تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835050114
نگاهي به وضعيت سينماي پليسي- معمايي در ايران
واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نگاهي به وضعيت سينماي پليسي- معمايي در ايران
هنوز هم در هنگام مرور و ارزيابي كارنامه سه دهه اي رسانه هاي ديداري در ارايه تصويري منسجم از پليس ايراني با اين سوال روبه رو مي شويم كه آيا در نمايش ابعاد پليس ايراني توفيقي داشته ايم و به خوبي توانسته ايم در يك قالب مشخص و به دور از هرگونه غلو در پرداخت حماسي نسبت به ماموريت هاي نيروي انتظامي در كشف و امحاي مصاديق جرم و بزه، نقش راهبردي پليس در برقراري نظم و امنيت، و ايجاد ثبات و پايداري در حفاظت از حريم اخلاقي جامعه در برابر كانون هاي آتشفشاني جرم را نشان دهيم؟براي رسيدن به پاسخي درست براي موضوع مطروحه و مورد بحث يعني چالش هاي نمايش پليس ايراني در قاب تصوير بايد به چند نكته توجه داشت:يكي اينكه گاه قالب روايت حماسه محور از جانفشاني هاي ماموران نيروي انتظامي كه به نوعي پاسداشت و ارزش گذاري كار آنها در قاب هنر است، چنان برمبناي مولفه هاي منطبق برادراكات روان شناسانه وحسي استوار مي شود كه گاه اين تصويربيش از حد غلوشده از مقياس هاي شناخت پليس و تاثيرات همه جانبه آن بر روند تحول و تطور اجتماعي، به جاي آنكه همدلي مخاطب و پذيرش وي را به دنبال داشته باشد، منجر به واگرايي، فروكاهش و افت مخاطبان يك فيلم مي شود و همين موضوع اگر از منظري كارشناسانه مورد ارزيابي قرار نگيرد به عنوان يكي از مصداق هاي شكست هنري يا گيشه اي ژانر پليسي، عاملي بازدارنده در مسير توليدات سينمايي- تلويزيوني شاخص با مضامين پليسي به شمار مي رود و وقتي جامعه به مشاهده اي عيني و ملموس از تصوير پليس ايراني در قاب رسانه ملي و هنر هفتم نرسد، گويي در اين مدت اقدامي را صورت نداده ايم و همگي تلاش هايمان در اين برهه زماني زير سوال مي رود. نكته ديگر اينكه ژانرپليسي نه تنها از منظر روان شناسانه برقاعده بازشناسي جرم و علل بزهكاري استوار است بلكه از منظر پيامدي نيز بر مولفه آسيب شناسي كلان در سطح رويكردهاي نظري و عملي نسبت به فرد و جامعه قرار مي گيرد و بديهي است اگر ساختار روايت در اين ژانر منطبق برظرفيت هاي محيط بحران زا يا نحوه چينش رزمي پليس و مجرم نباشد، با تصويري كليشه اي و وسترني از صحنه هاي تعقيب و گريز روبه رو مي شويم و با اين قالب روايي، محدوده تحليل ژانر را با اكشن محدود كرده ايم; درحالي كه ژانر پليسي چه در قالب روايي واحد از سير اتفاقات و حوادث و چه در نگره اپيزوديك از فرآيند بروز جرم و پيامدهاي آن تنها در اطلاق عنوان عمل مجرمانه به يك فعل و حركت فردي محدود نمي شود و بايد در كنار اين بازشناسي مفهومي جرم به شمايل و ابعاد گوناگون بزه نيز بپردازيم. فارغ از خصوصيات فني در ژانر پليسي، اكثر فيلم هايي كه در اين ژانر ساخته مي شوند به لحاظ موضوعي و روايي بر اصول ذيل بنا مي شوند:
1- اكشن يا حادثه : در حقيقت پر هزينه ترين و وقت گيرترين بخش فيلم است و علاوه بر آن از اين بخش فيلم مي توان به عنوان نماد و نماي بيروني يك فيلم پليسي- حادثه اي ياد كرد، چرا كه هم اكنون يكي از انتظارات تماشاگر از فيلم پليسي وجود چنين بخشي در فيلم است.
2- طرح و حل معماهاي جذاب فكري: مبناي درام يك فيلم پليسي براي مخاطب با يك پيش فرض آغاز مي شود. به دليل وجود اتفاقاتي مثل جرم و جنايت و اساسا وجود مرگ در اين گونه فيلمها، (به دليل ثقيل بودن اعمال شخصيت هاي فيلم) تماشاگر انتظار پيشرفت سهل و ساده اتفاقات را ندارد و انتظار پيچيدگي و غافلگيري به يكي از لذات فيلم تبديل مي شود و از طرفي منطقي بودن كارهاي خلاف عرف جامعه در فيلمنامه و وجود عناصري چون "مرگ" دست فيلمساز را در پيچ و خم داستان بازتر مي كند.
3- بيان برخي از زندگي هاي خاص در جامعه و جذابيت آن براي تماشاگر: در مجموع انتظار تماشاگر از يك فيلم پليسي، واقع گرايي اجتماعي را نيز شامل مي شود. از آنجايي كه در تعريف ابتدايي روانشناسي افرادي كه دچار بزه و جرم جنايت مي شوند افرادي خاص هستند (كه طبعا زندگي خاصي نيز دارند) و نيروي مقابل آنان (كه مي تواند يك پليس باشد) نيز آمادگي برخورد با اين افراد خاص را داراست... يكي از لذات بيننده تماشا و دانستن اين گونه زندگي هاست. در مجموع مي توان گفت خاص و منحصر به فرد بودن اين افراد در محبوبيت فيلم تاثير بسزايي دارد.
4 - قوانين سفت و سخت موجود و حساسيت مسئولين در اين ژانر باعث لو رفتن داستان و بسته شدن دست فيلمساز مي شود. يكي از نيازهاي مبرم سينماي پليسي ايران بالا بردن ظرفيت و تقليل حساسيت مسووليت و مديران اجرايي كشور است. حساسيت و اهميت موجود باعث وضع قوانين سختگيرانه و كنترل همه جانبه اين نوع سينماست. اين قوانين در كليت باعث افول اين نوع سينما در كشور شده، تا حد زيادي تماشاگران خودش را از دست داده. اين قوانين باعث محدوديت هايي شده كه تاثيرات آن بر كيفيت فيلم ها كتمان ناپذير است. من جمله:
الف: سياه و سفيد شدن شخصيت هاي فيلم و عدم وجود اوج و فرودهاي روحي - رواني.
ب: لو رفتن انگيزه شخصيت ها قبل از انجام اكت (عمل) آنها.
ج: مشخص بودن محدوده داستان و اينكه تماشاگر مي داند اين داستان به طرف چه حوزه هايي مي رود و به كدام نواحي نزديك نمي شود.
د: عدم قابليت طرح معماهاي جالب و محروم شدن اين گونه فيلمها از اين امتياز.
ه: لو رفتن نتيجه پايان هاي فيلم هاي پليسي كه يكي از عوامل جذابيت فيلم است.
5 - يكي از اهداف هر اجتماعي بهسازي رابطه بين مسوولان انتظامي با افراد جامعه است. چرا كه يكي از موارد مهم براي ايجاد نظم در جامعه همكاري افراد جامعه با مسوولان براي برقراري نظم است. از اين رو در جوامع مختلف به روش هاي مختلفي سعي بر نزديكي پليس با افراد جامعه مي شود كه يكي از اين راهها ساخت فيلم و سعي در ايجاد همذات پنداري هاي متقابل است. سينماي پليسي در ايران نيز مي تواند يكي از راههاي اين نزديك سازي باشد. اگر بتوان طوري پيش رفت كه بين افراد جامعه و پليس هيچ سد و حائلي وجود نداشته باشد به شكل بهتري مي توان در ايجاد نظم اجتماعي پيش رفت. هر پليسي يك انسان است با تمام پيچيدگي ها و ظرايفي كه يك انسان دارد. هر پليسي يك رسالت دارد و از آنجايي كه انسان است مي تواند دچار اشتباهات انساني شود. در همين جامعه زندگي مي كند و امنيت و سلامت اين جامعه براي وي نيز مهم و اساسي است و... (تمام مولفه هايي كه هر يك از افراد جامعه مي توانند داشته باشند)... نمايش تمام اين