واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: قرآن و تجلي آن در شعر پارسي
از آن روزگاران دور كه ايرانيان نخستين گام ها در جهت بيان انديشه و سرايش سخن به زبان پارسي را برداشتند دين و موضوعات مرتبط با آن جايگاهي ويژه در ادب پارسي داشته است. البته ، منظوم ساختن كلام از سوي ايرانيان خوش قريحه شايد ريشه در عرق ملي و عشق به زبان مادري داشته باشد اما اين نكته بر دوستداران ادب پارسي پوشيده نيست كه شعر پارسي در بن مايه و پيكر خود بي گمان وامدار انديشه هاي ديني و عرفاني است. آنچه روشن است، حضور تاريخي شاعران و عارفان نامآوري چون مولوي، حافظ، عطار، ابوسعيد ابوالخير، شاه نعمت الله ولي، ابوالحسن خرقاني ، سنايي غزنوي و بسياري ديگر كه ذكر نام يكايك آنان خود مثنوي هفتاد من كاغذي را مي طلبد بر درستي گفتار فوق گواه است. درحقيقت ، دين چندان مورد توجه اين بزرگان بود كه از هنر والاي خويش در جهت بيان انديشه هاي ديني بهره برمي گرفتند. شايان توجه است، عنايت اين فرهيختگان به دين تا بدان اندازه بود كه شاعري چون اوحدي مراغه اي ،از عارفان نامي سده هشتم، براي آگاه شدن به علم دين تحمل هرگونه سختي و رنج را روا مي دانست :
از پي علم دين ببايد رفت اگرت تا به چين ببايد رفت
و سراجي سگزي ،از شاعران نامي سده هفتم، خود را معجزه و برهاني در جهت بيان توحيد خداوند مي خواند :
اي سراجي آنكه اندر راه توحيد خداي مي نمايد هر زمان معجز و برهان تويي
بايسته است ياد شود تنها پارسي سرايان مسلمان نبودند كه دين را واجد جايگاهي والا در اشعار خويش ساختند بلكه ، سخن سرايان غيرمسلمان نيز در بيان افكارشان از دين بهره هاي افزون برگرفتند. به عنوان نمونه، زرتشت بهرام وكيكاوس رازي از جمله كساني هستند كه دين زرتشت و مضامين و مفاهيم آن را براي بيان افكار خويش مورد كاربرد قرار دادند. درواقع ، همانگونه كه ذبيح الله صفا ،نويسنده كتاب تاريخ ادبيات در ايران، اذعان داشته در اشعار اينان اثر ادبيات مذهبي زرتشتيان به شدت آشكار است. ابيات ذيل از جمله اشعار زرتشت بهرام است :
به وستا درنشان دادي تو مارا به پيش آيد چنين روزي شما را
كنون آن روزگار و وقت و دورست جهان پرفتنه و آشوب و شور است
دو بيت زير نيز نخستين ابيات شعر معراج زرتشت ،كيكاوس رازي است :
بيامد به زرتشت پاكيزه راي همان روز بهمن به امر خداي
درخشنده از دور مانند هور بپوشيده يك دست جامه زنور
از مجموع آنچه گفته شد درك گرديد كه دين به ويژه دين اسلام (به علت مسلمان بودن مردم ايران زمين) در اشعار شاعران ايراني رخنموني ويژه دارد. اما در ادامه و پس از بيان اين مختصر مقدمه درباره رابطه دين و شعر پارسي بنا بر آن است تا از قرآن و تجلي آن در سروده هاي پارسي سخن گفته شود.
آنچه هويدا مي نمايد سخن سرايان مسلمان ايران زمين در درازناي تاريخ هرگاه رو به سوي گفتماني ديني نهاده به قرآن نيز رجوع كرده اند .
مولانا جلال الدين محمد بلخي ،عارف نام آور و از بزرگترين پارسي سرايان در گستره اي به وسعت تمام تاريخ ، از جمله شاعراني است كه در مجموعه آثار خويش به قرآن و آيات آن عنايتي ويژه دارد. به باور بيشتر كاوشگران عرصه ادب اشعار مولوي تا بدان پايه از مفاهيم، مضامين و آيه هاي قرآني تاثير پذيرفته است كه مي توان آن را تفسيري عارفانه بر قرآن برشمرد. به تعبير بها»الدين خرمشاهي ،قرآن پژوه نامدار معاصر، تنها در مثنوي معنوي مولوي مستقيم يا غيرمستقيم به 4500 آيه از قرآن استناد شده است. از جمله اشعار مولوي كه بهره برگرفتن از قرآن در آن مشهود است مي توان به بيت ذيل اشاره كرد :
از براي چاره اين خوفها آمد اندر هر نمازي اهدنا
كاين نمازم را مياميز اي خدا با نماز ضالين و اهل ريا
ناصرخسرو ، شاعر نامدار سده پنجم، كه محمد غلامرضايي ،مولف كتاب سبك شناسي شعر پارسي، او را پديدآورنده گونه اي مديحه مي داند كه مي توان آن را مديحه ديني مذهبي خواند نيز در زمره پارسي سراياني است كه قرآن مورد التفاتش بوده است. او در مجموعه آثارش به خواندن قرآن افتخار مي كند :
خواندن فرقان و زهد و علم و عمل مونس جان اند هر چهار مرا
تا در دلم قرآن مبارك قرار يافت پربركت است و خير دل از خير و بركتش
بيت ذيل كه اشاره اي است به آيه 161 سوره مباركه انعام از جمله ابياتي است كه تاثيرپذيري افزون او از قرآن را نمايان مي سازد :
خدايت يكي را به ده وعده كرد بده گر نداري به دل در خلل
فردوسي كه نامش زينت بخش صفحات پرافتخار ملي است هم هرچند در شاهنامه بيشتر به دنبال احياي زبان پارسي و برانگيختن روح ملي ايرانيان بود اما توجه به دين و عنايت به مضامين قرآني را دور از نظر نداشته است. ابيات ذيل بر راستي گفتار شاهدي صادق است:
جز او را مخوان كردگار جهان شناسنده آشكار و نهان
و زو بر روان محمد درود به يارانش برتر يكي برفزود
از ديگر ستارگان آسمان ادب پارسي كه توجه به قرآن و مفاهيم آن را وجهه همت خويش قرارداده بود مي توان به سيف فرغاني ،صوفي عالي قدر سده هاي هفتم و هشتم، اشاره داشت . او كه در مجموع اشعارش هم بر حاكمان ستمگر و هم بر زهدفروشان رياكار بسيار تاخته هيچگاه از توجه به قرآن و سودجستن از آيات آن دريغ نورزيده است. ديباچه منظوم ديوان او اين مهم را آشكارا مي نماياند :
آن خداوندي كه عالم آن اوست جسم و جان در قبضه فرمان اوست
سوره حمد و ثناي او بخوان كآيت عز و علا در شان اوست
از عطاي او به ايمان شد عزيز جان چون يوسف كه تن زندان اوست
ديگر نامداري كه درباره دين بسيار سخن گفته سنايي غزنوي، شاعر و عارف سده ششم، است . او كه به همراه عطار و مولوي از اركان سه گانه عرفان ايراني به شمار مي آيد در مجموعه آثار خويش به ويژه معروفترين آنها يعني، حديقه الحقيقه، به قرآن عنايتي خاص داشته است :
اول و آخر قرآن ز چه با آمد و سين يعني اندر ره دين رهبر تو قرآن بس
تكيه بر شعر محمد كن و بر قرآن كن زان كجا عروه وثقاي تو جز قرآن نيست
لسان الغيب شيراز ،حافظ، نيز از جمله نامداران پهنه فرهنگ و ادب پارسي است كه در بيان افكار خويش ره در مسير قرآن پيمود. درحقيقت ، نقش او در اين زمينه چندان پررنگ است كه بي گمان عدم يادكرد نام او موجب ابتر ماندن جستار مي شود . ابيات ذيل از جمله اشعار او در اين باره است :
عشقت رسد به فرياد گر خود بسان حافظ قرآن زبر بخواني بر چهارده روايت
آن شب قدري كه گويند اهل خلوت امشب است
يا رب اين تاثير دولت در كدامين كوكب است
به هرحال در اين باره افزون بر اين مي توان سخن گفت ، ليكن در اين مختصر بيشتر از اين نمي گنجد. به عنوان پاياني بر اين گفتار يادكرد تك بيتي از كمال الدين اسماعيل اصفهاني ،شاعري كه در زير شكنجه مهاجمان مغول جان به جان آفرين تسليم ساخت، زيبنده است :
رسني محكم است قرآنت خويشتن را بدان رسن دربند
شنبه 7 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]