واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتار تحليلي مهر /از جنگ شش روزه تا باتلاق غزه؛ بررسي روند "انحطاط و شكست" اسرائيل
خبرگزاري مهر- گروه بين الملل:مبارزه اخير و مقاومت جوانمردانه حماس طي بيست روز گذشته نشان داد كه رژيم اسرائيل از چشيدن طعم پيروزي پس از جنگ شش روزه ناكام خواهد ماند و اين رويا ديگر هرگز با جنگ غزه جامه واقعيت به خود نخواهد ديد.
به گزارش خبرگزاري مهر، بن گورين اولين نخست وزير رژيم صهيونيستي در زمان حيات و صدارت خود پيامي مهم را به جامعه صهيونيستي در سرزمين هاي اشغالي داد و آن اين بود كه شما تا زماني به حيات خود ادامه خواهيد داد كه شكست نخوريد!
وي گفت: "اسرائيل با شكست در اولين جنگ، سقوط خواهد كرد". اين نه تنها يك پيام صرف بلكه يك واقع بيني محض بود كه از سوي بن گورين ارائه شد. سران تل آويو از آن زمان تاكنون اين پيام را به عنوان يك تئوري سياسي و يك آموزه صهيونيستي براي خود تلقي كردند و اين مسئله سبب شده است تا اين رژيم در صورتي كه تئوريسين هاي جنگي آن احساس چنين خطري را بكنند موضع خود را منعطف سازند.
به همين سبب در يكي دو روز گذشته اظهار نظرهايي صورت گرفته كه اسرائيل در صدد بررسي آتش بس يكجانبه است. امروز اين رژيم اعلام كرد كه براي بررسي آتش بس يكجانبه نشستي را در سطح عالي برگزار خواهد كرد. اين مسئله نشان مي دهد كه اسرائيل در اصول جنگي خود تا آنجايي پيش مي رود كه روند تخريبي به آن فرصت چانه زني بدهد. در اين صورت زماني كه بتواند با چنين روندي قدرت نظامي خود را به رخ حريف بكشد بدون توجه به هزينه هاي آن بكار خود ادامه مي دهد، اما زماني كه روند پيشرفت رو به افول برود در آن صورت است كه احساس تهديد از يك شكست احتمالي در جنگي نامنظم سبب مي شود تا تغيير موضع دهد.
مسئله ورود ارتش اسرائيل به نوار غزه مسئله اي است كه تاكنون از دو بعد مورد بررسي قرار گرفته؛ نخست ميزان تلفاتي كه اين مسئله مي تواند به غير نظاميان وارد كند و ديگر اينكه ميزان تلفاتي كه ارتش اين رژيم دراين جنگ آن را متحمل خواهد شد. طولاني شدن جنگ و فرسايشي كردن آن براي ارتشي منظم مي تواند در واقع شيرازه آن را از هم بپاشاند و شكست را براي آن قطعي كند.
مقاومت حماس در بيست روز گذشته سبب گرديد تا بار ديگر سران اين رژيم به اظهارات تاريخي سران خود بازگردند و اين احتمال را بدهند كه غزه مي تواند به باتلاقي براي آنها تبديل شود.
مقام معظم رهبري در پيامي كه در همين رابطه به اسماعيل هنيه نخست وزير دولت مردمي فلسطين داد، مي فرمايند: ارتشي كه قدرت فداكاري و شهادت طلبي شما، آن را بيست روز است پاي در گل در پشت دروازه هاي غزه به خفت افكنده همان است كه ظرف شش روز بخشهاي عظيمي از سه كشور عربي را زير سيطره خود درآورد. به ايمان و توكل خود، به حسن ظن خود به وعده الهي، به صبر و شجاعت و فداكاري خود بباليد كه امروز همه مسلمانان به آن مي بالند. جهاد شما تا امروز آمريكا و رژيم صهيونيست و حاميان آنان و سازمان ملل و منافقان امت اسلامي را رسوا كرده است.
