تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834543425
مادران انتظار
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مادران انتظار جام جم آنلاين: زن سكوت كرده بود وقتي آب پاكي را روي دستش ريختند. تمام آرزوها يكجا پتك شد توي سرش. تمام طعنهها و زخمزبانها بغض شد توي گلويش، مثل سنگ. آن همه دارو و درمان، عكس، آزمايش، دور باطل رفتنها و نتيجه نگرفتنها ديگر دنيا برايش به پايان رسيده بود. تمام 8 سال گذشته را خلاصه كرد در چند ثانيه. سالن انگار ميچرخيد دور سرش. همه آن حرفها، گوشه و كنايهها، دلسوزيها، تنهايي اشك ريختنها و... نگاهش يخ زد روي لبخند پرستار كوچولويي كه تقاطع چهره و انگشتش تركيدن بغضش را به وقت ديگري موكول ميكرد: هيس! اما براي او سكوت ديگر تنها صدايي بود كه تا ابد خودش را توي خانه به رخ ميكشيد. قدرتمندتر از صدايي كه در گوش زن زنگ گرفته بود: متاسفم ! شما نميتوانيد مادر شويد. چشم كه ميگردانم، همه جور آدمي را اينجا ميبينم. از زن جواني كه ظاهرش نشان ميدهد بيشتر از بيست و چند سال نداشته باشد تا زنان ميانسالي كه اگر جايي جز اينجا ميديدمشان فكر ميكردم حداقل يكي دو فرزند نوجوان يا جوان در خانه داشته باشند، از مسن ترهاي پرونده به دست بگذريم كه ديدنشان يكي از صحنههاي جالب و البته سوال برانگيز اينجاست. مانتويي، چادري، زنان خيلي شيك پوش و به قول معروف باكلاس تا زنان شهرستاني كه با چادر رنگي سرشان روي صورت خود را پوشاندهاند و مظلومانه سر به زير انداختهاند. اما همه اين زنان يك وجه مشترك دارند اينكه از چشيدن طعم شيرين مادري محرومند و مركز درمان ناباروري رويان آخرين راه براي زناني است كه ميخواهند لذت در آغوش كشيدن فرزندي از گوشت و پوست خود را بچشند. وارد حياط كه ميشوم اولين صحنهاي كه توجهم را به خود جلب ميكند حضور خانوادههايي است كه روي موزاييكها و چمن كاريهاي محوطه به فاصله نه چندان دوري از يكديگر بساط چاي و ناهار را پهن كردهاند و انگار كه به پيك نيك آمده باشند به خوردن مشغولند. نوع پوشش و وضع ظاهري شان به همراه ساكهاي كوچك و بزرگي كه همراهشان است نشان ميدهد اهل اينجا نيستند و از شهر ديگري آمدهاند. در سالن وسيع طبقه اول ساختمان دست كم 400 300 نفر مرد و زن پرونده به دست روي صندليها به انتظار نوبتشان نشستهاند يا از پلههاي طبقات، بالا و پايين ميروند. از بلندگوي سالن، صداي منشي شنيده ميشود كه اسامي تعدادي از زنان را با شماره نوبتشان صدا ميزند. مقابل باجههاي بخش پذيرش پر از زنان و مرداني است كه تلاش ميكنند از متصديان بخش پذيرش نوبت بگيرند. ازدحام چند صد نفري جمعيت تصور اينكه هر كدام از اين آدمها چند ساعت بايد تا رسيدن نوبتشان به انتظار بنشينند، دود از سرم بلند ميكند. مقابل هر يك از بخشهاي درماني مركز شامل كلينيكهاي تخصصي زنان و مردان، كلينيك مشاوره ناباروري، كلينيك تخصصي مشاوره ژنتيك، آزمايشگاه، سونوگرافي، مركز تصويربرداري تخصصي ناباروري، اتاقهاي عمل و واحد مددكاري و روانشناسي، به اندازه كافي مراجعهكننده منتظر ايستاده تا براي يك لحظه هم كه شده با خودت بينديشي چقدر تعداد زوجهايي كه از اختلالات ناباروري رنج ميبرند، زياد است. اگرچه امتياز پيدا كردن جايي براي نشستن با اين همه آدمي كه معلوم نيست چند ساعت است به انتظار يافتن يك صندلي خالي سر پا ايستادهاند، تصور تقريبا محالي به نظر ميرسد، اما با بلند شدن زني كه اسمش از بلندگوي داخل سالن شنيده ميشود نشستن روي يكي از اين صندليها نصيب من هم ميشود تا اين بار بهتر بتوانم اطراف را زير نظر بگيرم. زناني كه روي صندليها نشستهاند، دور هم جمع شدهاند و با هم گفتگو ميكنند. اصلا انگار اين خاصيت اينجاست كه همه سر درد دلشان زود باز ميشود. محال است دقايقي روي يكي از صندليها بنشيني، حرفهاي بقيه را بشنوي و خودت به حرف نيايي. هر چقدر سعي كني خوددار باشي تا كسي مشكلت را نفهمد، اما شايد مقاومتت به يك ساعت هم نكشد، آن وقت است كه تو هم مثل ديگران شروع ميكني به درد دل كردن. سر درد دل كردن هم اينجا خيلي راحت باز ميشود و اولين جملهاي كه ميان اين زنان رد و بدل ميشود اين است: چند سال است بچه دار نميشوي ؟ آن وقت همانطور كه حرفهاي همديگر را ميشنوند در ذهنشان وضعيت خودشان را با بقيه مقايسه ميكنند. تعداد سالهاي نازايي آنها بيشتر بوده يا ديگران، مشكل ناباروري آنها سخت تر است يا بقيه، شانس موفقيت آنها بيشتر است يا ديگران و... لب به سخن كه باز ميكني، ديگر بقيه حرفها خود به خود پشت سر هم رديف ميشود. اولي ميگويد: 8 سال است بچه دار نميشوم. دومي ميگويد: كجاها رفتي؟ چه روشهايي را امتحان كردي؟ اولي ميگويد: دكتري نمانده كه نرفته باشم، دوا و درماني نمانده كه امتحان نكرده باشم. يكدفعه يكي از چند صندلي آنطرفتر ميگويد: نگران نباش. ميگويند خيليها اينجا جواب گرفتهاند، ان شاء الله تو هم جواب ميگيري. نقطه مشترك اين زنان اين است كه همه شان تقريبا از همه جا نااميد شدهاند، از تمام دارو و درمانها، دور باطل رفتنها و نتيجه نگرفتنها و حالا آمدن به اين مركز را به عنوان آخرين تير تركش انتخاب كردهاند. وقتي با هم درد دل ميكنند و ميفهمند كه خيليها جواب گرفتهاند اميدوار ميشوند كه شايد مادر شدن قسمت آنها هم شود. 12 سال در حسرت فرزند در طبقه ديگر ساختمان اگرچه تمام صندليها پر است، آي.يو.آي، اما از ازدحام بخش پذيرش خبري نيست. در دو طرف سالن و مقابل هر دو بخش آي.وي.اف و آي.يو.آي تعدادي زن و مرد به انتظار نشستهاند. روي يكي از صندليها زن ميانسالي نشسته است. از حرفهايي كه ميان او و همسرش رد و بدل ميشود، ميفهمم قرار است تا ساعتي ديگر عمل آي.يو.آي انجام دهد، اما در چهرهاش اثري از اضطراب جراحي نيست و شايد خودش نميخواهد كسي نگراني را در چهرهاش بخواند. مي گويد: هيچ چيز در زندگي مان كم نداشتيم جز كودكي كه آرزوي هر دويمان بود. مادر شوهرم آرزو داشت نوه پسرياش را ببيند؛ اما همسرم هر بار بهانه ميآورد و طوري وانمود ميكرد كه خودمان نميخواهيم بچهدار شويم تا شايد از حرفها و فشارها خلاص شويم؛ اما هر چه ميگذشت وضعيت بدتر ميشد. 12- 10 سال بدون بچه زندگي كردن كم نيست! هيچ دوا و درماني جواب نميداد. ديگر خسته شده بودم از اين همه قرص خوردن و آزمايشهاي مختلف دادن و هزينههاي بينتيجه. تا اينكه يك روز خواهرم بطور اتفاقي متوجه شده بود يكي از همكارانش پس از 18 سال انتظار با مراجعه به مركز نازايي رويان با عمل جراحي صاحب فرزند شده است،خودش دنبال كارم افتاد و برايم وقت گرفت. مي داني خوبي اينجا اين است كه يكدفعه تكليفت را روشن ميكنند و بجاي چند سال درمان بينتيجه با آن همه هزينههاي سنگين از همان اول مناسبترين راه را توصيه ميكنند. حالا فاطمه چند ماهي است كه زير نظر پزشك اين مركز مراحل درمانش را ميگذراند و در اين مدت موارد زيادي را هم ديده كه به نتيجه رسيدهاند. همين يك ماه پيش روزي كه براي معاينه آمده بودم زني را ديدم كه با كودكي چندماهه به بغل، كنار همسرش ميان مراجعان شيريني پخش ميكرد. وقتي از اطرافيان پرس و جو كردم، فهميدم او يك ايراني مقيم آلمان است كه پس از چند سال نازايي وقتي تعريف چنين مركزي را در ايران ميشنود با همسرش به اينجا سفر ميكند و پس از يك دوره درمان نتيجه ميگيرد. از او ميپرسم چقدر به نتيجه اميدواري و فاطمه با لبخندي به آسمان چشم ميدوزد كه خيلي دلم روشن است. شما هم برايم دعا كنيد. در انتظار تولد كودك دقايقي است كه او را زير نظر دارم. در گوشهاي روي يكي از صندليها نشسته و به نقطهاي خيره شده است. رنگ پريدگي صورتش حتي از پشت آرايش ملايمش هم پيداست. مانتوي سپيد گشادي بر تن دارد و ظاهرش نشان ميدهد ماههاي آخر بارداري را ميگذراند. غمگينتر از آن به نظر ميرسد كه بتوان در چهرهاش خوشحالي مادر شدن را حس كرد. خيلي زود سر درد دلش باز ميشود. درست مثل همه آن قبليها. ميگويد: 7 ماهه باردارم. امروز هم براي چكاپ ماهانه آمده بودم. دكترم ميگويد همه چيز مرتب است و فقط 2 ماه ديگر تا روز موعود بايد صبر كنم؛ اما او نميداند كه همين دو ماه برايم به اندازه 2 سال ميگذرد! ميگويم: اما اينجا خيليها شرايط تو را دارند، ولي به اندازه تو نگران و نااميد نيستند. درحاليكه چشمان غمگينش را به چشمانم ميدوزد، ميگويد: شايد آنها شرايط من را ندارند. ميداني اين دومين بار است كه تمام اين مراحل را مرور ميكنم و درست وقتي فكر ميكنم يك قدم تا رسيدن به آرزويم فاصله نمانده همه چيز در يك چشم به هم زدن خراب ميشود. خاطرات تلخ آن روزها را دوباره زير لب مرور ميكند: استراحت مطلق داشتم. يك تخت زيرم، يك ساعت روبهروم، يك تلويزيون و چند كتاب داستان اينها تمام كارهاي روزمره من بود. سر درد دل كردن هم اينجا خيلي راحت باز ميشود و اولين جملهاي كه ميان اين زنان رد و بدل ميشود اين است: چند سال است بچه دار نميشوي؟نتيجه بارداري مثبت بود. سونوگرافي دوقلو تشخيص داد؛ اما خوشحاليهاي ما زياد طول نكشيد. خونريزي كردم و يكي از دوقلوها همون ماه اول منو ترك كرد. اون يكي موند و من با هزار مشكل. جنين هنوز زنده بود. دوباره خونريزي، سونوگرافي، افزايش تعداد آمپولها تا شش عدد در روز، قطع خونريزي، باز هم خونريزي، بستري، سونوگرافي، جنين هنوز زنده بود و بالاخره آن روز نحس، دوباره خونريزي و جنين سقط شد. شما جاي من بوديد چه ميكرديد؟ همه از ما ميخواستند منصرف شويم؛ اما من دوباره شروع كردم. اين بار به تشخيص پزشكم از روش ميكرو استفاده كردم. با اينكه تا حالا مشكلي نداشتهام، اما خيلي ميترسم از دوباره همه چيز تكرار شود. دعا كنيد همه چيز خوب پيش برود. اهل شهرستانم زن محجبه تسبيح به دست در خود فرورفته و ذكر ميگويد. سر صحبت را كه با او باز ميكنم با لهجه آذرياش برايم تعريف ميكند دبير است و يكسالي ميشود از زنجان انتقالي گرفته و به تهران آمده، چون از شهرستان امكان پيگيري مرتب دوره درمان برايش دشوار بوده است. حالا هم پزشكان اين مركز گفتهاند چون با روشهاي ديگر جواب نميگيرد بايد روش ميكرو ( كاشت تخمك) انجام دهد. فردا هم وقت عمل دارد و امروز با همسرش آمده تا آخرين هماهنگيها را با پزشكش انجام دهد. 12 روز پس از عمل هم بايد آزمايش دهد تا ببيند جوابش مثبت است يا نه. خسته از آزمون و خطا زني كه روي صندلي كناري ما نشسته وقتي از موضوع گفتگويمان مطلع ميشود به نكته مهمي اشاره كرده، گلايه ميكند كه نه فقط در اين مركز بلكه در اكثر مراكز درمان ناباروري چرا از همان ابتدا به مراجعهكنندگان نميگويند كه با چه روش درماني زودتر به نتيجه ميرسند. او با يادآوري وضعيت درماني خودش ادامه ميدهد: تاكنون چند بار روش آي. يو. آي را به پيشنهاد پزشكان اين مركز انجام دادهام، اما هنوز نتيجهاي نگرفتهام و حالا پس از اين همه مدت پزشكم به اين نتيجه رسيده كه بهتر است اين بار روش ميكرو را امتحان كنيم. او معتقد است جدا از هزينههاي سنگيني كه اجراي روشهاي مختلف به بيمار تحميل ميكند و امتحان روشهاي درماني مختلف، جواب نگرفتنهاي پيدرپي باعث تضعيف روحيه بيمار و دلسردشدن او از ادامه درمان ميشود. اي كاش پزشكان اينگونه از مراكز با در نظر گرفتن شرايط و وضعيت خاص مراجعهكنندگان از همان ابتدا بهترين و مناسبترين راه را به بيماران نشان دهند. رحم اجارهاي 10 ميليون تومان يك ساعتي است كه طبقات را بالا و پايين ميكنم. خانم منشي كه پشت ميز وسط سالن نشسته حسابي سرش شلوغ است. گرچه كار اصلي او كنترل رعايت نوبت در رفت و آمد بيماران به اتاقهاي معاينه است، اما هر وقت كه نگاهش كني عدهاي مراجعهكننده دورش جمع شدهاند و از او راهنمايي ميخواهند كه شايد در تخصصش هم نباشد ! اينكه كار كدام دكتر بهتر است ؟ كدام روش درماني زودتر جواب ميدهد؟ چقدر بايد هزينه كنند؟ و... شنيده بودم كه در پژوهشكده رويان فهرستي از زنان داوطلب واگذاري رحم جايگزين وجود دارد كه در صورت نياز زوجيني كه امكان نگهداري جنين در رحم مادر وجود نداشته باشد، به آنها در اين زمينه كمك ميشود. با اينكه مطمئن نيستم منشي بتواند راهنماييام كند، اما از او ميپرسم براي پيدا كردن رحم جايگزين بايد چقدر در نوبت بمانيم و منشي در حاليكه عينكش را روي بيني جابهجا ميكند و زير چشمي از سر تا پايم را ورانداز ميكند، ميگويد: اگر بخواهيد از طريق مركز ما اقدام كنيد چون تعداد پشت نوبتيها زياد است حداقل 98 ماه بايد در نوبت بمانيد، اما اگر بتوانيد خودتان شخص واجد شرايط را پيدا كنيد و با او به توافق برسيد، قطعا نيازي به اين همه انتظار نخواهد بود، البته سن آن زن بايد حتما زير 35 سال باشد، داراي همسر بوده و شوهرش هم رضايت كامل به اين كار داشته باشد، خودش هم بايد قبلا بچه دار شده باشد. بعد هم در حاليكه ابرويي بالا مياندازد، ميگويد: از هزينهاش هم كه خبر داريد ؟ حداقل 10-9 ميليون بايد به طرفتان بدهيد به اضافه ماهانه 150 تا 200 هزار تومان هزينه خورد و خوراك و معاينه و انجام آزمايشها. درحاليكه هنوز مبلغ را در ذهنم حلاجي ميكنم صداي منشي را ميشنوم كه خطاب به من ميگويد: از من ميشنويد حتي اگر ماهها در نوبت بمانيد بهتر است كه از طريق مركز براي گرفتن رحم جايگزين اقدام كنيد، بعد هم براي اينكه نشان دهد براي حرفش دليل دارد ادامه ميدهد: مواردي داشتيم كه خانوادهاي خودشان شخص مورد نظر را پيدا كردهاند، اما پس از زايمان به دليل ارتباط عاطفي كه ميان آن زن و نوزاد برقرار شده بود آن خانواده تا مدتها براي گرفتن فرزندشان از آن زن مشكل داشتند، اما وقتي همه كارها از طريق مركز ما انجام شود چون همه چيز از همان اول با نظارت مركز و طبق توافقات دو طرف است ديگر از اين مشكلات هم پيش نميآيد. ميگويم: اما 9 ماه پشت نوبت ماندن هم خيلي زياد است و او اين بار ميگويد: اينكه ميگويم 98 ماه بستگي به شانستان دارد. بعضي وقتها چند مورد زن داراي شرايط رحم جايگزين داريم، اما مورد اهداكننده تخمك نداريم. يك موقع هم بايد چند ماه در نوبت بمانيد. نه يكي، نه دو تا، چند تا! درمان ناباروري كم دردسر ندارد. در سالهاي اخير با پيشرفت درمانهاي نازايي، مثل آي.وي.اف امكان مادر شدن براي بسياري از زنان و مرداني كه از مشكلات ناباروري رنج ميبرند را فراهم آورده است، البته حتما هم شنيدهايد كه دوقلو و چندقلوزايي يكي از عوارض آي.وي.اف يا لقاح آزمايشگاهي است. دليلش هم اين است كه براي بالا رفتن احتمال زنده ماندن جنين، پزشكان مجبورند تعداد زيادي اسپرم و تخمك را در آزمايشگاه با هم بياميزند تا از ميان آنها بالاخره يكي دوتايش سالم و زنده بماند. در مراجعه به مركز درمان ناباروري رويان اگرچه اولين چيزي كه براي زنان و مردان مراجعهكننده اهميت دارد اين است كه روش درماني در نهايت به فرزند دار شدن آنها منتهي شود، اما بتدريج كه مراحل درماني سپري ميشود مراجعه كنندگان توسط پزشك معالج خود مطلع ميشوند كه در استفاده از روشهاي درمان ناباروري از جمله آي.وي.اف و آي.يو.اف، احتمال چند قلوزايي بسيار بالاست، زوجين نابارور اين واقعيت را بايد بپذيرند كه ممكن است پس از سالها انتظار حالا در يك زمان بجاي يك فرزند صاحب دو قلو يا حتي چند قلو شوند! اين نگراني در حالي است كه بيشتر خانوادههايي كه براي درمان ناباروري خود به مراكزي از اين دست مراجعه ميكنند داراي سطح درآمدي متوسط و حتي پايين هستند كه گاه براي تامين هزينههاي درماني دورهاي خود با مشكل مواجهند. شما باردار هستيد شايد شيرينترين و جذابترين بخش مركز ناباروري رويان از ديد بسياري از مراجعهكنندگان به اين مركز، بخش سونوگرافي آن باشد. وقتي وارد اين بخش كه در طبقه زير همكف قرار گرفته ميشوم، تعدادي از زنان با لباسهاي گشاد مخصوص بارداري و با برگههاي آزمايشي در دست روي صندليها به انتظار نشستهاند. فقط خدا ميداند كه از وقتي مسوول هر بخش نام هر كدامشان را صدا ميزند تا براي بررسي جواب آزمايش به داخل اتاق بروند تا وقتي كه از در بيرون ميآيند بر آنها چهها كه نميگذرد. از زني كه با چهره خندان و يك دنيا ذوق و شوق از در اتاق بيرون ميآيد و معلوم است كه جواب آزمايش مثبت بوده و از شدت خوشحالي روي تك تك زنان آنجا را ميبوسد، گرفته تا زني كه با چهرهاي اشك بار از در اتاق بيرون ميزند و بعد هم مسوول پذيرش و تعدادي از زنان به او دلداري ميدهند كه حتما حكمتي در كار بوده و نبايد از ادامه درمان نااميد شود. اينجا جايي است كه تكليف تمام آنهايي كه در طبقات بالا روزها و شايد ماهها انواع روشهاي درماني را به اميد مادر شدن امتحان ميكنند، روشن ميشود و به قول يكي از آنها كه با خنده به بقيه ميگفت، نميدانم من هم لياقت اين را پيدا ميكنم كه بهشت زير پايم باشد يا... قدم نو رسيده مبارك همانطور كه در حياط ميچرخم، نگاهم به زني حدودا 40 ساله ميافتد كه با نوزادي به بغل در كنار زن جواني از پلهها پايين ميآيند. وقتي از كنارم رد ميشوند قدم نو رسيده را به زن جوان تبريك ميگويم و او با لبخندي ميگويد؛ اشتباه نكنيد، مادر اوست نه من! و زن ميانسال كه متوجه نگاه متعجب من به خود شده درحاليكه نوزادش را محكم در آغوش گرفته رو به من ميگويد: خداي مهربان پس از 15 سال انتظار اين نوزاد را به من هديه كرده ميدانم كه همسن و سالهاي من فرزند نوجوان دارند، اما من به آمدنش دلخوشم اگرچه مرا 15 سال در حسرت آمدنش گذاشت، اما بالاخره آمد. زن راهي ميشود با يك دنيا عشق و اميد به آينده و نگاه من همچنان او را بدرقه ميكند، اما اين فقط نگاه من نيست كه به دنبال او ميدود، چراكه كمي آنطرفتر چشمان زني جوان به مادر قصه ما دوخته شده و او را تا افقي دورتر از نگاه من همچنان تعقيب ميكند. سنگيني نگاهم را كه حس ميكند، درحاليكه هنوز چشم از آن زن برنداشته با لحني پر از حسرت ميگويد: اي كاش خدا ما را هم لايق مادر شدن بداند. اگرچه اين تنها جملهاي بود كه آن لحظه از ميان لبهاي زن خارج شد، اما طنين صداي او و شايد دهها و صدها جمله ديگري كه آن لحظه در سينه زن ماند، صداي در گلو مانده تمام زناني است كه قلبشان براي شنيدن صداي خنده دلنواز نوزادي شيرين ميتپد. صداي قلبهاي مهرباني كه با تمام وجود تمناي مادر بودن را فرياد ميكشد و نميدانند كه در پس سالها انتظار آيا پيچيدن صداي كودكي در خانه سهم آنها نيز خواهد شد؟ پوران محمدي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 685]
صفحات پیشنهادی
مادران انتظار - اضافه به علاقمنديها
مادران انتظار-مادران انتظار جام جم آنلاين: زن سكوت كرده بود وقتي آب پاكي را روي دستش ريختند. تمام آرزوها يكجا پتك شد توي سرش. تمام طعنهها و زخمزبانها بغض شد تو.
مادران انتظار-مادران انتظار جام جم آنلاين: زن سكوت كرده بود وقتي آب پاكي را روي دستش ريختند. تمام آرزوها يكجا پتك شد توي سرش. تمام طعنهها و زخمزبانها بغض شد تو.
بنويسيد يك بسيجي؛ هفتادمين شب خاطره «مادران انتظار ...
بنويسيد يك بسيجي؛ هفتادمين شب خاطره «مادران انتظار» برگزار شد-بنويسيد يك بسيجي؛ هفتادمين شب خاطره «مادران انتظار» برگزار شد خبرگزاري دانشجويان ايران ...
بنويسيد يك بسيجي؛ هفتادمين شب خاطره «مادران انتظار» برگزار شد-بنويسيد يك بسيجي؛ هفتادمين شب خاطره «مادران انتظار» برگزار شد خبرگزاري دانشجويان ايران ...
مادران انتظار - اضافه به علاقمنديها
26 آگوست 2008 – مادران انتظار-مادران انتظار امير طرح خوبي داد. با اين اعتصاب بازاري ها ديگر چاره اي نداشتيم. يوسف گوشه اي نشسته بود و مي خنديد. ما هم ديديم ديواري ...
26 آگوست 2008 – مادران انتظار-مادران انتظار امير طرح خوبي داد. با اين اعتصاب بازاري ها ديگر چاره اي نداشتيم. يوسف گوشه اي نشسته بود و مي خنديد. ما هم ديديم ديواري ...
مادران اجاره ای؛ دستمزد بجای بچه
يعني ميشود مادران انتظار منتظر شوند تا اين دوسال زودتر بگذرد و دوباره براي جنينهاي اجارهاي دستمزد و قيمت تعيين كند؟ تكليف الهه چه ميشود وقتي مادرش بدون برادر به ...
يعني ميشود مادران انتظار منتظر شوند تا اين دوسال زودتر بگذرد و دوباره براي جنينهاي اجارهاي دستمزد و قيمت تعيين كند؟ تكليف الهه چه ميشود وقتي مادرش بدون برادر به ...
6 دلواپسي 9 ماه انتظار
6 دلواپسي 9 ماه انتظار دوران بارداري يكي از خاطره انگيزترين، منحصر به فردترين و در عين حال پرهيجانترين مقاطع زندگي هرزني است كه در آرزوي مادر شدن به او فرصت ...
6 دلواپسي 9 ماه انتظار دوران بارداري يكي از خاطره انگيزترين، منحصر به فردترين و در عين حال پرهيجانترين مقاطع زندگي هرزني است كه در آرزوي مادر شدن به او فرصت ...
نقش مادران و زنان در تربيت يك نسل
مسلماً اگر زنان بخواهند در عصر انتظار فرزنداني مطهّر تربيت كنند بايد ويژگيهاي فوق العادهاي داشته باشند؛ مادر حضرت موسي ظرفيت دريافت وحي داشته است. هر چند اين ...
مسلماً اگر زنان بخواهند در عصر انتظار فرزنداني مطهّر تربيت كنند بايد ويژگيهاي فوق العادهاي داشته باشند؛ مادر حضرت موسي ظرفيت دريافت وحي داشته است. هر چند اين ...
آسیبهای روحی روانی در انتظار نوزادان سزارینی
آرشيوی آسیبهای روحی روانی در انتظار نوزادان سزارینی. گرایش شدید زنان باردار به سزارین که روز به روز درحال افزایش است، نوزادان و مادران را در معرض آسیبهای روحی و ...
آرشيوی آسیبهای روحی روانی در انتظار نوزادان سزارینی. گرایش شدید زنان باردار به سزارین که روز به روز درحال افزایش است، نوزادان و مادران را در معرض آسیبهای روحی و ...
مادران باردار هله هوله نخورند
به گفته محققان در صورتی كه مادران شیرده تغذیه مناسبی نداشته باشند، خطرات مشابهی در انتظار فرزندانشان خواهد بود. از سوی دیگر در صورتی كه افزایش وزن مادران در طی ...
به گفته محققان در صورتی كه مادران شیرده تغذیه مناسبی نداشته باشند، خطرات مشابهی در انتظار فرزندانشان خواهد بود. از سوی دیگر در صورتی كه افزایش وزن مادران در طی ...
عشق يعني کوچه کوچه انتظار
عشق یعنی کوچه کوچه انتظار رؤیت خورشید در باغ بهارعشق یعنی با جنون تا اوجها ... در محراب با قانون خونگفتمان مادران داغدار حسرت دیدار گلها در بهاریک نماد از قصه جام ...
عشق یعنی کوچه کوچه انتظار رؤیت خورشید در باغ بهارعشق یعنی با جنون تا اوجها ... در محراب با قانون خونگفتمان مادران داغدار حسرت دیدار گلها در بهاریک نماد از قصه جام ...
مادران شهدا، لياقت و شايستگي رسيدگي بيشتر و بهتر را دارند
مادران شهدا، لياقت و شايستگي رسيدگي بيشتر و بهتر را دارند-سالها پيش وقتي ... اند، اما عزيزانشان هنوز به انتظار آمدنشان لحظه شماري مي كنند، در ميان منتظران پيرزني ...
مادران شهدا، لياقت و شايستگي رسيدگي بيشتر و بهتر را دارند-سالها پيش وقتي ... اند، اما عزيزانشان هنوز به انتظار آمدنشان لحظه شماري مي كنند، در ميان منتظران پيرزني ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها