محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826536396
نويسنده:محمد محمدى اشتهاردى بهرهگيرى از ابعاد سياسى حج
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:محمد محمدى اشتهاردى بهرهگيرى از ابعاد سياسى حج
خبرگزاري فارس: حج در اسلام در عين اين كه پاكترين و عميقترين عبادت براى تطهير و شستشوى روح و روان از هر گونه آلودگى است، مؤثرترين وسيله براى تبيين و پيشبرد اهداف سياسى است، و اصولاً نمىتوان حج را از دو خصيصه «عبادت» و «سياست» جدا كرد، كه اين دو تار و پود حج را تشكيل مىدهند
مقدمه:
حج در اسلام، ذخيرهاى ارزشمند، بلند پايه و جاويد و چشمهاى هميشه جوشان با جويبارهاى گوارا، زلال و يك مكتب سازنده و بالنده است و همواره تشنگان را به سوى خود مىطلبد تا به آنها حيات و نشاط ببخشد.
با كمال تأسف، بيشتر حاجيان، از حج تنها به پوستهاى از آن قناعت كرده و مغز آن را به دور افكندهاند، و يا اين كه حج را وسيله تفريح و سير و سياحت و يا تظاهر و تهيه وسائل مادى و شخصى خود قرار دادهاند، و هرگز به روح آن توجه نمىكنند. روشن است كه چنين حجى، حج ابراهيمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.
حج، تنها يك عبادت محض و خودسازى بدون توجه به اجتماع نيست؛ بلكه حج:
در عين آن كه خودسازى است، وسيله جامعهسازى است.
و در عين آن كه موجب ارتقاء فضائل اخلاقى است، وسيلهاى براى سامان بخشيدن سياست اسلامى است.
و در عين آن كه گناهزدائى است، وسيلهاى براى امام شناسى، و حركت در مسير جهتگيرى امام بر حق است.
با كمال تأسف، بيشتر حاجيان، از حج تنها به پوستهاى از آن قناعت كرده و مغز آن را به دور افكندهاند، و يا اين كه حج را وسيله تفريح و سير و سياحت و يا تظاهر و تهيه وسائل مادى و شخصى خود قرار دادهاند، و هرگز به روح آن توجه نمىكنند. روشن است كه چنين حجى، حج ابراهيمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.
حج در اسلام در عين اين كه پاكترين و عميقترين عبادت براى تطهير و شستشوى روح و روان از هر گونه آلودگى است، مؤثرترين وسيله براى تبيين و پيشبرد اهداف سياسى است، و اصولاً نمىتوان حج را از دو خصيصه «عبادت» و «سياست» جدا كرد، كه اين دو تار و پود حج را تشكيل مىدهند، چرا كه روح عبادت، توجه به خدا است، و روح سياست توجه به خلق خدا، و اين دو در مراسم حج آنچنان به هم آميختهاند كه جدا كردن هر يك، مساوى با نابودى اصل حج است، به عبارت روشنتر امور سياسى در سطح عالى و كامل، آنچنان در يكايك دستورهاى حج، جريان دارد، كه خون در پيكر انسان جارى و سارى است، و آنان كه منهاى توجه به جنبههاى سياسى حج، به انجام مراسم حج مىپردازند، و تنها به پوستهاى از ظواهر عبادى حج قناعت مىكنند، قطعاً بدانند كه حج را از محتوايش خارج كرده، و هيچ گونه بهره صحيح از آن نخواهند برد، براى دريافت اين مطلب به روايت زير توجه كنيد:
امام باقر عليه السلام همراه يكى از روشندلان به نام ابوبصير، در مراسم حج شركت نمود، ابوبصير، ناله و فرياد و صداى گريه بسيار شنيده گفت: «ما اَكْثَرَ الْحَجيجُ وَ اَعْظَمَ الضَّجِيجُ»؛ «چقدر حاجى زياد است، و گريه مردم، عظيم و گسترده مىباشد.»
