پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851228026
پدرم مرا از خانه بیرون کرده (حوادث دهه 1340 شمسی)
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: حوادث > داخلی - پسر بچهای علیه پدرش به دادستان شکایت کرد که پدرم چندین زن گرفته و همه را طلاق داده و آنقدر بچه دارد که من در هر کوچه و خیابانی یک خواهر یا برادر دارم. روزنامه اطلاعات دوشنبه یازدهم دی ماه سال 1340 در صفحه 18 نوشت:صبح امروز پسربچه 14 ساله‌ای به نام حسن سمنانی به اتاق دادستان تهران آمده بود تا علیه پدرش حاج ابوالقاسم سمنانی که او را از خانه بیرون کرده است شکایت کند.حسن می گفت پدرم چند خانه و چند کامیون بزرگ دارد و درآمدش خوبست و تاکنون چند زن گرفته به طوریکه عده بچه‌هایش را من نمی دانم. آنها به قدری زیاد هستند که در هر کوچه و خیابانی من یک خواهر یا برادر دارم!پدرم همه زنهایش را طلاق داده و اکنون تنها زندگی می کند و فقط شش نفر از فرزندانش در خانه او هستند که یکی از آنها هم من هستم که دو سال پیش نگذاشت دیگر به مدرسه بروم و در عوض مرا به یک چمدان سازی فرستاد.خواهرم تریاک خوردحسن سپس اضافه کرد اخیراً به علت اینکه پدرم پیر شده و کسی زنش نمی شود خلی بداخلاق شده است و ما را کتک می زند به طوریکه هفته پیش خواهرم از دست او تریاک خورد و مرا هم به قدری کتک زد که شکمم پاره شد و تحت عمل جراحی قرار گرفتم، دیشب نیز می خواست مرا کتک بزند به او گفتم پدر کار یک بار صورت می گیرد ممکن است موقعی که مرا کتک می زنی بیفتم و بمیرم، آن وقت زندانتان می کنند و من راضی نیستم. این را که گفتم پدرم عصبانی شد و مرا با پس‌گردنی از خانه بیرون کرد.سرگردانی در خیابانهاحسن در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، چنین ادامه داد: ساعت یازده بود و من جایی را نداشتم بروم مادرم هم شوهر کرده است و شوهرش مرا راه نمی دهد لذا شب را تا صبح در خیابانها از سرما لرزیدم و در باجه‌های بلیط اتوبوس نشستم. حالا به اینجا آمدم تا از پدرم شکایت کنم که به چه حقی مرا از خانه بیرون کرده است.از طرف دادستان تهران نامه‌ای به کلانتری 5 نوشته شد تا پدر حسن را احضار کرده و او را از نظر ندادن خرجی به پسر خردسالش تحت تعقیب قرار داده و به دادسرا بفرستند.56181
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-