يك مقايسه اجمالي جنگ 1967 و جنگ اخير غزه نشان مي دهد كه اسرائيل روز به روز در انجام جنگ هاي برق آسا رو به ضعف مي رود و جنگ غزه مي تواند با كاستن از توان ارتش اين رژيم نتايجي را براي آن پديد آورد كه خروج ارتش اين رژيم از غزه و جنوب لبنان در سالهاي اخير سبب شد.
جنگ شش روزه
جنگ شش روزه يا جنگ رمضان كه هنوز هم اعراب خط مقدم نتوانسته اند از نتايج آن جنگ خلاصي يابند در ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ ميان اسرائيل و اعراب (مصر، سوريه، اردن و عراق) رخ داد كه در آن ارتش اسرائيل از ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن با شكست ارتش چند كشور عربي قسمتي از خاك آنها را تصرف كرد. مقايسه كوتاه اين جنگ با جنگ اخير در غزه و مقاومت حماس در مقابل ارتش بسيار پيشرفته تر از آن زمان اسرائيل، نشان مي دهد كه "پديده مقاومت" توانسته است در طول چند دهه گذشته نه تنها در بعد شكلي بلكه در دكترين مبارزه نيز قوي تر شود. همچنين اين جنگ سؤالات بسياري هم در خصوص دلايل شكست ارتش هاي عربي به ذهن متبادر مي كند.
قوام و دوام مبارزه
يكي از نخستين تفاوتهايي كه بين اين دو جنگ ابتدا به ذهن متبادر مي شود دوام و قوام مبارزه است. در جنگ شش روزه ارتش نسبتاً قدرتمند اسرائيل در قبال ارتش كاملاً مجهز چند كشور عربي توانست طي چند روز نه تنها ساختار ارتش هاي عربي را در هم بكوبد بلكه توانست بخش هاي مهمي از سرزمين هاي آنها را تحت اشغال خود در آورد كه هنوز هم بخشي از اين سرزمين ها تحت اشغال اسرائيل است.
بلحاظ زماني و طول مبارزه يك مقايسه ساده بين جنگ اخير در غزه و جنگ شش روزه نشان مي دهد كه ارتش اسرائيل با وجود تجهيزات بسيار پيشرفته تر امروزي هنوز از عواقب جنگ هاي نامنظم هراس وحشت دارد و اين نه به سبب ضعف هاي آن بلكه به سبب پيچيده تر شدن شيوه هاي مقاومت است.
توان ارتش رژيم اسرائيل
قطعاً ارتش اسرائيل امروز نسبت به زمان جنگ شش روزه قدرتي چند برابر پيدا كرده است. در جنگ شش روزه به هيچ عنوان به اندازه حمايتي كه امروزه آمريكا از اسرائيل بعمل مي آورد از اين رژيم حمايت نمي كرد و به مراتب ضعيفتر از اكنون بود. در واقع جنگ مذكور سرآغاز و نقطه عطفي در روابط آمريكا و اسرائيل شد و واشنگتن پي برد كه ارتشي كه با اين سرعت مي تواند ارتش هاي عربي را شكست دهد مي تواند بعنوان يك همپيمان استراتژيك در منطقه تلقي شود.
امروز؛ بر خلاف آن زمان مقاومت حماس با ارتشي درگير است كه عقبه پشتيباني آن در تل آيو بلكه در واشنگتن است و برگزاري مانورهاي مشترك ارتش هاي دوطرف، حمايتهاي لجستيكي و ارسال بمب هاي گوناگون، به اين ارتش اين قدرت ها داده است تا از درگيري هاي رو در رو بپرهيزد و از راه دور ضربات خود را به دشمن وارد كند.
اما در عين حال در روي ديگر سكه نيروي مقاومت با اتكا بر توان موشكي خود به حركت هاي ايضائي پرداخته و اين مسئله سبب گرديده است تا توان بالاي ارتش اسرائيل نتواند "تامين جامع امنيتي" براي شهرك هاي اين رژيم ايجاد كند.
