واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات - شب هرمان هسه سه شنبه 17 اسفند در سالن اجتماعات دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد. به گزارش خبر آنلاین، در شب هرمان هسه برند اربل، سفیر جمهوری فدرال آلمان به سیر تاریخی روابط فرهنگی ایران و آلمان در قرنهای گذشته اشاره کرد و گفت:« گوته از شاعر بزرگ ایران حافظ الهام گرفت. در اوایل قرن نوزدهم دیوان حافظ به طور کامل به آلمانی ترجمه شده بود. گوته با دیوان غربی ـ شرقی علاقه بیحد خود به این نابغه ایرانی و مشترکات بین خود و او را در جهانبینی و ادبیات بیان میکند.» اربل با اشاره به فریدریش روکرت دیگر شاعر آلمانی که به شعر ایران توجه داشته و متاثر از شعرهای مولانا بوده است، کارهای او را ترجمه زیباییهای شاعرانه شعر فارسی در دوره اسلامی به آلمانی ذکر کرد. سفیر آلمان در این مراسم با اشاره به هرمان هسه دیگر شاعر آلمانی، او را شاعری دانست که با تصوف اسلامی ـ ایرانی آشنا بود. علی غضنفری نیز در این مراسم درباره هرمان هسه و چگونگی پیوند او با سیاست و سپس ریشههای فکری هرمان هسه در قیاس با برخی بزرگان ادب آلمان صحبت کرد. او گفت: «اصولاً در برخی موارد باب شده، در بیان ویژگیهای انسانهای بزرگ افراط و تفریط شود، بهگونهای که اگر کنکاش و تجزیه و تحلیـل واقعی ارایه نشود، شخصیت فرد مورد بحث یا بیسبــب بــزرگ جلوه میکند و یا بینهایت کوچک شمرده میشود. در مورد هرمان هسه نیز تا اندازهای چنین شد که البتـــه افراط در بیان ویژگیهای وی بسیار اندک و قابل اغماض است. علت اصلی این امر هم صادق بودن هرمان هسه در بیان نظراتش است و مسیر تکاملی که همواره پیموده تا بتواند به یک سلامت نفس، بالندگی و پویایی دایمی دست یابد.» این مترجم یادآور شد: «هرمان هسه شاعر، نویسنده و نقاش سوییسی - آلمانی است. هسه در ابعاد اندیشه ادبی خویش متأثر از شخصیتهایی مانند جورج هامان پایهگذار عصر اندیشه طغیان و فشار و همچنین نیچه، گُوته و شیللر است و در ابعاد اندیشه سیاسی پیوسته در حال دگرگون شدن است. خود اذعان دارد که سیاستمدار نیست، لیک به هیچ وجه از عرصه سیاست دور نبوده است.» او اعتقاد دارد: «هرمان هســه در سکون نیست. تلاش دارد اندیشهاش را پیوسته با دادهها و واقعیتهای تازه وفق دهد. این بدان معنا نیست که باورهایش را رها میکند،برعکس، او در مسیر کامل کردن اندیشه خویش گام برمیدارد. این پدیده بهویژه در دورانی که هسه میزیسته و زندگی سیاسی- اجتماعی- اقتصادی پیوسته در حال دگرگونی بوده و اتفاقاتی که در این مقولهها افتادند، طبیعی و بدیهی بوده است.» غضنفری متذکر شد: «اگر به تحولات انقلاب صنعتی در انگلستان و سپس در آلمان و سایر کشورهای اروپا، به تحولات فکری پس از اوجگیری عصر طغیان و فشار و دست آوردهای کلاسیک وایمار نگاهی کوتاه داشته باشیم و در کنار اینها دو جنگ جهانی را مدّ نظر قرار دهیم، به راحتی دگرگونیها و تحولات را مشاهده خواهیم کرد، که چگونه پــی در پی واقع میشوند و جهشهای فکری، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی را به سرعت در پی دارند.» او با اشاره به دو گفته هرمان هسه «تلاش من برای اینکه به سیاست علاقمند شوم، بیهوده بود» و «اصولاً انسانیت و سیاست مداری پیوندی با هم ندارند، هر دو لازمند، اما در آن واحد هم در خدمت انسانیت و هم در خدمت سیاست بودن، ممکن نیست»، هسته را شاعری در خدمت انسانیت معرفی کرد نه در خدمت سیاست. غضنفری تاکید کرد: «نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که پی بردن به سیاسی بودن هسـه را به زیبایی در نامــههای وی میتوان دید که در موضوعات مختلف نوشته شدهاند. او در نامههایش ثابت میکند که شاعر و نویسندهای نیست که اشعار و نوشتههایش تاریخ مصرف دارند.» او در پایان گفت: «هرمان هسه پیوسته در شکلگیری تازهای بسر برده و چندین ده سال پس از شکلگیری اولیه بر اوضاع و احوال سیاسی جهان نه به عنوان یک حرفهای، بلکه به عنوان یک انسان آگاه و دلسوز ناظر بوده و تلاش موفقیتآمیز داشته که با واقع بینی نسبت به دریافتهای سیاسی خود اظهار نظر کند و از این امر پروایی نیز نداشته است. در عین حال ارزش گذاریها و تجزیه تحلیلهای هِرمان هِسِه نسبت به کشورها و ملتها همیشه مطابق با زمان بوده و او در عین اینکه منفیها را نقد کرده، حرکتها و تکاملهای انجام شده و مثبت را نیز دریافته و نظر خود را تصحیح کرده است.» سخنران بعدی سعید فیروز آبادی بود با موضوع هرمان هسه در قلمرو ادبیات جهانی سخن گفت و یادآور شد:«گوته در سال 1827 برای نخستین بار در گفتگو با نویسندهای جوان و منشی خود، اکرمان، سخن از ادبیات جهانی به میان آورد. شاعر بزرگ و جهانی آلمانی در واپسین سالهای زندگی خود به این باور رسیده بود که با توجه به آثار دیگر ملتها و فراتر گام نهادن از مرزهای ادبیات ملی، میتوان عرصهای برای تبادل اندیشه و همدلی هر چه بیشتر جهانیان فراهم آورد. هرچند اصطلاح ادبیات جهانی را پیشتر هردر، مترجم گلستان سعدی و دوست دوران جوانی گوته، در قالب شعر جهانی و نیز ویلاند در یادداشتهای خود مطرح کرده بودند، گوته با نگارش دیوان غربی- شرقی خود نمونهای بارز از ادبیات جهانی را فراهم آورد و گفتگوی خواجه شمسالدین حافظ شیرازی و گوته اساس نگارش این اثر بود. از این دیدگاه گوته، شاعر و نویسندهای جهانی در قرن نوزدهم بود و هنوز هم آثارش در سراسر جهان خوانندگان و علاقهمندان بسیاری دارد.» او هسه را مطرحترین نویسنده و شاعر ادبیات آلمانی در قرن بیستم دانست و گفت:« در بین نویسندگان آلمانی در آن دوره کسی نیست که همچون هسه آثارش به شصت زبان زنده دنیا ترجمه و با شمارگان بیش از یکصد و بیست میلیون نسخه منتشر شده باشد. هسه در سال 1962 چشم از جهان فرو بست. تعداد آثار او حدود سیصد اثر مستقل بود و به همین دلیل نیز گروهی در آلمان برخی از آثارش را فاقد ارزش ادبی دانستند. ولی دیری نپایید که با ظهور جنبشهای دانشجویی در اواخر دهه شصت در امریکا، علاقه به هسه و بهخصوص «گرگ بیابان» او بیشتر شد. کمی بعد نیز موجی دیگر از علاقهمندان به آثار هسه در کشورهای آسیایی همچون کره، چین و ژاپن پدید آمد و به این ترتیب اهمیت آثار هسه در خود کشورهای آلمانیزبان بیشتر شد.» این مترجم زبان آلمانی در ادامه به دلایل محبوبیت هسه اشاره کرده و گفت: «نخستین موضوع جذاب، انتقاد هسه از نظام آموزشی و تربیتی است که نمونهاش را در رمان «زیرچرخ» میبینیم. هسه به نسلی تعلق دارد که در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم از نظام آموزشی آلمان انتقاد میکردند. همچنین ذکر این نکته ضروری است که زندگی هسه نیز با آثارش پیوندی ناگسستنی دارد. فرار از مدرسه، مشکلات روحی در دوران نوجوانی و سرکشی نیز از ویژگیهای این نویسنده است. حتی میتوانیم در این زمینه سخن از ستیز با روش سنتی آموزش نیز به میان بیاوریم.» او موضوع جذاب دیگر در آثار هرمان هسه را جنگستیزی ذکر کرد و توضیح داد: «هسه شاهد دو جنگ جهانی اول و دوم بوده و حتی در جنگ جهانی اول با صلیب سرخ همکاری میکرده است. کشمکش همیشگی خیر و شر و نیز شخصیتهای هابیل و قابیلوار داستانهای هسه همگی نشان از بیهودگی جنگ دارند. نمونه بارز این امر داستان «دمیان» است. نباید از یاد برد که مخالفت با جنگ ویتنام از خواستههای جنبش دانشجویی در امریکا و بعد هم نسل شصت و هشتیها بود.» فیروزآبادی ادامه داد: «در عین حال هسه هرگز خویشتن را اسیر قلمرو سیاسی و جغرافیایی خاصی نکرد. سالها تابعیت هیچ کشوری را نداشت و از مرزها میگذشت و در نهایت به تابعیت سوئیس درآمد. از این رو آثارش و شخصیت خودش جنبهای بینالمللی داشت.» او گوشهنشینی، انزوا و فردگرایی را از دیگر موضوعهای مطرح در آثار هسه دکر کرد و گفت: «این انزوا به معنی ترک کامل دنیا نیست، بلکه راهی برای تکامل شخصیت فردی است. «سیذارتا» نمونهای بارز از همین نگرش به جهان هستی است. جستجوی حقیقت و تجربه تمام جنبههای هستی از پستترین تا عرفانیترین پلههای شناخت هنوز هم موضوعی بسیار جذاب است.» سپس فاطمه خداکرمی، یکی دیگر از استادان زبان و ادبیات آلمانی «دمیان» هسه را مورد بررسی قرار داد و پس از آن نوبت به پریسا رضایی، مترجم آلمانی زبان، رسید که دو نامه از چندین نامه هرمان هسه به توماس مان را برای حاضران خواند. رضا نجفی که به همراه همسرش، پریسا رضایی، آثاری از هرمان هسه و دیگر نویسندگان آلمانی زبان را به فارسی برگردانده «هرمان هسه و ترجمه آثار او به زبان فارسی» را مضمون سخنان خود قرار داد. او که مطلب خود را با شعری از هرمان هسه آغاز کرد، در بخشی از سخنان خود یادآور شد که «شاید بتوان گفت هرمان هسه بیش از هر نویسنده دیگری در ایران مورد توجه قرار گرفته و تاکنون بیش از 120 اثر از این نویسنده به فارسی ترجمه شده است. و با تخمینی سرانگشتی حدود 2 میلیون نفر از ایرانیان آثار هسه را به زبان فارسی خواندهاند. اولین ترجمه از هسه به سال 1334 برمی گردد که یکی از اشعار او ترجمه و در مجلۀ سخن منتشر شد. و این در حالی است که شاید کمتر کسی در ایران باشد که هرمان هسه شاعر و نقاش را در کنار هسه نویسنده بشناسد.» در عین حال نجفی به این نکته اشاره داشت که فقط 10 درصد از آثار هسه مستقیماً از زبان آلمانی به فارسی بوده و بقیه ترجمهها از زبانهای دیگر، فرانسه و انگلیسی، صورت گرفته است که در این میان پرویز داریوش با ترجمه سیذارتا پیشگام ترجمه از آثار هرمان هسه شد. نجفی در بخشی دیگر از سخنان خود هرمان هسه را نویسنده دوران بحران خواند. سپس مژگان عطاالهی گفتارهایی کوتاه از هرمان هسه را برای حاضران خواند و در پایان الهام رحمانی نگاهی اجمالی به «سیذارتا»ی هرمان هسه داشت. 52144
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1029]