عصر امام باقر عليه السلام بود، طاغوتيان بنىاميه بر سراسر نقاط اسلامى حكومت مىكردند، اكثر مردم دنباله رو آنها بودند، و از اسلام جز پوستى ديده نمىشد، حج آنها نيز همان حج طاغوتى بود، در ظاهر طواف كعبه مىكردند و فرياد لبيك لبيك، سر مىدادند، ولى امام حق را نمىشناختند، و يا اگر شناخته بودند، به جاى پيروى از او، به دنبال طاغوت عصر، حركت مىنمودند.
امام باقر عليه السلام همراه يكى از روشندلان به نام ابو بصير، در مراسم حج شركت نمود، ابوبصير، ناله و فرياد و صداى گريه بسيار شنيده گفت: «ما اَكْثَرَ الْحَجيجُ وَ اَعْظَمَ الضَّجِيجُ»؛ «چقدر حاجى زياد است، و گريه مردم، عظيم و گسترده مىباشد.»
امام باقر عليه السلام (كه به روح حج توجه داشت و هرگز فريب ظاهر را نمىخورد، و حج ابوجهلى را از حج ابراهيمى، كاملاً تشخيص مىداد)، به ابوبصير فرمود: «بَلْ ما اَكْثَرَ الضَّجِيجُ وَ اَقَلَّ الْحَجيِجُ»؛ «بلكه گريه كننده بسيار است، اما حاجى اندك ...»(1)
جمعى از كوتهبينان، به خاطر عدم درك محتواى عميق اجتماعى ـ سياسى حج، با تبليغات دامنهدار خود باور انداختهاند كه نبايد حج را با مسائل سياسى در آميخت.
حضرت امام خمينى - قدس سره - اين گونه منطق سست را به شدت محكوم كرده، و در فرازى از گفتارش مىگويد:
«يكى از فلسفههاى بزرگ حج، قضيه بُعد سياسى او است، كه دستهاى جنايتكار، از همه اطراف، براى كوبيدن اين بُعد در كار هستند، و تبليغات دامنهدار آنها معالاسف در مسلمين هم تأثير كرده كه مسلمين سفر حج را بسيارشان يك عبادت خشك خالى بدون توجه به مصالح مسلمين مىدانند، حج از آن روزى كه تولد پيدا كرده است، اهميت بعد سياسىاش كمتر از بعد عبادىاش نيست، بعد سياسى علاوه بر سياستش، خودش عبادت است.»(2)
در فراز ديگر مىگويد:
در لبيّك لبيّك، «نه» بر همه بتها گوييد و فرياد «لا» بر همه طاغوتها و طاغوتچهها كشيد، و در طواف حرم خدا كه نشانه عشق به حق است، دل را از ديگران تهى كنيد و جان را از خوف غير حق پاك سازيد، و به موازات عشق به حق از بتهاى بزرگ و كوچك، و طاغوتها و وابستگانشان، برائت جوييد كه خداى تعالى و دوستان او، از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان برىء هستند... و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات رويد، و در هر موقف به اطمينان قلب بر وعدههاى حق و حكومت مستضعفان بيفزاييد، و با سكوت و سكون، تفكر در آيات حق كنيد و به فكر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استكبار جهانى باشيد.(3)
* بهرهگيرى سياسى اهلبيت از مراسمحج و عمره
در اين مقال مناسب است به ذكر چند نمونه از بهرهگيرىهاى سياسى پيامبر اسلام صلوات الله عليه و ائمه اهلبيت عليهم السلام بپردازيم، تا شيوه صحيح برگزارى حج را آموخته و مشخصههاى حج ابراهيمى و محمدى (ص) را بهتر بشناسيم.
امام باقر عليه السلام (كه به روح حج توجه داشت) به ابوبصير فرمود: «بَلْ ما اَكْثَرَ الضَّجِيجُ وَ اَقَلَّ الْحَجيِجُ»؛ «بلكه گريه كننده بسيار است، اما حاجى اندك ...»
الف: مانور توحيدى قهرمانانه پيامبر (ص) و همراهان هنگام طواف
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در سال هفتم هجرت (يك سال قبل از فتح مكه) بر اساس قطعنامه «صلح حديبيه»، مجاز بود كه براى انجام مناسك عمره، به مكه رود و سه روز در مكه بماند.