وسعت ميدان مبارزه
يكي ديگر از مسائل مورد بحث در مقايسه جنگ شش روزه و تهاجم اخير اسرائيل به غزه وسعت ميدان مبارزه است. در جنگ شش روز خاك سه كشور و بعلاوه كل سرزمين هاي اشغالي ميدان نبرد و جنگ دو طرف بود و ارتش هاي عربي هم توان و قصد آزاد سازي تمامي سرزمين هاي اشغالي را داشتند و هم اينكه از عمق كافي براي عقب نشيني هاي تاكتيكي برخوردار بودند اما اين مسئله در جنگ جاري صادق نيست.
حماس در منطقه اي پايگاه دارد كه با وسعت بسيار محدود 1.5 ميليون نفر نيز در آن ساكن هستند. چنين شرايطي سبب گرديده تا با وجود اين محدوديت جداً دردآور، مقاومت برنامه مبارزه خود را تدوين كند ضمن اينكه حماس به هيچ وجه جايي براي عقب نشيني حتي بصورت تاكتيكي ندارد.
پشتيباني از مقاومت
پشتيباني از مقاومت يكي ديگر از تفاوت هاي دردآور در مقايسه تطبيقي بين دو رويداد است. در جنگ شش روزه علاوه بر سه كشور درگير عربي كشورهاي ديگر جامعه عربي به شدت از آن مبارزه پشتيباني مي كردند. همچنين در آن زمان به سبب استفاده از حربه نفت و ملاحظات اقتصادي بسيار از كشورها كاملاً اسرائيل را بصورت عيني تحت فشار قرار مي دادند، اما امروزه نيروهاي مقامت نه تنها مورد پشتيباني قرار نمي گيرد بعضاً بطور علني فرهنگ خيانت عربي در سطوح رسمي و دولتي گريبانگير مظلومان غزه شده است.
حرف آخر:
از ديدگاه نظري، پيروزي نيروي نظامي اسرائيل در مقابل قدرتمندترين ارتش هاي جهان عرب در جنگ شش روزه قاعدتا مي بايست به اسرائيلي ها اطمينان خاطر بخشيده و احساس امنيت دهد. امري كه امروز از آن بسيار دور هستيم.
مشكلات رژيم اسرائيل به تداوم مناقشه ختم نمي شود اين رژيم قرباني هيولائي است كه خود در طول چهل سال ساخته است. جنگ ١٩٦٧ آخرين پيروزي غيرقابل ترديد تل آويو بود، چيزي كه ژنرال بازنشسته "دوو تاماري" نيز به آن اذعان مي كند. كليه زور آزمائي هاي ديگر با عقب نشيني حتي با شكست رو به رو شده و هربار تل آويو مجبور شد امتيازات مهمي بدهد و در نهايت انتفاضه دوم و شكست در جنوب لبنان اسرائيل را مجبور ساخت تا مستعمره نشين هاي غزه را برچيند و همچنين با ذلت تمام شرايط حزب الله لبنان را براي پايان دادن به درگيري ها بپذيرد.
خلاصه كنيم، اسرائيل هنوز هفتمين روز جنگ شش روزه را به پايان نبرده است. با عنايت به اين موضوع مطالعه تطبيقي فوق نشان مي دهد كه مقاومت امروز با الهام از انديشه هاي راستين مقاومت كه پس از پيروي انقلاب اسلامي در ايران و با الهام از انديشه هاي راستين انقلابي امام خميني (ره) رشد و نمو پيدا كرد بدون تكيه بر آرايش هاي نظامي مرسوم توانسته است يك نيروي تاثير گذار در تحولات منطقه اي باشد.
قوام و دوام اين مبارزه نشان مي دهد كه ادعاها براي حمايت هاي خارجي از مقاومت به ويژه در جنگ لبنان صرفاً براي فرار از پذيرش مسئوليت تئوري هاي شكست خورده نظامي بوده و مقاومت تنها راه نجات و چراغ راهنماي مبارزان در فلسطين مظلوم بوده و باقي خواهد ماند.
-----------------------------------
نگارش: حسين اميري
شنبه 28 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 141]