واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سید حیدر آملی آیت عرفان(3)
هجرت:وی بعد از گذشت اولین دورهی مسافرتهای علمی، به زادگاهش آمل برمیگردد و چند سالی در خدمت سلطان فخرالدوله به راهنمایی و ارشاد مشغول میشود و نزد او به وزارت میرسد. در این زمان سید از مواهب زندگی مادی و معنوی برخوردار است اما افرادی چون سیدحیدر با آن مناعت طبع و روح بلند هیچگاه تن به تعلقات پست دنیوی نخواهند داد. لذا خیلی زود به پوچی و فساد این موقعیت پی میبرد و اینبار از سر آگاهی بیشتر و با تجارب گرانقدرتر دنیا را ترك میگوید و در سایهی توجهات الهی متوجه میشود كه برای تكمیل دانش معنویاش باید دل از وطن مألوف بركند و دست به هجرت الیالله بزند. او خود در مورد این دوران مینویسد: «دیدم از حق و حقیقت منحرف شدهام، پس پنهانی با خداوند به مناجات پرداختم و رهایی از آن را خواستار شدم و میل و شوق به ترك دنیا و كنارهگیری از آن در درونم حاصل شد. فهمیدم رهایی از دنیا با همراهی و مصاحبت با پادشاهان و یاران و دوستان و ماندن در وطن مألوف میسر نمیگردد.»آنچه سیدحیدر را وادار به هجرت از زادگاهش كرده، تنها فراگیری علوم نیستاین تحول روحی سبب گردید تا مال و منال دنیا و زن و فرزند واقوام را رها كند و به زیارت عتبات عالیات عراق و خانهی خدا بشتابد. در سر راه از اصفهان كه در گذشته مدتی در آنجا اقامت داشته، میگذرد ولی این بار جز با عارفان كامل به دیدار كسی نمیرود و گویا آنچه را قبلا در این شهر وشهرهای دیگر ایران فراگرفته كنار میگذارد و به عرفان روی میآورد. و در همهجا با اهل فتوت پیمان مودت میبندد. در این زمان در اصفهان شیفتهی عارف بزرگ «شیخ نورالدین طهرانی» میگردد و به دست او خرقه میپوشد و این عارف سوخته جان ذكر را به او تلقین میكند.اما آنچه سیدحیدر را وادار به هجرت از زادگاهش كرده، تنها فراگیری علوم نیست. لذا بیش از یك ماه نزد شیخ نورالدین نمیماند. با اینكه به گفتهی خود در این مدت، معارف زیادی نزد این عارف عالیقدر میآموزد و عطش او را نسبت به فیضبری و توسل و توجه به مشاهد شریفهی ائمهی معصوم (علیهمالسلام) شدت و فزونی میبخشد. پس به زیارت این قبور شریف میشتابد و سپس حج انجام داده و به شوق دیدار مرقد شریف نبیاكرم(صلیاللهعلیهوآله) و ائمهی بقیع راهی مدینهی منوره میشود.خلاصهی وصول و كشف من از علوم الهی منحصر به آنچه گفتم نیست. بل وصول من به علوم اهل بیت مقدم بر سلوكم میباشد. زیرا من از محبوبین درگاه الهی هستم و وصول محبوب مقدم بر سلوكش میباشد. مانند انبیا و اولیاء و تابعین و پیروان آنها كه از روی صداقت راه آنها را دنبال میكنندوی گرچه قصد مجاورت داشته است اما وضعیت مزاجی به او این اجازه را نمیدهد و دوباره به نجف اشرف برمیگردد و در آنجا رحل اقامت میافكند تا این بار همراه با امدادهای اولیاء الهی درمحضر عالمان بزرگی چون فخرالمحققین (فرزند علامهی حلی) به خوشهچینی مشغول شود. سید حیدر آملی نزد فخرالمحققین كتابهای: «جوامع الجامع فی تفسیر القرآن» و «شرایع الاسلام» و «مناهجالیقین» و «تهذیبالاحكام» و «نهجالبلاغه» و شرح آن از میثم بن بحرانی را میخواند. به گونهای كه استادش در اجازهای كه برای او نوشته گواهی میدهد كه: «این كتب را به تمام و كامل و در اوج مرتبهی تحقیق نزد من قرائت كرده است»همچنین در محضر عارف كامل عبدالرحمن بن احمد القدسی به خواندن كتابهای «منازلالسائرین» و «فصوصالحكم» و شروح آن میپردازدبه این ترتیب سید حیدر آملی جامع علوم منقول و معقول میگردد و در سایهی توجهات و عنایات حقتعالی و آستانهی مقدس ائمهی معصوم (علیهمالسلام) اكثر كتب عرفانی و رموز و اسرار آن برایش كشف شده و بر آنها شروح و حواشی مینویسد. وی در این زمان به نوشتن مهمتری آثارش یعنی تفسیر «محیطالاعظم» و «نصالنصوص» توفیق مییابد.البته علوم و دانش سیدحیدر منحصر به آنچه نوشته است نمیباشد. به طوری كه خود بعد از نقل دو اجازهای كه از فخرالمحققین و عبدالرحمن بن احمد قدسی گرفته است، میگوید:«خلاصهی وصول و كشف من از علوم الهی منحصر به آنچه گفتم نیست. بل وصول من به علوم اهل بیت مقدم بر سلوكم میباشد. زیرا من از محبوبین درگاه الهی هستم و وصول محبوب مقدم بر سلوكش میباشد. مانند انبیا و اولیاء و تابعین و پیروان آنها كه از روی صداقت راه آنها را دنبال میكنند.»منبع: گلشن ابرار ج4 ص81مطالب گذشته:سید حیدر آملی آیت عرفانسید حیدر آملی آیت عرفان (2)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1120]