تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812802540




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رمز و راز حج


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: رمز و راز حج
خبرگزاري فارس: سال‏ها و قرن‏هاست كه قلم‏هاى بسيارى، به تلاش براى شناختِ «اسرار حج» پرداخته و از اين رهگذر، تأليفات ارزشمند و گرانقدرى پديد آمده و فرهنگِ مكتوب دينى را غنى ساخته است.كتاب «فلسفة ‏الحج فى‏الاسلام» كه به قلم «شيخ حسن طراد» از علماى شيعى در لبنان ، يكى از اين آثار است.


سال‏ها و قرن‏هاست كه انديشه‏ها، زبان‏ها و قلم‏هاى بسيارى، به تلاش براى شناختِ «اسرار حج» و فلسفه احكام و عبادات، پرداخته و از اين رهگذر، تأليفات ارزشمند و گرانقدرى پديد آمده و فرهنگِ مكتوب دينى را غنى ساخته است.
كتاب «فلسفة ‏الحج فى‏الاسلام» كه به قلم «شيخ حسن طراد» از محققان خوش‏ذوق و علماى شيعى در لبنان است، يكى از اين آثار است. اين اثر در سال 1418 ق . در 236 صفحه، از سوى انتشارات «دارالزهرا» در بيروت منتشر شده است.
خوشحاليم كه ضمن معرفى اين كتاب ، فشرده‏اى از مباحث آن و ديدگاه‏هاى نويسنده را تقديم كنيم.

اسرار حج
عبادت، فلسفه آفرينش انسان است و اگر با شرايط و آدابش انجام شود، رابطه ايمانى و عبوديت انسان با خدا را تحكيم مى‏بخشد. نتيجه مثبت عبادت همان «تقوا» است كه روح و قلب عبادت است و عبادت بى‏تقوا، پيكرى بى‏جان است.
همه عبادت‏ها از جمله حج، از همين رمز و راز برخوردارند و با تأمين روحيه تعبد و تسليم، سير انسان را هماهنگ با مجموعه هستى در مسير هدف خلقت و كمال وجود، تنظيم مى‏كنند.
براى روشن شدن اين هدف و بهره نهفته در حج، بايد در برابر يكايك برنامه حج درنگ و تأمّل داشت.

اخلاص
پيش از پرداختن به رموز و اسرار و فوايد هر يك از اعمال اين عبادت مقدّس، بايد از مهم‏ترين ركن آن ياد كرد كه درستىِ عمل و پذيرش اين عبادت و رسيدن به هدف، به آن بسته است، يعنى «اخلاص» كه در همه عبادت‏ها شرط نخستين است.
طواف، علاوه بر چرخش اختيارى بر گرد كعبه، هماهنگى با چرخش تكوينى همه موجودات بر گرد محور و مركزى است كه خداوند قرار داده است و از سه جزء اتم (پروتون، الكترون و نوترون) پروتون محور است و آن دو جزء ديگر بر گرد آن مى‏چرخند. انسان نيز جزئى از اين هستى است و جسم او از اجزاى مادّى تركيب شده كه حركتى طواف‏گونه بر گرد مركز خويش دارند.
آن ‏چه زمينه‏ساز فراهم آوردن اين عنصر اساسى است، اهميت دادن به نقش آن در درستى عبادت و برخوردارى انسان از ثواب است. بايد كمى به خود نگريست و انگيزه‏هاى درونى را ارزيابى كرد و آن را از هر انگيزه غيرالهى پيراسته ساخت و همانگونه كه آلودگى جامه، مانع صحّت نماز است، بايد آلودگى نيّت را هم مانع صحّت و پذيرش نماز و هر عبادت ديگر دانست و با نيّت پاك، به عبادت پرداخت و به رضاى الهى رسيد. هم آيات قرآن به اين اخلاص در عبادت فرمان داده است، هم توصيه اكيد رسول خدا صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏ آله و امامان معصوم عليهم‏السلام است. بالاترين انگيزه عبادت هم «حبّ الهى» است كه به فرموده حضرت على عليه‏السلام عبادت آزادگان است و برتر از عبادتى است كه به قصد رسيدن به بهشت و ثواب يا به انگيزه گريز از عذاب دوزخ انجام مى‏شود. براى رسيدن به اخلاص نيز، از جمله بايد با راه‏ها و روش‏هايى آشنا شد كه ابليس از آن‏ها وارد مى‏شود و بهره مى‏گيرد و عبادت را تباه مى‏سازد، مثل ايجاد ترديد در اصل خداى متعال، يا ارزش و جايگاه دين و نقش آن در مديريت جامعه، يا جاودانگى تعاليم اسلام و قدرت‏داشتن بر پاسخگويى به نيازهاى روز. اگر از اين راه‏ها نتوانست، حسنات او را از راه ديگرى مى‏سوزاند و خاكستر مى‏سازد، راه آلوده‏ساختن به گناهان، يا آميختن نيت به ريا و خودنمايى.

پاكى مال
گام ديگر پس از پاك‏سازى درون از ريا و عوامل عمل‏سوز، پاك‏سازى مال از حقوق شرعى است و بدون آن نماز و عبادات و حج انسان تباه مى‏شود. حاجى كه بخواهد با مال و ثروتى كه حقوق ديگران به آن تعلّق گرفته، هزينه سفر حج و تهيه جامه احرام و قربانى و ... را بپردازد، نماز و طواف و حجّش باطل مى‏شود و از قربانى حرام بهره‏اى نمى‏برد و از مسير طاعت و بندگى كه جوهره حج و عبادات ديگر است، دور مى‏شود.
اهتمام به اداى اين حقوق لازم است و سهل‏انگارى در پرداخت خمس و حقوق واجب مالى و امروز و فردا كردن، حاجى را در پرتگاه اين تباهى عمل و عبادت قرار مى‏دهد و نوعى بى‏توجهى به سپاس نعمت‏هاى الهى به‏شمار مى‏رود.

همسفر خوب
حج، علاوه بر آن‏ كه عبادت است، يك سفر و كوچ هم محسوب مى‏شود. نقش همسفر و همراه در موفقيت‏آميز بودن سفر را نمى‏توان انكار كرد، به‏ خصوص اگر اين همسفر، عهده‏دار كارهاى كاروان و مديريت حج زائران باشد. همسفر خوب كسى است كه اين ويژگى‏ها را داشته باشد: دين‏شناسى و آگاهى از مسائل شرعى، راستگو و درست‏كردار و امين بودن، صبورى و داشتن سعه صدر و ظرفيت و تحمّل.
برترين و كارآمدترين همسفر و همراه انسان «خدا» است كه مى‏تواند پيوسته تكيه‏گاه و همدم و مونس انسان قرار گيرد و ضعف انسان را به قدرت خويش جبران كند و در مشكلات، هراس زائر را به ايمنى تبديل سازد و او را تقويت روحى و ايمانى كند. «دعا» كليد ارتباط با اين همدم دايمى است و انس با او، انسان را از احساس تنهايى نجات مى‏دهد.

حج، كوچ فكرى و روحى
عبادت، براى رساندن انسان به ارزش‏هاى برتر معنوى و گسستن از وابستگى‏هاى مادّى است. روح، كششى به ‏سوى بالا و افق‏هاى متعالى دارد و عبادت، زمينه‏ساز اين ارتقاى روحى است و سبك‏بالى روح، در سايه پرستش فراهم مى‏آيد. نمازهاى روزانه، مثل شستشوى پنج نوبت در آب كه بدن را پاك مى‏كند، پاك‏ساز روح از آلايش‏هاى گناهان است. حج نيز با آن‏كه در سراسر عمر يك بار واجب است، همين نقش را ايفا مى‏كند و ويژگى‏ها و كيفيتى كه در اين عبادت نهفته، آن ‏را امتياز مى‏بخشد و رنج‏هاى سفر و تنگناهاى انجام اعمال، پالاينده روح و بيدارگر فكر است. «عامل كيفى» حج، جبرانِ «عامل كمّى» را بر عهده دارد و حج را به مثابه حضور در يك ميدان نبرد مى‏سازد. از اين رو اثربخش‏تر و كارسازتر است.
در اين فريضه، هم حركت جسمى است هم فكرى، هم تلاش بدنى است هم تكاپوى روحى، و جان آدمى با اين دوبال در آسمان فضيلت و معنويت به طيران مى‏آيد. در سايه حركت فكرى ‏است كه انسان به فلسفه آفرينش و رمز عبوديت و بندگى خويش نزديك‏تر مى‏شود و به منافع برتر از سود مادّى مى‏انديشد و «راه آخرت» را مى‏پيمايد و از دوراهىِ تقوا و عصيان، راه تقوا و طاعت را برمى‏گزيند. اين كوچ معنوى براى يك مسلمان بسيار سودمند است. در كنار آن تحرّك جسمى هم وجود دارد و ناگفته پيداست كه هر حركت جسمى، مسبوق به حركت فكرى و رسيدن به مرحله عزم و اقدام است. مجموعه اين برنامه‏ها «ملكه عبوديت» را براى انسان فراهم و روح بندگى را تقويت مى‏كند.
بازگشت آثار و نتايج حج، به خودِ حاجى است و ثمراتش در زندگى خود او متجلّى مى‏شود. قرآن هم فرموده است كه از قربانى شما، گوشت و خونى به خدا نمى‏رسد، بلكه تقواى شما به خدا مى‏رسد(1) و اين اشاره به بهره‏ورى خود انسان از عبادات خويش است و آن‏كه سود مى‏برد، خود اوست نه خدا. باز هم قرآن، ثمره حضور در عرصه مهم و گسترده حج را مشاهده منافع خويش معرفى مى‏كند ... يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ ... .(2)
هدف از طواف، عميق‏تر و وسيع‏تر از آن است كه ياد شد. هدف، الزام كامل و انضباط دقيق و هماهنگى با اراده تشريع خداوند است كه در همه زندگى لازم است و «طواف»، ترجمانى از آن تعهّد است.
اين ‏كه اسرار و فوايد حج چيست، نياز به توضيح و تبيين دارد. از احرام گرفته تا طواف و نماز و قربانى و وقوف و ... همه حكمت‏ها و اسرارى دارد كه بايد آن‏ها را شناخت و شناساند. مؤمنان راستين باور آگاهانه دارند كه خداوند، سرچشمه خير و نيكى است و از رهگذر تشريع اين‏گونه عبادت‏ها هم قصدى جز خير رساندن به بندگان ندارد. پس بايد خيرهاى نهفته در اين شعائر و عبادات را فهميد. توجّه به اين حكمت‏ها و فلسفه‏ها ريشه در دين ما دارد. امام صادق عليه‏السلام در «توحيد مفضّل» به تبيين اين‏گونه معارف پرداخته است، كتاب «علل‏الشرايع» مرحوم صدوق، بر اساس همين هدف تدوين شده است. علماى بسيارى هم به نگارش كتاب‏هايى در فلسفه عبادات پرداخته‏اند.
شناخت اين حكمت‏ها، ايمان را راسخ‏تر و معرفت را ريشه‏دارتر مى‏سازد.

