تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837301511
با جمشيد گرگين به مناسبت بازي در سريال بيگناهان هنرمند احساس را درمردم زنده نگه ميدارد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با جمشيد گرگين به مناسبت بازي در سريال بيگناهان هنرمند احساس را درمردم زنده نگه ميدارد
جام جم آنلاين: جمشيد گرگين، چهرهاي آشنا براي بينندگان تلويزيون و سينما و صدايي آشنا براي مخاطبان راديو است. او را سالهاست به عنوان مجري، گوينده، بازيگر و برنامهساز راديو و تلويزيون ميبينيم. اكنون گرگين با سريال «بيگناهان» به شبكه 3 سيما آمده است. پخش اين سريال بهانهاي شد تا با او به گفتگو بنشينيم و نظراتش را در زمينههاي مختلف بشنويم.
گرگين تاكنون برنامههاي تلويزيوني زيادي را تهيه كرده است كه از ميان آنها ميتوان به برنامههايي با موضوع سينماي كمدي، سينماي اجتماعي، سينماي سياسي و... اشاره كرد. گرگين بتازگي برنامه 30 سال سينماي ايران را با موضوع بررسي سينماي بعد از انقلاب در گروه معارف شبكه يك سيما تصويب كرده است كه توليد آن را بزودي آغاز ميكند.
گرگين بازيگري را به صورت جدي با حضور در مجموعههاي صداي صحرا و آتش بدون دود آغاز كرد و در ادامه در فيلمها و سريالهايي چون سمك عيار، حسن صباح، جستجو در شهر، كوچك جنگلي، ويزا، پدر خاك، سوداي پرواز، شمعي در باد، جهان پهلوان تختي و... حضور يافت.
در ابتدا برايمان كمي از خودتان بگوييد، متولد چه سالي هستيد، تحصيلات و... .
سن كه خيلي مهم نيست. هميشه ميگويند سن يك عدد است، اما وقتي آدم به گذشت عمر نگاه ميكند، چيزي كه اهميت پيدا ميكند اين است كه آدمي در سالهايي كه پشتسر گذاشته براي خودش و جامعهاش چه كرده است. اين كه آدم چند سال سن دارد، مهم نيست، مهم اين است كه در عمري كه پشتسر گذاشته است براي خانواده بزرگش كه همان اجتماع است و براي خانواده كوچكش كه زندگي خصوصي او را تشكيل ميدهد چه كرده و چه مقدار مفيد بوده است.
اگر فرد براي خودش موثر باشد، براي جامعه بزرگتر هم ميتواند موثر باشد، درست است؟
بله، اما عكس اين گفته هم ميتواند صادق باشد؛ يعني اگر فرد براي جامعهاش مفيد باشد، ميتواند براي خودش هم مفيد باشد.
يعني شما جامعه را بر خودتان اولويت ميدهيد؟
من ميتوانم آدمي باشم كه تنها به زندگي خودش فكر ميكند، خوب بپوشم و خوب بخورم، كتاب بخوانم، فيلم ببينم و... چون اينها كافي نيست. ما بايد تجربيات خودمان را در اختيار افراد ديگر بگذاريم. اين كه همه چيز در خود آدم انباشته شود و نتواند آنها را در اختيار ديگران بگذارد، به نظر من مفيد نيست.
شما چه چيزهايي را بيشتر دوست داشتيد به مردم بدهيد؟
همه تجربياتي را كه در طول سالها به دست آوردهام و نتوانستهام آنها را به مردم ارائه كنم. تجربياتي در زمينه بازيگري، گويندگي، تهيهكنندگي و... فكر ميكنم ميتوانستم بازده بهتري داشته باشم، اما اين اتفاق نيفتاد. قسمتي از اين اتفاق نيفتادن به خود من برميگردد و بخشي از آن به اتفاقات بيروني مربوط است.
يك گوينده، يك بازيگر و در كل يك هنرمند چه چيزهايي را ميتواند به مردم بدهد؟
خيلي چيزها. تمام تجربياتي كه در طول عمرش در زمينههاي مختلف به دست آورده است. نميخواهم بگويم هنرمند بايد يك معلم باشد، اما ميتوانم بگويم كه هنرمند ميتواند احساسات مردم را در آنها زنده نگه دارد.
ميگويند هنرمند با روح مردم سروكار دارد.
بله يك هنرمند ميتواند در بهسازي روح و جسم مردم موثر باشد.
فكر ميكنيد روح مردم امروزي ما به چه چيزهايي نياز دارد؟
به خيلي چيزها. مهمترين چيزي كه ما ميتوانيم به مردم بدهيم، همان دوستي و عشق است.