مولفه هاي (اعم از مثبت و منفي) شخصيتي مي تواند در واقعي كردن شخصيت يك فيلم پليسي سهم به سزايي داشته باشد. واقعي بودن شخصيت يك پليس مي تواند حس همذات پنداري تماشاگر را در پي داشته باشد و همين همذات پنداري ها در فيلم هاي سينمايي پليسي مي توانند به صورت آهسته و نامحسوس باعث نزديكي پليس و افراد جامعه شود. در اين منظر بايد مواردي چون جرم هاي خاموش يا بزهكاري پنهان را كه عنواني در ساختارشناسي و تعريف جرايم اينترنتي است، در رصد نگاه تحليلي خود قرار دهيم و از قاب تصوير به عنوان يك چشم بيدار و حقيقت بين براي واكاوي پستوهاي جرم خيز استفاده كنيم و در واقع دوربين را از سمت وسوي تحليل جرايم خياباني به ژرف كاوي دلايل بروز جرم هاي خاموش حركت دهيم; شايد به اين وسيله بتوانيم در دوراني كه "كارآگاه علوي" خود را براي "شليك نهايي" به سمت "وكلاي جوان" آماده مي كرد، از "سرنخ" به عنوان نقطه اي روشنگر در "دايره ترديد" بهره بريم و با "حس سوم" به "معما" و راز قتل در "ساختمان 85 " برسيم و در سايه روشن هاي ژانرپليسي، هم صدا با "كلانتر" و براي خروج از "مخمصه" به ترنم "آواز قو" گوش سپاريم و هوشياري خود را در مواجهه با تعليق "بي صدا فرياد كن" و فانتزي "موميايي 3" حفظ كنيم تا به سرنوشت ناتاشا در "خواب و بيدار" دچار نشويم. در ادامه به 30 اثر سينمايي و تلويزيوني و بازيگرانش اشاره مي كنم كه در بازتاب تصويري بومي از رويارويي ماموران امنيتي و انتظامي با قاچاقچيان، جاسوسان و مجرمان به توفيق رسيده اند.
1- بندر مهآلود: فيلمي با پرداخت ايرانيزه به موقعيت هاي تعقيب و گريز و فرامرز قريبياني كه سيمرغ بازيگري فجر را به دليل نقش آفريني در اين اثر صيد كرد. وقتي داوران جشنواره بد سليقگي به خرج مي دهند و سيمرغ را اشتباهي اعطا مي كنند نتيجه اش مي شود يك تقدير غير اصولي از بازي نسبتا قابل قبول هنرمندي كه نقش ردپاي گرگش شايستگي بيشتري جهت كسب سيمرغ داشت.
2- پاكباخته: يك كمدي موقعيت قابل قبول كه از تعقيب و گريز پليس وظيفه شناس و دزد ناقلا به عنوان بستر خلق كمدي بهره گرفت. در آن زمان زوج عبدي و خمسه در سينماي ايران حكمفرمايي مي كردند و تهيه كنندگان با حضور اين دو كمدين در آثار توليديشان، جواب اقتصادي اقناع كننده اي را دريافت مي كردند. تعقيب خمسه توسط عبدي آخر خنده بود.
3- اي ايران: فيلمي لطيف از كارگردان بزرگ سينماي ايران كه در زمان خودش قدر نديد اما در ديدارهاي مجدد به غير از هم آوايي پايان فيلم با يك اكبر عبدي سرحال نيز روبه رو مي شويم كه در يكي از سكانس هاي خوب فيلم با استناد به قرمز بودن ماهي، بحث توده اي بودن آن را مطرح مي كرد. فيلم تقوايي را مي توان نوعي هجو مناسبات خارج از منطق انساني دانست.
4- شليك نهايي: مجموعه اي كه به دليل شخصيت منفي اش يعني جمشيد جعلي همچنان در ذهن مخاطب ماندگار است. تم محوري ماجرا به دو مساله جعل اسناد و ترانزيت مواد مخدر به ويژه مورفين مي پردازد و البته يك پايان گنگ و مبهم دارد كه وضعيت سرگرد را براي مخاطب مشخص نمي سازد. وقتي جو يك كارگردان را مي گيرد و مخاطب نگران از سرنوشت سرگرد را پشت اتاق عمل در خماري مي گذارد. الان بهش مي گن پايان بازي ولي آن موقع بهش مي گفتند گاف پايان بندي.