حكمت احرام
نخستين گام حج يا عمره، «احرام» است. چرا احرام؟ و چرا از ميقاتى معيّن؟
اين‏كه كيفيت انجام حج، مقيّد به قيود و آدابى است، درسى تربيتى در مسير عبادت، خضوع و تسليم در آستان خداوند است. حتى اگر راز آن را ندانيم، خود اين فرمان و لزوم اطاعت آن، سازندگى دارد و گردن نهادن به حكم خداى حكيم، نشانه پذيرش و ايمان عميق است. در قرآن نيز تن دادن به داورى خدا و چون و چرا كردن در آن‏چه فرمان اوست، دليل ايمان راستين است.(3)
به هرحال، حكمت احرام آن است كه وقتى زائر به ميقات مى‏رسد، در ذهن خويش صورت اقدام براى ورود به حرم الهى و مراعات محرّمات و حرمت نهادن به اوامر خدا را ترسيم كند و همه اعمال را با همين نيت و ذهنيت انجام دهد. براى اين‏كه احساس در جان زائر اثر عميق بگذارد، خواسته شده كه وضع ظاهرى خويش را كه نمودار شؤون دنيوى و حالت اهل دنياست تغيير دهد و لباس آخرت بپوشد و شبيه آنان گردد كه با مرگ، به آخرت قدم مى‏گذارند و از جامه‏هاى دنيوى عريان مى‏شوند. اين حالت، خشوع او در پيشگاه خدا و قطع وابستگى به جلوه‏هاى دنيوى را در پى دارد. بر زبان آوردن ذكر «لبّيك»، بيانگر آمادگى روحى براى پذيرش هر ندا و فرمانى است كه تكليفى شرعى را در بر دارد، چه امر باشد چه نهى.
فريضه‏هايى چون روزه، نماز، خمس، زكات و جهاد، با همه مفاهيمش، به نحوى در دل حج نهفته است و احرام، آغاز پايبندى به انجام فرمان نسبت به «امساك»هايى است كه در طول حج خواهد داشت. مشقّت‏هاى حج و نماز طواف و قربانى و... همان رهاوردها را دارد كه عبادات يادشده داراست.
احرام، محرِم را با ديگران همسان مى‏سازد و امتيازات و مرزهاى تشخّص و نمودهاى برترى را از ميان برمى‏دارد و همگان را يكسان در پيشگاه خدا به تكرار شعار واحد مى‏كشاند: «لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْك...»

حج و درس تواضع
نقش حج، تربيت بر اساس تواضع و خاكسارى و لغو امتيازات اجتماعى است. خدا خواسته از نظر امكانات مادّى ظاهرى، همه در پايين‏ترين سطح باشند تا تنظيم امور جامعه، آسان‏تر شود. اين آموزه، از خلال تجرّد از لباس‏هاى دوخته و علائم تشخّص‏آفرين به‏ دست مى‏آيد تا از اين رهگذر به امتياز معنوى «تقوا» نائل آيند و شكل و ظواهر را معيار برترى ندانند.
حج به ‏راحتى اين اثر روحى را در انسان پديد مى‏آورد و او را به «مكارم اخلاق» كه هدف بعثت پيامبر اسلام است نزديك‏تر مى‏سازد.

حج و پارسايى
دلبسته نبودن به دنيا و زهد ورزيدن، از مكارم اخلاق است و يكى از درس‏هاى تربيتى حج همين است. از نخستين لحظات تصميم گرفتن براى حج، مشقّت‏ها، رنج‏هاى‏ جانكاهِ‏ راه‏ و اعمال و ازدحام مطاف و صحنه رمى جمرات و شدايد وادى منا به ذهن انسان مى‏آيد و شبحى از مرگ ترسيم مى‏شود. اين تصوّرات، يادآور آن است كه وى در اين دنيا نزد خويشان و دوستان مهمان است و جايگاه ابدى جاى ديگرى‏ است‏كه آن‏جا دستاورد عمل ‏دنيوى‏خود را مشاهده خواهد كرد و يا به بهشت يا دوزخ خواهد رفت. به اين سبب، وابستگى به دنيا كمتر و توجه به آخرت بيشتر مى‏شود. احساس مى‏كند كه تحت مراقبت الهى و در پيشگاه او قرار دارد و حالتى بين خوف و رجا در وى پديد مى‏آيد.
دستورالعمل‏ها و امر و نهى‏هاى حج و محرّمات بسيار كه بايد مراقب آن‏ها باشد، حالتى از بيدارى و مواظبت و پرواپيشگى در وى ايجاد مى‏كند، تا پس از درآمدن از احرام نيز، اين كنترل‏هاى دقيق را بر اعمال و حالات خويش داشته باشد.

حج و امنيت
از درس‏هاى تربيتى حج، ايجاد فضاى امن و آرام و گسترش آن نسبت به همه‏ كس و همه ‏چيز است. حتّى غيرمسلمان از رفتار حاجى در آرامش است. آزار او حتى به حيوانات و مركب سوارى خويش هم نمى‏رسد. گياهان و درختان و حشرات هم در مقطعى از اعمال، احساس امنيت مى‏كنند.
حج، صفت بردبارى و تحمّل و سلم و پرهيز از آزار و جفا به موجودات ديگر را در انسان به وديعت مى‏گذارد. اگر به اين خصلت، آگاهانه بنگرد، آن را به مثابه صفتى شايسته در طول زندگى تلقّى مى‏كند و در رفتار اجتماعى او جز سلم و صلح نخواهد بود و اين‏گونه به قرب و رضاى الهى نزديك‏تر مى‏شود و تا حدّى رشد مى‏كند كه بدى را با خوبى پاسخ مى‏دهد و خشم خود را فروخورده، از ديگران درمى‏گذرد و با رشته محبّت و احسان، دل‏ها را شكار خويش مى‏سازد.(4)
خداى متعال، چهارماه حرام (ذى‏قعده، ذى‏حجه، محرم و رجب) را براى همين هدف قرار داده كه صلحى فراگير در همه‏جا و هميشه پديد آيد، نه ‏تنها در حرم و در حال احرام. مراعات اين برنامه‏ها پس از بازگشت هم در رفتار و سلوك حاجى اثر مى‏گذارد و او را به بركات صلح و امنيت واقف مى‏سازد.

حج و پاى‏بندى به آداب
احكام دين و آداب و سنن شرع، وقتى در رفتار يك مسلمان جلوه كند، ارزش آن روشن مى‏شود. در سايه حج، تعهّد به اين آداب، در روح و رفتار زائر رسوخ مى‏كند، از دروغ و ناسزا و استهزا و حرام‏هاى زبانى پرهيز مى‏كند، از جدال بيهوده چشم مى‏پوشد و زبان را به خير و ذكر و دعا عادت مى‏دهد. قرار گرفتن در بوته «ادب اسلامى» و گداخته شدن در كوره «اخلاق قرآنى» او را چنان مى‏سازد كه پس از خروج از احرام و در خارج حرم و بعد از بازگشت به ميهن نيز، مقيّد به اين آداب باشد. البته همه اين‏ها وقتى است كه آگاهانه اعمال حج را انجام دهد و فلسفه و عمقِ «احرام» را دريابد.

حكمت طواف
انجام اين تكليف با كيفيت خاصّ و تعداد معين، نشان‏دهنده ‏مراعات پاى‏بندى به ‏احكام الهى و تعبّد در پيشگاه خداست. وقتى طواف به‏ صورت خاص انجام مى‏گيرد، بى‏آن ‏كه زائر، سرّ آن را بداند و تنها به خاطر اطاعت فرمان خدا و انجام تكليف الهى و با باورداشت نسبت به حكمت آسمانى آن انجام مى‏دهد، روح تعبّد و جوهره عبوديت تقويت مى‏شود.
هرچه تشريع دينى پيچيده‏تر و رمز آلوده‏تر باشد كه فلسفه تفصيلى آن را ندانيم، در تربيت بُعد تعبّد و تسليم مؤثرتر است و اگر در آيات و روايات، برخى حكمت‏هاى احكام بيان شده، جهت تأكيد بر وجود حكمت در احكام خداست، مثل آياتى كه روزه را براى پيدايش تقوا و نماز را بازدارنده از فحشا و منكر و زكات را براى پاك‏سازى جان‏ها و جهاد را براى دفع مفسدين و حج را براى مشاهده منافع و عامل ياد خدا مى‏داند. حضرت زهرا عليهاالسلام نيز در خطبه معروف خويش به فلسفه تشريع و برخى از احكام الهى اشاره كرده است (فَجَعَلَ الاْءيمانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ ...) .
در روايتى از حضرت رضا عليه‏السلام آمده است: فرشتگانى كه به خلقت آدم اعتراض داشتند، پشيمان شدند و به عرش الهى پناه بردند و استغفار كردند. خدا دوست داشت بندگان نيز اين‏گونه پرستش كنند. در آسمان چهارم خانه‏اى مُحاذى عرش قرار دارد به ‏نام «ضراح». كعبه را هم در زمين محاذى بيت‏المعمور قرار داد و از آدم عليه‏السلام خواست كه آن را طواف كند و توبه نمايد. اين سنّت در نسل او تا قيامت جارى گشت.(5)
البته هدف از طواف، عميق‏تر و وسيع‏تر از آن است كه ياد شد. هدف، الزام كامل و انضباط دقيق و هماهنگى با اراده تشريع خداوند است كه در همه زندگى لازم است و «طواف»، ترجمانى از آن تعهّد است.
طواف، علاوه بر چرخش اختيارى بر گرد كعبه، هماهنگى با چرخش تكوينى همه موجودات بر گرد محور و مركزى است كه خداوند قرار داده است و از سه جزء اتم (پروتون، الكترون و نوترون) پروتون محور است و آن دو جزء ديگر بر گرد آن مى‏چرخند. انسان نيز جزئى از اين هستى است و جسم او از اجزاى مادّى تركيب شده كه حركتى طواف‏گونه بر گرد مركز خويش دارند.
مى‏توان چنين برداشت كرد كه هدف از وجوب طواف، هماهنگ ساختن حركت اختيارى انسان بر گرد كعبه يا حركت اتم بر گرد محور خويش و حركت فرشتگان بر گرد بيت‏المعمور است. همه هستى مثل حركت تكوينى طواف بر محور مشخّص شده انجام مى‏گيرد و حركت تشريعى هم طواف تمرينى ‏است ارادى براى هماهنگى با اين حركت كلّى تكوينى و نتيجه‏اش خضوع و تسليم و عبوديت مؤمن با همه وجودش در برابر اراده الهى است و به هر اندازه اين هماهنگى بين دو حركت تكوينى و تشريعى بيشتر باشد، آرامش و سعادتِ روحى و مادى براى انسان پديد مى‏آيد، چون خداوند، هستى را مسخّر انسان ساخته تا به او خدمت كند. نظام تشريعى هم براى كمال و سعادتمند ساختن انسان است. هرگاه دوّمى با اوّلى در زندگى انسان هماهنگ شود، همه آن سعادت و كمال منظور تحقّق مى‏يابد.
گام ديگر پس از پاك‏سازى درون از ريا و عوامل عمل‏سوز، پاك‏سازى مال از حقوق شرعى است و بدون آن نماز و عبادات و حج انسان تباه مى‏شود. حاجى كه بخواهد با مال و ثروتى كه حقوق ديگران به آن تعلّق گرفته، هزينه سفر حج و تهيه جامه احرام و قربانى و ... را بپردازد، نماز و طواف و حجّش باطل مى‏شود و از قربانى حرام بهره‏اى نمى‏برد و از مسير طاعت و بندگى كه جوهره حج و عبادات ديگر است، دور مى‏شود.
در همه عبادات كه بر كيفيتى خاص تشريع شده است، دو اثر وجود دارد: يكى اثر خاصّ همان عبادت، ديگرى نقشى كه همه اين‏ها در سعادت، رشد مادّى و معنوى و كمال دنيوى و اخروى انسان دارند، مثل اعضاى يك پيكر، كه علاوه بر نقش و وظيفه خاص هر يك، در تأمين هدف كلّى يعنى خدمت به انسان در مسير خير و احسان همكار و هماهنگ‏اند. نقش اين تعاون وقتى روشن مى‏شود كه يكى از اعضا به عللى نتواند وظيفه‏اش را انجام دهد. تأثير اختلال كارىِ آن بر همه اعضاى ديگر آشكار مى‏شود، هر كدام به تناسب و اهميت نقشى كه در اين مجموعه دارد.
در تشبيه عبادت‏هاى مختلف به اعضاى بدن، مى‏توان نماز را به «قلب» تشبيه‏ كرد كه اثرى نيرومند بر حيات انسان دارد و حج را به «عقل». يكى حافظ حيات است، ديگرى جهت دهنده به حركت.
كمترين اثر شعائر حج و انجام اين اعمال، اداى تكليف و سقوط آن از ذمّه انسان است، ولى اثر مطلوبى كه خدا خواسته، قرار دادن پيوسته بنده در چهارچوب شريعت الهى است، يعنى بايد با ترك همه حرام‏هاى شرعى، پيوسته در احرام بماند و پس از پايان طواف، حركتى عمومى طواف با طواف معنوى قلب بر گرد مركز شريعت پروردگار آغاز شود و هرگز از هيچ حدّى از حدود اين مطاف تخطّى نكند، چرا كه قلمرو طواف معنوى به گستردگى حركات عبادى مكلّف است و به ماه‏هاى خاص يا اماكن معيّنى محدود نمى‏شود.

محدوده طواف و نقطه آغاز
طواف از حجرالاسود آغاز مى‏شود. به تعبير روايات، حجرالاسود رمزى از مصافحه‏ و پيمان‏بستن ‏با خدا براى پاى‏بندى به عبوديت و ميثاق فطرت است.
عادت مردم بر اين است كه با دست راست پيمان مى‏بندند. به بيان مجازى، حجرالاسود هم دست الهى است و رمز قدرت فراگير الهى. از اين رو به اين سنگ مقدّس در روايات «يمين‏الله‏» گفته شده است. خداوند ميثاق پيامبران را در اين سنگ قرار داده و از مردم خواسته تا امانت تكليف و مسؤوليت را از طريق اين سنگ ادا كنند و به اين خاطر در دعاى طواف آمده است كه هنگام قرار گرفتن در محاذى حجرالاسود، با جمله «اِلهي اَمانَتي اَدَّيتُها...» بر اين نكته تأكيد كند.
امام سجاد عليه‏السلام فرمود: هرگاه در مطاف قرار گرفتى، پيش از آن ‏كه جسمت طوافِ كعبه كند، دلت صاحب خانه را ياد كند. اين، توجه دادن آن حضرت به حقيقت و جوهر عبادات است كه بايد جسم و جان هماهنگ باشند و «ايمان قلبى» به «عمل اندامى» منتهى شود. بدون اين هماهنگى تن و روح، ايمان سودى نخواهد بخشيد. رعايت محدوده‏هاى طواف و نقطه آغاز و انجام آن و تعداد دورهايش، براى تقويت همين بُعد از وجود انسان است.

حكمت نماز طواف
در اين كه پس از طواف، بايد نماز طواف را در پشت «مقام ابراهيم» خواند، نكته‏هاى مهمى است:
نخست آن ‏كه نماز به‏ طور كلّى بارزترين نمود عبوديت و خضوع در پيشگاه خداست و پس از طواف، آن عمل عبادى را به كمال مى‏رساند. ديگر آن‏كه پيوند اين نماز به مقام ابراهيم (واتّخذوا مِن مَقامِ إبراهيمَ مُصلّى) توجه دادن نسل‏هاى آينده‏اى كه به اين جايگاه مى‏رسند به نقشى است كه حضرت ابراهيم به همراهى پسرش اسماعيل نسبت به حج داشتند كه تجديدكننده بناى كعبه و برافرازنده پايه‏هاى آن بودند. چون پس از طوفان نوح و وزش بادهاى توفان، پوشيده و پنهان شده بود و با وزش باد به امر خدا، ديگربار پايه‏هاى اساسى آن آشكار شد. نيز آگاهى از سيره اين پيامبر بزرگ و عبادت خالصانه وى، شخصيت معنوى و برجسته و نمونه او را كه به قلّه اخلاص و توحيد رسيده بود آشكار مى‏سازد و اين شناخت، الهام‏بخش روح‏ عبوديت و قلب ‏عبادت حقيقى است.
آن پيامبر بزرگ، با ايمان و اراده‏اى بزرگ، سخت‏ترين آزمون‏ها را پشت‏سر گذاشت، تا اسوه ديگران گشت. اقتدا به اين شخصيت نيز، تنها نسبت به مواردى نيست كه قرآن ياد كرده است (مثل ذبح اسماعيل و طرد شيطان و واگذاشتن همسر و فرزند در بيابانى خشك و ...) بلكه همه زمينه‏هاى تعبّد و عبادت خالص را فرا مى‏گيرد.
ابراهيم، با ايمان خالص خويش، آن امتحانات را با موفقيت پشت‏سر گذاشت، تا به خواست الهى اسوه مؤمنان قرار گيرد و همسرش هم سرمشق زنان باايمانى شود كه در معرض اين‏گونه آزمايش‏ها قرار مى‏گيرند و بايد با تحمّل مشقت‏هاى جسمى و روحى، اراده و فرمان حق را اجرا كنند. دشوارترين مرحله آزمونِ هاجر، تشنگى اسماعيل در آن صحراى خشك بود كه مادرش در پى آب براى كودك، مسير بين كوه صفا و مروه را هفت بار پيمود و از رحمت خدا نوميد نشد، تا آن ‏كه چشمه از زير پاى اسماعيل جوشيد و رحمت الهى شامل آن مادر و فرزند شد و جسم و جانشان را سيراب ساخت و آموخت كه در نهايت غربت و تنهايى و بى‏پناهى هم، خدا بهترين پناه و تكيه‏گاه است. قبيله «جُرهم» نيز كه اين عنايت خدا را شاهد بودند، محبت آن كودك و مادر را بر دل گرفتند، به ‏خصوص وقتى فهميدند كه او از نسل ابراهيم است و مادرش همسر اوست و اين همان دعاى حضرت ابراهيم بود كه:
رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ .(6)
حكمت الهى جايزه‏اى ديگر به هاجر بخشيد، تا جبران آن صبر و خلوص باشد، يعنى سعى ميان صفا و مروه، همسان هاجر بر هر حاجى واجب شد، تا ياد هاجر به‏ عنوان الگويى براى آنان كه در راه هدفى بزرگ مى‏كوشند و صبر مى‏كنند تا به رضاى الهى برسند، جاودانه بماند.
عبادت، براى رساندن انسان به ارزش‏هاى برتر معنوى و گسستن از وابستگى‏هاى مادّى است. روح، كششى به ‏سوى بالا و افق‏هاى متعالى دارد و عبادت، زمينه‏ساز اين ارتقاى روحى است و سبك‏بالى روح، در سايه پرستش فراهم مى‏آيد. نمازهاى روزانه، مثل شستشوى پنج نوبت در آب كه بدن را پاك مى‏كند، پاك‏ساز روح از آلايش‏هاى گناهان است. حج نيز با آن‏كه در سراسر عمر يك بار واجب است، همين نقش را ايفا مى‏كند و ويژگى‏ها و كيفيتى كه در اين عبادت نهفته، آن ‏را امتياز مى‏بخشد و رنج‏هاى سفر و تنگناهاى انجام اعمال، پالاينده روح و بيدارگر فكر است. «عامل كيفى» حج، جبرانِ «عامل كمّى» را بر عهده دارد و حج را به مثابه حضور در يك ميدان نبرد مى‏سازد. از اين رو اثربخش‏تر و كارسازتر است.
داستان هجرت ابراهيم با همسر و كودكش به اين سرزمين درس‏هاى متعدّد داشت، مانند: تسليم و رضا به قضاى الهى، تحمّل سخت‏ترين آزمون‏ها در راه اجراى فرمان، توكّل آگاهانه بر خداوند و فضل ‏او، تبديل ‏شدّت به ‏فرج براى صابران و ... كه فرمان ذبح فرزند، بزرگ‏ترين اين آزمون‏ها بود و مى‏بايست اين درس‏ها سرمشق مؤمنان به خدا قرار گيرند.

حكمت رمى و ذبح و حلق
در قربانى به پيشگاه خدا و رمى جمرات ‏در روز عيدقربان، حكمت‏هاست. رهاورد قربانى، نيكى و احسان به فقيران است. هر چند اگر زمينه بهره‏ورى تهيدستان از گوشت قربانى هم فراهم نباشد، خود اين كار، روح عبوديت و فرمانبردارى از خدا را در جان مكلّف افزون‏تر مى‏سازد. در عين حال، مسؤولان امر بايد با برنامه‏ريزى حساب ‏شده، زمينه استفاده از اين ثروت هنگفت ـ كه با انگيزه‏هاى الهى تقديم مى‏شود ـ و توزيع آن ميان نيازمندان كشورهاى اسلامى را فراهم آورند تا مصداق تبذير نگردد.
«رمى جمره» در صبح روز دهم، يادآور طرد شيطان و نفى وسوسه‏هاى او در عمل نكردن به فرمان خداست. چه در داستان حضرت اسماعيل باشد كه سه بار شيطان را از خويش راند، چون وسوسه مى‏كرد كه خود را براى قربانى شدن آماده نسازد، و چه مربوط به حضرت ابراهيم كه شيطان را مى‏راند و هر بار با هفت سنگ، تا مانع انجام امر خدا نشود.
برخى هم گفته‏اند علاوه براين پدر و پسر، شيطان هاجر را هم وسوسه مى‏كرد تا براى قربانى شدن فرزندش رضايت ندهد و مانع ذبح گردد.
كار اين سه شخصيت بزرگ، الگويى براى همه مؤمنان تاريخ شد، كه دستور خدا را هر چه سخت باشد اطاعت كنند و راضى به قضاى الهى باشند. پدر، الگوى پدران، مادر، الگوى همه مادران و اسماعيل، الگوى جوانان، تا جوانان با الهام از اسماعيل، وارد ميدان‏هاى جهاد اكبر و اصغر شوند و از نثار خون و جان در راه خدا و اهداف متعالى سرباز نزنند.
اين عمل در حج، احياگر آن خاطره‏ها و فداكارى‏هاست، تا درس‏آموز ايثار و عبوديت و تسليم باشد و انسان را در ميدان مبارزه با نفس، نيرو بخشد.
حلق و تقصير پس از رمى و قربانى، رمزى براى زدودن گناهان و زوال آلودگى خطاها از روح و جان است، تا فلسفه تحقق تقواى الهى كه در همه عبادات از جمله در حج نهفته است، ظهور يابد.
اين‏گونه است كه حج، در قلمرو آثار و نتايجى كه دارد، به خودشناسى و مردم‏شناسى هم كمك مى‏كند، تا هر كس ميزان موفقيت خويش را در اين عرصه دريابد و بداند كه آيا حج، تحوّل و دگرگونى در وضع او پديد آورده است يا نه؟ مثل دانش‏آموزى كه در امتحان مردود مى‏شود و در همان كلاس قبلى مى‏ماند، يا بيمارى كه پس از مداوا باز هم تندرستى خويش را باز نمى‏يابد، اين نشانه بى‏خاصيتى آن درس و اين درمان است.
حج نيز مى‏تواند آزمونى براى موفقيت انسان در امتحان خودسازى به‏شمار آيد، چون در مدرسه دين و مكتب ايمان هم بعضى به موفقيت مى‏رسند و برخى مردود مى‏شوند. ميزان پاى‏بندى به احكام الهى، شاخص قبولى در اين كلاس و مدرسه است.
ابتلاى انسان‏هاى خداباور به انواع رنج‏ها و بلاهاى آسمانى، براى تقويت روح و ايمان و صبر و آموزش درس و تسليم در برابر مشيت و فرمان الهى است و آن‏چه در زندگى انبياى الهى و اصحاب صبور آنان مثل بلا و ... پيش آمده است، صحنه‏هايى از اين آزمون خدايى است. آن ‏چه كه در تاريخ اسلام و در حادثه كربلا پيش آمد، نمونه‏اى ديگر از اين‏گونه آزمايش‏هاى سخت الهى براى خاندان پيامبر بود و حسين عليه‏السلام نيز وارث سلسله پيامبران و وارث آدم، نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و حضرت محمد صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله گشت و بُعد الگويى حضرتش جاودانه ماند.
براساس اين فروغ فراگير كه از عاشورا دريافته‏ايم، مى‏توانيم خطاب به سيدالشهدا عليه‏السلام چنين بگوييم:
ياد تو، انقلابى ‏پيوسته ‏در ميان ماست.
زمان مى‏گذرد، ولى فروغ آن نهضت برافروخته‏تر مى‏شود.
هرگاه در جامعه ما يزيد ستمگرى طغيان كند، يك حسين هدايتگر رو در روى او مى‏ايستد، تا دين حق، به ‏عنوان راهى پيش‏برنده، بماند و ما به برترى و اعتلا برسيم.
ما در سايه روح بزرگ و بلند تو، هميشه عزيز مى‏مانيم و جز در پيشگاه خدايمان سرفرود نمى‏آوريم.
و ... اين، بنيان قوانين آسمانى است، كه حضرت محمد صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله براى تكميل آن آمده است.

پى‏نوشت‎ها:
1 . حج : 37
2 . حج : 28
3 . فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يُحكِّموكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ... (نساء: 65).
4 . فصلت، 34: «إدفَعْ بِالَّتي هِيَ أحسن...».
5 . وسائل ‏الشيعه، ج9، ص388
6 . ابراهيم : 37
..................................................................................................
منبع:مجله ميقات حج، شماره 36 ، ترجمه: جواد محدّثى
انتهاي پيام/
 چهارشنبه 13 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن