص مي‌خورم. خانم لك مساله‌اي كه وجود دارد اين است كه در شرايط فعلي تهيه‌كننده‌ها و كارگردانان كمتر ريسك مي‌كنند و نقش‌هاي متفاوت را به بازيگرهاي جديد واگذار مي‌كنند. با توجه به اين مساله مسير راه شما در دنياي بازيگري چگونه خواهد بود؟ واقعيت اين است كه تهيه‌كنندگان، بازيگران را انتخاب مي‌كنند و نقش كارگردان در اين زمينه كمرنگ است. مثلا من در سريال مرگ تدريجي يك رويا، نقش يك نويسنده را داشتم و در خانه بيپرنده نقش يك دكتر را دارم. لابد كار بعدي‌ام بايد نقش يك مهندس را بازي كنم. در حالي كه بايد به بازيگر اعتماد كنند و نقش‌هاي مختلف را به او بسپارند. اكبر عبدي با برنامه «بازم مدرسه دير شد» آمد و شناخته شد و بعد شد دزد عروسك‌ها و در نهايت رسيده به فيلم مادر، پس به او اعتماد شد. به نظرم بايد به نسل جديد هم همين قدر بها داده شود و شرايطي فراهم شود تا آنها بتوانند توانايي‌هاي خود را به نمايش بگذارند. با اين حساب حركت شما در آينده چگونه خواهدبود؟ تمام تلاشم را ميكنم تا در كارم موفق شوم بنابراين سعي ميكنم حساب‌شده حركت كنم و هرگز دلم نمي‌خواهد از راه زياد ديده شدن خودم را مطرح كنم. ترجيح مي‌دهم كم ديده شوم اما در ذهن مردم ماندگار بمانم. محبوبه رياستي / جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها