واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: علی وزینی- هیچ وقت ندانستم چرا احسان علیخانی یک مجری محبوب تلویزیونی است و این همه طرفدار دارد!؟ حتی سال گذشته علیخانی ممنوع الکار شد و به مجری شدن حسن جوهرچی انجامید و آن همه واکنش های مردمی و عدم استقبال بینندگان را در پی داشت اما با این حال برنامه ماه عسل به دلم نچسبید و این همه طرفدار «ماه عسل» علیخانی را نفهمیدم!
برنامه ماه عسل ای که حالا تماشای آن برای خیلی ها عادت هر سال شده و برای من همیشه در بدترین ساعات زمانی بوده و با مهمانان عجیب و غریبش به یک صفحه شگفتی های تلویزیون مبدل شده ، امسال هم بر روی آنتن رفت اما با چند تغییر اساسی!
اول اینکه احسان علیخانی مجددا به برنامه خودش بازگشت و دوم اینکه حالا تهیه کننده برنامه هم شده و سوم اینکه تغییرات اساسی در نحوه انتخاب مهمانان و دکور برنامه بوجود آمده است تا دست علیخانی برای برنامه اش بازتر باشد.
در یکی از قسمت های ماه عسل، پرونده لاله و لادن بر روی آنتن رفت تا من از این همه خلاقیت شگفت زده شوم و درست همان حال و احوال بعد از تماشای فیلم «جدایی نادر از سیمین» را پیدا کنم و علیخانی و ماه عسلش را درک کنم و جواب تمامی سوالاتم را بگیرم.
تلویزیون در چندین برنامه اخیر خود به خوبی نشان داده است که می تواند بدون موضع گیری و قضاوت، به حال و احوال جامعه بپردازد و از پست قضاوت پایین آید و آن را به مردم واگذار نماید. هرچند که پیش از این، عادل فردوسی پور در نود خیلی از قضاوت های فوتبالی و این چنینی را به مردم سپرده بود. اما نود پس از سیزده سال اجرای موفق خود، دارای دو دسته مهم همیشه مخالف و همیشه موافق را پیدا کرده است آن دو دسته به خوبی می دانند همیشه باید از تماشای نود غافلگیر شوند.
پیش از این نیز، برنامه جنجالی «جمع ما» با دعوت از یک مرد سه زنه نشان داد که می توان واقعیت های جامعه را نشان داد و قضاوتی هم نکرد که به درستی هم از سوی مجری آزاده نامداری انجام گرفت اما متاسفانه با واکنش های زیادی از جمله مطبوعات و حتی مدیر رسانه ملی روبرو شد. مرد سه زنی ای که وجود دارد اما حضورش باعث می شود تمامی آرمان ها و اعتقادات و باورهای دینی نابود شود و آن حرکت زشت شمرده شود. و یا همین برنامه «چهل دقیقه بدون قضاوت» که اسمش گواه بر این مدعی است.
در دومین جمعه ماه مبارک رمضان، پدری که لاله و لادن آن دوقلوی مشهور ایرانی را بزرگ کرده بود به برنامه ماه عسل آمد و حرف های دلش را زد و آن قدر به راحتی سخن گفت که از پدر و مادر اصلی لاله و لادن هم گلایه کرد که خوشبختانه با واکنش به موقع علیخانی روبرو شد.
او از سحتی ها و پولهایش که برای این دو دختر خرج کرده بود گفت و آن همه کار را برای رضای خدا دانست. در مقابل هم پدر و مادر واقعی لاله و لادن را دیدیم که در بدترین شرایط در روستای دورافتاده زندگی می کنند و در عین سادگی و فقر از دوری چند ساله خود با لاله و لادن سخن می گفتند.
سخت بود قضاوت و حتی فکر قضاوت به اینکه کدام یک حق داشتند. شاید به قول علیخانی باید لاله و لادن می بودند و خود آن ها همه چیز را می گفتند اما هیچ کدام مهم نبود. مهم این قضاوت نکردن ما و دو راهی سخت فکر کردن و انتخاب بود که مهم است.
این برنامه و سرنوشت زندگی خانواده های لاله و لادن را با وضع زندگی نادر و سیمین فیلم فرهادی مقایسه کنید و خود را جای قاضی ای بگذارید که قرار است حق را فقط به یکی از آن ها بدهد.
شباهت زیادی که دو قصه با یگدیگر دارند. قصه فرهادی نمی گذارد از هر سکانس فیلمش به راحتی بگذریم و زندگی آدم های ماه عسل هم همینطورند.
در روزهای نبود سینمای قصه گو در سینما؛ زندگی هر یک از مهمانان ماه عسل می تواند به شدت سینمایی باشد. هرکدام قصه های عجیبی در دل خود دارند که جان می دهد برای یک فیلمنامه خوب سینمایی.
همین قصه قضاوت ها و قضاوت نکردن های فیلم فرهادی با سرنوشت پدرومادر های لاله و لادن آدم را اساسی تکان می دهد. حالمان را عوض می کند.
اگر کمی خوب به این جامعه بنگریم، در می یابیم که نباید به راحتی از کنار آدم ها و قصه هایش بگذریم، کمی خود را جای آن ها بگذاریم و بعد سپاسگزار خدای خود باشیم.
سرنوشت زندگی آدم های پس از این هم برایم جالب بود. دو نوزاد دوقولوی بهم چسبیده شیرازی که حالا به این دنیا آمده اند و هیچ کس از سرنوشت آن ها خبر ندارد و جالب تر آن همه عشق مادر و پدر دوقولوها به فرزندانشان. آن همه سادگی وعشق درکش سخت بود.
نشستن به پای تلویزیون در سخت ترین شرایطی روزه داری واقعاً مشکل است اما هنگام تماشای ماه عسل زمان چقدر زود برایم گذشت.
برنامه تمام شد و اذان هم گفتند و من همچنان در تفکر!
و زیباست نجوای شبانه ای با خدا که می گوید «مرا در برابر آزمایشهای سخت خود قرار مده»
حالا طرفدار ماه عسل شده ام و آن پرده ای که باز می شود قصه ای دارد از دل کشورم و آدم های این سرزمین.
آن پرده قرمز رنگ ماه عسل برایم جذاب است. هر شب کمی به فکر فرو می روم و شاید حتی نمی توانم خود را جای یکی از آن ها بگذاریم.
انتخاب درست و زیبای دکور برنامه قابل تحسین است و سبک اجرای علیخانی وقتی که موضع نمی گیرد چقدر خوب!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]