واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از صحبتهاي اولينمعاونت سينمايي پس از انقلاب/2كلهر: اگر سال 59 سينما را تعطيل ميكردند، ديگر باز نميشد
خبرگزاري فارس: «مهدي كلهر» گفت: ما در سالهاي 59 و 60 مقابل كساني كه ميخواستند سينما را تعطيل كنند ايستادگي كرديم حتي يادم هست مقابل تعطيلي سالنها بهخاطر ترس از حملات هوايي مقاومت كردم چون به اين فكر ميكردم كه در آن شرايط، اگر سينما تعطيل شود، ديگر باز نخواهد شد.
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، مهدي كلهر مشاور رسانهاي رئيس جمهور در ادامه درباره اين كه چرا مسعود شاهي را به عنوان اولين نفر در هيئت بازبيني انتخاب كرده است، گفت: در صحبتي كه با محمدعلي نجفي داشتيم چند نكته مهم بيان شد كه ما را جلو انداخت قبل از انقلاب شيوه عجيب و استعماري وجود داشت كه فيلم ايراني كه با هزينه 500 هزارتومان تا يك ميليون و نيم هزينه داشت بايد ماليات پرداخت ميكرد در صورتي كه فيلمهاي هنككنگي و وارداتي با رقمي حدود 20 تا 30 هزار تومان وارد ميشدند و چيزي حدود 3 تا 4 ميليون فروش داشتند اما ماليات نداشتند.
وي افزود: كل قوانين قبل از انقلاب طوري طراحي شده بود كه توليد داخلي از بين برود و يا رو به ابتذال گام بردارد ضمن اينكه گوشت هميشه متعلق به واردكننده و استخوان متعلق به توليدكننده بود. جداي از محتوا آن موقع سينما كاملاً ملي بود خلاف امروز كه اسماً خصوصي اما تمام فيلمهاي آن دولتي است و 80 درصد آنها را به گونهاي دولت توليد ميكند.
كلهر ادامه داد: مشكل ديگري كه در اين زمينه داشتيم اين بودكه در آن زمان ناپايدارترين دولت حداقل در ذهن فيلمسازان همين انقلاب اسلامي بود. تنها كساني كه حاضر بودند خطر كنند احزاب سياسي بودند مثلاً در زمان من فيلم تاريخسازان را حزب توده و آقاي هيروگليف را مائويستها ساختند فيلم قرنطينه را هم سازمان مجاهدين خلق يا همان منافقين ساختند. من هم اطلاعي نداشتم كه اينها نمايش داده نشود چون چيزي خاصي نداشت من به آنها ميگفتم شما آرم حزب توده را بالاي سينما بزنيد اين فيلم متعلق به حزب توده است و من آن را پخش ميكنم. شما آرم حزب سياسيتان را بزنيد ما پخش ميكنيم اما اگر به عنوان يك فيلم معمولي بخواهيد آن را پخش كنيد من جلوي آن را ميگيرم.
وي تصريح كرد: از آن طرف بخش خصوصي ميخواست واقعاً فيلم بسازد و بايد به ما اطمينان پيدا ميكرد در همان دوران بود كه ما پيشنهاد داديم اگر دوست داريد ما در پنج مرحله بر فيلمها نظارت كنيم كه مثلاً حدود حجاب، روابط زن و مرد و... تعريف شود. اين آشنايي كه الان در احكام وجود دارد در آن زمان واقعاً در سينماگران ما وجود نداشت. سينما قبل از انقلاب خيلي دور از فرهنگ مذهبي بود. من براي اينكه اين اشكالات را همه را با هم برطرف كنم اين مرحله نظارتي را تشكيل دادم.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور ادامه داد: همچنين در آن دوران علاوه بر جنگ فشارهايي عليه سينما بود. يك سري شهرهاي هم بودند كه عدهاي بعد از انقلاب يادشان افتاد براي اين كه انقلابي شوند بايد سينما آتش بزنند و بعد از انقلاب اين كارها را ميكردند. برخي هم بدون اجازه ما تغيير كاربري ميدادند و يكدفعه باخبر ميشديم كه يك سينما تبديل به داروخانه، حسينيه يا پاساژ شده است. در حالي كه ما ميگفتيم هرچيزي جاي خود را دارد و ما آمدهايم تا سينماي انقلاب اسلامي را درست كنيم. شايد آرمان بزرگي بود ولي همه ما اين هدف را داشتيم.
كلهر در ادامه سخنان خود اظهار داشت: همه ما با هم همكاري ميكردم و اولين گروهي كه به جبهه رفت و فيلم گرفت همين بچههاي نارس تلفيلم مانند شمقدري، تبريزي و... بودند كه در طي 3 ماه فيلمساز شدند.
وي ادامه داد: ما در آن شرايط سخت چند كار مهم انجام داديم اول اينكه كميسيون اكران تشكيل داديم كه خيلي مهم است آن موقع يك باند مافيايي در سينما بود كه سينما، فيلم را بلوكه و بايكوت ميكرد و آن باند ترجيح ميداد كه فيلم خارجي بسازد ما كميسيون اكران را جدي گرفتيم و گفتيم با اينكه نماينده بخش خصوصي است ما بايد بر آن نظارت داشته باشيم و نميگذاريم كاري كه با اين سختي توليد ميشود زير چكمههاي سرمايهداري باندهاي پخشكننده سينما از بين برود.
كلهر تصريح كرد: نكته دوم اين بود كه ما در مقابل كساني كه ميخواستند سينما را تعطيل كنند ايستادگي كرديم حتي يادم هست رئيس شهرباني آن موقع كه مهندس ميرسليم بود گفت اگر يك بمب داخل سينمايي كه 300 نفر در آن هستند بيفتد چكار كنيم و ترجيح ميدهيم سينما فعلاً تعطيل شود تا جنگ به پايان برسد. اما من به اين فكر كردم كه در اين شرايط سنيما ديگر باز نخواهد شد پس گفتم ما نميگذاريم كه سينما بسته شود.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور درباره روحانيون مخالف سينما نيز گفت: روحانيون مخالفي هم در آن دوران وجود داشتند. در شهرستانها طوري شده بود كه هر شهرستاني براي خود كميته بازبيني داشت ما آنها را تعطيل كرده و در مركز داير كرديم كه رئيس نداشت و آقاي اردستاني خودش آن موقع دوست داشت به عنوان اينكه نماينده قائم مقام رهبري است آنجا باشد و ديگران هم در آن مركز نظرات خود را بگويند. انتخاب اعضا هم به اين شكل بود كه ما گفتم هركس حرفي راجعبه سينما دارد يك نماينده تامالاختيار معرفي كند تا نظر خود را راجعبه فيلم بگويد.
كلهر اظهار داشت: اعضا از همه جا بودند و اولين بار نبود كه اين كار را كرديم و قبل از آن در دوران آقاي نجفي خود سينماگران نشستهايي براي آشنايي با سينماي اسلامي برگزار ميكردند البته تصميم نهايي را خود ما ميگرفتيم مثلاً فيلم «عيسيبن مريم» در آن دوران در اين شورا رد شد اما رهبر معظم انقلاب كه آن موقع امام جمعه تهران بودند با من تماس گرفتند و فرمودند كه اين فيلم، فيلم خوبي است و شوراي شما آن را رد كرده و من در پاسخ گفتم كه فيلم را هنوز نديدهام. بعد از آن فيلم را ديديم و پروانه نمايش گرفت. ما روي آن شورا، شوراي عالي داشتيم و به اين مقوله نظم و سامان داده و آن را ادامه داديم.
وي گفت: توليد را هم ساماندهي كرديم كسي كه فيلم را توليد ميكند بايد نام واردات و فروش فيلم وارداتي را بخورد اين تغيير خيلي سخت بود و كار ديگري كه انجام داديم اين بود كه كارگردان به جاي تهيهكننده مسئول محتواي فيلم باشد. براي اولين و آخرين بار در تاريخ جشنواره فيلم فجر در سال 1359 تمام سينماهاي كشور كه بالاي 400 سينما بودند فيلم ايراني پخش كردند.
بنابراين گزارش در ادامه اين برنامه بخشهايي از فيلم بازرس ويژه (منصور تهراني 1360) و جايزه (عليرضا داودنژاد 1360) پخش شد و پس از آن كلهر درباره هيئت سناريوخواني و اعضاي آن نيز گفت: اعضاي آن خيلي در ذهنم نيست من معتقدم سينماي دولتي سينما نيست قبل از انقلاب فيلمهاي اتحاد جماهير شوروي و فيلمهاي خوبش را ميشناختم و ميدانستم جنس هنر سفارشي هنري نيست و هنري كه سفارشي باشد از چسب و جذابيت مخاطب برخودار نيست من ترجيح ميدهم كه يك نفر حرف بزند ولي حرف خودش را بزند تا اينكه يك نفر درست حرف بزند ولي از روي كتاب حرف بزند.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور در پاسخ به اين سؤال كه آيا فيلمهاي فارسي را هم ديدهايد گفت: من مثلاً از فيلم «رگبار» به كارگرداني بهرام بيضايي خوشم ميآمد و طبيعي بود كه از فيلم «گنج قارون» خوشم نيايد و در اكران چهارم و پنجم آن بود كه به عنوان منتقد آن را ديديم و نقدهايي از اين فيلم نيز در روزنامههاي كيهان و اطلاعات نوشتم. طبيعي بود كه فيلمهايي را در شأن ما نبود نديدهام اما نه به اندازه آقاي نجفي من تعدادي از فيلمها را نظير «گنج قارون»، انسانها، گوزنها، پرستوها به لانه برميگردند و يا فيلمهايي كه عيناً كپياش فيلمهاي هندي بود را ديدهام ضمن اين كه من كمي هم تاريخ بلد بودم و ميدانستم كه مثلاً يك فيلمساز چرا آن فيلم را ساخته است.
كلهر تصريح كرد: در دورهاي هم برخي سينماگران به سمت سوپراستارگرايي ميرفتند و خيلي شفاف ميگفتند، وقتي هنرپيشههايي نظير فردين، سعيد راد يا ... بيايند ديگر فيلمهاي ما فروش نميكند. در زمان معاونت سينمايي من كه از سال 59 شروع شد تمام تلاشم اين بود كه فرهنگ ارتقا پيدا كند و معاونتها مستقل شوند و در وهله اول توانستم در تابستان سال 60 هنري و سينمايي را معاونت سينمايي كنم. ميراث فرهنگي را به معاونت ميراث و كتاب و ادبيات را به معاونت فرهنگي تبديل كنم.
وي با بيان اينكه من در دوران آقايان رجايي، باهنر، مهدويكني و مهندس موسوي مسئوليت داشتهام و اولين معاون سينمايي كشور هستم اظهار داشت: تشكيل جشنواره انقلاب از كارهاي مهم ما بود و بر آن اصرار داشتم در جشنواره بينالمللي فيلم فجر براي كشورها دعوتنامه نوشتم و آن را در يونسكو ثبت كردم و در سال 61 اولين و آخرين جشنواره بينالمللي برگزار شد و پس از آن اين جشنواره داخلي شده تا به امروز.
كلهر درباره ماجراي فيلم برزخيها ساخته نيز گفت: من تصميم گرفته بودم كه اگر دولت مهندس موسوي پاي نمايش اين فيلم نماند وزارتخانه را ترك كنم. در پاي اين فيلم ايستادم تا به اكران برسد.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور در پايان درباره فيلمهاي روسي و غربي و تغيير پروانهها نيز گفت: آن موقع اتحاد جماهير شوروي به صورت انبوه فيلمهاي بلوك شرق را وارد كشور ميكرد و اينها هر فيلم را به قيمت 7 هزار تومان ميخريدند فيلمهاي غربي نيز بود كه قيمت آنها بالاتر بود و دوبله سينماي شرق كشته را شهيد و رفيق را برادر دوبله ميكردند. تلويزيون هم مجبور بود اين فيلمها را شبهاي جمعه پخش كند. من در سال 59 معاونت سيما را هم برعهده داشتم و حتي 4 هفته معروف را هم آن موقع پخش كردم.
وي گفت: من به اين نتيجه رسيدم كه بايد بين فيلمهاي شرق و غرب بالانس بوجود بيايد و اين تعداد مساوي شود. آن موقع جريمهاي هم نبود وقتي فيلمي را ميديدم كه ايراد داشت صاحبان فيلم ميرفتند و آن پلان را درميآوردند و فردا صبح هم تحويل ميدادند. ما به خاطر اينكه اين مشكلات حل شود جريمه 5 هزار توماني براي هر بار نظارت گذاشتيم. البته ما قصههاي ديگري هم داشتيم مثلاً در يك فيلم هندي ميگفتيم كه قسمتهاي رقص را حذف كنيد و بعد فيلم پخش شود، اما در سينماها همان فيلم بدون سانسور پخش ميشد و من با تمام گرفتاريهايم مجبور بودم خودم به سينماها سر بزنم و ببينم كه آيا فيلم سانسور شده يا نه؟
انتهاي پيام/ا
سه|ا|شنبه|ا|8|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]