تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819757623




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فردوسي‌پور چگونه وارد صداوسيما شد؟


واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: فردوسي‌پور چگونه وارد صداوسيما شد؟
محمدجعفر صافي معتقد است كه خط قرمز‌هاي كلي هميشه مشخص است و همه به آن احترام مي‌گذارند ولي بعضي از محدوديت‌ها به افراد بستگي دارد و مي‌تواند خط قرمز حقيقي نباشد.
پيش از آن كه ضبط را روشن كنيم، تقويم‌ها را ورق زديم تا برسيم به سال ۱۳۷۳. مهمان‌ محمد جعفر صافي بود، مدير و موسس شبكه سوم، كسي كه اين شبكه را راه انداخت، در عرصه توليد برنامه‌ها و پخش مسابقات ورزشي دست به نوآوري زد و راهي تازه را در پيش گرفت.
ضبط كه روشن شد، بحث خيلي زود گل انداخت، به پشت صحنه راه‌اندازي برنامه ۹۰ رفتيم، حضور مهران مديري و برنامه‌هاي ۹۰ شبي را در اين شبكه بررسي كرديم، روي پخش‌زنده‌هاي مسابقات ورزشي و كار‌هايي كه شده بود مكث كرديم و ...
صافي برخلاف ديگران نه دري را كه گشوده بوديم، به سمت نقد برنامه‌هاي دوران مسئوليتش بست و نه پا را از دايره انصاف بيرون گذاشت. او كه حالا مدير فرهنگسراي نياوران است، با ذهني دقيق و برنامه‌ريز پاسخگوي همه پرسش‌ها بود و دلايلش را براي همه اتفاقاتي كه بر شمرديم باز گفت.
مشروح اين گفت و گو را مي‌خوانيد:
از سال ۷۳ شروع مي‌كنيم. سالي كه اتفاق مهمي در پخش برنامه‌هاي ورزشي افتاد و شما تصميم گرفتيد شبك‌اي درست كنيد كه براي جوانان باشد. چه ايده‌اي باعث شد شما سمت اين كار برويد؟ جوانان در سال ۷۳ شاهد تغييراتي اساسي در برنامه‌هاي صدا و سيما بودند.
آن يك تصميم سازماني بود كه شروعش از زمان آقاي محمد هاشمي كليد خورد. نظر سنجي‌ها بيان گر اين بود كه نياز هست شبكه‌اي جديد ايجاد شود چون شبكه‌هاي يك و دو نمي‌توانستند پاسخگوي نياز‌هاي جوانان باشند. برهمين اساس برنامه ريزي شد شبكه‌اي با اين رويكرد كه اوقات فراغت جوانان را تامين كند راه اندازي شود و بيشتر با برنامه‌هاي ورزشي، سريال، فيلم و برنامه‌هاي مستند همسو باشد. آن زمان من شبكه يك بودم و در قسمت تامين برنامه فعاليت مي‌كردم. قرار شد گروه‌هاي شبكه يك هريك برنامه‌هايي را آماده نمايند و ما هم در زمينه برنامه ريزي و تامين برنامه‌ها اقدام كنيم. اقاي حاج محمد كريم خان زحمات زيادي را براي راه اندازي اين شبكه كشيدند.
ابتدا زمان خيلي محدودي داشتيد و برنامه‌هاي زيادي را روي آنتن نمي‌فرستاديد.
در واقع ما با حدود سه ساعت و نيم برنامه‌هاي شبكه را شروع كرديم. روز ۱۴ آذر ۷۲ بود كه فعاليت شبكه آغاز شد، اما من از خرداد ۷۳ به طور مستقل كار شبكه سه را از يك اتاق شروع كردم. در حقيقت من اولين كارمند شبكه سوم هستم. پس از آن اتاق ما تبديل شد به يك نيم طبقه و بعد درخواست كرديم كه برويم ساختمان موزه شهدا كه آنجا هم براي كاري كه ما مي‌خواستيم انجام دهيم كم بود. در ‌‌نهايت به ساختمان گلخانه رفتيم.
در سال‌هاي نخست كه كار را شروع كرديد هنوز جنس برنامه‌ها، جنگ‌هاي راديويي بود. شاخص‌ترين اين برنامه‌ها هم برنامه‌اي با حضور هنرمندان برنامه صبح جمعه با شما بود و هنوز ايده‌اي شكيل وجود نداشت.
آن زمان استارت كار را با تعدادي از عوامل شبكه اول زديم. منتظر ايده‌هاي جديد بوديم و ما نياز به فرصت داشتيم تا تغيير و تحولات را رفته رفته اجرايي كنيم. بعد از مدتي، اولين سريال را كه نابغه‌هاي قرن بيست و يكم بود روي آنتن برديم. پس از آن سريال فروشگاه و بعد از آن به سوي افتخار را روي آنتن برديم و به تدريج توانستيم تعدادي از هنرمندان توانمند را به شبكه سه جذب كنيم. رفته رفته كار شكل گرفت و ما تمام تلاشمان را كرديم تا برنامه‌هاي ورزشي را سر و سامان بدهيم و مدت پخش برنامه‌ها را از سه ساعت و نيم در روز، به ۲۴ ساعت رسانديم.
پيش از اين با ورزش ارتباط داشته‌ايد؟
از بچگي به فوتبال علاقه داشتم و در كوچه و خيابان بازي مي‌كردم. به ورزش علاقمند بودم و به هر حال در شبكه يك هم تلاش مي‌كردم زمان بيشتري به برنامه‌هاي ورزشي اختصاص بدهم. در نتيجه در شبكه ۳ اين فرصت فراهم شد و برنامه‌هاي ورزشي زيادي توليد و پخش شد.
آقاي شفيع هم بودند؟
نه، ايشان‌‌ همان برنامه ورزش و مردم را اجرا مي‌كردند. اما آقاي صالح‌نيا آمدند و كمك كردند.
آن موقع نمي‌توانستند برنامه اجرا كنند، اين طور نيست؟
ايشان بيشتر با شبكه دوم كار مي‌كردند. البته ما ممنوعيت استفاده از همكاران ديگر شبكه‌ها را هم داشتيم. قرار بود برنامه‌هاي صبح افزايش پيدا كند كه ايشان آمدند. همزمان با افزايش برنامه‌هاي ورزشي در عرصه‌هاي مختلف تلاش كرديم تعداد گزارشگران را افزايش دهيم.
چطور شد كه به اين ايده رسيديد تا گزارشگران جواني را جذب كنيد؟ چون افرادي مثل عادل فردوسي‌پور و مزدك ميرزايي و جواد خياباني از همين راه وارد تلويزيون شدند.
من آن زمان با روساي فدراسيون‌ها در تعامل بودم. آن‌ها از كمبود گزارشگران حرفه‌اي رنج مي‌بردند. به همين دليل درهاي سازمان را باز گذاشتيم تا افرادي كه تمايل دارند براي گرفتن تست بيايند. آقايان خياباني، يوسفي، جاوداني، فردوسي‌پور، ‌ميرزيايي، يوسفي و تعدادي ديگر از گزارشگران آمدند. همچنين افرادي چون اقاي عامل كه كمتر براي گزارش كشتي به ايشان فرصت مي‌دادند هم نقش فعال تري در گزارش رويدادهاي كشتي ايفا كردند.
شما آقاي نوايي را هم داشتيد؟
بله.
تست‌ها را چه كسي مي‌گرفت؟
همكاران، تهيه كننده‌ها و برخي از كار‌شناسان در اين زمينه نظر مي‌دادند. همچنين يكي از همكاران گويش و ادبيات گويندگان را مورد تحليل و بررسي قرار مي‌داد. خوشحال هستم اكثر افرادي كه در اين بررسي‌ها انتخاب شدند توانستند از بهترين گويندگان و گزارشگران ورزشي سازمان باشند.
شاخصه كاري شما عادل فردوسي‌پور است. اما خيلي از استادان مي‌گويند او مشكل دارد و خيلي تند حرف مي‌زند.
من فكر مي‌كنم خود عادل هم سعي مي‌كرد مشكلات فني گزارشش را رفع كند. گفتار و چهره ايشان براي مردم قابل پذيرش بود و با گذشت زمان فردوسي‌پور توانست به خوبي با مخاطب ارتباط برقرار كند.
كسي كه براي نخستين بار از آن‌ها تست گرفت پيش بيني مي‌كرد كه عادل، مزدك يا جواد تا اين اندازه پيشرفت كنند؟
البته ما جايي كه الان در آن قرار داريم را نمي‌ديديم. يك عده جوان آمده بودند در شبكه‌اي تازه تاسيس و جوان. كسي انتظار خارق العاده‌اي از ما نداشت. برخي مواقع پشتيباني كردن براي اينكه جوانان رشد كنند يك ريسك بزرگ را مي‌طلبد كه ما اين ريسك را كرديم و خوشحاليم از اعتمادي كه به جوانان كرديم نتيجه گرفتيم.
قبول داريد كه جنس برنامه‌ها خيلي پيرمردي بود. يك جنگ ورزشي هم داشتيد كه تا همين اواخر هم اجرا مي‌شد.
به هر حال وقتي يك كاري شروع مي‌شود مدتي طول مي‌كشد تا همه چيز به سطح مطلوبي برسد.
يعني شما طرحي نداشتيد؟ مثلا الگو برداري از شبكه‌هاي خارجي.
ما هدفمان توليد برنامه‌هاي ورزشي، فيلم و سريال بود. نگاهي هم به شبكه‌هاي خارجي و چگونگي برنامه ريزي آن‌ها داشتيم.
اولين پخش زنده را به ياد داريد؟
مسابقات جام جهاني بود. آن زمان اين مسابقات در شبكه‌هاي يك و دو پخش مي‌شد. يادم هست كه اين مسابقات هم زمان شده بود با مناسبت‌هايي و من پيشنهاد دادم كه اين مسابقات را در شبكه سه پخش كنيم. در ‌‌نهايت ما چند بازي را پخش كرديم. از آنجا پخش برنامه‌هاي زنده ما شروع شد. اوايل پوشش تلويزيوني كمي داشتيم و تقريبا ۳۵ درصد بود. در حقيقت بازي‌هاي مهم و حساس را به شبكه سه نمي‌دادند. چراكه پوشش شبكه در سراسر كشور وجود نداشت و در بسياري از استان‌ها دريافت برنامه‌ها امكان پذير نبود.
در شروع كار امكان پخش بازي‌هاي ليگ به صورت زنده وجود نداشت؟
پخش بازي‌ها را به ما نمي‌دادند. مثلا ما نمي‌توانستيم شهرآورد را پخش كنيم چون شبكه سه در سراسر ايران قابل دريافت نبود.
چه سالي كاملا ۲۴ ساعته شديد؟
فكر مي‌كنم از سال ۱۳۷۸ بود.
يادتان نمي‌آيد كه نخستين داربي چه زماني روي آنتن رفت؟
نه اما يكي از شهرآوردهايي كه پخش مي‌كرديم همزمان بود با شبكه يك كه آن‌ها اعتراض كردند.
شما براي جذب مخاطب يك جاهايي كلك‌هايي هم مي‌زديد. پخش نود قسمتي‌ها مخاطبان زيادي را براي شما جذب كرد.
اوايل، برنامه‌هاي طنز آيتمي بود. اما ايده اين برنامه را بگويم كه از كجا آمد. ما مي‌خواستيم برنامه‌هايي داشته باشيم كه هر شب مردم را بخنداند. آن زمان شبكه دو هم از اين برنامه‌هاي طنز پخش مي‌كرد اما نه به صورت هر شب، ‌بلكه يك شب در هفته. يك بار در جلسه‌اي بوديم كه مدير سابق شبكه دو هم آنجا بود. ايشان با برخي از كار‌هاي ما مخالفت مي‌كرد. بعدا كه با هم حرف مي‌زديم پاي برنامه‌هاي طنز به ميان آمد و ايشان گفتند چطور هر شب اين برنامه‌هاي طنز را روي آنتن مي‌بريد؟ ما كه هفته‌اي يك بار پخش مي‌كرديم همه انتقاد مي‌كردند اما شما هر شب پخش مي‌كنيد. از بحث دور شدم. داشتم در مورد ايده پخش برنامه‌هاي طنز حرف مي‌زدم. من در مونترال كانادا بودم كه در آنجا برنامه‌اي پخش مي‌شد كه طرفداران زيادي داشت. كسي كه در آن برنامه مستند حرف مي‌زد آنقدر مردم را مي‌خنداند كه همه از خنده اشك مي‌ريختند. حتي ما هم كه در هتل نشسته بوديم از خنده او اشك مي‌ريختيم از شدت خنده. آن فردي كه در آن برنامه بود مي‌گفت مردم دچار مشكلات روحي و رواني، اجتماعي و خانوادگي هستند و ما سعي مي‌كنيم با اين تيپ حرف‌ها ناراحتي را از وجود آن‌ها بيرون بياوريم. من در شبكه يك بودم و اين در ذهن من بود كه ما چطور بايد اين نگاه را پياده كنيم كه با شروع كار در شبكه سه رفتم سراغ طنز.
زماني كه رفتيد سراغ مهران مديري ممنوع التصوير بود؟
نه، چنين چيزي نبود. برنامه ۷۷، نود شب، برنامه پلاك ۱۴ را با مديري كار كرديم تا رسيديم به زير آسمان شهر و برنامه بدون شرح كه مخاطبان زيادي جذب كردند. با فراگير شدن برنامه‌هاي طنز، شبكه‌هاي ديگر هم به سمت اين برنامه‌ها رفتند و شروع به ساختن طنز كردند. به همين دليل ما دچار كمبود نيرو شديم و مجبور شديم زير آسمان شهر دو و سه را كه زياد هم موفق نبود بسازيم. فكر مي‌كنم طنز داشت ماهيت خودش را از دست مي‌داد. فيلم نامه نويس، بازيگر و كارگردان براي برنامه‌هاي طنز كم بود. ما مي‌خواستيم گروه‌هاي توليد طنز را به چهار گروه تقسيم كنيم كه در ۴ فصل برنامه داشته باشند و بتوانند يك كار خوب تحويل بدهند. من سر يكي از صحنه‌هاي برنامه‌هاي طنز رفتم و ديدم نويسنده ما نشسته و دارد همانجا مي‌نويسد! ديدم اين كار خوب نيست. به نظر من كسي كه مي‌نويسد بايد در اجتماع باشد و نوشته‌هاي او برگرفته از مسائل جامعه باشد. هدف ما در راستاي ايجاد چهار گروه متفاوت طنز محقق نشد چرا كه بخشي از عوامل برنامه‌هاي طنز به پيشنهاد شبكه‌هاي ديگر از مجموعه ما جدا شدند و ديگر امكان ساخت برنامه‌هاي متنوع وموثر وجود نداشت.
از مهران مديري پس از اينكه از شبكه سوم جدا شد دلخور شديد؟
دلخوري وجود نداشت ومن ناراحتي از اين بابت نداشتم. هر فردي در هر جايي كه مي‌تواند بيشتر موفق شود مي‌تواند به همانجا برود.
آقاي مديري رفتند و برنامه پاورچين و نقطه چين را ساختند.
بله، ‌در شبكه ۵. اتفاقا همين چند وقت پيش بود كه آقاي مديري آمدند و ديداري با هم داشتيم. با ايشان خاطرات خوب گذشته را مرور كرديم.
«شو من» شاخص شما چه كسي بود؟
هيچ كس. ما فقط يك برنامه داشتيم و هر سال سالگرد شبكه سه را پخش مي‌كرديم كه خود آقاي مديري بعضي سال‌ها مجري آن بود. مراسم آخرين سالگرد شبكه را هم شهاب حسيني اجرا كرد.
سريال سازي‌هاي شما از كجا اوج گرفت؟
ابتدا سريال به سوي افتخار بود كه آقاي ارجمند در آن بازي مي‌كرد، ‌يكي از سريال‌هاي پر طرفدار ما هم در قلب من بود و بعد از آن هم پس از باران. سفر سبز هم طرفداران زيادي داشت. خط قرمز و معصوميت از دست رفته هم بود. البته سريال معصوميت از دست رفته زماني پخش شد كه بنده توفيق خدمت در شبكه سه را نداشتم. پليس جوان هم بود كه اگر تعداد قسمت‌هايش كمتر مي‌شد بهتر بود. سريال جواني، فردا دير است و دردسر والدين هم از ديگر سريال‌هاي پر مخاطب آن زمان بود. فكر مي‌كنم كارهاي خوبي در آن مقطع انجام شد.
اوج گرفتن شبكه سه از جايي شروع شد كه ريتم برنامه‌ها را تند‌تر كرديد. اگر قرار باشد بين خط قرمز و زير آسمان شهر و بازي ايران و استراليا كه شما را ملي كرد، يكي را انتخاب كنيد، كدامشان بمب بزرگ‌تري براي شما بود؟
همه اين‌ها به نوعي تاثير داشتند. مخاطبان ما مختلف بودند. بازي ايران و استراليا هم مسابقه‌اي بود كه همه ايران آن را نگاه مي‌كردند. در شبكه فضايي ايجاد شده بود همه با هم رفيق بودند. كسي به عنوان بر‌تر يا پايين‌تر كار نمي‌كرد. يك فضاي راحت و دوستانه‌اي ايجاد شده بود. مدير فيلم و سريال ما آقاي ميرميران بود كه توانست هنرمندان خوبي را جذب كند. در بحث برنامه‌هاي ورزشي هم جو راحتي داشتيم. ارتباطي و تعامل خوبي ميان ما و روساي فدراسيون‌ها برقرار بود. اولويت خود من هم ورزش بود. در برخي موارد ۷۰ يا ۸۰ درصد برنامه‌هاي ما ورزشي بود.
آقاي مشحون كه مي‌رفت به فدراسيون بسكتبال گفت من دارم مي‌روم به اين فدراسيون. شما چه كار مي‌توانيد براي من انجام دهيد؟ گفتم من هر كاري از دستم بربيايد انجام مي‌دهم. يا در بحث كشتي، جام جهاني ۱۹۹۸ تهران را پخش كرديم. من جلوي هيچ كسي را نمي‌گرفتم. مي‌گفتم برويد جلو و من پشتيبان شما هستم. حتي خود ما هم در استاديوم‌ها مي‌رفتيم و نواقص را رفع مي‌كرديم. در مسابقات كشتي ۹۸ سه واحد سيار در هر تشك كشتي داشتيم به اضافه يك واحد سيار در كل سالن.
در گذشته مسابقاتي كه خارج از ايران برگزار مي‌شد، پوشش خبري ضعيفي داشتند. اما در زمان شما تماس‌هاي مستقيم برقرار شد كه اين خودش خيلي در نحوه گزارش مسابقات تاثير داشت.
اولين تماس مستقيم در استوديوي صدا و سيما در بازي‌هاي بانكوك ۹۸ بود. آقاي شفيع آنجا بودند و ما با دوستان فني صحبت كرديم و امكاناتي فراهم شد كه ارتباط مستقيم برقرار كرديم. بعد‌ها اين روند ادامه پيدا كرد. مثلا در سيدني، تا روزهاي آخر كاروان ايران مدال نمي‌گرفت. اولين مدال ما را آقاي توكلي در وزنه‌برداري گرفتند و روز بعد رضازاده مدال گرفت. روز بعد زنگ زدم تهران كه با خانواده رضازاده تماس بگيريد و همه چيز را براي برقراري يك تماس مستقيم با خانواده رضازاده آماده كنيد. رضازاده در جريان نبود. مجري به او گفت دوست داري اولين كسي كه با او صحبت مي‌كني چه كسي باشد؟ گفت مادرم. مجري گفت خب صحبت كن. مادر رضازاده گفت من دست تو را مي‌بوسم. رضازاده گفت نه، من دست تو را مي‌بوسم. يك صحنه عاطفي ايجاد شده بود كه در سالن همه گريه مي‌كردند. يك صحنه ديگر هم در مسابقات آسيايي بوسان بود كه ساعي قهرمان شد و آمد در استوديو پيش ما. به من گفتند مادر آقاي ساعي براي قهرماني پسرش روزه گرفته و در دفتر پخش شبكه افطار كرده است. اقاي فردوسي‌پور در اين زمينه توضيحاتي به ساعي داد و بعد بحث را برد به اين سمت كه آقاي ساعي كي مي‌خواهد ازدواج كند؟ مادرش گفت خودش بايد بخواهد و خودش گفت مادرم بايد اقدام كند. بعد‌ها ساعي من را ديد و گفت آن برنامه باعث شد من ازدواج كنم.
يك اتفاق مهم هم بازگشت تيم ملي از ملبورن بود. كار بزرگي كرديد كه رفتيد داخل ورزشگاه آزادي و استقبال مردم از ملي‌پوشان را مستقيم پخش كرديد.
قرار شد مردم در ورزشگاه آزادي فوتباليست‌ها را مورد تشويق قرار دهند. واحد سيار را فراهم كرديم. خود من هم با بچه‌ها رفتم داخل هلي‌كوپتر و آمديم وسط ورزشگاه. يادم مي‌آيد آن روز نيما نكيسا يك بسته‌اي داشت همراه خودش كه شكستني داخل آن بود. به خاطر استقبال مردم، آن بسته خرد شد.
براي پخش آن كار مشكلي نداشتيد؟ معمولا در چنين برنامه‌هايي كنترلي وجود ندارد.
كافي است شما همكاران را توجيه كنيد و مجري هم در استوديو حضور داشته باشد. مهم اين است كه جسارتش را داشته باشيد. همكاران عزيز ما هم همه تلاش خودشان را انجام مي‌دادند.
ما معمولا در اتفاقات رسانه‌اي عقب‌تر از جاهاي ديگر دنيا هستيم. شايد بايد بهتر از اين باشيم. شما در شبكه سوم به اين فكر بوديد كه گامي به جلو برداريد؟
ما در سفرهاي خارج از كشور ايده‌هايي مي‌گرفتيم، خصوصا در جلسات نشست راديو و تلويزيون‌هاي آسيا و اقيانوسيه داشتيم. به نظرم بايد از اين سفر‌ها استفاده كرد.
سفرهايي كه داشتيد پژوهشي بود براي شبكه؟
من به عنوان نماينده سازمان صدا و سيما در جلسه ورزش راديو و تلويزيون آسيا و اقيانوسيه شركت مي‌كردم. در بخش پوشش مسابقات ورزشي ما دو مشكل از قبل داشتيم و هنوز هم داريم. يكي گويش گويندگان است. ما فردي را مسئول كرديم كه به گزارشگران بگويند چه اشكالاتي دارند و چه چيزهايي را بايد بگويند يا نگويند. يك مشكل ديگر هم نحوه پوشش مطلوب مسابقات ورزشي بود. وقتي مسابقات جام جهاني برگزار مي‌شد از دفا‌تر خارج از كشور درخواست كرديم مسابقاتي را كه گزارشگران آلماني و انگليسي و فرانسوي گزارش مي‌كنند ضبط كنند. همين گزارش‌ها را در داخل كشور ترجمه كرديم و آن را در اختيار گزارشگران قرار داديم. تاكيد ما بر اين بود كه گزارشگران نحوه گزارش اين مسابقات را به درستي بررسي كنند و ببينند گزارشگر اروپايي به چه نكاتي در گزارش يك مسابقه توجه دارد. همچنين دوره‌هاي آموزشي ساليانه داشتيم كه اين دوره‌ها را در شمال كشور برگزار مي‌كرديم. ما از مدرساني استفاده كرديم كه در آسيا آموزش مي‌دادند. براي گزارشگران هم كلاس‌هايي داشتيم. از استراليا يك نفر را دعوت كرديم كه سابقه آموزش گزارشگري داشت. اين جلسات خيلي مفيد بود. ما تلاشمان را كرديم. نمي‌گويم بهترين اقدامات را انجام داديم اما درحد امكانات و بضاعت خودمان كار كرديم.
به اين كه كارگردان‌هاي بزرگ بيايند پخش مستقيم فوتبال را زنده كارگرداني كنند فكر نكرده بوديد؟ مثلا مي گفتند كه برخي از كارگردانان دوست داشته اند چنين كاري را انجام بدهند و ايده هم براي اين كار داشته.
چنين چيزي به ما پيشنهاد نشد. در بخش كارگرداني دو بخش داريم. يكي كسي كه سوئيچ مي‌كند. يكي هم كارگردان هنري. در ايران اين امر انجام نشده و هر دو بخش كار‌ها را يك نفر انجام مي‌دهد. در كار تلويزيون، برنامه زنده است. دكوپاژ قبلي وجود ندارد و كار بسيار حساس است. من يك مسابقه تنيس را رفتم بين آغاسي و يك نفر ديگر. كارگرداني كه پوشش مي‌داد، هر ضربه‌اي كه آغاسي مي‌زد و خراب مي‌شد، واكنش فرد همراه آغاسي را نشان مي‌داد. اين آن‌قدر زيبا نشان داده مي‌شد كه نمي‌توانستم اين مسابقه را‌‌ رها كنم. اين چيزي است كه ما بايد به آن برسيم.
اخيرا دوربين جديدي براي پخش مسابقات فوتبال خريداري شد و حتي مسئولان اين دوربين را در استاديوم افتتاح كردند، در اين خصوص چه نظري داريد؟
اگر منظور شما دوربين عنكبوتي است بايد بگويم اولويت ما بايد تكميل امكانات واحد سيار و افزايش تعداد دوربين‌ها در ورزشگاه خصوصا روي خط دروازه‌ها و خط آفسايد باشد. دوربين عنكبوتي هم در مسابقات حساس و بين المللي مورد استفاده قرار مي‌گيرد اما بيشتر كشور‌ها در مقاطع ضروري اين دوربين را اجاره مي‌كنند. من فكر مي‌كنم افتتاح يك دوربين چندان جالب و منطقي نيست.
برويم روي سريال‌ها و خط قرمزهايي كه شما شكستيد. شبكه سوم شبكه‌اي تازه بود. وقتي شبكه راه افتاد با چه تعريفي راه افتاد؟ اين‌كه زوم بكند روي مخاطب جوان؟
شبكه يك و دو را داشتيم. شبكه يك با رويكرد برنامه‌هاي سياسي و اجتماعي و شبكه دو با برنامه‌هاي فرهنگي و آموزشي. يك ساختار و قالبي هم داشتند. بايد يك شبكه جديد و متفاوت ايجاد مي‌شد. آن موقع تازه بحث رقابت‌هاي ماهواره‌اي هم شروع شده بود. اين نياز حس مي‌شد كه برنامه‌هايي كه نيازمند جوان‌ها بود از يك شبكه پخش شود. ايران يك كشور جوان بود و نياز داشت كه برنامه‌هاي ورزشي و شاد و نو پخش شود. به خاطر همين، اين برنامه‌ها با هدف پر كردن اوقات فراغت جوان‌ها در نظر گرفته شد.
زماني كه شروع كرديد خط قرمزي براي شما وجود داشت؟ يا اين‌كه وارد شديد و بعد از پخش، فهميديد خط قرمز كجاست؟
ما داريم در اين جامعه زندگي مي‌كنيم. مي‌دانيم خط قرمز‌ها كجاست و حرمت يك چيزهايي بايد رعايت شود. ولي يك مواقعي ما بيش از حد احتياط مي‌كنيم. مثلا آن اوايل كشتي‌ها را با يك تصوير كوچك نشان مي‌داديم كه اصلا تصوير مشخصي ديده نمي‌شد. يك وقت‌هايي ما خودمان را سانسور مي‌كنيم در حالي كه سانسوري وجود ندارد. ولي خط قرمز‌ها را مي‌دانيم. مثلا نبايد در سريال‌ها كلمات نامناسب گفته شود. يك حرمت‌هايي بايد حفظ شود. ما با يافته‌هاي خود از شبكه يك شروع كرديم و شبكه سوم را تاسيس كرديم.
شلوار لي و آرايش و...
به ما هم خيلي ايراد مي‌گرفتند. بعضي‌ها صبور نيستند و ايراد مي‌گيرند. مثلا سريال از سرزمين شمالي را ما در شبكه يك پخش مي‌كرديم. من مسئول تامين برنامه شبكه يك بودم. با ما تماس گرفتند كه اين سريال مشكل دارد و بايد قطع شود. مي‌گفتند خاله اين بچه‌ها كه به روستا مي‌آيد، با پدر اين بچه‌ها ارتباط دارد! گفتيم ما اين سريال را تا قسمت آخر ديده‌ايم و اصلا چنين موضوعي نيست. مقاومت كرديم و پخش كرديم و ديديم كه مشكلي نداشت. بعد تصميم گرفته شد كه سريال دوباره پخش شود. اولين قسمت كه پخش شد دوباره سر و صدا شد و گفتند پخش نكنيد. گفتم چه اصراري داريد به اين ارتباط؟ اين سريال قبلا هم پخش شده و مشكلي نداشته است.
در «خط قرمز» همه چهره‌ها منفي بودند. از ما ايراد مي‌گرفتند كه اين سريال چهره مثبت ندارد. ولي در طول داستان وقتي به انت‌ها رفت مشخص شد بچه‌هايي كه به مسير منفي رفتند چه عاقبتي داشتند و نتيجه مسير بد عاقبت بد است. يعني مي‌توان از يك مسير منفي به يك نتيجه مثبت رسيد.
«خط قرمز» با اين‌كه ساختار شكن بود، ولي سطحي نگري را وارد تلويزيون ايران كرد. يعني از آنجاست كه مي‌رسيم به اخراجي‌ها.
شايد نشود اين دو تا را مقايسه كرد. ولي كارهاي ما يك مجموعه است. نمي‌توانيم بگوييم كارگردان‌هاي ما همه سريال‌ها را در يك قالب تهيه ‌كنند. ما سريال‌هاي متفاوتي داشتيم و هر كدام به يك نوعي سطح كارشان فرق مي‌كرد. ولي با اين حال من اين كار را بي‌ضرري ديدم و فكر مي‌كنم خط قرمز سريال خوبي بود. با توجه به ميزان مخاطبي كه داشت، خوب بود. در آن زمان روزهاي سه‌شنبه شبكه دو به خاطر اين‌كه فيلم سينمايي پخش مي‌كرد بيشترين مخاطب را داشت. گفتم سه‌شنبه ما هم يك سريال داشته باشيم. وقتي سريال خط قرمز را شروع كرديم، از نظر مخاطب روزهاي سه‌شنبه هم شبكه سوم بالاي ۸۰ درصد مخاطب داشت.
خودتان انتخاب كرديد اين سريال را؟
در جلسه طرح و برنامه گروه فيلم و سريال و شبكه مطرح و تصويب شد كه اين كار شروع شود و البته اصلاحاتي داشته باشد. اين كار را با مشاركت وزارت بهداشت و درمان انجام داديم. كار‌شناسان اين برنامه تمامي متون اين سريال را مي‌خواندند و بر توليد هم نظارت داشتند.
يعني خط قرمزهاي ما خيلي بستگي دارد به افرادي كه در راس قرار مي‌گيرند؟
خط قرمزهاي كلي هميشه مشخص است و همه به آن احترام مي‌گذارند ولي بعضي از محدوديت‌ها به افراد بستگي دارد و مي‌تواند خط قرمز حقيقي نباشد.
شما براي نشان دادن روابط دختر و پسري چيزهاي كلي را زير پا گذاشتيد؟
ما تا جايي كه فكر مي‌كرديم نوع ديالوگ‌ها و ارتباط‌هايي كه برقرار مي‌شود به اصول كلي ضربه نمي‌زند اشكالي نمي‌گرفتيم.
يعني سازمان به شما امتيازي نداده بود كه چون با جوان‌ها كار مي‌كنيد خط قرمز‌ها را تا حدودي رد كنيد؟
آقاي لاريجاني درك خوبي داشتند. البته تذكراتشان هم به موقع بود و ما هم رعايت مي‌كرديم. موقعي كه شبكه يك بودم سريال سيد جمال الدين اسدآبادي پخش نمي‌شد. وقتي من مسئوليت را به عهده گرفتم مي‌گفتند چرا اين سريال پخش نمي‌شود؟ چون ايشان يك روحاني هستند و رفته‌اند خارج از كشور، خانم‌ها بدون حجاب جلوي ايشان ظاهر مي‌شدند. من با چند نفر از روحانيون صحبت كردم و گفتند اين موضوع مشكلي ندارد. بعد هم ما پخش كرديم سريال را. يعني اگر تعامل باشد مي‌توانيم چنين برنامه‌هايي را پخش كنيم.
اتفاقاتي افتاد كه بخواهند آنتن را از شما بگيرند؟
به هر حال جلسه مي‌گذاشتيم و صحبت مي‌كرديم تا اشكالات را به حداقل برسانيم.
در مورد طنز‌ها ممكن بود اين اتفاقات بيفتد؟
طنز‌ها را اصلاح مي‌كرديم. البته ما ۹۹ درصد برنامه‌هايمان پخش مي‌شد. آن يك مقدار هم كه ممكن بود هنجارشكني شود بايد خود ما رعايت مي‌كرديم. خيلي چيز‌ها عرفي است.
شب بازي ايران و آمريكا استراتژي خاصي داشتيد؟
احساس مي‌شد آمريكايي‌ها مي‌خواهند يك سوء استفاده‌هايي بكنند. ما جلساتي داشتيم كه ببينيم چه كار بايد بكنيم خوشبختانه اتفاقي هم نيفتاد. احتمال مي‌داديم برخي از گروه‌ها بخواهند سوء استفاده كنند. به هر حال در پخش زنده ممكن است يك صحنه‌هايي باشد كه مجبور شويم مواظب آن‌ها باشيم.
شما شاهكاري در مديريت خود داشتيد كه بازي استقلال و داليان را پخش نكرديد!
شب قبل از تاسوعا بود و مسئولان نظرشان اين بود كه پخش نشود. مي‌دانستم در استاديوم فضايي معنوي وجود دارد و برنامه‌هايي براي محرم دارند. تلاشم اين بود با كمك همكارانم كاري كنيم كه آسيبي به فضاي آن روز نزند ولي تصميم‌گيري اين بود كه رعايت آن روز‌ها را بكنيم و بازي پخش نشود.
حتي شما گل چهارم استقلال را به صورت زنده پخش كرديد ولي خود مسابقه را نشان نداديد.
حركت تماشاگران قابل پيش‌بيني نيست. اين نگراني وجود داشت كه مردم رعايت نكنند ولي خوشبختانه آن‌ها رعايت كردند. يك مسابقه به نوعي يك رقابت است. دو تيم با هم به مبارزه مي‌پردازند. گل زدن و شادي تماشاگران بعد از گل موضوع مورد سوال بود. وگرنه اين يك رقابت است كه دو تيم با هم مسابقه مي‌دهند.
دو سال قبل مي‌گفتند زمينه رعايت شده كه ايران يك مسابقه را نبرد!
به نظرم اينطور شايعات درست نيست و اصلا چنين موضوعاتي وجود ندارد.
يكي از ساختارشكني‌هاي شما اين بود كه اذان را زيرنويس كرديد.
اين را البته من به تنهايي نمي‌توانستم تصميم‌گير باشم. مسئولين سازمان به تصميم نهايي رسيدند. افق اذان ظهر يا مغرب در مناطق مختلف فرق مي‌كند. اين مسابقات يا در تهران برگزار مي‌شود يا در شهرستان‌ها. از آن طرف ممكن بود همزمان با اذان، گلي رد و بدل شود. تفاوت زمان اذان به نسبت افق‌هاي شهرهاي مختلف كشور چيزي نزديك به يك ساعت است. با مسئولان سازمان صحبت شد و اين‌طور تشخيص داده شد كه وقتي به اذان مي‌رسيم، ‌رسيدن وقت شرعي اذان را زيرنويس كنيم و گزارشگر چند دقيقه به احترام اذان سكوت كند.
در مورد اذان توانستيد چنين تصميمي بگيريد، اما معاونت سياسي حاضر نشد اخبار را وسط فوتبال پخش نكند؟
در زماني كه من بودم هيچ وقت اين اتفاق روي نداد. اخيرا در شبكه جام جام مسابقه پرسپوليس و استقلال قطع شده و اخبار پخش شده است. ما از اول بايد به اين فكر كنيم كه بازي حذفي است و ممكن است به وقت اضافي كشيده شود. وقتي اين موضوع اتفاق مي‌افتد بايد به اين فكر كنيم كه نمي‌شود مسابقه را قطع كرد. طبيعتا افرادي كه مخاطب برنامه هستند ناراحت مي‌شوند. اين به نوعي ناديده گرفتن مخاطب هست. خصوصا ايراني‌هاي خارج از كشور كه پخش مسابقات در فوتبال ايران و ديگر كشور‌ها را با هم مقايسه مي‌كنند. ليگ كشورهاي ديگر را مي‌بينند كه پخش بازي به تاخير نمي‌افتد و وقتي مي‌بينند ليگ ايران به خاطر اخبار قطع مي‌شود، تفاوت‌ها را احساس مي‌كنند.
شما اولين بار كپي رايت بازي‌هاي خارجي را خريديد و پخش كرديد. اما اين بحث هميشه وجود دارد كه ايران مسابقات فوتبال را از شبكه‌هاي ديگر مي‌گيرد، بدون اين‌كه پولي به آن‌ها بدهد.
در مورد شرايط موجود نمي‌توانم صحبت كنم. در زماني كه ما ليگ‌هاي آلمان، ايتاليا، انگليس و جام يوفا را گرفتيم، حق پخش همه مسابقات را پرداخت مي‌كرديم.
هزينه‌هايش از كجا تامين مي‌شد؟
صدا و سيما هزينه‌ها را پرداخت مي‌كرد، ‌همچنين تلاش مي‌كرديم، در مذاكرات تخفيف بگيريم. آن اوايل حق پخش مسابقات فوتبال خيلي زياد نبود. رشد چشمگير از سال ۲۰۰۲ به بعد اتفاق افتاد كه حق پخش تلويزيوني خصوصا در مسابقات جام جهاني خيلي گران شد.
زمان شما اين‌طوري نبود كه چند تا آرم بيفتد روي آرم شبكه‌هاي خارجي؟
نه. ما همه مسابقات زنده را مي‌خريديم.
شما يك كاري كرديد كه فيفا نزديك بود ايران را محروم كند. براي اولين بار پخش ماهواره‌اي ما راه افتاده بود و شما مسابقات را پخش مي‌كرديد و شبكه‌هاي عربي سيگنال ما را مي‌گرفتند و مسابقات را رايگان پخش مي‌كردند.
وقتي شروع به پخش مسابقات جام جهاني كرديم، كشورهاي حاشيه خليج فارس مي‌توانستند امواج را دريافت كنند. اتحاديه‌هاي راديو و تلويزيوني اين مسابقات را از فيفا مي‌خريدند. در آن مقطع شركت‌ها گفتند ما حق پخش را به اتحاديه نمي‌دهيم و به كشور‌ها مي‌دهيم. سال ۱۹۹۸ كل دنيا ۲۱۲ ميليون دلار براي جام جهاني هزينه كرد. ولي در جام جهاني ۲۰۰۲ بعضي از كشور‌ها مي‌بايست ۲۰۰ ميليون دلار پرداخت مي‌كردند. در آن مقطع ديگر با اتحاديه‌ها مذاكره نكردند. شبكه art حق پخش منطقه خاورميانه را خريد و حتي عربستان كه در جام جهاني شركت داشت نتوانست مسابقات را بخرد. كويت هم نتوانست بخرد. به ما هم پيشنهاد مي‌شد كه ۱۰ ميليون دلار بدهيد و غير از اين نمي‌شود. ما خيلي خونسرد بوديم و از آن به راحتي مي‌گذشتيم. اگر آن موقع ۱۰ ميليون دلار مي‌خريديم الان بايد خيلي گران‌تر مي‌خريديم. بعد كه اين‌طوري شد آمدند روي ۵ ميليون دلار. ترغيب مي‌كردند كه ۵ ميليون دلار بخريم. يك هفته به شروع مسابقات به دوبي رفتم و با مبلغي كه خيلي پايين‌تر از پيشنهاد آن‌ها بود حق پخش را خريديم. آن زماني كه سيگنال ما شبكه‌هاي عربي مي‌گرفتند و پخش مي‌كردند، روزنامه الحيات نوشته بود شبكه‌هاي عرب دنبال شبكه زنده ايراني هستند. نمي‌دانستند اين «زنده» كه ما گوشه تصوير مي‌زنيم،‌‌ همان مباشر خودشان است، نه اسم شبكه!
با توجه به آنكه امكان بستن شبكه براي ديگر كشور‌ها وجود نداشت، ‌در ‌‌نهايت بيشتر بازي‌ها به صورت زميني از شبكه‌هاي يك و دو پخش شد.
عادل فردوسي‌پور برنامه‌اش چطور بود؟ خيلي جنجال داشت براي شما.
اشكالي ندارد يك برنامه جنجالي باشد. زماني كه تيم المپيك ايران موفق نشد صعود كند، ‌ درخواست شد كه دلايل ناكامي تيم اميد بررسي شود. هر شب يك برنامه انتقادي در خصوص عملكرد فدراسيون فوتبال داشتيم. آقاي صفايي فراهان كه رئيس فدراسيون بودند تماسي گرفت و گفت شما با فدراسيون مشكلي داريد؟ گفتيم نه. اين امكان را هم داديم كه مسئولان فدراسيون از خودشان در برابر انتقادات دفاع كنند. برنامه انتقادي خوب است به شرط آنكه به طرف مقابل هم فرصت داده شود از خودش دفاع كند.
قبول داريد در رئيس شدن دادكان در فدراسيون فوتبال نقش داشتيد؟
اگر اين اتفاق افتاده باشد خوب است. ايشان در زماني كه رئيس فدراسيون بود ايران به جام جهاني رفت. اگر هم ما اين كار را كرده باشيم خدا را شكر كه روسفيد هستيم.
پيش آمده بود كه شما به خاطر برنامه فردوسي‌پور تا صبح نخوابيده باشيد؟
برنامه همين است. نه. اين اتفاق نيفتاد. يك بار فتح‌الله‌زاده با من تماس گرفت و من خواب بودم. گفت بچه‌ها سر تمرين رفته‌اند، اما فردوسي‌پور گفته كه سر تمرين نرفته‌اند. من تماس گرفتم و گفتم به عادل بگوييد كه اين اتفاق نيفتاده. عادل هم عذرخواهي كرد. اگر سعي كنيم در برنامه‌ها عدالت را رعايت كنيم شب را راحت مي‌خوابيم.
عامل موفقيت عادل؟
سالم بودنش. اگر مي‌خواست باج بگيرد و يا كارهاي نادرست انجام دهد بين مردم طرفدار نداشت.
خيلي‌ها مي‌گويند عادل يك رانت دارد كه اين همه تند مي‌تواند برود.
هيچ رانتي وجود ندارد. عادل صداقت و صراحتش است كه باعث موفقيتش است. چند وقت قبل او را ديدم و گفتم سياست هميشگي را فراموش نكن. بحث را مطرح كن و اجازه بده طرفين در خصوص بحث اظهار نظر كنند و مردم نتيجه‌گيري كنند.
فكر مي‌كرديد روزي عادل بشود نماد اعتراض؟
نماد اعتراض؟ من اينطور فكر نمي‌كنم.
يا اين‌كه سوپاپ اطمينان برنامه‌هاي تلويزيون بشود؟
من فقط اميدوارم چنين برنامه‌اي در بخش‌هاي ديگر هم وجود داشته باشد.
در بحث‌هاي ديگر هم دنبال برنامه‌هايي مثل نود بوديد؟
در بحث مستند سازي غير ورزشي دنبال اين بوديم ولي يك برنامه‌اي داشتيم كه ادامه پيدا نكرد.
به ساختن اين ساختار كه يك نفر بيايد مسئولان را به پرسش بگيرد، فكر نكرديد؟
اين بحث هم مطرح بود.
چه چيزي باعث شد ادامه ندهيد؟
در زمان ما فقط نود بود. آن برنامه‌ها تا زماني كه من بودم خيلي بحث شكل‌گيري آن‌ها نبود. به نوعي دايره طلايي هم مي‌توانست اين روند را در پيش بگيرد. ولي فكر مي‌كردم كه در حوزه اجتماعي و ساير حوزه‌ها وظيفه ديگر شبكه‌هاست.
يك مشكل هم بود كه مجري نداشتيم براي اين حوزه‌ها.
مي‌توانستيم داشته باشيم.
دليلش اين نيست كه در وزش خط قرمز‌ها جلو‌تر است؟
در ساير حوزه‌ها هيچ مشكلي وجود ندارد. مي‌توانند بيايند اين كار‌ها را بكنند. طرفين بنشينند صحبت كنند و نظر بدهند.
نتيجه‌اش مي‌شود كوله پشتي كه برنامه‌اش قطع شد.
ببينيد، من فكر مي‌كنم اگر در همه بخش‌ها به دنبال اصلاح و رفع مشكلات باشيم، سوژه‌هايي براي اين برنامه‌ها ايجاد نمي‌شود. من مي‌گويم اگر در برنامه عادل به درستي تامل مي‌شد اين نواقص در ورزش ما رفع شده بود و امروز فردوسي‌پور سوژه‌اي نداشت كه به آن بپردازد. اين مسئله نشان مي‌دهد در همه اين سال‌ها توجه لازم به مشكلات نشده است.
شبكه سه كي به سوددهي رسيد؟
همان دو سه سال اولي كه راه افتاد به سوددهي فراوان رسيد. شبكه سه به تنهايي بخش قابل توجهي از درآمد صدا و سيما را به دست مي‌آورد.
كدام برنامه‌ها در اين سودآوري بيشتر تاثير داشتند؟
سريال‌ها و طنز‌ها. بيشترين مخاطب را داشتيم با كمترين هزينه.
كارهايي كه كرده‌ايد، در كدام بخش‌ها بيشتر در ذهن خودتان مانده است؟
كلا از همه كار‌هايم لذت مي‌برم. ما صبح و شب را با كارمان مي‌گذرانديم. ولي از كارهاي ورزشي بيشتر لذت مي‌بردم. ورزش يك امكاناتي دارد كه اگر از آن درست استفاده شود مي‌تواند لذت‌بخش باشد. اصلا ورزش براي لذت بردن است. ما هستيم كه با كار‌هايمان آن را سياه مي‌كنيم.
شما خيلي كار‌ها كرديد. اما يك سري كار‌ها را انجام نداديد. مثلا پخش مستقيم ورزش بوكس و NBA.
مردم بوكس را دوست داشتند، ولي استنباط اين بود كه اين ورزش با هدف زدن و انداختن طرف مقابل است و خشونت آن زياد است.
اگر برگرديد اين ورزش را پخش مي‌كنيد؟
اگر تصميم خودم باشد، بوكس را ديروقت، زماني كه نوجوانان خواب هستند پخش مي‌كنم.
NBA چطور؟
در اين مسابقات يك سري ملاحظاتي وجود دارد و پخش همه صحنه‌هاي بازي به صورت مستقيم امكان پذير نيست.
كدام سريال‌هايتان را دوست داريد؟ پليس جوان شروع خوبي داشت...
اين كار بايد كوتاه‌تر مي‌شد.
پس از باران چطور؟
سريال قشنگي بود. سريال سفر سبز هم قشنگ بود. بدون شرح و زير آسمان شهر هم برنامه‌هاي خوبي بودند.
براي سريال‌هايتان پيش آمد كه برويد از مردم بپرسيد خوب بوده يا نه؟
معمولا مركز تحقيقات صدا و سيما اين پرسش را انجام مي‌دهد. ما خيلي دنبال اين كار‌ها نبوديم و چنين وظيفه‌اي نداشتيم. بازتاب برنامه‌ها در جامعه به خوبي ديده مي‌شد.
الان مي‌گويند بايد برويم سمت خصوصي‌سازي شبكه‌هاي تلويزيوني.
اينكه غير قانوني است. دست اندركاران كشور بايد در مورد آن تصميم بگيرند. اگر قانون اساسي اجازه دهد من هم موافق اين هستم كه شبكه‌هاي خصوصي هم راه بيافتند و با نظارت مسئولين ذيربط كار كنند. شبكه‌هاي تخصصي بايد داشته باشيم در حوزه ورزش و مستند و سينما. به شرط اين‌كه مخاطب آن چيزي كه مي‌خواهد را ببيند البته با رعايت شرايط فرهنگي جامعه.

خبرآنلاين

پنجشنبه|ا|8|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جهان نیوز]
[مشاهده در: www.jahannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن