واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: شكست، پلي براي پيروزي جام جم آنلاين: هنگامي كه انسان موفق بر زمين ميافتد، فورا بر ميخيزد، از شكست خود درس ميگيرد، ضربه را از ياد ميبرد و به سمت جايگاهي بلندتر حركت ميكند. اگر زندگي مشاهير بزرگ دنيا را از نظر بگذرانيد، متوجه ميشويد كساني كه به موقعيتهاي بزرگ دست يافتهاند، زير فشار ضربات شكست استخواني خرد كردهاند. هر كه در اين حد از موقعيت قرار گرفته باشد، با مخالفتها، نااميديها، موانع و بدبياريهاي فراواني رو در رو بوده است. شرح احوال و ماجراي زندگي انسانهاي بزرگ را به قلم خود آنها بخوانيد تا بار ديگر دريابيد كه چگونه هر يك از اين افراد بارها و بارها توانستند در برابر موانع و مشكلات سر خم نكنند. كار ديگري هم ميتوانيد بكنيد. ازدوستان و آشنايان يا هر كسي كه به نظر شما واقعا در زندگي موفق است، اطلاع پيدا كنيد. وقتيهمهچيز را درباره او فهميديد، متوجه ميشويد كه بر دشواريها و موانع بزرگ فايق آمده است. امكان ندارد بدون وجود مخالفت، مشقت و موانع به موقعيتهاي بزرگ دست پيدا كنيم. ولي امكان آن وجود دارد كه از موانع براي پيشبرد اهداف خود استفاده كنيم. هنگامي كه از مسالهاي ضربه ميبينيم، غالبا چنان در آغاز دچار احساسات ميشويم كه نميتوانيم از آن تجربهاي بيندوزيم. ما ميتوانيم شكستها را به پيروزي تبديل كنيم. يعني درسي بگيريم، آن را به كار ببنديم و بعد به شكستي كه پشت سر گذاشته ايم نگاه كنيم و لبخند بزنيم. از هم اكنون تصميم بگيريد از هر مانعي كه در سر راهتان سبز ميشود، چيزي به غنيمت بگيريد. بار ديگري كه در محيط كار يا منزل با مشكلي روبهرو ميشويد، بر اعصابتان مسلط شويد و بكوشيد علت آن را پيدا كنيد. از اين راه ميتوانيد جلو اشتباههاي مجدد را بگيريد. ضربه خوردن تجربه با ارزشي است، در صورتي كه بتوانيم از آن درسي بگيريم. ما انسانها موجودات عجيب و غريبي هستيم، خيلي سريع براي پيروزيهاي خود اعتباري تمام عيار قائل ميشويم. هروقت به موقعيتي ميرسيم ، ميخواهيم همه عالم و آدم را خبر كنيم. طبيعتا دوست داريم همه ما را به يكديگر نشان دهند و بگويند: «او را ميبيني؟ چنين و چنان كرده است.» با وجود اين، عادت داريم به همان سرعت ديگر افراد را به خاطر بروز هر مانع كوچكي مقصر بدانيم. وقتي فروش كم ميشود ، فروشندهها به طور طبيعي تقصير را گردن مشتريها مياندازند. وقتي كارها از دور خارج ميشود ، مديران اجرايي به طور طبيعي كارمندان يا ديگر مديران را سرزنش ميكنند. بعيد نيست در اين دنياي ديوانه كساني بخواهند به ما ضربه بزنند، ولي در بيشتر موارد، خودمان باعث سقوط خود ميشويم. شكستهاي ما در اثر بيكفايتي فردي يا اشتباههاي خودمان است. واقعگرا باشيد. خودتان را در يك لوله آزمايش بگذاريد و از ديد يك شخص ثالث و بيطرف به خودتان نگاه كنيد. ببينيد آيا داراي ضعفي هستيد كه پيش از اين، هرگز متوجه آن نشدهايد؟ اگر ضعفي داريد، براي اصلاح آن دست به كار شويد. بيشتر مردم آنقدر به خودشان عادت ميكنند كه توانايي ديدن راههاي اصلاح نفس را از دست ميدهند. خود را مورد نقد و ارزيابي قرار دادن تاثير سازندهاي دارد. به انسان كمك ميكند كه كارآيي و قدرتي را كه لازمه موقعيت است، به دست آورد. مقصر دانستن ديگران تاثيري ويرانگر دارد. از اثبات كردن اينكه ديگري دارد اشتباه ميكند، مطلقا هيچ سودي عايدتان نميشود. به گونهاي سازنده خود را مورد نقد و ارزيابي قرار دهيد. از ناتواناييها و بيكفايتيهاي خود فرار نكنيد. معيارهاي بالاتري را در نظر بگيريد. و مانند افراد موفق، كاستيها و ضعفهاي خود را جستجو و سپس آنها را اصلاح كنيد. در حقيقت، عامل اصلي موفقيت انجام همين كارهاست. البته غرض از يافتن عيوب آن نيست كه به اين گونه افكار ميدان دهيد: اين هم يك دليل ديگر براي بازنده بودن من برعكس، به خطاهاي خود از اين ديد بنگريد: «اين هم راه ديگري است كه ميتواند از من يك پرنده بزرگ بسازد.» آلبرت هويارد مي گفت: «يك انسان شكستخورده كسي است كه با وجود اشتباههاي احمقانهاي كه مرتكب شده است، نميتواند تجربهاي بيندوزد.» بيشتر، شكستهاي خود را ناشي از بدشانسي ميدانيم. ميگوييم: «رسم روزگار است ديگر، كاري نميشود كرد.» ولي دست نگه داريد و يك لحظه بينديشيد. رسم روزگار آنقدرها هم بيحساب و كتاب نيست و به دلايل نامعلوم، نتايج معلومي را موجب نميشود. اعتقاد به رسم روزگار، هيچ تجربهاي در پي ندارد و آمادگي بيشتري براي رويارويي با مشكلي كه قبلاً در شرايط مشابه داشتيم، به ما نميدهد. مربي فوتبال كه پس از شكست تيمش در مسابقه روز شنبه ميگويد: «خوب بچهها، اين هم يه رسم روزگار ديگه» كمكي به تيم خود براي پرهيز از اشتباههاي مشابه در مسابقه شنبه آينده نميكند. به جاي مقصر دانستن بخت و اقبال، موانع را بررسي ميكنيد. هرگاه مغلوب شديد، درس بگيريد. بسياري از افراد خسته و رنجور از زندگي، محروميت خود را با عبارات بخت بد، بخت شوم و بخت شور، توصيف ميكنند. اين مردم هنوز مانند كودكان فكر ميكنند، خام هستند و بدون داشتن هيچ دركي از شرايط خود، عاجز از ديدن فرصتهايي هستند كه آنها را بزرگتر، قويتر و متكي به نفستر ميكند. ديگر اقبال خود را محكوم نكنيد. مقصر دانستن آن، هيچ انساني را به هدف خود نرسانده است. مشكل اصلي اين است كه بيشتر مردم وقتي به مانع سختي در كار بر ميخورند، فقط شكست را در نظر ميآورند و به اين ترتيب مغلوب ميشوند. وقتي يقين پيدا ميكنيد كه راهي هست، به طور خودكار انرژي منفي را (كنار بكشيم، برگرديم عقب) تبديل به انرژي مثبت ميكنيد (ادامه بدهيم، جلو برويم.) تنها زماني يك مساله يا يك مشكل غير قابل حل ميشود كه فكر كنيد غيرقابل حل است. با ايمان داشتن به امكان وجود راهحلي براي مشكلات، راهحلها را جذب ميكنيد. به خودتان حتي اجازه صحبت يا فكر درباره ناممكن بودن راهحلها را ندهيد. وقتي به مانعي بر ميخوريد، لازم نيست كل برنامه را زير سؤال ببريد. بهتر است عقب گرد كنيد و به تجديد قوا بپردازيد. كارهاي ساده و جذابي را امتحان كنيد، مانند نواختن ساز يا پياده روي يا چرتي كوتاه. بدينترتيب، وقتي دوباره با آن مانع روبهرو ميشويد، خودبهخود، راهحل آن هم به سراغتان ميآيد. در موقعيتهاي حساس ديدن جنبههاي مثبت و خوب نيز ميتواند موقعيت آفرين باشد. در پايان به ياد داشته باشيد كه هميشه همان چيزي به سراغتان ميآيد كه انتظار ديدنش را داريد. طرف مثبت را ببينيد تا بر شكست غلبه كنيد. اگر ذهنيتي روشن نسبت به مسائل پيدا كنيد، همه عوامل به سود شما وارد عمل خواهند شد. اگر همواره فكر شكست را در ذهن ميپرورانيد، مصرا از شما ميخواهم خود را از شر اين فكر موذي نجات دهيد؛ چون فكر شكست، شكست ميآورد. از اين پس به خود بگوييد: «من مغلوب شكست نخواهم شد.» نبايد از مشكل ترسيد، بايد به خود بقبولانيد و تلقين كنيد كه خدا با شماست و به كمك او موفق خواهيد شد، هر مشكلي را از سر راه برداريد. در مقابل مشكلات مقاومت كنيد و كاري براي از بين بردن آنها انجام دهيد. شما با تكيه به ايمان ميتوانيد در هر كاري موفق شويد، ايمان به خدا و ايمان به خودتان، ايمان بالاترين سلاحي است كه به آن نياز داريد با سلاحي كافي و حتي بيش از رفع نياز. ايمان موجب پايداري، قوت و استقامت ميشود. در ايمان پويايي و قدرتي وجود دارد كه به هنگام بروز مشكلات انسان را مقاوم نگاه ميدارد. اگر نگرش شما اين باشد كه «من با توكل به پروردگار به هر كار توانا هستم» در آن صورت نگرش جديدي را به ذهن منتقل ميكنيد. روي انگارههاي مثبت مرتباً تاكيد بگذاريد و ببينيد چگونه باورتان خواهد شد كه ميتوانيد راهحلي براي مشكلات خود پيدا كنيد. در پايان 5 راهنمايي را كه كمك ميكند، شكستها را به پيروزي تبديل كنيد: 1ــ از شكستها به گونهاي برداشت كنيد و درس بياموزيد كه راه را براي موفقيت شما هموار سازد. هنگامي كه با شكست مواجه شديد علت آن را ريشهيابي كنيد، سپس بر آن شويد كه به وقت ديگر پيروزي به دست آوريد. 2ــ شهامت آن را داشته باشيد از خودتان انتقاد در جهت سازندگي به عمل آوريد. نكات ضعف و اشتباههاي خود را بررسي و سپس آنهارا تصحيح كنيد. 3ــ شاكي بودن و از بخت بد ناليدن را متوقف كنيد. علل هر پس ماندگي و توقف را جويا شويد و موجب اشتباه را پيدا كنيد. يادتان باشد از گناه كارها را به گردن بخت انداختن، هيچكسبه منزل مقصود، رهنمون نشده است. 4ــ پشتكار و پايداري را با آزمايش درهم آميزيد. در راستاي هدفتان حركت كنيد. اما هيچ وقت سرتان را به سنگ نكوبيد و اظهار پشيماني نكنيد، سعي كنيد به آزمايشهاي ديگري دست بزنيد. 5ـ به خاطر داشته باشيد، در هر موقعيتي يك طرف خوب و زاويه رويش وجود دارد. آن را پيدا كنيد، سپس با بررسي آن، نوميدي را از فضاي انديشه خود خارج سازيد. صابرمحمدي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]