واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: بيرون در ايستاده است تا براي مصاحبه صدايش كنند، ديگر دلش هم شور نميزند. خيره به آرزوهايش، حتي نميداند كه صداقت، بايد كجاي اين راه قراربگيرد.تمام هفته گذشته هر جا كه حقيقت را گفته، نه تنها رنگ لبخندها بلكه استكانهاي چاي هم عوض شدهاند. جملههاي سرسري، نگاههاي ترحم آميز و سؤالهاي دو پهلو، تمام چيزي است كه دستش را گرفته است. دائما به اين فكر ميكند كه بايد بدون خط خوردگي راه برود چرا كه هرگام كلمهاي است كه يك بار بيشتر تكرار نميشود. دختري جوان كه در نيمه راه خوابهاي نديدهاش به ايدز مبتلا شده، هنوز همان گلي است كه به پاي شوهر معتادش نشسته و بيهيچ اعتراضي، تنها سعي ميكند كه به ما بفهماند، كار كردن و داشتن يك زندگي عادي حق اوست و ما كه اين روزها، زيادي خستهمان كرده اند، چشمهاي منتظرش را نميبينيم. اينجا هنوز بعد از تمام اين سالها، تمام اين شعارها و تمام اين تابوشكنيها، بيمار مبتلا به ايدز را به چشم ديگري نگاه ميكنند؛ بيماري كه در كشورهاي توسعه يافته، براي خودش انجمن و تشكل دارد، جلسات روان درماني براي ديگراني كه سالماند و اميدشان را از دست دادهاند برگزار ميكند، كار ميكند، دوستانش را دارد، سفرهاي دسته جمعي ميرود و هيچ جا تابلوي ورود ممنوعي براي او وجود ندارد. تنها رنج او بيماري است، داروهايي كه بايد مصرف كند يا تدابيري كه به خاطر ضعيفتر بودن سيستم ايمني بدنش بايد بينديشد. او ميداند كه مجبورنيست پايان هر فصلي، نقطه بگذارد. اما اينجا كار كردن هم گاهي آرزو ميشود براي كسي كه حتي نميتواند اين بيماري را هجي كند، دختري كه پاكتر از تمام بارانهاي نباريده، هنوز به چتر بودن براي فرزندانش فكرميكند. آمارها هم همين را ميگويند، 80 درصد زنان مبتلا به ايدز در سرزمين من به واسطه شوهرانشان كه معتاد تزريقي بودهاند به بيماري مبتلا شدهاند. زناني كه تاوان هيچ جواني از دست رفتهاي را هم نميطلبند و تنها ميخواهند چشمهايمان را براي دوباره ديدنشان بشوييم. زناني كه هر جا ميگويند بيمارند، صاحب كارها بهانهاي جور ميكنند تا برانندشان و حتي تشكل رسمي ندارند كه سكوتهاي فروخوردهشان را فرياد كنند. ما هم كه گرفتارتر از اين حرفهاييم كه يادمان بماند، همان همكلاسي، همان كارفرما يا همان خويشاوند قديمي هستيم كه اگر با اين بيماران زير يك سقف نميخوابيم، شايد روزي هر دو يك رؤيا داشتهايم. تمام روز را ميدويم تا زودتر دست به ديوار بزنيم و برگرديم غافل از اينكه هر كه زودتر به خانه برسد، تنها ساعتش را كمي جلوتر از بقيه كوك ميكند؛ ساعتي كه بعد از ابتلا به بيماري در بسياري از خانهها خوابيده است و زنگ آن حتي حوصله ندارد، براي شروع روز تازه، 6 بار بنوازد. درست حدس زدهايد، امروز روز جهاني ايدز است. درست فهميدهايد، ما تنها يك بار در سال يادمان ميآيد حال شما كه بيماريد را بپرسيم. چقدر براي شما سخت است كه 364 روز ديگر را منتظر عدالت بمانيد. سخت نگيريد، به گيرندههايتان هم دست نزنيد چرا كه در اين دنياي شلوغ، ما هم ممكن است تا چند سال ديگر به واسطه چاقي، پرفشاري خون بگيريم يا در هنگام بارداري، ديابت به سراغمان بيايد و مجبور شويم تا آخر عمر، درست مثل شما، دارو مصرف كنيم. اما حرف من اين است كه نخستين قدم براي رسيدن به آنچه در ذهن تو ميگذرد و من هرگز نميتوانم لمسش كنم اين است كه مادرت، پدرت، خواهر، برادر و دوستانت ياد بگيرند كه تو تنها بيماري و درمانت هم شروع شده و اين تويي كه به من ياد ميدهي اگر مشكلات اجتماعي من 100 است و مشكلات اجتماعي تو 1000، قرار نيست تاوان گيرياي در كار باشد. همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]