5- ضيافت: شايد حساب شده ترين فيلم كيميايي در سينماي پس از انقلاب كه رفاقت درونمايه اصلي آن بود. دوستاني كه با هم قرار مي گذارند پس از بيست سال در ميعادگاه هميشگي باشند اما در روز موعود دوستي كه وكيل يك شركت خلافكار بوده سر قرار حاضر نمي شود و از قضا دوست ديگر كه سرگرد نيروي انتظامي است با دوستان ديگر به صحبت مشغول است و با آمدن همسر وكيل به كمك دوست درمانده خود مي شتابد. فريبرز عرب نيا با نوعي اغراق دوست داشتني حس وظيفه شناسي و جسارت اين پليس را بازتاب مي دهد.
6- سايه به سايه: سياهي و تلخي رويارويي با بزه! پليس وظيفه شناسي كه در مسير كشف حقيقت مرگ همكارش به سرشاخه مي رسد و آن آغاز تيره و تلخ، جاي خود را به روشنايي و سپيدي مي دهد. يك نوع استفاده از اسم شكيبايي، آن هم در اثري كه بيش از چند سكانس كوتاه در آن حضور نداشت.
7- آواز قو: تصوير اصيل يك سرگرد وظيفه شناس و مومن، بازي تماشايي جمشيد هاشم پور، پايان بحث برانگيز مرگ تراژگونه رادان و ديالوگ ماندگار سرگرد به همكارش (علي را صد بخش كني 99 تاش رحمته).
8- موميايي3: سروان حواس پرت و البته وظيفه شناسي كه در مظان اتهام است اما با جديت و تلاش به مخفيگاه ربايندگان موميايي موسوم به مرد شوشي مي رسد. درخشانترين تصوير كمدي از پليس ايراني و درس بازيگري پرستويي به جوانان.
9- پليس جوان: پليسي در ابتداي مسير كاري و قرار گرفته در كنكاشي دوگانه از كشف رازهاي قتل پدر و چرايي ناپديد شدن همسر. آغاز سري دوزي هاي مقدم و شهاب حسيني جواني كه شمايل يك ستاره را داشت اما شناخته شده نبود.
10- دوگانه مرد هزار چهره: شوخي مديري با اصناف و مشاغل، رويارويي قانون و عرف، مواجهه پليس اقتدارگرا و خشك(سرهنگ غفاري) با پليس قانونگرا و متعهد(سروان شاهين)، كمدي خط قرمزي و تابوشكني كه به ظاهر تحمل شد اما به پايان همكاري مديري و تلويزيون منجر گشت. درخشاني يك بازي دروني از مرد غمگين و تلخي كه خنده را به مخاطب هديه داد و شايد بهترين نقشآفريني تلويزيوني مهران مديري.
11- خواب و بيدار: اكشن و ديگر هيچ، بازتاب هنري عمليات هاي حساس پليس، ناتاشايي كه شهر را به هم ريخت و شايد حساب شده ترين توليد تلويزيون در موضوعات پليسي.
12- سه گانه كلانتر: آزارندگي رويارويي با يك پليس غربي،بازي تخت و يكنواخت ايرج نوذري و بي حس و حالي صحنه هايي كه قرار بود بازتاب دهنده شور و اشتياق ماموران انتظامي در برقراري امنيت اجتماعي و كشف دلايل بزه باشد. درس ديالوگ نويسي به جوانان فيلمنامه نويس دوستدار مردود شدن به ويژه در صحنه هاي حساسي كه كلانتر بايد جدي باشد اما مشغول شوخي با همكارانش مي شود. شايد ما با يك خنده بازار پليسي روبه رو بوديم و نمي دانستيم!
13- صحنه جرم ورود ممنوع: شوخ و شنگي دو پليس در صحنه جرم و شايد متفاوت ترين تصوير جدي از پليس ايراني، بازي هاي خوب حميد فرخ نژاد و پولاد كيميايي و زوج پليسي خوبي كه سينماي ايران نظير آن را كمتر ديده است.
14- آژانس شيشه اي: ادغام زنجيره امنيت اجتماعي، امنيت اطلاعاتي و امنيت رواني. رويارويي خودي ها با هم و نبردي كه نقطه مناقشه اش آرمان اجتماعي بود. وقتي عباس گوشت قرباني مي شود.
15- چشم شيطان: جاسوس بازي ايراني و از آن دست آثاري كه نمونه اش در سينماي ايران بسيار كم است. يك عليرضا خمسه متفاوت و كارگردان خوبي كه به اين مسير ادامه نداد.
16- كارآگاه علوي: پزشك احمدي خوفناكي كه شبها از ترسش خوابمان نمي برد، بررسي پرونده هاي جنايي مناقشه برانگيز در دوره پهلوي اول و بازي درخشان احمد نجفي.
17- كارناوال مرگ: هدر رفت يك طرح داستاني خوب و تلخي مواجهه با پليس بي حالي كه در طول فيلم مشغول ديدن كابوس بود. از آن دسته فيلم ها كه بازيگران نيز كمكي به فروش آن نمي كنند.
18- كارآگاهان: تلاش در بازسازي خاطره شيرين ناوارو، كوچ حميد لبخنده از درام هاي خانوادگي به معمايي و تعجب از حضور مهدي هاشمي در يك كار سطح پايين.
19- معما: يك مجموعه اپيزوديك خوش ساخت، بازي ديدني مجيد مظفري و تلخي رويارويي با سياهي هاي تهران.
20- وفا: تحت تاثير تريلرهاي جاسوسي غرب، آغاز راه بازيگري براي پوريا پورسرخ و عاشقانه اي كه در لايه هاي زيرين موضوع جاسوسي گم شد. هوشمندي كارگردان در بازي گرفتن از قائميان در نقش خرچنگ.
21- هوش سياه: بازبيني ديرهنگام جرايم اينترنتي، تلاش قابل قبول در سروشكل بخشيدن بر تعقيب و گريز پليس و مجرم. بازي تماشايي دوبلور خوش صداي سينما و تلويزيون كيكاووس ياكيده.
22- مزد ترس: خاطره اي دور از پليس ايراني و شايد بهترين اثر پليسي دهه 70 در تلويزيون.
23- به رنگ ارغوان: فيلم خاص آقاي سينماي جنگ، عاشقانه اي در هياهوي مسايل امنيتي و اداي ديني دقيق به سينماي جاسوسي غرب.
24- سرنخ: تلاش در ارائه پوآروي ايراني، از معدود دفعاتي كه جهانبخش سلطاني خوب بازي كرد، ادغام روايت هاي معمايي كريستي از جمله پوآرو و مارپل در جهت ايراني سازي فضاي قصه.
25- كارآگاه شمسي و دستيارش مادام: در اصل درامي خانوادگي با مايه هاي كمدي كه البته با وجود شخصيت كنجكاو شمسي، نوعي اداي دين به خانم مارپل بود. به بيان ديگر، وقتي برومند با نگاهي كمدي به سراغ خلق معما مي رود.
26- عزيزم من كوك نيستم: تركيب كمدي موقعيت و سياه، باز هم درخشش پرويز پرستويي و تلخي آزارنده اي كه پايان غم انگيز فيلم براي مخاطبش به ارمغان ميآورد. انتقال پيام پليس همه جا هست حتي در آنجايي كه فكرش را نمي كنيد.
27- اسب حيوان نجيبي است: بازي درخشان عطاران، ته مايه هاي كمدي براي روايتي به شدت جدي و معياري جهت اندازه گيري ظرفيت نيروي انتظامي در پذيرش نقد و هجو.
28- دايره ترديد: وقتي تلاش مي كنيم تا نمونه ملي ناوارو را بسازيم. بازي خوب فرامرز صديقي و يك كارگرداني حساب شده از فردي كه اعتبار ژانر پليسي بود و ديگر در ميان ما نيست.
29-مخمصه: ايراني سازي تجربه پليسي مايكل مان و لذت ويراژ دادن در تونل رسالت. نوعي تشكر سينمايي از زحمات شهردار تهران و فراموش كردن نكات ساده در انتقال حس عمليات پليسي به بازيگران. وقتي كلت در دستان بازيگر ايراني زار مي زند.
30- چهره به چهره: ساخته علي ژكان كه ماديان را در كارنامه دارد. انتظار نداريد كه با كارگردان ماديان شوخي كنم.
31- نقطه چين: وقتي مديري تلاش مي كند تا يك كمدي كارآگاه گجتي بسازد اما با شكست روبرو مي شود.
32- ساعت خوش: آيتم درك و هنري، يادي از داود اسدي و توانايي خيره كننده شفيعي جم در بازسازي تيپ كارآگاه درك.
يکشنبه|ا|11|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 585]
-
گوناگون
پربازدیدترینها