روزي كه كارتان را شروع كرديد، همين انگيزه را براي ادامه راه داشتيد؟
بله. با اين انديشه شروع كردم و زماني كه راهم را آغاز كردم. من شبانهروز كار ميكردم. در آن سالها برنامه «راه شب» را براي راديو طراحي كردم كه هنوز هم پخش آن ادامه دارد. اولين تهيهكننده راه شب بودم. البته در كنار تهيهكنندگي، با همكاري مسعود بهنود گويندگي آن را هم به عهده داشتم. آن زمان انرژي زيادي داشتم؛ صبح ميرفتم دانشكده هنرهاي زيبا و در آنجا تئاتر ميخواندم، ظهر به ميدان ارگ و پخش راديو ميرفتم. بعد از 2 ساعت ميرفتم دانشكده علوم ارتباطات و رشته روابط عمومي ميخواندم و شب به تلويزيون ميرفتم. تمام زندگي من در كار و فعاليتهاي هنري و فرهنگي خلاصه شده بود.
آن زمان چند سال داشتيد؟
من بعد از گرفتن ديپلم به سربازي رفتم، چون از يك كالج هنري در سانفرانسيسكو پذيرش گرفته بودم و ميخواستم به آنجا بروم؛ اما قبلش بايد دوره سربازي را به پايان ميرساندم كه بتوانم از كشور خارج شوم، وقتي سربازي رفتم از مهاجرت به خارج از كشور منصرف شدم و تا امروز در ايران ماندهام و هيچ وقت دوست نداشتهام بروم و در يك كشور خارجي كار كنم.
در آن سالها امكانات خيلي كم بود و اصلا با امروز قابل مقايسه نيست، چه انگيزهاي شما را به اين همه فعاليت تشويق ميكرد؟
ارتباط با مردم و اين كه بتوانم چيزي را به مردم و اجتماع بدهم كه مورد توجه آنها قرار گيرد. البته هيچگاه دوست نداشتهام مطالب راحت و سبك را به مردم ارائه دهم.
ميتوانم بپرسم در كدام محله تهران متولد شدهايد؟
در محله آبسردار، يكي از محلات قديمي تهران كه بسيار آرام و ساكت بود.
آيا بافت محله در شكلگيري شخصيت شما تاثير داشت؟
درباره محله نميتوانم به قطعيت بگويم كه روي شخصيت من تاثير داشت، اما خانواده خيلي موثر است. چون بچه هميشه به بزرگترهايش نگاه ميكند و سعي ميكند قدم بر جاي پاي آنها بگذارد.
برگرديم به راه شب، برنامهاي كه شما آن را آغاز كرديد و سالهاست ادامه دارد. اين برنامه چگونه شكل گرفت؟
در آن زمان ارتباطات به اين شكل نبود، بنا به نياز آن زمان جامعه، راديو تصميم گرفت با توليد برنامهاي پلي باشد بين مردم و گروههاي امداد و بيمارستانها. مثلا ما از طريق برنامه زنده راه شب باخبر ميشديم كه فردي در فلان محله احتياج به آمبولانس يا پزشك دارد و از طريق برنامه راه شب به درمانگاه يا بيمارستاني كه در نزديكي محل بيمار قرار داشت، خبر را اعلام ميكرديم و آن بيمارستان يا درمانگاه براي آوردن بيمار يا مصدوم به بيمارستان، آمبولانس اعزام ميكرد. يكي ديگر از اهداف برنامه راه شب، پر كردن اوقات افرادي بود كه شبها كار ميكردند. اين برنامه با بخشهاي متنوعي كه داشت، سعي ميكرد بهترين مطالب را در اختيار اين گروه از مخاطبان قرار دهد. برنامه راه شب يكي از مهمترين برنامههاي راديويي آن زمان بود. به همين سبب هر شب يكي از مديران ارشد سازمان صداوسيما مسووليت پخش برنامه را به عهده داشت.
خيلي از پيشكسوتان و حتي رهبران سياسي كشور در آن سالها مخاطب برنامه راه شب بودهاند و گاهي خاطرات خود را از اين برنامه و مطالب آن عنوان ميكنند. بنابراين ميتوانيم بگوييم كه تفكر خوبي پشتوانه اين برنامه بوده است؟ آيا واقعا تصميم داشتيد در مردم تغيير نگرش ايجاد كنيد؟
بله با برنامههايي كه من چه پيش از انقلاب و چه پس از انقلاب تهيه كردم، هميشه ميخواستم تفكري را به مخاطب ارائه كنم. برنامه راه شب هم هدفمند توليد ميشد.
چند سال برنامه راه شب به تهيهكنندگي شما پخش شد؟
حدود 2 سال. بعد آنقدر من خسته شدم كه نتوانستم ادامه بدهم و تهيهكنندگان ديگر، كار را ادامه دادند.
آيا آنها مسير شما را ادامه دادند يا تغييراتي در برنامه ايجاد كردند؟
اوايل بله، اما بتدريج تغيير كرد.
هنوز هم مردم دوست دارند طول موج راديوي خود را روي اين برنامه تنظيم كنند، با توجه به اين كه اكنون وسايل ارتباط جمعي گسترش يافته و ديگر نياز نيست مردم از راديو به عنوان وسيله ارتباطي استفاده كنند، چه چيزي آنها را ترغيب ميكند راه شب را گوش كنند؟
برنامهاي كه هدفمند توليد شود و به مخاطب احترام بگذارد، مورد توجه قرار ميگيرد. اگر آغاز يك برنامه خوب باشد، مردم به آن برنامه توجه نشان ميدهند و آن را پي ميگيرند، حتي اگر ادامه برنامه موفقيت آغاز آن را نداشته باشد. ما برنامه راه شب را با اهداف عالي شروع كرديم و براي راهاندازي آن زحمت زيادي كشيديم. معتقدم مخاطب در يك برنامه راديويي از نوع كلام گوينده متوجه ميشود كه اين برنامه چقدر واقعي است و حرفهاي برنامه چقدر حرف دل اوست. ما راه شب را با عشق و علاقه پايهگذاري كرديم، براي همين موفق هم شد. آيتمهاي مختلفي كه براي اين برنامه طراحي كرديم، توانست اقشار مختلف مردم را به خود جلب كند. راه شب با اهداف خوبي كار خود را شروع كرد به همين سبب توانست اعتماد مردم را تا امروز به خود جلب كند.
گوينده در برنامههايي مانند راه شب خيلي اهميت دارد، درست است؟
بله. البته بجز لحن و توناليته صداي گوينده كه مهم است، كلام و مطالبي كه قرار است برنامه به مخاطب ارائه دهد نيز اهميت ويژهاي دارد و اين كه اين مطالب چقدر واقعي است و دروغ و فريبي در آن وجود ندارد. صداقت كلام و مطلب در كنار اجراي خوب و دلنشين باعث ميشود مخاطب به برنامه اعتماد كند.
اين نكته نشاندهنده اين است كه متن برنامه هم اهميت خاصي دارد؟
متن مهم است، اما در كنار متن خوب گوينده هم خيلي مهم است. گوينده بايد بتواند اعتماد مخاطب را با خود همراه كند. بينندگان تلويزيون و شنوندگان راديو اگر باور كنند كه گوينده حرف خود را باور دارد و در آن ريا وجود ندارد، حرف او را قبول ميكنند. در تلويزيون چون مخاطب چهره مجري را هم ميبيند، سيماي مجري نيز بايد بتواند اعتماد مخاطب را جلب كند.
شما براي گويندگي در راديو آموزش هم ديديد؟
آموزش آكادميك نه اما به صورت تجربي اين كار را انجام ميدادم. من هم مثل خيلي از هنرمندان از كودكي به بازيگري و گويندگي علاقه داشتم و در مدرسه گروههاي تئاتر تشكيل ميدادم و با ديگر دانشآموزان نمايش اجرا ميكرديم. اين علاقه زماني هم كه به سربازي رفتم ادامه يافت و در اين دوران هم من بيشتر فعاليت هنري و بازيگري ميكردم تا اينكه بعد از سربازي به دانشگاه رفتم و برخي آموزشها را به صورت آكادميك فرا گرفتم. با همه اينها به نظر من گويندگي و اجرا امري اكتسابي نيست، بلكه يك علاقه ذاتي است كه بايد در درون آدمي وجود داشته باشد. اگر اين خواسته در درون فردي وجود داشته باشد با رفتن به كلاسهاي آموزشي ميتواند آن را تقويت كند، اما آموزش صرف، نميتواند كسي را گوينده، مجري يا بازيگر كند.
گوينده بايد اطلاعات زيادي درباره اجتماع و محيط اطرافش داشته باشد؟
برنامهاي كه هدفمند توليد شود و به مخاطب احترام بگذارد، مورد توجه قرار ميگيرد. اگر آغاز يك برنامه خوب باشد مردم به آن برنامه توجه نشان ميدهند
صددرصد. به نظر من واژه گوينده به مجري از زماني تغيير يافت كه مشخص شد كسي كه راجع به يك قضيه صحبت ميكند راجع به آن موضوع بايد اطلاعات زيادي داشته باشد و كاملا به آن اشراف داشته باشد.
مراجعه به متني كه در اختيار گوينده قرار ميگيرد، كافي نيست و خود او هم بايد بتواند راجع به موضوعاتي كه قرار است در برنامه طرح شود اطلاعات كافي داشته باشد. مجري لازم نيست علامه باشد، اما قرار هم نيست فقط به اطلاعات متن بسنده كند.
گاهي در تلويزيون و راديو ديده يا شنيده ميشود كه مجري يا گوينده يك جمله را با لحنهاي مختلف بيان ميكند، يعني يك سخن را مدام تكرار ميكند، اين مساله به كمي اطلاعات مجري يا گوينده برميگردد يا نداشتن متن مفيد برنامه و مخاطب؟
شايد اينگونه برنامهها اصلا متن ندارند. چند سالي است كه مد شده، ميگويند موضوع برنامه امروز ما مثلا درباره دوستي است. اما چارچوب برنامه بايد مشخص و متن هم آماده باشد گاهي به مجري ميگويند بخشي از برنامه را با تلفنها و پيامهاي مخاطبان پر ميكنيم، بقيه را هم خودت يك جوري پر كن. در اين شرايط گوينده بايد با دست خالي برنامه را پر كند. اين محدوده، عملكرد گوينده يا مجري را كم ميكند و در اين شرايط نبايد توقع داشت كه مجري معجزه كند. او بايد به صورت بداهه زمان برنامه را پر كند.
به نظر شما بداههگويي كار درستي در راديو و تلويزيون است؟
ميتوان برخي اوقات از آن استفاده كرد، اما اگر قرار باشد كل برنامه را با بداهه پر كرد، نميتوان توقع داشت برنامه در جذب مخاطب موفق شود. البته گوينده يا مجري هيچ وقت نبايد متكلم وحده باشد و به تنهايي زمان برنامه را با صحبت كردن درباره يك موضوع پر كند.
گاهي اوقات در برنامههاي راديويي، گوينده آنقدر احساس راحتي ميكند كه كارش را به لودگي ميرساند. آيا اين كار در راديو درست است؟
در يك شبكه محلي شايد بتوان به گوينده اجازه داد كه كمي راحت باشد و اجراي خود را خيلي خشك و رسمي برگزار نكند، اما در شبكههاي سراسري اين روش اصلا درست نيست.
در اينجا ميتوان گفت كه زبان معيار براي راديو مخدوش ميشود؟
اينگونه شوخيها هيچ ربطي به زبان معيار كه لازمه راديوست ندارند. زبان معيار، زباني واقعي است كه مخاطب با آن ارتباط برقرار ميكند. اما من نميتوانم بين زبان محاورهاي كه اين روزها در راديو باب شده و زبان معيار ارتباطي برقرار كنم.
در مباحث راديويي، آيا راديو بايد متاثر از زبان جامعه باشد يا اينكه جامعه از زبان راديو الگو بگيرد؟
اين رابطه بايد دوطرفه باشد، چون اگر اين ارتباط يكسويه باشد نميتواند به روز باشد.
اين ارتباط دوطرفه را چه كسي بايد برقرار كند؟
سياستگذاران راديو كه بايد با برنامهريزي درست به تهيهكنندگان برنامه اجرايي و عملي ارائه كنند. چون اگر تهيهكننده از سياستها خبر نداشته باشد بنا به سليقه خود برنامه را روي آنتن ميفرستد.
شما كار بازيگري هم ميكنيد. از اين حرفه برايمان بگوييد و اينكه از چه زماني به بازيگري علاقهمند شديد؟
بيش از 30 سال است كه در كنار ديگر فعاليتهاي تلويزيوني و راديويي، كار بازيگري را هم پي ميگيرم. اولين كارهايم با مرحوم نادر ابراهيمي بود كه ميتوان به سريال آتش بدون دود و چند فيلم و سريال ديگر اشاره كرد. بعد از انقلاب هم اگر كاري پيشنهاد شود كه مورد پسندم باشد، ميپذيرم.
پس دغدغه اصلي شما هيچوقت بازيگري نبوده؟
اتفاقا من هميشه بازيگري را از گويندگي در راديو و اجرا در تلويزيون بيشتر دوست داشتهام. دغدغهام نبوده اما بازيگري را دوست داشتهام و دارم.
اما گويا هيچوقت به صورت جدي به آن نگاه نكردهايد؟
گاهي علاقه فرد نميتواند تصميمگيرنده باشد، بلكه ديگران بايد شما را بخواهند و انتخابتان كنند. در زمينه بازيگري نيز چنين است. تو بايد منتظر باشي تا انتخابت كنند. روي ديگر سكه اين است كه تو خودت بروي دنبال كار كه من اين روش را دنبال نميكنم. امروزه در كشور ما چنين است كه اگر دنبال كار نروي، كسي سراغت نميآيد. اما در اين شرايط ميگويم من فاكتورهايي دارم كه كارگردانان و تهيهكنندگان از آن با خبرند. پس اگر مرا بخواهند، سراغم ميآيند. اما واقعيت اين است كه در شرايط فعلي كسي با تواناييهاي افراد كاري ندارد. فقط بايد توي چشم باشي، آنها تو را ببينند تا به كار دعوتت كنند. اگر من مدام كار ضعيف ارائه كنم، مسلما پركار خواهم شد چون كسي به كيفيت فكر نميكند، براي همه كميت مهمتر از كيفيت است.
شما در سالهاي اخير در يك سري نقشهاي محدود كليشه شدهايد، مردي كه پس از سپري كردن يك دوره ناكامي، حالا ميخواهد زندگي دوبارهاي را شروع كند. مثل نقشهايي كه در فيلمهاي «شمعي در باد» و «جهان پهلوان تختي» داشتيد. به نظر خودتان چرا بيشتر اين نقشها به شما پيشنهاد ميشود؟
تا حالا به اين نكته، چنين كه شما گفتيد فكر نكردهام. شايد نوع فيزيك چهره و بيانم باعث اين انتخابها شده، شايد هم تصادفي بوده است. اما اميدوارم فيلمسازان ما با آگاهي نسبت به ويژگيهايم مرا براي اينگونه نقشها انتخاب كرده باشند.
خودتان دوست داشتيد بيشتر چه نقشهايي را بازي كنيد؟
برايم فرق نميكند كه چه نقشي به من پيشنهاد شود، كوچك باشد يا بزرگ، مهم اين است كه نقش خوب اجرا شود. هيچ وقت دوست نداشتهام نقشها را تكرار كنم. هميشه دوست داشتهام در حرفه بازيگري نقشهاي مختلف را تجربه كنم. مثلا هميشه دوست داشتهام يك نقش كمدي بازي كنم چون برخلاف ظاهرم كه جدي است، آدم شوخ طبعي هستم.
از سريال بيگناهان برايمان بگوييد، چگونه براي بازي در اين سريال انتخاب شديد؟
من از سالها پيش احمد اميني، كارگردان سريال بيگناهان و سعيد شاهسواري تهيهكننده اين سريال را ميشناختم. پيش از اين چند بار براي بازي در كارهاي اميني و شاهسواري دعوت به كار شدم كه هيچكدام به سرانجام نرسيد. اكنون خيلي خوشحالم كه در سريال بي گناهان بازي ميكنم چون كار كردن با اميني و شاهسواري را يك نعمت ميدانم. البته اين را هم اضافه كنم كه احمد اميني سالها پيش بخشهايي از اولين مجموعه برنامه سينماي كمدي را هم براي من نوشتهاند.
شما يك زماني در زمينه بازيگري به شهرت خيلي خوبي رسيديد و بين مردم محبوبيت پيدا كرديد، اما اكنون از صحبتهاي شما چنين استنباط ميشود كه محبوبيت هم براي شما چندان مهم نيست؟
محبوبيت بايد با كار همراه باشد. كم كاري يك جور دلزدگي به همراه دارد. فكر ميكنم ميتوانم مفيدتر از اين باشم، اما به هر دليلي پيش نميآيد. هر كسي از خودش توقعي دارد و وقتي زمان ميگذرد و تو ميبيني نتوانستهاي به خواستههايت برسي، دلزده ميشوي.
بهترين سالهاي زندگي شما از لحاظ كاري چه سالهايي است؟
بازي در سريال «كوچك جنگلي» يك اتفاق خوب بود كه ميتوانست ادامه يابد، اما من چون درگير گويندگي و برنامهسازي براي تلويزيون شدم، نتوانستم بازيگري را ادامه بدهم. به همين دليل به دوستاني كه هم كار بازيگري ميكنند و هم اجرا، توصيه ميكنم اگر ميخواهند بازيگري را به شكل جدي ادامه دهند، كار اجرا را رها كنند. چون مجري تلويزيون هميشه مقابل بينندگان است و آنها هميشه به او دسترسي دارند. به همين سبب طراوت خود را خيلي زود از دست ميدهد و براي مردم تازگي ندارد.
طاهره آشياني
سه شنبه 3 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]
-
گوناگون
پربازدیدترینها