واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نمی از یم"المیزان"(10)
سوره بقره، آیه:186شهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَیِّنَتٍ مِّنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَن شهِدَ مِنكُمُ الشهْرَ فَلْیَصمْهُ وَ مَن كانَ مَرِیضاً أَوْ عَلى سفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِكمُ الْیُسرَ وَ لا یُرِیدُ بِكمُ الْعُسرَ وَ لِتُكمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكبرُوا اللَّهَ عَلى مَا هَدَاكُمْ وَ لَعَلَّكمْ تَشكُرُونَ(185)ترجمه:(روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است؛ ماهى كه قرآن، براى راهنمایى مردم، و نشانههاى هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن كس كه بیمار یا در سفر است، روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتى شما را مىخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است كه این روزها را تكمیل كنید; و خدا را بر اینكه شما را هدایت كرده، بزرگ بشمرید; باشد كه شكرگزارى كنید!آنچه گذشت...در مقاله ی اخیر گفته شد که بنا بر عقیده یکی از مفسران اهل سنت، نخستین آیات نازل شده (5آیه ابتدایی سوره علق) در 25رمضان بر پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) نازل گردید.در این هنگام، پیامبر که در بیابان به سر می برد(!)، ازفرشته وحی، چگونگی یادکرد خداوند را پرسید. در پی این درخواست، سوره "حمد" نازل و کیفیت اقامه ی نماز تشریع شد. پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم)، پس از این ماجرا برای رفع خستگی، روانه منزل شد تا ساعتی بیآرامد. آنگاه، آیات دیگری ازسوره "مدثر"در صبحگاه نازل و حضرتش مأ مور به امر تبلیغ گردید.از نظرعلامه طباطبایی، این سخنان، یاوه وبافته ای بیش نیست. زیرااین ادعا که بعثت، نزول قرآن و امر به تبلیغ، هر سه مقارن با یکدیگر روی داده باشد از نظرقرآن، سنت و تاریخ مسلم نیست.(در حالی که مفسرنامبرده آنراجزو مسلمات دانسته) چه، کتب شیعی و عامه هر دو، دست کم دو قرن پس از عصر نبوت تدوین شده اند. و اما کتاب خدانیز بر کذب این ادعا، دلالت صریح دارد. زیرا مدلول آیات نهم و دهم سوره ی علق این است كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در انظار مردم نماز مى خوانده، و سران قریش نیز از نهی و بدگویی وی دست بردار نبوده اند. پس معلوم مى شود آن جناب قبل از سوره علق نمازرا بر پای می داشته و كسانى هم وی را از این کار نهی می کردند.این بود خلاصه آنچه در مقاله پیشیین گذشت. اینک شما وادامه سخنان علامه طباطبایی...تفسیر:آیاتى كه دلالت مى كند پیامبر(ص) قبل از بعثت، هم نبى بوده و هم نماز مى خوانده استاینك آیاتى از همین سوره كه دلالت بر بطلان قول مزبور دارد: "ارایت الذى ینهى عبدا اذا صلى ارایت ان كان على الهدى، او امر بالتقوى، ارایت ان كذب و تولى، الم یعلم بان الله یرى؟ كلا لئن لم ینته لنسفعا بال ناصیه، ناصیه كاذبه خاطئه، فلیدع نادیه، سندع الزبانیه، كلا لا تطعه و اسجد و اقترب "از این سوره استفاده مى شود كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) قبل از نازل شدن اولین سوره از قرآن هم نماز مى خوانده، و خود بر طریق هدایت بوده و احیانا دیگران را هم امر به تقوا مى كرده، و این همان نبوت است، ولى رسالت نیست، و بهمین جهت این وضع آن جناب را انذار ننامیده، پس آن جناب قبل از بعثت هم نبى بوده و نماز مى خوانده، با اینكه هنوز قرآن بر او نازل نشده بود، و سوره حمد كه جزء نماز است نیامده، و ماءمور به تبلیغ نشده بود. و اما سوره حمد، مدتها بعد از بعثت نازل شد، و اگر نزولش بلا فاصله بعد از سوره علق بود، و به قول این مفسر در قلب رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ( خطور كرده بود جا داشت بفرماید: "قل بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد لله رب العالمین …" و یا بفرماید: "بسم الله الرحمن الرحیم قل الحمد لله رب العالمین"مترجم : (چون سوره علق به عبارتى آغاز شده كه معناى "قل " را مى دهد اگر سوره حمد هم بلافاصله با آن سوره نازل شده بود باید كلمه "قل " و یا "اقرء" در اول آن قرار مى داشت )و نیز لازم بود كه در این سوره گفتار در جمله "مالك یوم الدین " تمام شود زیرا بقیه سوره از غرض بیگانه است از طرفى ختم شدن سوره در جمله "مالك یوم الدین " از نظر بلاغت قرآن شریف مناسب تر و لایق تر بود.بله در سوره حجر كه به شهادت مضامین آیاتش از سوره هاى مكى است و بیانش خواهد آمد فرموده" : و لقد آتیناك سبعا من المثانى و القرآن العظیم " و مراد از كلمه "سبع مثانى " سوره حمد است كه در آیه شریفه در مقابل قرآن عظیم قرار گرفته و این منتها درجه تجلیل و تعظیم از سوره حمد است و لیكن با همه این احوال سوره حمد قرآن نامیده نشده بلكه هفت آیه از آیات قرآن معرفى شده به دلیل اینكه آیه : "كتابا متشابها مثانى " همه قرآن مثانى خوانده شده و در آیه سوره حجر سوره حمد هفت عدد از آن مثانى خوانده شده است .و با این حال از آنجا كه سوره حجر مشتمل بر نامى از سوره حمد است معلوم مى شود سوره حمد قبل ازسوره حجر نازل شده است .و نیز از آنجائى كه سوره حجر مشتمل بر آیه "فاصدع بما تومرواعرض عن المشركین انا كفیناك المستهزئین… " مى فهمیم كه رسولخدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مدتى دست از انذار كشیده بود و در این آیه مجددا مامور بدان شده كه مى فرماید ": فاصدع " پس از سوره حجر دو چیزشد یكى ترك انذار و دیگر نزول سوره حمد قبل از آن و شما از كجا ثابت مى كنید كه نزول حمد قبل از ترك انذار بوده ؟.و اما سوره مدثر و مطالبى را كه مشتمل است چون آیه قم "فانذر" اگر گفته شود همه آن یك باره نازل شده حال آیه : "قم فانذر" حال آیه : "فاصدع بما تومر" در سوره حجر است و نیز حال جمله "وعرض عن المشركین " در سوره حجر حال جمله "ذرنى و من خلقت وحیدا" در سوره مدثر است و هر دو مضمونى نزدیك به هم دارند.از هر دو فهمیده مى شود اولا كسانى مزاحم دعوت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) بوده اند و در ثانى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مدتى انذار را تعطیل كرده بود. سایت تبیان ابوالقاسم شکوری________________________________________منبع:ترجمه تفسیر المیزان ج2،صص29-28
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]