آن حضرت، همراه دو هزار نفر از مسلمانان، به سوى مكه حركت نمودند، در ميقات مُحرم شده، با شكوهى به بلنداى آفتاب وارد مكه گرديدند و به طواف كعبه پرداختند، مردم مكه از زن و مرد و كوچك و بزرگ به تماشاى سيماى ملكوتى پيامبر اكرم و يارانش، صف كشيده بودند، جمال و شكوه پيامبر و يارانش، ديدگان آنها را خيره كرده بود، در اين موقعيت بسيار مهم، كه از نظر سياسى، حساس و سرنوشت ساز بود، پيامبر اكرم(ص) به يارانش فرمود:
«شانههاى خود را عريان كنيد و به گونهاى (شكوهمندانه) طواف كنيد تا مشركان پوست ستبر و بازوان قوى و پرتوان شما را بنگرند.»
ياران، اين دستور را اجرا نمودند، مشركان در گرداگرد كعبه، صف كشيده بودند و طواف شكوهمند پيامبر صلوات الله عليه و اصحابش را تماشا مىكردند.
جالب اين كه: هرگاه غرّش «لبيّك اَللّهُمَّ لبيّك» مسلمانان قطع مىشد، «عبداللّه بن رواحه» (يكى از سرداران اسلام) در حالى كه شمشيرش را حمايل كرده بود، اشاره به پيامبر كرده، با حنجرهاى نيرومند و فريادى رعد آسا، چنين «رجز» مىخواند و (شعار مىداد):
خَلُّوا بَنِى الْكُفّارِ عَنْ سَبِيلِه خَلُّوا فَكُلِّ الْخَيْرِ فِى قَبُولِهِ
يا رَبِّ اِنّى مُؤْمِنٌ لِقِيلِهِ اِنِىّ رَأَيْتُ الْحَقَّ فِى قَبُو لِهِ
«اى كافر زادگان! راه را بر رسول خدا بگشاييد، راه بگشاييد و بدانيد كه همه سعادت در پرتو پذيرش رسالت پيامبر خدا فراهم مىشود.
پروردگارا! من به گفته آن حضرت ايمان دارم، و حق را در پذيرش فرمانش مىنگرم.»(4)
به اين ترتيب مىبينيم، طواف كعبه، براى پيامبر اكرم و يارانش، به صورت مانور و نمايش قدرت، در برابر مشركان درآمده بود، و در عين آن كه عبادت بود، تبلورى از سياست و شكوه اسلامى، براى سركوبى مشركان شده بود.
ب: اعتراض شديد و علنى امام حسين عليه السلام به معاويه در مراسم حج
سال 58 هجرت، دو سال قبل از مرگ معاويه بود، معاويه با طغيان و سركشى بسيار مغرورانه، به كشتار علويان و شيعيان امام على عليه السلام ادامه مىداد، و با قلدرى بىرحمانهاى، با آنها برخورد مىكرد.
امام حسين عليه السلام در آن سال، در مراسم حج شركت نمود، در كنار مراسم حج، در سرزمين منا همه بنىهاشم و شيعيان و افراد برجسته انصار را به يك گردهمايى دعوت كرد، بيش از هزار نفر، در محضر آن حضرت، اجتماع كردند، جمعى از تابعان و فرزندان اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز حضور داشتند، امام حسين عليه السلام در آن اجتماع، برخاست و سخنرانى پرشورى كرد، در اين سخنرانى، پس از حمد و ثنا فرمود:
«اَمّا بَعْدُ: فَاِنَّ الطّاغِيَةَ قَدْ صَنَعَ بِنا وَ بِشِيعَتِنا، ما قَدْ عَلِمْتُمْ وَ رَأَيْتُمْ ...» ؛ «اما بعد: همانا اين طاغوت (معاويه) برخوردهايى با ما و شيعيان ما نمود كه همه شما مىدانيد و ديدهايد و گواه بودهايد، و اخبار آن به شما رسيده است، من مىخواهم امورى را از شما بپرسم، اگر راست گفتم، مرا تصديق كنيد و اگر دروغ گفتم، مرا تكذيب نماييد، گفتارم را بشنويد، و آن را به خاطر بسپاريد و سپس وقتى كه پس از مراسم حج، به محل سكونت خود بازگشتيد، پيام مرا به افرادى كه مورد اطمينان شما هستند ابلاغ نماييد، و آنها را به آنچه مىدانيد (از ستمهاى معاويه، و پيكار با او) دعوت كنيد، من ترس آن دارم با ادامه اين اوضاع، «حق» فرسوده و نابود گردد، ولى خداوند نورش را تكميل نمايد هر چند كافران آن را نپسندند.»
آنگاه امام حسين عليه السلام با بيان آيات قرآن و احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله پيرامون برترى على عليه السلام و شايستگى او و فرزندانش براى امامت، استشهاد كرد، و در اين راستا، هر فرازى را كه بيان مىكرد، حاضران با فرياد: «اَللّهُمَّ نَعَم، قَد سَمِعْناهُ وَ شُهِدْناهُ»؛ «آرى خدا را گواه مىگيريم، كه اين گفتار را (از رسول خدا) شنيدهايم و به صدق آن گواهى مىدهيم»، سخنان امام حسين عليه السلام را تصديق مىنمودند.
در پايان، بار ديگر امام حسين عليه السلام به آنها فرمود: «شما را به خدا سوگند مىدهم كه هنگام بازگشت به اوطان خود، سخن مرا به افرادى كه مورد اطمينان شما هستند ابلاغ كنيد، و آنها را از دعوت من آگاه نماييد.»(5)
اين حادثه نيز يك نمونه از بهرهبردارى سياسى در كنار مراسم حج است امام حسين عليه السلام از اجتماع مسلمين در مراسم حج، بر ضد طاغوت عصرش معاويه، به كار برد.
به اين ترتيب، در اين تابلو نيز، حج ابراهيمى را مىنگريم، كه تنها عبادت خشك نيست؛ بلكه در كنارش، مسائل مهم سياسى مطرح مىشود، و در شرايط بسيار سخت، مسأله رهبرى حق، و اظهار نفرت از رهبرى طاغوت، كه يك مسأله كاملاً سياسى است، عنوان مىگردد.
ج: برخورد امام سجاد عليه السلام با طاغوت عصرش در كنار كعبه
يكى از فرازهاى جالب تاريخى معروف كه نشانگر آميختگى مسائل سياسى با مراسم حج است، ماجراى برخورد شديد امام سجاد عليه السلام با هشام بن عبدالملك، طاغوت اموى در كنار كعبه هنگام مراسم حج است، كه خلاصه آن را در اينجا مىآوريم:
عصر خلافت عبدالملك (پنجمين خليفه مقتدر اموى) بود، پسرش هشام براى انجام مراسم حج، وارد مكه شد، او هنگام طواف، خواست حجرالاسود را استلام كند، ولى بر اثر ازدحام جمعيت نتوانست. در نزديك حجرالاسود، منبرى براى هشام نهادند، او بر بالاى منبر رفت، جمعى از مردم شام به گرد او حلقه زده بودند، و او به تماشاى طواف كنندگان پرداخت، ناگاه ديد امام سجاد عليه السلام به طواف كعبه مشغول است وقتى كه خواست، حجرالاسود را استلام كند، مردم با كمال احترام، براى او راه باز كردند، و ايشان با كمال راحتى، حجر الاسود را استلام نمود.
در اين هنگام يكى از اهالى شام، به هشام گفت: «اين شخص كيست كه اين گونه مورد احترام مردم است؟»
هشام، خود را به نادانى زد و گفت: نمىشناسم.
در اين لحظه حساس، فرزدق، شاعر حماسه سراى خاندان رسالت عليهم السلام كه از شاگردان امامان اهلبيت عليهم السلام بود، به آن مرد شامى گفت: وَلكِنِّى اَعْرِفُهُ؛ «ولى من او را مىشناسم.»
شامى گفت: اين شخص كيست؟
فرزدق در معرفى امام سجاد عليه السلام قصيده معروف و پرتوان خود را خواند، اين قصيده شامل 41 بيت است، كه با اين مطلع آغاز مىگردد:
"هذا الَّذى تَعْرِف الْبَطْحاءُ وَ طْأَتَهُ وَ الْبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَالْحِلُّ وِالْحَرَمُ؛ اين مرد كسى است كه سنگريزههاى مكه، جاى پاى او را مىشناسند، خانه كعبه و بيابانهاى حجاز، از بيرون حرم و داخل حرم، او را مىشناسند.»
هشام به خشم آمد، و دستور داد فرزدق را زندانى كردند، وقتى كه امام سجاد عليه السلام از زندانى شدن او با خبر شد، براى او دعا كرد، و از او دلجوئى نمود، و دوازده هزار درهم براى او فرستاد، فرزدق آن را نپذيرفت، امام سجاد عليه السلام براى او پيام داد:
«به خاطر حقى كه بر تو دارم، اين مبلغ را از ما بپذير، خداوند به مقام معنوى و نيت پاك تو آگاه است»، آنگاه فرزدق آن مبلغ را پذيرفت، و در زندان، اشعارى در سرزنش هشام سرود.(6)
در اين تابلوى زيبا مىبينيم: امام سجاد عليه السلام هنگام طواف كعبه، به شوكت هشام، اعتنا نكرد، و عمل فرزدق را در آنجا كه كاملاً جنبه سياسى داشت، ستود و از او دلجويى كرد، و برايش دعا نمود و دوازده هزار درهم فرستاد، و به نيت پاك او ارج نهاد و او را كاملاً تأييد نمود.
آيا اين تأييد و اين صحنه، بيانگر آن نيست كه مطرح كردن مسائل سياسى در كنار عبادت پرشكوه حج، محبوب و مقبول امامان معصوم بوده است؟
در اينجا مىافزاييم كه حضرت مهدى (عج) در كنار كعبه، قيام و ظهور مىكند، و مردم بين ركن و مقام با آن حضرت بيعت مىنمايند.(7)
در پايان اين مقال، به دو جمله كوتاه ولى پرمعنا از امام صادق عليه السلام و حضرت زهرا عليهاالسلام پيرامون فلسفه حج، توجه كنيد:
حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: «جَعَلَ اللّهُ الْحَجَّ تَشْيِيدا لِلدِّينِ»؛ «خداوند، حج را مايه استحكام و تقويت پايههاى دين نمود.» (8)
امام صادق عليه السلام فرمود: «لا يَزالُ الدِّينُ قائما ما قامَتِ الْكَعْبَةُ»؛ «مادام كه خانه كعبه بر پا است، اسلام هم بر پا است.»(9)
به راستى، آن حجى كه تنها به بُعد عبادى او توجه گردد، و بعد سياسى آن كه مهمترين فلسفه حج را تشكيل مىدهد، فراموش و ترك شود، آيا موجب استحكام دين، و استوارى آن خواهد شد؟ مسلماً جواب منفى است.
پاورقىها:
1ـ مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 184/ بحارالانوار، ج 47، ص 79 / نظير اين مطلب، از امام صادق عليهالسلام نيز نقل شده است. (بحارالانوار، ج 27، ص 181)
2ـ صحيفه نور، ج 18، ص 66 و 67.
3 ـ صحيفه نور، ج 20، ص 18.
4 ـ اقتباس از كحل البصر، ص 119/ مجمع البيان، ج 9، ص 127.
5 ـ احتجاج طبرسى، ج 2، ص 18 و 19.
6 ـ بحارالانوار، ج 46، ص 127.
7 ـ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1366.
8 ـ اعيان الشيعه، چاپ جديد، ج 1، ص 316.
9 ـ وسائل الشيعه، ج 8، ص 14.
...............................................................................
منبع: مجله ميقات حج
انتهاي پيام/
سه شنبه 12 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]
-
گوناگون
پربازدیدترینها