تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813279215




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درباره شادمانى‌هاى كوچك هرمان هسهامنيت‌براى‌فريب‌ها‌و‌تهديدهاى‌جهان‌


واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: درباره شادمانى‌هاى كوچك هرمان هسهامنيت‌براى‌فريب‌ها‌و‌تهديدهاى‌جهان‌
نوشته: فولكو ميشلزVolker Miehels /ترجمه: بهنام آقايي-به تازگى كتاب هرمان هسه و شادمانى كوچك به چاپ چهارم رسيد، اين اثر برگزيده‌اى است از يادداشت‌ها، داستان‌ها، اشعار و نامه‌هاى هرمان هسه كه در ايران خوانندگان بسيارى دارد . به بهانه تجديد چاپ اين مجموعه كه از معدود آثارى است كه از زبان اصلى ترجمه شده; مقاله اى از فولكر ميشلز درباره همين اثر تقديم خوانندگان مى‌شود.گفتنى است مطلب فولكر ميشلز درباب كتاب شادمانى‌هاى كوچك هسه است كه نسخه فارسى آن شامل افزوده‌هايى ديگر نيز به شمار مى‌آيد.فولكر ميشلز يكى از بزرگ‌ترين هسه شناسان معاصر به شمار مى‌رود.

هرمان هسه و شادمانى‌هاى كوچك/گردآورندگان و مترجمان: رضا نجفي، پريسا رضايي، تهران، چاپ چهارم، 1378

كتاب «شادمانى‌هاى كوچك» هسه، همانند مجموعه هنركاهلي، به شكل وقايع نگارى تنظيم شده و ياداشت‌هايى را از سال 1899 تا 1960 (آخرين يادداشت: «چهل سال مونتانيولا‌») شامل مى‌شود. اين كتاب همچون گشت و گذارى زندگينامه‌وار در سراسر ساليان زندگى هسه است.كتاب شادمانى‌هاى كوچك حاوى بالغ بر چهل قطعه است كه در روزنامه‌ها و مجلا‌ت گوناگون به چاپ رسيده است، قطعاتى كه پيش از اين در كتاب‌هاى ديگرش به چاپ نرسيده بود. برخى از اين قطعات بارها در روزنامه‌ها و مجلا‌ت گوناگون با تغييراتى اندك به چاپ رسيده‌اند. ناشر كوشيده است در اين كتاب آن نسخه‌اى از نوشته‌ها را كه به اصل نزديك‌تر است، بياورد. بيشتر اين قطعات براى نخستن بار در روزنامهunter dem Strichs به عنوان مقاله ادبى به چاپ رسيده بودند.مقاله شادمانى‌هاى كوچك به قلم هسه بيست و دو ساله به منزله انگيزه بخش اصلى ديگر متون اين مجموعه است.

هسه نه در عصر رسانه‌هاى گروهي، بلكه در برهه به ظاهر پربركت آغاز قرن بيست به راه حل رايج «هر چه بيشتر، هر چه سريعتر» اشاره مى‌كند و به دنبال آن مى‌نويسد: «آنچه در پى اين شعار حاصل مى‌شود، همواره لذت بيشتر و شادمانى كمتر است.»اين شيوه نگرش به هيچ وجه كهنه نمى‌شود، زيرا امروزه نيز پيش از آنكه جريان‌هاى صنعتى و رسانه‌اي، واپسين فضاى آزاد را نيز از آن خود سازند، بسيارى از انسان‌ها در چنين وضعيتى ناچار از تصميم گيرى براى گزينش ميان شادمانى و لذت دردهه‌هاى آتى نيز هستند.هسه روياروى تند روى‌ها، تهديدها و فريب‌هاى جهان خارج به مقاومتى فطرى مى‌پردازد و در برابر زندگى مصرفي، خلا‌قيتى شخصي، در برابر ماشينى شدن، مراقبه، در برابر صنعت لذت، « شادمانى‌هاى كوچك»، در برابر كميت، كيفيت، در برابر همگانى شدن، ويژگى‌هاى فردى و در برابر عملگرايى سياسى و اجتماعى تا آن جا كه شدنى است، توصيف دقيق حوزه تجربيات خصوصى را پيشنهاد مى‌كند. او اشكال كوچك را به صحنه پردازى‌هاى بزرگ ترجيح مى‌دهد. اين «اعتراض روح عليه ماشين حساب» كه شاخص همه نوشته‌هاى هسه است، اعتراض قلب عليه خامى‌و حقارت آن چه آدمى‌امروز «زندگي» مى‌خواند، در اين متون نيز به خوبى حس مى‌شود.مقاله شادمانى‌هاى كوچك را كه سر عنوان كتاب را تشكيل مى‌دهد، در بازل و اندكى پس از آن كه در پيشه دستيار كتابفروشى ر.راش به كار پرداخت، نوشت. در اين هنگام دو كتاب شعر اوليه او به نام‌هاى اشعار رمانتيك و ساعتى پس از نيمه شب تازه به چاپ رسيده بود. مدت كار روزانه او در كتابفروشى در آن روزها ده ساعت بود. در اين زمان بود كه مقالا‌ت وى براى روزنامه آلگمانيه شوايستر تسايتونگ به چاپ مى‌رسيد.از همان هنگام آشكار بود كه براى هسه هيچ انگيزه و تجربه اى آن قدر بى اهميت نبود كه درباره آن به تعميق ننشيند: «آدمى‌مى‌بايد به همه چيز توجه كند، زيرا مى‌توان همه چيز را تفسير كرد».بدين گونه، انگيزه‌هاى او از زندگى روزمره سرچشمه مى‌گرفتند: نگاهى به بيرون پنجره بررسى حال و هواى باغچه، مراحل يك اسباب كشي، ياداشت‌هايى درباره نمايشگاه‌ها و اقامت در آسايشگاه‌ها، دگرگونى فصول در زندگى روزمره او و ...در سال 1904 پس از موفقيتى عظيم در چاپ نخستين رمانش پنركامنتسينيد كه انتظار آن نمى‌رفت، هسه سرانجام موفق شد از قيد و بندهاى شغلى‌اش در بازل كه تنها به سبب غم نان به آن روى آورده بود، خلا‌ص شود; اما هنوز در گاين هوفن جا نيفتاده بود كه هواى گردش‌ها و سفرهاى دور و دراز به سرش زد. او آن زمان نوشت: آه شماره سياران! شما سبك گامان شاد، حتى اگر به شما سكه‌اى هم هديه داده باشم، در نگاهم همچون پادشاهانيد».در اين ياداشت‌ها، تكاپويى دائمى و رضايت ندادن به شيوه تحكيم يافته و انعطاف ناپذير زندگى روزمره احساس مى‌شود. به اين ترتيب اينگونه پرسه زنى‌ها با آمادگى هميشگى به تكاپويى پايان ناپذير، به نماد و انگيزه‌اى براى پافشارى بر لزوم خوب زيستن، بدل مى‌شوند. به محض آنكه وضعيتى به عادت بدل مى‌شود، به رغم نياز به آرامش و تمركز، هسه آن را تاب نمى‌آورد. در سال 1907 او در حاشيه »بودن زه» خانه‌اى براى خود مى‌سازد، چهار سال بعد او به هند سفر مى‌كند، خانه‌اش را مى‌فروشد و به برن مهاجرت مى‌كند، همه اين مكان‌ها موقت هستند.چندى بعد، نخستين جنگ جهانى از راه مى‌رسد، يارى رسانى هسه به زندانيان جنگى و مهاجرت به تسين كه تا سال 1931 در آنجا آپارتمان سه خوابه‌اى در اختيار داشت، از رخدادهاى بعدى زندگى هستند. او اوقات سرد سال را به دليل آنكه اين آپارتمان به خوبى گرم نمى‌شد، در بازل، زوريخ يا مناطق گرم‌تر نزديكى آسايشگاه بادن در حاشيه ليمات مى‌گذراند. در كتاب شادمانى‌هاى كوچك شرح مفصلى از اين اقامت‌ها داده شده است.در اين مجموعه يادداشت نيز به مانند مجموعه هنر كاملي، نويسنده ما را به سمت همه گونه صحنه نمايش گونه از زندگى خود رهنمون مى‌شود. او آن‌ها را در خلا‌ل وقفه‌هاى كارى‌اش و در حد فاصل نگارش رمان‌هاى بزرگش برايمان توصيف مى‌كند. در چنين مواقعى بود كه يادداشت‌هاى كتاب شادمانى‌هاى كوچك پديد آمد. اين يادداشت‌ها به منزله پل ارتباطى ميان پايان يافتن رمانى بزرگ و آغاز شاهكارى ديگر بودند. اين يادداشت‌ها با شكل خاطره نويسى خود، بيشتر تلا‌ش‌هايى براى تنش زدايى هستند كه به وى اجازه مى‌دهند، معضلا‌ت خود را در سطحى ديگر به شكل مستقيم، حتى به شكل تك بعدي، به بيان درآورد. معضلا‌تى معمول كه هسه در شاهكارهايش (رمان‌ها، داستان‌ها و حكايات) به شكل كاملا‌ خودآگاهانه به نحوى بيان مى‌كند كه به چشم نيايد، در اينجا مانند نامه‌هايش كاملا‌ به صراحت بر ملا‌ مى‌شود. اين متون نشان مى‌دهند كه زندگى روزمره چگونه بر هنرمندى همچون هسه تاثير مى‌گذارد. آن‌ها نشان مى‌دهند كه هسه در كجا نسبت به كتاب‌هايش واكنشى نقادانه نشان مى‌دهد و تاثيرى از سرسختى پارساگرايانه هسه را نشان مى‌دهد. اين ارتباط ميان آفرينش هنرى با زندگى شخصى كه در ادبيات سده بيست به ندرت چنين پيوسته است، مركز قدرتى پنهان، براى رواج پيوسته كتب هسه به شمار مى‌رود و همزمان توضيح مى‌دهد كه چرا واكنش‌هايى كه افراد گوناگون به آثار او نشان مى‌دهند، تا اين حد متفاوت است.يادداشت‌هايى كه دراين كتاب آمده‌اند، به منزله انتقال دهندگان ايمان و اعتقادى راسخ هستند كه به نويسنده‌شان اجازه مى‌دهند، زندگى روزمره شخصى و سياسى را تاب آورده و در تلا‌ش براى عرضه الگوهاى مخالف، بر زندگى روزمره چيره شود. اين ويژگى به ويژه درباره متون دهه بيست صادق است كه در آنها هسه اغلب درباره تجربه‌هاى خود را در حيطه مطالعاتش گزارش مى‌دهد و به خوانندگان همعصر خود، كتاب‌ها و تاره‌هاى چاپى را براى مطالعه پيشنهاد مى‌كند. كتب و آثار چاپى كه موقعيت شخصى وى را تحكيم مى‌بخشند و او را همچون قطب مخالف گراى اساسى زمانه اش مى‌نمايانند. براى نمونه اوزندگينامه‌هاى اسطوره زداى ورنر هگه مان(Werner Hegeman) را درباره پادشاه پروس و ناپلئون اول، زندگينامه نقاب برافكن اميل لودويگ(Emil Ludwig) را درباره ويلهم دوم و به دنبال آن نخستين ترجمه‌هاى جامع و قابل اعتماد از سخنان بود او همواره نيز آثار كلا‌سيك چين كهن و سه هزار ساله از قبيل لا‌ئوتسه، كنفوسيوس و جوانگ تسه را توصيه مى‌كند. او رزا لوكزامبورك(Rosa duxamburg) و گوستاو لا‌نداور(Gustau Landauer) را همچون شخصيت‌هاى فراموش نشدنى انقلا‌ب سال 1919 ارج مى‌گذارد. او افزون بر فرانس ماسرل(Frans Masereel) كه «چنان با قدرت و قابل فهم براى عموم از شور زندگى زمانه ما سخن مى‌گويد كه در هيچ هنرمند ديگرى نظير ندارد»، مطالعه نوشته‌هاى‌هامسون، گورگى و مارسل پروست را توصيه مى‌كند و درباره نويسنده اخير مى‌نويسد: ناتوان و عصبى با احساسات درجه دوم است. دريغا از آن گاه به مردم با زبانى زنگار گرفته سخن مى‌گويند!».به دنبال آن، به تشويق براى مطالعه همه كتب فرانتس كافكا، هوگوبال، رنه شيلكهRene Schiekele) )، پولگار(Polgar) و چسترتن(Chesterton) مى‌رسيم. هسه همچنين با توصيه رمانتيك نويسان راستين نيز گستره‌اى از نيروهاى مخالف را پيش روى ما مى‌نهد: «زمانه ما از روح رمانتيك چه مى‌داند؟ اين تراروزى سترگ و جسورانه روح آلمانى ظاهرا موفقيت آميز نبوده است و واژه رمانتيك، گونه‌اى ناسزا شده است كه با آن، آلمانى امروزى هر آنچه را كه ناسودمند، اغراق آميز و جوانانه و... آرمانگرايانه به نظر مى‌رسد اطلا‌ق مى‌كند و به ويژه همانانى كه خود را با صداى بلند، ميهن پرست ميخوانند. اين ناسزا را تقريبا براى همه انگيزه‌هاى تا حدودى ناب‌تر آلمان جوان امروزى و به عبارتى براى همه كلا‌س‌هايى كه قصد چيزى ناب‌تر از جنگ بعدى صورت مى‌گيرد، به كار مى‌بندند!».خواننده‌اى كه با مطالعه پيگير اين يادداشت‌ها، روند تكامل هرمان هسه را با دقت دنبال مى‌كند شاهد روندى مى‌شود كه نبايد گفته كلا‌يت، يادآور «خيمه شب بازي» است. به دنبال توصيفات دقيق و جزء به جزء اوليه كه اغلب بسيار با طراوت و وسوسه آميز هستند در خود چيزى موقت، ناآگاهانه و رويايى دارند، از آغاز جنگ جهانى اول تا حدود پايان دهه بيست، به شكافى آشكار و روند جابه‌جايى نقطه تكامل مى‌رسيم. در اين متون، اغلب صداى ناموزون و نامتعادلى اجبارا به گوش مى‌رسد. تازه در دهه سى با يادداشت‌هايى از قبيل در حد فاصل تابستان و پاييز يا مقاله درباه پروانه‌ها است كه به نظر مى‌رسد، نقطه ثقل جديدى تثبيت مى‌شود و تعادل و جذابيت از دست رفته از نو به دست مى‌آيد. اما تصاوير ارائه شده با توصيفات پيشين همسان نيست. اين تصاوير، اكنون گويا و از بعدى غنى‌تر شده‌اند. آنچه پيش از اين مهم مى‌نمود، در يادداشت‌هاى بعدي، ديگر به خود شكل گرفته است، رويايى سرگردان، بيدار شده، خودآگاه و ناخودآگاه، تعادل يافته و توصيفات نمادهايى وضوح يافته‌اند كه در جزئيات، كل و در افراد، اجتماع را بازتاب مى‌دهد.اين يادداشت‌ها هرگز خيالى نيستند، چه يادداشت‌هاى اوليه و چه نوشته‌هاى دهه‌هاى پسين آن‌ها به شكل فى البداهه و عارى از جبر، از تجربه و يا مشاهده مستقيم نويسنده سرچشمه مى‌گيرند و با رخدادها و تصاويرى كه براى همگان آشنا هستند، همسويند. هسه مى‌نويسد: قدرت لذت و به يادآوردن، وابسته به يكديگرند». يادآورى از نظر وى هنرى است كه با آن مى‌توانيم «آنچه را كه زمانى از آن لذت برده ايم، نه فقط تثبيت سازيم، بلكه هر روز نابهتر از پيش شكل دهيم». رقم زدن امر اتفاقى به شكل الگويى معتبر، تثبيت امر گذرا و شكل دادن به امر گذرا و معتبر از جمله عناصر كار هسه هستند. از نظر هسه آن چه اهميت دارد، عظمت شيء نيست، بلكه «چگونگى است. نيكبختى نه يك شيء بلكه گونه اى استعداد است».

اين «چگونگي»، چيزى جز ادراكى هشيار و غيرقابل پيشداورى است. با همين عنصر است كه او براى خود و خوانندگانش « شادمانى‌هاى كوچك» به همراه مى‌آورد، ملا‌قاتى دوباره با جهانى خود، تشكيل يافته از تصاوير، رخدادها و ارتباط‌هاى پراكنده‌اى است كه بدون اين ملا‌قات دوباره از چنگ ما مى‌گريختند، اما اكنون انرژى‌هايى نهفته از خود رها مى‌سازند.در اين متون هيچ چيز مبهم و عرفانى وجود ندارد. هيچ عنصرى از پراكندگى چند معنايى در نثرهاى تجربى و هيچ چيزى كه بتواند مضمون نقد ادبى حرفه اى قرار گيرد و به اين ترتيب مورد تغيير شخصى قرار گيرد، در آنها يافت نمى‌شود. زيرا هسه از جمله نادر نويسندگان قرن بيستم است كه ترجيح مى‌دهد امر پيچيده را ساده را به شكل پيچيده ادا كند.
 پنجشنبه 23 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1118]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن