پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851489345
گزيده اي از سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: گزيده اي از سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح امروز
تهران_خبرگزاري ايسكانيوز: گزيده اي از سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح يكم دي ماه 87 به شرح زير است:
*كيهان
عمق استراتژيك:
رهبر معظم انقلاب چندي قبل در اجتماع دانشگاهيان، ملت هاي مسلمان را عمق استراتژيك جمهوري اسلامي خواندند و با اشاره به تبليغات بي وقفه آمريكا براي ايجاد اختلاف بين ملت هاي مسلمان با ملت ايران فرمودند: «با وجود اين تلاشها، ملت هاي مسلمان به جمهوري اسلامي به ديده احترام مي نگرند چرا كه حمايت از ملت هاي مسلمان از شاخص هاي هويت حقيقي نظام است.»
شايد وقتي عده اي از استراتژيست هاي غربي و نخبگان عالم سياست در سالهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام(ره)، انقلاب ايران را يكي از وقايع مهم سياسي در نيمه قرن بيستم مي خواندند، برخي اين نظريات را به حساب هيجانات ابتدايي ناشي از يك انقلاب بزرگ مي گذاشتند. اما اكنون كه نزديك به سه دهه از انقلاب مي گذرد مي توان با نگاهي- هرچند گذرا- تاثيرات آن را در مسايل استراتژيك منطقه و بيداري ملت هاي مسلمان به سادگي درك كرد. اين يادداشت درنگي براي انديشيدن درباره ماهيت انقلاب اسلامي و آنچه كه به واسطه آن، جهان اسلام و ملل آزاده جهان دچار دگرگوني شده اند، مي باشد.
آموزه هاي انقلاب اسلامي در عرصه سياست خارجي در قالب «هويت اسلامي» شكل يافته است. قبل از انقلاب و در عصر پهلوي هيچ نشانه اي از فرامنطقه گرايي با رويكرد ايدئولوژيك وجود نداشت. تمامي سياست ها در عرصه خارجي و روابط بين الملل براساس ضرورتهايي كه لزوما با مذهب و عقايد اسلامي سنخيتي نداشتند، طراحي و اجرا مي شدند. طبعا در چنين شرايطي نمي توانستند از ارتباط «ايدئولوژي» و «هويت» كه قادر بود در سياست خارجي يك معادله رفتاري جديد ايجاد كند، بهره ببرند. يكي از اهداف انقلاب اسلامي و استراتژي صدور آن، هويت بخشي ايدئولوژيك به ملت هاي مسلمان و آزاده جهان بود. بيداري ملت ها و رشد حقايق اسلام و اخلاق اسلامي و انساني ميان آنان، مشي انقلاب ايران در روابط با كشورهاي اسلامي بوده و خواهد بود. حضرت امام(ره) در اين باره مي فرمايند: «معناي صدور انقلاب ما اين است كه همه ملت ها بيدار شوند، همه دولت ها بيدار شوند و خودشان را از اين گرفتاري هايي كه دارند نجات دهند.»
واقعيت آن است كه شعارهاي انقلاب و آرمانهاي آن در نقطه مقابل سياست هاي سلطه آميز جهاني بود؛ چيزي كه آمريكا و شوروي (سابق) آن را در جهت منافع و حاكميت دوقطبي خود بر جهان دنبال مي كردند. به دنبال شكل گيري انقلاب اسلامي در ايران، با شعار استراتژيك «نه شرقي نه غربي» عملا بلوك جديدي در منطقه و جهان با محوريت اسلام ناب محمدي(ص) شكل گرفت. امروز نيز كه 30سال از پاگيري نظام جمهوري اسلامي ايران مي گذرد، صاحبان قدرت در تصميم هايي كه به خاورميانه مربوط مي شود و آن بخشي از عملكردي كه در ارتباط با منافع جهان اسلام است، همواره ايران اسلامي و نقش تعيين كننده و محوري آن در معادلات منطقه اي و جهاني را مد نظر قرار مي دهند. تبديل شدن ايران به يك قدرت بزرگ منطقه اي و الگوبخشي به ديگران بدون ترديد يكي از دستاوردهاي عظيم انقلاب اسلامي است.
انقلاب اسلامي با هويت بخشي به ملت هاي مسلمان و كمك به رشد اعتماد به نفس ميان آنان و تحت تاثيرگذاشتن جنبش هاي آزاديبخش در منطقه و جهان، توانست بر اهميت بلوك سومي با محوريت اسلام تاكيد كرده و به عنوان يك بازيگر جديد در نظام بين الملل، موازنه قدرت را به نفع بلوك جديد رقم بزند. بعد از فروپاشي شوروي، كه حضرت امام(ره) با درايت پيامبرگونه خود آن را پيش بيني كرده و وقوع آن را حتمي دانسته بودند، بخشي از جهان اسلام با محوريت ايران اسلامي در مقابل نظم نوين جهاني به رهبري آمريكا ايستادند و در برابر زياده طلبي ها و تجاوزات بازيگران اين نظم توخالي، قد برافراشتند.
يكي از شاخص ترين و مهمترين جرياناتي كه در اين باره مي توان به آن اشاره كرد «حزب الله لبنان» است. بطور حتم يكي از دلايل بنيادين تفكر تاسيس «حزب الله» و «جنبش مقاومت» ريشه در ايدئولوژي فراگير انقلاب اسلامي دارد كه در ميان شيعيان لبنان به بار نشست. پس از تجاوز نظامي اسرائيل غاصب به لبنان در سال 61 و بي اثر بودن طرحهاي مسالمت جويانه در برخورد با تجاوز رژيم صهيونيستي كه با پشتوانه آمريكا صورت مي گرفت، اصل تاييد شده و تجربه شده توسط انقلاب اسلامي ايران، يعني مقاومت و ايستادگي در برابر ظلم و تجاوز، در لبنان مقبوليت يافت. رويه انقلاب اسلامي، اتكا به توان خود براي سركوب دشمن بود و حزب الله لبنان به خوبي آن را دريافت و در مبارزه و جنگ با دشمن صهيونيستي آن را استراتژي مقاومت قرار داد؛ چيزي كه در جنگ 33روزه پيروزي غرورآفرين آنان را رقم زد.
فلسطين و حمايت از مردم مظلوم آن و آرمان قدس نيز همواره يكي از نقاط محوري در جريان انقلاب اسلامي است. حضرت امام(ره) هميشه به مساله فلسطين، آزادي قدس شريف و نابودي رژيم غاصب صهيونيستي تاكيد مي كردند. «انتفاضه فلسطين» نيز تحت تاثير انقلاب ايران به موفقيت هاي چشمگيري دست يافت و با الگو قراردادن حركت هاي مردمي در انقلاب ايران، توانست با اتكا به توان خود، رژيم اشغالگر قدس را به زانو درآورد.
مقاومت مردم مظلوم اين سرزمين در حماسه غزه كه اين روزها رقم مي خورد پايه هاي شكننده حاكمان غاصب را به لرزه درآورده و چيزي به فروپاشي خانه شيطان باقي نگذاشته است. بي جهت نيست كه «موشه دايان» وزير جنگ وقت اسرائيل در همان روزهاي آغازين انقلاب، اعلام مي كند؛ انقلاب اسلامي ايران زلزله اي است كه خاورميانه را سخت تكان داده و اسرائيل را با خطر جدي مواجه كرده است.
تجاوز آمريكا به افغانستان به بهانه مبارزه با تروريسمي كه خود آن را سردمداري مي كند و همين طور حمله به عراق و ساقط كردن دولتي كه دست نشانده غرب بود، نشان مي دهد كه آمريكا و غرب خاورميانه و دنياي اسلام را تحت تاثير و نفوذ انقلاب اسلامي برنمي تابند. آمريكا و متحدانش دنبال خاورميانه اي هستند كه مانند گذشته دولت هايي مطيع، احزاب سياسي وابسته و ملت هايي خاموش و زبان بسته داشته باشد. انقلاب اسلامي اين معادله و محاسبات استكباري را به هم ريخت و استقلال طلبي، آزاديخواهي، مطالبه حقوق ملت ها و حيات مجدد اسلام را به ميان ملت هاي مسلمان منطقه آورد.
بدون ترديد، جهان امروز، تشنه معنويت و عدالت و آبستن انقلابهاي ديني است. اسلام جهان شمول كه دين رحمت و وحدت و عقلانيت و معنويت بر پايه عدالت گستري است، الگوي نويني براي رسيدن انسانها به آزادي و عدالت است. شايد علت اصلي حمله به پيامبر رحمت و عطوفت(ص) آگاهي نسبت به همين موضوع باشد. سكولارها اراده مبتني بر معنويت و عدالت خواهي اسلامي را در بين ملت ها احساس كرده اند، هرچند واهمه آنان تاثيري در موج اسلام خواهي و سوق جهان به سوي معنويت ندارد.
عليرغم تمام تلاشي كه دشمنان مي كنند تا انقلاب اسلامي را برهم زننده نظم و آرامش و حاكميت ملت هاي منطقه و جهان معرفي كنند، انقلاب ايران توانست حس جديدي از همنوع طلبي و وحدت بين خود و ساير ملت ها ايجاد كند. موج بيداري و استكبارستيزي سالهاست كه به بركت انقلاب اسلامي، نه تنها مرزهاي جهان اسلام بلكه مرزهاي ساير ممالك مثل آمريكاي لاتين را نيز درنورديده است. اين راه، راهي روشن و افق پيروزي چه بسا نزديك است.
مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايند: «هدف از مبارزاتي كه ملت مسلمان ايران به رهبري امام بزرگوار و با همت و اراده نيرومند آن شخصيت عظيم انجام داد، تشكيل حيات طيبه اسلامي براي سعادت و كمال انسانها بوده است و دشمنان بشريت و طواغيت نيز همواره بر دور ساختن بشر از اين حيات طيبه اهتمام داشته اند.
ما در پايگاه اسلام تلاش داريم تا راه نجات ملت هايي را كه در زير سايه سنگين و خبيث حاكميت استكبار بر عالم رنج مي برند و روز به روز به بدبختي نزديكتر مي شوند، نشان دهيم.»
*مردم سالاري
درآمدي بر طرح تحول اقتصادي
در رابطه با طرح تحول اقتصادي مكرر سخن گفته شده اما به دليل عدم ارائه طرح تفصيلي موضوع از سوي دولت، هنوز اين مساله در جامعه به خوبي شناخته نشده و ابعاد آن شناسايي نگرديده است و دقيقا به همين دليل; ديدگاه هاي متعارض در رابطه با آن مكرر مطرح مي شود. به گفته دولتمردان هدف طرح تحول اقتصادي كه در هفت محور اعلا م شده، بهره مندي اقشار آسيب پذير جامعه از يارانه واقعي، الگوي مصرف، بالا بردن قدرت خريد خانواده ها، قانونمندكردن تسهيلات بانكي و ساماندهي مساله گمرك و شفاف سازي ماليات براي جلوگيري از قاچاق و كارهاي غيرقانوني است. اما يكي از دغدغه هايي كه از بدو طرح مذكور بيان شد، تورم زا بودن آن است. آيا واقعا اجراي اين طرح تورم زا خواهد بود؟ اين نگراني ها تا جايي پيش رفته كه اكثر مسوولين در نهادهاي ديگر نيز علنا دولتمردان را به كارشناسي بيشتر در اين زمينه فراخوانده اند. اين درحالي است كه منتقدان دولت نيز بر اين باورند كه دولت با طرح تحول اقتصادي مي خواهد نگاه ها و توجهات را به سوي يك مساله جديد جلب كند كه به اين رويكرد در علوم سياسي فرار به جلو و رفتن به ميدان جديد مي گويند. براستي اصلاح هفت ريشه اصلي كه دولت نهم به عنوان راه حل هاي مشكلات ساختاري كشور شناسايي كرده است، در عمل معضلات جامعه ما را مرتفع مي كند؟ يا اينكه اصلاح آنان فقط در حد شعار است و در عمل مثل خيلي از طرحهاي ديگر دولتمردان سهم مردم فقط اثرات مخرب آن مانند گراني و تورم عجيب و غريبي مي باشد كه در كمتر كشوري در جهان مي توان شبيه آن را پيدا كرد. نگراني عمده در اجراي طرح تحول اقتصادي آن است كه اگر ابعاد مختلف آن مورد توجه قرار نگيرد، زيانهاي ناشي از آن بيش از منافع مورد انتظار خواهد بود و كشور را با نابساماني هاي بسيار مواجه خواهد ساخت. بنابراين بايد گفت كه اين حركت مثبت، مي تواند آن قدر خطرناك باشد كه نظام مملكتي را با چالش هاي جدي مواجه سازد.
تصحيح ساختاري اقتصاد كشور در صورتي به افزايش كارايي، اشتغال و درآمد منجر خواهد شد كه تمام وجوه مرتبط در اقتصاد (و حتي ابعاد غير اقتصادي) مورد توجه قرار گيرند و اگر اين چنين نشود، مي بايست از هم اكنون نگران عواقب نامطلوب اجراي اين طرح بود. چراكه اين طرح شوك عظيمي هم به طرف عرضه اقتصاد و هم به طرف تقاضا وارد مي كند. شوك وارد شده به طرف تقاضا مخصوصا متوجه مواد غذايي و مسكن و نيازهاي اساسي (كالاهاي نرمال اقتصادي يا پر كشش نسبت به درآمد) خواهد شد كه به محض افزايش درآمد بسياري از مردم به خريد بيشتر آنها متمايل مي شوند. لذا حذف سوبسيدها به تنهايي نمي تواند كارايي در اقتصاد را افزايش دهد.
اين امر زماني به افزايش كارايي منجر مي شود كه اختلال در قيمت ها از بين برود و در نتيجه قيمت ها امكان علامت دهي مناسب به عاملان اقتصادي را پيدا كنند. اگر حذف سوبسيدها بدون رقابتي كردن بازار (از جمله حذف انحصارها) يا حذف اختلال در قيمت ها و مقررات زدايي صورت پذيرد، مشكلات آن بيشتر از منافع متصور بر آن خواهد بود. زيرا به دليل افزايش قيمت ها ناراضياني را به وجود مي آورد كه امكان بهره برداري از منافع آن (افزايش سرمايه گذاري و اشتغال) را پيدا نكرده اند. به خصوص اينكه حذف سوبسيد از كالا هاي عمومي چون برق، آب، گاز و مخابرات و... كه توليد و عرضه همگي آنان دولتي است، مشكلات جدي به وجود مي آورد. زيرا فرآيند دولتي توليد اين گونه كالاها و خدمات عموما با عدم كارايي همراه است و بنابراين قيمت تمام شده واقعي آنان بسيار بالا است.
بنابراين حذف سوبسيد از كالاها و خدمات عمومي بايد با فعال كردن بخش خصوصي در آن زمينه ها همراه گردد تا مصرف كنندگان حق انتخاب داشته باشند و علاوه بر آن، محيط رقابتي به وجود آمده موجبات افزايش كارايي در توليد واحد هاي دولتي را فراهم آورد. به اين ترتيب اگرچه حرف از عدالت زده شده اما بيشترين آسيب ناشي از اجراي اين گونه طرح ها را گروه ها و اقشار كم درآمد و ضعيف جامعه خواهند ديد. چراكه دهك هاي پايين جامعه توان پس انداز كردن ندارند و اين يارانه نقدي را خرج مي كنند و همين باعث مي شود كه بر نرخ تورم افزوده شود. لذا بايد گفت كه اجراي غلط طرح مي تواند آثار تورمي شديدي بر اقتصاد ايجاد كند و منجر به خلق پول جديد و افزايش نقدينگي در كشور شود. بنابراين توزيع هزاران ميليارد تومان به عنوان يارانه يك توهم بيش نيست. چراكه اجراي اين طرح قطعا تلاطم هاي زيادي را ايجاد خواهد كرد.
از سوي ديگر تاثير حذف اين سوبسيدها در توليد و افزايش هزينه توليد هم بررسي نشده است .دولت در عمل نمي داند كه چه توليداتي و چه رشته ها و شاخه هايي از حذف سوبسيدها متاثر مي شوند و چه ميزان تاثير مي پذيرند. يعني بايد در اين طرح توليد كنندگان هم ديده شوند كه كدام رشته و شاخه آسيب مي بينند تا مورد حمايت قرار گيرند. بايد يادمان باشد كه كالاي توليدي صادراتي بايد با بازار جهاني رقابت كنند و وقتي باحذف سوبسيد آنها; افزايش هزينه و در نتيجه افزايش قيمت پيدا مي كنند،با توجه به اين كه ركود در جهان اتفاق افتاده و سطح قيمت ها در جهان كاهش پيدا كردند، كالاهاي ايراني ديگر توان رقابت با كالاهاي ديگر كشورها را ندارند و در نتيجه توليدكنندگان مجبور هستند كاهش توليد بدهند و در نتيجه نيروي انساني خودشان را تعديل و بيكار خواهند كرد. يعني اين طرح عدد و رقم هاي با 10 درصد تقريب ندارد كه پيش بيني كند در توليد چه اتفاقي خواهد افتاد و با لطبع آن بررسي نشده كه وقتي در بازارهاي جهاني بعضي از كالاهايمان كه در پي حذف سوبسيدها افزايش قيمت پيدا مي كنند، چه تاثيراتي در صادرات ما خواهند داشت. بنابراين بايد از توليد كننده و صادركننده برنامه ريزي حمايتي داشته باشيم كه منصرف از صادرات نشود. چون اقتصاد ايران در شرايط كنوني به بيماري هلندي مبتلا شده و سقوط نرخ نفت نيز همچنان ادامه دارد و افزايش صادرات غير نفتي يك اصل بسيار مهم و حياتي در افزايش درآمد ملي ما مي باشد. چراكه صادرات به هر ترتيب تاثير اساسي روي اشتغال و درآمد سرانه دارد و صادرات غير نفتي هم براي ما اهميت دارد. بالاخره بايد در طول زمان صادرات با رشد مواجه شود كه به مرور بتواند جايگزين نفت گردد.
در پايان بايد گفت كه براستي تمامي جنبه هاي مطرح شده در اين طرح همان مشكلات كهنه اقتصاد ايران محسوب مي شوند و مسائلي چون اصلاح نظام بانكي، بازنگري شيوه پرداخت يارانه ها و معضلات سيستم توزيع از دو دهه پيش نيز مطرح بوده است. معضلات امروز اقتصاد ايران تمام فعاليت هاي اين حوزه را شامل مي شود و حل مشكل يكي از بخش ها بدون توجه به وضعيت بخش هاي ديگر ممكن نخواهد بود. در صورتي كه بر طرح تحول اقتصادي دولت رويكردي انتزاعي حاكم است و هيچ ارتباط ارگانيكي ميان بخش هاي مختلف آن وجود ندارد. دولت در خصوص طرح تحول اقتصادي بايد با متانت حركت كند و در اين رابطه نبايد تعجيل شود.
* حزب الله
درس انتفاضه عراق
حادثه تاريخساز پرتاب كفش به سمت رئيسجمهور منفور آمريكا از سوي يك خبرنگار كمتر شناخته شده عراقي در روزهاي گذشته همچون بمبي خبري تمام محافل سياسي و حتي غيرسياسي را در جهان فرا گرفت و البته و صدالبته مشتاقان مقاومت و استبدادستيزي را در اوج شادي و سرور فرو برد.
اين حادثه به ظاهر كوچك كه با سكوت خبري بهتانگيز رسانههاي به ظاهر فراگير در ابتداي كار همراه بود حال به محبوبترين موضوع جستوجوي بسياري از عموم مردم تبديل شده آن هم در شرايطي كه بسياري از تحليلگران اوضاع عمومي امنيتي در عراق را در مجموع آرام توصيف ميكردند و به امضاء رسيدن تفاهمنامه را گامي بزرگ در راه تحقق دموكراسي به مردم جنگزده و آسيبپذير عراق ميدانستند.
شايد بسياري با مقايسه وضع سالهاي گذشته عراق و اوضاع امروز آن علت و مبناي واقعي عمل خبرنگار دلير عراقي را درنيافته باشند اما آنهايي كه حتي كمي در حال و روز و زندگي آشوبزده مردم اين كشور تأمل كنند و خصوصا آوارگي و مصيبت جوانان و زنان عراقي را در كشورهاي همسايه با دقت بررسي كنند، شايد تا حدودي بتوانند نفرت سرشار و انگيزه اصلي عمل منتظر الزيدي را دريابند.
رسانهها با توجه به خط مشي و صبغه كاري خود در بازتاب تبعات و پيامدهاي اين اقدام جسورانه قلمفرسايي كردهاند و ميشود به راحتي گم شدن اصل انگيزه و شهامت اين خبرنگار رنج كشيده را ديد، انگيزهاي كه روايتگر درد ميليونها مرد و زن عراقي است كه در سالهاي پررنج و مصيبت حضور آمريكا بسياري از خويشان و نزديكان خود را از دست دادهاند، از خانه و كاشانه خود آواره گشته و در نهايت نيز شاهد دوستي برخي دولتمردان خود با عوامل اشغالگر هستند؛ آنچه چند روز پيش منتظرالزيدي و حال بسياري از مردم عراق و ديگر نقاط منطقه و جهان را به انتفاضه كفش كشانده حس سرخوردگي و انزجار از قدرتي است كه با روي كار آمدن يك كابينه جنگطلب آرامش شيرين مردم بسياري از مناطق جهان را به هم زد و ثابت كرد كه سرپا ايستادن و فخرفروشي خود را بيش از هر چيزي مديون اشغالگري است و اگر به بهانه دموكراسي بسياري از اعتراضات را در نطفه خفه ميكند اما هنوز هستند كساني كه از خانه و كاشانه خود مردانه دفاع ميكنند و حتي با كمترين ابزار ممكن چون كفش انتفاضهاي عظيم به راه مياندازند.
حال كه بسياري از رسانهها و محافل خبري با كوچكنمايي اين حركت سعي در محو كردن آن از اذهان عمومي دارند، بحث و تحليل عميقتر اين جريان و دقيق شدن در ابعاد انزجار و نفرت مردمي از قدرتي چون آمريكا ميتواند انتفاضه كفش را به عنوان جرياني تاريخي در سالهاي پاياني اشغال آمريكا براي هميشه ماندگار كند.
*اعتماد ملي
مشكل دارو را چاره كنيم
روايتي از پيامبر(ص) نقل شده است كه ميفرمايند: نعمتان مجهولتان، الصحه و الامان. دو نعمت است كه ارزش آن براي خلايق مجهول است يكي سلامت و ديگر امنيت. قدر امنيت بر مردم ايران همواره معلوم بوده است، اما پرداختن به مفهوم سلامت در اين مجال محل توجه دارد. سلامت نعمت بزرگي است كه هر جامعهاي كه آن را در اختيار دارد از نعمات فراواني بهرهمند است. در دوران جديد نيز يكي از مهمترين اولويتهاي دولتهاي حاكم، تامين سلامت و آرامش روحي و جسماني مردم است.
سلامت اعم از فردي و اجتماعي از اهميت فراواني برخوردار است، بهگونهاي كه در نحوه تامين و استقرار سلامت سازمانهاي بينالمللي، دولتها و جوامع را براساس آن طبقهبندي و تقسيمبندي ميكنند. سلامت در كشورهاي پيشرفته از استاندارد و ظرفيت قابل ملاحظهاي برخوردار است. در مقابل، كشورهاي كمترتوسعهيافته از اين نعمت حياتي محروم هستند. اينك به نظر ميرسد دولت بايد توجه و تمركز بيشتري بر اين پديده داشته باشد. عليرغم مشكلات فراوان اكثر دولتهاي پس از انقلاب در تلاش بودند تا در اين حوزه قابليت و توانايي خود را در تامين سلامت و امنيت جسمي و رواني جامعه به منصه ظهور برسانند اما اينك با توجه به محدوديتهايي كه براي دولت فراهم آمده است، حوزه تامين دارو آن هم در بخشهاي حساس و تخصصي ميرود تا با بحران روبهرو شود. مهمترين عوامل تهديدكننده، مكانيسم ثبت سفارش، پرداخت پول و انتقال مواد خام توليد دارو از سوي كشورهاي پيشرفته و صاحب تكنولوژي و دانش در اين بخش است. متاسفانه سياستهاي غلط دولتهاي قدرتمند در خصوص تحريم ايران شكلي غيرانساني يافته و حوزه داروهاي تخصصي را نيز شامل ميشود. از سوي ديگر كارشكنيهاي بينالمللي درخصوص انتقال پول از كشور به خارج و برعكس، امكان تعامل و دادوستد را بازستانده است. به اين معنا كه وقتي دارويي سفارش داده ميشود مكانيسمي براي انتقال پول با توجه به تحريم بانكي و مالي ايران وجود ندارد. اينجا سايه شوم تحريم در حوزههاي انساني خود را بيشتر به رخ ميكشد؛ فشارهايي كه برخلاف ادعاهاي قدرتهاي بزرگ منافع و سلامت مستقيم ملت بزرگ ايران را نشانه گرفته است. مشكل ديگر به نحوه تدبير، تعامل و مديريت دستگاههاي ذيربط با سيستم دارويي كشور بازميگردد. مشكلاتي كه ناشي از شيوه پردازش به روابط بين وزارت بهداشت و سازمانهاي دارويي كشور است. در اين ميان نحوه تعامل وزارت بهداشت و دستگاههاي مسوول با سيستم بيمهاي كشور را نيز بايد اضافه كرد. بسياري از مراكز بيمهاي، مراكز توليد دارو و صنعت داروسازي كشور نسبت به نحوه تعامل بخشهاي اداري و مالي وزارت بهداشت با اين مراكز معترض هستند؛ دولت به بيمارستانها، مراكز پزشكي و نهادهاي مسوول بدهيهاي معوق سنگين، طولاني و متنوعي دارد.
عليرغم برخي اقدامات در حوزه رياستجمهوري براي بازپرداخت اين معوقات، وزارت بهداشت نسبت به انتقال اعتبارات اختصاصي به سازمانهاي طلبكار به دليل وجود مشكلات مالي درونسيستمي، اهمال كرده و نهتنها از مشكلات موجود كاسته نشده بلكه بر دامنه آنها افزوده شده است. موضوع ديگر به سياست دولت و نحوه تعامل در خصوص داروهاي يارانهاي بازميگردد. اين داروها كه عمدتا تخصصي و البته از نظر ارزش دارويي بسيار بااهميت هستند، عمدتا در سبد داروهاي وارداتي از كشورهاي بيگانه قرار دارند. ديده شده كه در برخي موارد، ديركرد در انتقال درست اعتبارات به ديركرد غيرمنطقي ورود داروها منجر و بر درد و آلام مردم ميافزايد. با اين همه به نظر ميرسد صنعت و بازار دارو در حال روبهرو شدن با مشكلات پيچيده و تاثيرگذاري است، شرايطي كه ميتواند به سرعت شكلي بحراني به خود گيرد. چنانچه در اين حوزه تدابير لازم انديشيده نشود، مردم دچار حرمان، درد و مصايب بزرگ ميشوند. چاره امر را پيش از فرا رسيدن بحران بايد فراهم كرد.
*رسالت
باز خواني يك پاسخ:
- پاسخ عسكراولادي به نامه محسن رضايي حاوي مطالب مهم و كليدي از فهم راهبردي بخش عظيمي از اصولگرايان در خصوص انتخابات آينده رياست جمهوري است. با بازخواني اين پاسخ ميتوان دغدغههاي بخشي از اصولگرايان را به شرح زير طبقهبندي كرد.
-1 وحدت و همگرايي اصولگرايان براي حضور در انتخابات آينده يك اصل است. لذا هر پيشنهادي كه منجر به ايجاد شقاق و اختلاف شود نميتوان آن را يك نگاه مثبت تلقي كرد.
-2 دليلي براي عبور از احمدينژاد نداريم. ركوردهاي جديد در پيشرفت علمي و اقتصادي كشور و نيز خدمت به مردم را در دولت نهم نبايد ناديده بگيريم. كارآمدي دولت نهم اگر بيشتر از دولتهاي پيشين نباشد قطعا كمتر نيست. شخصيتها و رجال سياسي مذهبي كه در اصولگرايان مطرح هستند به اندازه احمدينژاد مقبوليت اجتماعي ندارند.
-3 كسي كه از سوي مردم انتخاب ميشود حقوقي دارد كه بايد حقوق او را رعايت كرد و شراكت و سهمخواهي از او در شكلگيري چينش كابينه معنا ندارد. بايد به او و آراي مردم احترام گذاشت.
-4 مرزهاي رقابت را مخدوش نكنيم. اصالت گفتمانهاي مطرح را حفظ كنيم. اكنون گفتمان پيشرفت، عدالت و خدمت مطرح است، اصولگرايان نبايد ترديدي در تداوم اين گفتمان مسلط در جامعه داشته باشند.
دولت نهم كليد حل مشكلات را در توليد علم، خلاقيت و ابتكار در توليد ثروت ميداند و اصرار دارد مناقشات و مجادلات را به همين قلمرو ببريم و از ورود به دعواهاي قبيلهاي و عشيرهاي براي رسيدن به قدرت پرهيز كنيم.
-5 ائتلاف و وحدت ملي را در فرايند آراي مردم جستجو كنيم و ربط آن را به امنيت ملي كشف كنيم. اكنون انتخابات آينده سخت مورد توجه غربيهاست. آنها ميخواهند روي انتخابات آينده اثرگذاري كنند. مواضع بوش، اوباما و ساركوزي از باب مداخله در امور داخلي ايران و اهانت به ملت ايران از همين زاويه مطرح ميشود. ما بايد جايي در رقابتهاي داخلي براي نفوذ و اثرگذاري دشمن در انتخابات باقي نگذاريم.
-6 گفتگو در ميان اصولگرايان براي رسيدن به فهم مشترك يك اصل است. هيچگاه نبايد باب گفتگو را بسته ببينيم حتي در يك نگاه ديگر، گفتگو با رقيب هم منتفي نيست. اما حفظ حريم اصول بايد در همه گفتگوها چراغ راه باشد و از هرگونه التقاط پرهيز نماييم.
-7 انتخابات چه بخواهيم و چه نخواهيم چند ضلعي خواهد بود. مهم اين است در ضلعي قرار گيريم كه بوي اصولگرايي از آن به مشام ميرسد و در آن ضلع هم نگاهمان به كارآمدي و نامزد مقبول باشد. نبايد با كساني كه به بهانه نجات خود، پرچم «نجات ملي» را حمل ميكنند همراهي كنيم. خط قرمز همين جاست نبايد آن را فراموش كرد.
-8 ارزيابي كارنامه اصولگرايان در مجلس و دولت و پيدا كردن نقاط ضعف و قوت مهم است. اگر ما امروز به حساب خود خوب رسيدگي نكنيم، مردم در آرايي كه به صندوقها خواهند ريخت دقيقا داوري خود را در مورد حساب عملكرد ما خواهند داشت. لذا لازم است به اين ادراك برسيم كه ديروز كجا بوديم، الان كجا هستيم و فردا به كجا ميخواهيم برويم و اين سير و سلوك در چشمانداز بيست ساله كجا قرار دارد؟
*صداي عدالت
آلودگي هوا و سلامت انسان
تهران هنوز در حسرت هواي پاك نفس ميكشد. تحقيقات انجام شده توسط شركت كنترل كيفيت هوا و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي نشان ميدهد كه ميزان آلايندههاي هوا در شهر تهران 2/8 برابر استاندارد جهاني است. امروز تهران به لحاظ معيارهاي زندگي سالم در انتهاي جدول ميان ساير شهرهاي جهان قرار ميگيرد كه يكي از دلايل اصلي آن، آلودگي هواست.
تحقيقات جديد نشان داده است خسارت هاي واقعي انتشار آلاينده ها در شهر تهران با 43 درصد افزايش نسبت به سال 1382 به 461 ميليارد ريال در سال رسيده است. اين مبلغ تنها به خسارت هاي ناشي از تردد خودروهاي با قواي محركه پيكان در شهر اختصاص داشته و ساير توليدكنندگان آلاينده در اين بررسي گنجانده نشده اند. البته پژوهشگران در گزارش نهايي خود به يك سازمان نظارتي عنوان كرده اند اين نتايج به دليل كمبود اطلاعات و تقريبي بودن روش محاسبه به صورت حداقلي ارائه شده و "بديهي است كه با دستيابي به اطلاعات كامل تر و دقيق تر در آينده مي توان به تخمين هاي صحيح تري از برآورد تاثير آلايندگي بر سلامت انسان كه خود تنها بخشي از معضلات زيست محيطي است، دست يافت." از سويي ديگر با توجه به اينكه در اين بررسي تنها خسارت هاي ناشي از اثرات مستقيم دو آلاينده منتشره از يك نوع خودرو بر سلامتي انسان تخمين زده شده است و از محاسبه اثرات غيرمستقيم و همچنين اثرات آلاينده هاي ديگر ناشي از تمام بخش حمل و نقل صرف نظر شده است، انتظار مي رود خسارت واقعي ناشي از آلاينده هاي زيست محيطي بخش حمل و نقل به مراتب بيشتر از اين ارقام بوده باشد. به تازگي در يك گزارش دانشگاهي نيز محققان كانادايي اعلام كردند آلودگي هوا تاثير مستقيمي بر تغيير جنسيت در شهرهاي آلوده مي گذارد. اين مطالعه نشان داده است آلاينده هاي هوا با اثرگذاري بر دستگاه توليد مثل مردان و زنان به هنگام بارداري و با تخريب DNA و ايجاد تغييرات كروموزومي تعادل جنسيتي را بر هم مي زند. اين عمل باعث كاهش شديد درصد اسپرم هاي طبيعي، كاهش شديد درصد تحرك اسپرم، ايجاد تغيير شكل و ايجاد ساختمان غيرطبيعي كروماتين اسپرم و بروز حالت نا باروري در مردان مي شود. از طرف ديگر مطالعات نشان مي دهند آلودگي هوا در تعيين جنسيت فرزندان پسر موثر بوده و باعث كاهش تولد نوزادان پسر مي شود. مطالعات ديگري در دانشگاه ماساچوست نشان مي دهد وزن كودكان متولدشده از مادراني كه در دوران بارداري در معرض سطوح بالاي ازن قرار گرفته اند در مقايسه با مادراني كه در معرض ازن قرار نگرفته اند، كمتر است. همچنين مواجهه مادران با ذرات معلق يا هيدروكربن ها در هشتمين ماه بارداري بر رشد جنين اثر مستقيم گذاشته و ميزان اين تاثيرات در نواحي صنعتي و شهرهاي بزرگ مخصوصاً در زمستان بيشترين تاثيرات را ايجاد مي كند. در اين مطالعه با توجه به اهميت آلودگي هوا بر سلامت انسان و نقش آن در سيستم توليد مثلي كه هدف اصلي حيات است به تاثير آلاينده هاي هوا بر سيستم توليد مثلي اشاره شده است. مطابق استاندارد هاي بين المللي شهرهاي برخوردار از 10 روز ناسالم در طول سال در وضعيت بسيار خطرناك از نظر آلودگي هوا به شمار مي روند. اين در حالي است كه مطابق گفته هاي مديرعامل شركت كنترل كيفيت هوا، تهران در 9 ماهه سال جاري 46 روز را در وضعيت ناسالم سپري كرده است. چندي قبل نيز سازمان ملل متحد با هشدار نسبت به آلودگي هوا در سراسر جهان و به ويژه قاره آسيا 13 شهر و از جمله تهران را در شمار شهرهاي خطرناك دنيا معرفي كرد. براساس گزارش ها، سطح دي اكسيد گوگرد (SO2) در تهران چهار برابر دستورالعمل هاي توصيه شده سازمان بهداشت جهاني است. بانكوك، قاهره، دهلي نو و سئول از ديگر آلوده ترين شهرهاي جهان ناميده شده است كه زندگي در آنها با خطراتي روبه رو است./198/
نفت، بودجه و سناريوهاي پيشروي
روز جمعه در حالي قيمت نفت سبك آمريكا(وست تگزاس) به مرز 33 دلار رسيد كه اين قيمت در طي 5 سال گذشته پس از سال 2003 تقريبا بيسابقه بوده است.
فارغ از اين كه اين كاهش قيمت نفت چه تبعاتي براي كشورهاي نفت خيز دارد، در اين مختصر به اين مهم خواهم پرداخت كه در برابر كاهش قيمتهاي نفت چه سياستهايي در كشورهاي نفت خيز و خصوصا كشور ما ميبايست اتخاذ گردد.
قبل از هر امر ديگري، توجه به اين نكته ضروري است كه در مباحث اقتصاد انرژي آموخته ميشود كه قيمتهاي نفت پيشبيني ناپذيرند و بازار جهاني نفت يكي از پيشبيني ناپذيرترين و پر نوسانترين بازارهاي جهاني است. بر اين مبنا به كشورهاي نفتخيز توصيه شده است كه دست كم از انتقال اين تكانههاي قيمتي به بودجه و از پولي شدن اين تكانهها در اقتصاد داخلي با ايجاد صندوقهاي ذخيره ارزي، جلوگيري به عمل آورند. به هر حال اين راهكار در غالب كشورهاي نفت خيز(از جمله در كشور ما) راهكار قابل اجرايي نبوده و با توجه به ساختار نهادي اين كشورها جامه عمل نپوشيده است. با وجود اين شرايط و با توجه به اين كه بودجه كشور ما همچون غالب كشورهاي نفتخيز جهان سومي به شدت وابسته به نفت است، به نظر ميرسد كه اتخاذ تدابيري در جهت رفع اين تهديد و حتي تبديل آن به يك فرصت براي اقتصاد داخلي نه تنها ضرورت عقلايي حفظ نظام است، بلكه خدمتي به اقتصاد داخلي است كه ميتواند سياستگذاران دخيل در اين امر را در تاريخ توسعه اقتصادي ايران نامور سازد. در غير اين صورت (يعني با عدم توجه لازم به اين خطر)، اين تهديد هنگامي كه با وضعيت كنوني ايران در جهان و تهديدات پيش روي اقتصاد و سياست كشور تركيب شود، آن قدر بزرگ هست كه بتواند فاجعهاي اقتصادي را رقم زند كه در تاريخ اقتصاد ايران بيسابقه باشد.
از آن جهت اين كاهش قيمت نفت ميتواند مفيد و موثر افتد و به عنوان يك فرصت مورد بهره برداري قرار گيرد كه در طول تاريخ اقتصاد جهان، هماره اصلاحات بزرگ در هنگام شوكهاي بزرگ به وقوع پيوستهاند. اين مباحث كه در قالب اقتصاد سياسي رفرم مورد بررسي قرار ميگيرند، مطرح ميكنند كه جهت يافتن انگيزههاي مردم، دولتمردان و سياستگذاران به سمت ايجاد اصلاحات بزرگ در هنگامي كه وضعيت كلي كشور و درآمدها و هزينههاي اقتصاد در وضعيت عادي قرار دارد، عملا غير ممكن يا دست كم بسيار دشوار است. در حالي كه در زمانه جنگها، حاكم شدن نظامهاي ناشي از كودتا، يا كاهش شديد در درآمدهاي دولتها و به طور كلي در هنگامه وارد شدن متغيرهاي برون زايي به مدل كه نظم و تعادل سيستم را به هم ميزنند، امكان اقناع عموميو همچنين امكان حركت سياستگذاران اصلي كشور در جهت ايجاد اصلاحات بزرگ بسيار زياد است. چرا كه بدون انجام اين اصلاحات و در مواجهه با خطراتي كه تعادل سيستم را برهم زده و سيستم را بيثبات ساخته است، امكان برگشتن سيستم به تعادل (يا امكان برگشتن به تعادلي كه به سود سيستم باشد) وجود نخواهد داشت.با عنايت به اين مهم، شايان ذكر است كه اگر قيمت نفت افزايش يكبارهاي را تجربه نكند(كه امكان آن بسيار ضعيف است)، كل درآمد ارزي ايران(با فرض نفت زير 30 دلاري) از فروش نفت حدود 20-25 هزار ميليارد تومان خواهد بود. در حالي كه در خوشبينانهترين حالت اگر فرض كنيم كه بودجه كشور در سال 88 همانند سال 87 بسته شود، بودجه عموميدولت(بدون احتساب بودجه شركتهاي دولتي، موسسات غير انتفاعي وابسته به دولت و بانكها) تقريبا برابر 94 هزار ميليارد تومان خواهد بود. و هزينههاي جاري دولت (بدون احتساب يارانه شفاف سازي حاملهاي انرژي) برابر 46 هزار ميليارد تومان خواهد بود. با اين حساب و از آنجايي كه درآمدهاي مالياتي تنها برابر 21 هزار ميليارد تومان بوده است (به فرض تحقق ارقام مالياتي بودجه)، به نظر ميرسد كه با توجه به درآمدهاي نفتي، كشور حداقل با كسري بودجه آشكاري بين 40 تا 50درصد روبهرو خواهد بود. كسري بودجهاي كه ميتواند به تورم ركودي گستردهاي در اقتصاد كشور منجر شود.در اين راستا چند پيشنهاد در جهت كاهش دامنه اين شوك و حتي تبديل كردن اين تهديد به يك فرصت مورد بررسي قرار ميگيرد:
_ بودجه دولت در سال آينده بايد با حداقل پيشبيني شده براي قيمتهاي نفت بسته شود. از آنجايي كه تحليل گران معروف بازار نفت، قيمت نفت خام را در خوشبينانهترين حالت تا سقف 40 دلار و در بدبينانهترين حالت حتي تا زير ده دلار نيز پيشبيني كردهاند و از آنجايي كه قيمت سبد نفتي ايران از سبد نفتي برنت و وست تگزاس حدود 12-10 دلار و از سبد نفتي اپك 5-3 دلار كمتر است، به نظر ميرسد كه بودجه بايد با نفت حول و حوش 25دلار بسته شود. در غير اين صورت علامتهاي غلطي به دولتمردان و به تكنوكراتها در سيستم داده خواهد شد كه ميتواند سيستم را در صورت كاهش قيمت نفت به زير مقدار پيشبيني شده دولت (كه محتمل هم هست) با مشكلات جدي و غير قابل مديريتي روبهرو سازد.
_ مجلس بايد دولت را از استقراض از بانك مركزي منع كند. و دولت نيز بايد سياستهاي ديگري را براي تامين مالي خويش در نظر بگيرد كه عواقبش به وخامت عواقب استقراض از بانك مركزي نباشد. چرا كه با توجه به شرايط تورمياقتصاد ايران اين امر ميتواند به ابر تورم در اقتصاد ايران منجر شود.
_سياستهاي مالي انبساطي دولت در سال آينده قطعا متوقف خواهد شد، اما بايد اين سياستها با سياستهاي متناسب پولي هم همراه باشد تا نتيجه مطلوب حاصل گردد.
_ سياستهاي ارزي دولت در سال آينده بايد به طور كلي متفاوت از سالهاي گذشته باشد. چرا كه ارز مديريت شده تك نرخي كه با وجود درآمدهاي سرشار ارزي در 5 سال گذشته ممكن شده است، عملا ديگر امكان ادامه حيات ندارد و سياستگذاران بايد با درك اين نكته و قبل از تحميل واقعيت بيروني، خود نسبت به مديريت صحيح سياستهاي ارزي كشور اقدام كنند. چرا كه در طي سالهاي گذشته همواره تورم در ايران دو رقميبوده، همچنين تراز تجاري كشور(غير نفتي) هماره به شدت منفي بوده است، بنابراين بدون وجود ارزهاي بادآورده نفتي امكان ادامه سياست تثبيت نرخ اسمي ارز وجود ندارد. خصوصا اين كه حساب ذخيره ارزي هم ارز كافي براي تثبيت نسبي دلار را ندارد. بنابراين پيشنهاد ميشود در جهت كاهش تقاضاي ارز و همچنين جلوگيري از آسيب ديدن هر چه بيشتر صنايع قابل مبادله داخلي و تقويت توان صادراتي و نيز كاهش نياز دولت به استقراض هرچه بيشتر از بانك مركزي، دولت هرچه سريعتر نقشه راه افزايش نرخهاي ارز حداقل بهاندازه تورم داخلي را تدوين نمايد.
_ با توجه به عدم وجود منابع ارزي گسترده براي جلوگيري از كسري بودجه آشكار، نياز است تا دولت در طرحي حساب شده با توجه به فرصت سه ماه تا شروع سال آتي، اقدام به واگذاريهاي گسترده شركتهاي دولتي نمايد.(خصوصا در حوزههاي غير حاكميتي) اين امر مستلزم آن است تا طرحهاي بينظير سهام عدالت و امثالهم متوقف شده و خصوصي سازي وسيعي در اقتصاد ايران صورت گيرد. خصوصيسازي هم مفيد و موثر نخواهد بود مگر آن كه دولت بخواهد و احساس نياز كند كه بايد به آزادسازي وسيع در اقتصاد ايران دست بزند. چرا كه درآمدهاي مالياتي باثبات دولت در سالهاي آينده تنها با وجود آزادسازيهاي وسيع ممكن خواهد بود. در غير اين صورت انتقال مالكيت از بخش دولتي به بخش خصوصي نميتواند درآمدهاي باثباتي را براي دولت در سالهاي آتي به ارمغان آورد.
_ هزينههاي جاري و عمراني دولت در سال آينده بايد با دقت زياد مورد بررسي واقعبينانه قرار گرفته و حتيالمقدور نسبت به كاهش اين هزينهها اقدام شود.
_طرح تحول اقتصادي كنار گذاشته شده و به زماني ديگر موكول شود.
_ قيمت حاملهاي انرژي خصوصا بنزين و گاز متناسب با قيمتهاي جهاني افزايش يابد (بدون اينكه باز پرداختي صورت پذيرد) تا از اين طريق بخشي از بودجه دولت تامين شود. همچنين از آنجايي كه قيمت بنزين و گاز در اين چند ماه به شدت كاهش يافته، مناسبترين زمان براي آزادسازي قيمتي اين كالاها در همين زمان ميباشد.
_ با تعامل سازنده با دنيا كه دور از دسترس هم نيست، امكان تامين مالي بينالمللي فراهم ميشود، كه در اين شرايط ميتواند به عنوان گزينهاي قابل تامل در جهت تامين ارز مورد نياز كشور(كه از ديگر گزينهها عواقب سوء كمتري دارد) مورد بررسي سياستگذاران قرار گيرد.
_ هياتي منتخب از سوي مقام معظم رهبري و با نظارت مجمع تشخيص مصلحت تشكيل شود تا بر اجراي صحيح سياستهاي اقتصادي در اين برهه خطرناك نظارت كند، خصوصا اين كه فرآيند انتقال قدرت در سال آينده نيز ممكن است موجب يك شكاف سياستگذاري شود كه ميتواند كشور را با مشكلات عديدهاي روبهرو سازد.
به عنوان نتيجهگيري، لازم است ذكر شود كه هيچ كدام از اين موارد اصلاحي كه در بالا بخشي از آنها ذكر شد، با وجود درآمدهاي بالاي نفتي ممكن نبود. سيستم به يك شوك بزرگ نياز داشت، اكنون اين شوك بزرگ از راه رسيده است، اميد ميرود قدر اين شوك
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-