تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):اين (امام جواد(علیه الاسلام))مولودى است كه پر بركت ‏تر از او براى شيعه ما به دنيا ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812541264




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب انديشه - ديوار بلند بي‌اعتمادي


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: كتاب انديشه - ديوار بلند بي‌اعتمادي


كتاب انديشه - ديوار بلند بي‌اعتمادي

ترجمه: محمدحسين رحمتي:آنچه مي‌خوانيد گفت‌وگو با «فيليس بنين» نويسنده كتاب « درك بحران ايران-آمريكا» است. نويسنده در كتاب خود پرسش‌هايي درباره احتمال حمله نظامي آمريكا به ايران مطرح كرده و بعضا با ادعاهايي سخيف پاسخ‌هايي براي آنها ارائه مي‌دهد كه هر چند برخي از آنها با واقعيت همخواني ندارد اما در مجموع به رويكرد نظامي آمريكا در قبال ايران تاخته و خواستار به رسميت شناختن نقش و قدرت منطقه‌اي ايران از سوي آمريكا و مذاكره اين كشور با ايران شده است.

در حالي كه جورج بوش روزهاي آخر حضور در كاخ سفيد را مي‌گذراند اما خطر حمله نظامي ايالات متحده به ايران به مثابه يك احتمال خطرناك همچنان پيش چشم است. منابع تحليلي مختلف دولتي و نظامي همچون ارزيابي 16 نهاد اطلاعاتي آمريكا دلايل مختلفي را ارائه داده كه براي توجيه چنين حمله‌اي به‌كار مي‌رود. اما افراط‌گرايي دائمي ايدئولوژيك در كاخ سفيد بدين معناست كه خطر يك حمله نظامي يك‌جانبه و فراگير همچنان باقي است و چنين حمله‌اي به‌رغم پيامدهاي آن مي‌تواند رخ دهد. اين كتاب براي بررسي برخي از اين بيم و اميدها، پاسخ به اين پرسش‌ها و البته پيشنهاد برخي نظرات براي ممانعت از رخداد چنين فاجعه دهشتناكي است.
آيا ايران تهديدي براي آمريكاست؟
دولت بوش از همان اوان حضور در قدرت دائما بر كوس «تهديد» ايران براي آمريكا نواخته است. حتي نهادهاي اطلاعاتي آمريكا با اين امر موافقند كه ايران بمب هسته‌اي نداشته يا برنامه بمب هسته‌اي نيز نداشته است و اين خيلي مبهم است كه آيا ايران خواهان ساخت چنين بمبي هست يا خير. ايران هرگز ايالات متحده را تهديد نكرده است (و بر خلاف بسياري از كشورهاي همسايه‌اش، ايران طي يك قرن اخير به هيچ كشوري حمله نكرده است). بر اساس اطلاعات CIA در سال 2007 ايران حدود 1/5 ميليارد دلار صرف برنامه‌هاي نظامي‌اش كرد – چيزي حدود 5/2 درصد توليد ناخالص داخلي اين كشور- در حالي كه در همين سال ايالات متحده 626 ميليارد دلار– يعني چيزي حدود 5/4 درصد توليد ناخالص داخلي 7/13 تريليون دلاري كشور- صرف برنامه‌هاي نظامي‌اش كرده است. شايد بتوان گفت آمريكا تقريبا نيمي از هزينه نظامي جهان– حدود 46 درصد- را به خود اختصاص داده است. بنابراين ايران حامل هيچ تهديد نظامي استراتژيكي بر آمريكا يا آمريكاييان نيست. در مورد مخالفت سياسي محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور ايران با اسرائيل هيچ ترديدي نيست اما اظهارات او همچنان مورد تحريف است. در اكتبر 2005 به دنبال اظهارات تهديد‌آميز احمدي‌نژاد مبني بر «محو اسرائيل از صفحه جهان» نگراني‌هايي جدي در اروپا و آمريكا مطرح شد. هر چند اين اظهارات ابراز شد اما احمدي‌نژاد اين عبارات را بر زبان نياورده بود. خوان كول متخصص مسائل خاورميانه در دانشگاه ميشيگان به نيويورك‌تايمز گفت: «احمدي‌نژاد نگفته كه مي‌خواهد اسرائيل را از صفحه جهان پاك كند چراكه چنين اظهارات و بياناتي اصولا وجود ندارد. او گفته كه اميدوار است رژيمي مثل دولت صهيونيستي- يهودي كه اورشليم را در اشغال خود دارد فرو بپاشد». كول مي‌افزايد كه «از آنجا كه ايران طي يك قرن گذشته به هيچ كشوري حمله نكرده اما من بوي تبليغات جنگ را استشمام مي‌كنم». در آوريل 2006 بوش باز تكرار كرد: «ما بر اين هدف به توافق رسيده‌ايم كه ايران نبايد بمب هسته‌اي داشته باشد، نبايد ظرفيت ساخت بمب هسته‌اي يا دانش چگونه ساختن بمب هسته‌اي داشته باشد». اهميت اين لحن در اين واقعيت مسلم نهفته است كه ايران پيش از اين و براي سال‌ها «از دانش چگونه ساختن بمب اتم برخوردار بود». نه به اين دليل كه بيشتر اين دانش روي اينترنت قابل دسترس است بلكه به اين دليل كه تكنولوژي اساسي مورد نياز براي غني‌سازي اورانيوم در نيروگاه هسته‌اي همان تكنولوژي مورد نياز براي ساخت بمب اتمي است. البته انجام غني‌سازي 3 تا 5 درصدي براي نيروگاه هسته‌اي آسان‌تر از غني‌سازي به علاوه 90 درصدي مورد نياز براي توليد اورانيوم در مقياس تسليحاتي است. اما تكنولوژي آن يكي است. آنگاه كه شما دانش ساخت و به كاراندازي سانتريفيوژها براي غني‌سازي اورانيوم را داشته باشيد، ديگر تنها زمان و پول و تكرار و تمرين براي غني‌سازي كافي جهت يك بمب را نياز داريد. همچنين تكنولوژي موشكي را نيز نياز داريد اما مثل بسياري از كشورهاي دنيا ايران اين را هم داشته است.
آيا ايران بمب هسته‌اي برنامه ساخت بمب هسته‌اي دارد؟
خير. ايران بمب هسته‌اي نداشته و ندارد و هيچكس– حتي دولت بوش– ادعا نمي‌كند كه ايران بمب هسته‌اي دارد. به‌رغم ادعاهاي دولت بوش و ديگران هيچ شواهدي وجود ندارد كه نشان دهد ايران برنامه نظامي براي ساخت بمب هسته‌اي دارد. و حتي نهادهاي اطلاعاتي دولت بوش هم در سال 2007 ارزيابي اطلاعاتي ملي (NIE ) را پذيرفتند كه برنامه‌هاي نظامي كه به ادعاي آنها روزي وجود داشت در سال 2003 كنار گذاشته شد.
در مورد حمايت ايران از تروريسم چطور؟
از زمان سقوط دولت دست نشانده آمريكا (شاه) در سال 1979 ايران دولتي بوده كه «به حمايت از تروريسم متهم » شده و اين اتهام محور سياست خارجي آمريكا بود. در گزارش «كشورهاي حامي تروريسم » وزارت خارجه آمريكا در سال 2007 ايران همچنان به تهديد ثبات منطقه‌اي و منافع آمريكا در خاورميانه متهم شده است. به‌طور مثال ايران به حمايت از حزب‌الله و حماس متهم شده و هيچ شاهدي وجود ندارد كه نشان دهد اين كشور به حمايت مالي و تسليحاتي گسترده از اين گروه‌ها مي‌پردازد. اين گزارش نمي‌پذيرد كه به‌طور مثال اين گروه‌ها در انتخاباتي دموكراتيك به اكثريت دست يافتند. هر چند اين هر دو گروه نظامي هستند اما در عين حال شبكه‌اي از خدمات اجتماعي از كلينيك‌ها و بيمارستان‌ها گرفته تا مدارس و مهدكودك‌ها، كمك‌هاي غذايي و مالي به نيازمندان و ناتوانان، (و در مورد حماس در غزه) چنين خدماتي به گروه‌هاي زنداني لبناني و فلسطيني را ارائه مي‌دهند. بسياري از اقدامات اين دو گروه در مخالفت با اشغال غيرقانوني و نظامي اسرائيل انجام گرفته است. به‌طور مثال، در مورد حزب‌الله اشغال جنوب لبنان توسط اسرائيل و غزه و اراضي غربي در مورد حماس. اين تصور كه حمايت ايران از اين دو سازمان منتخب يك‌جورهايي اين كشور را در صدر ليست دولت‌هاي حامي تروريسم مي‌نهد هيچ مشروعيتي ندارد. در اين گزارش وزارت خارجه همچنين به عدم‌تمكين ايران نسبت به محاكمه و استرداد اعضايي از القاعده كه در بازداشت ايران هستند اشاره كرده مبني بر اينكه اين كشور در برابر درخواست‌ها براي محاكمه يا استرداد آنها به كشورهاي زادگاه‌شان مقاومت كرده است. با گذشت حدود شش سال از «بي‌رغبتي آمريكا براي محاكمه اعضاي ارشد القاعده در سال 2003» و حتي در گوانتانامو و «عدم تمكين آمريكا براي معرفي آشكار هويت اعضاي در بازداشت» و مقاومت دائمي آن «در برابر درخواست‌ها براي استرداد آنها به كشورهايشان يا به كشور سومي براي بازجويي و محاكمه» لذا فرضيه ادعايي كه ايران حامي تروريسم است به شدت مورد خدشه قرار مي‌گيرد.
چه ادعاهاي دروغيني دولت بوش عليه ايران انجام داده است؟
در مسائل مربوط به تسليحات هسته‌اي درست نيست ادعا كنيم كه ايران با غني‌سازي اورانيوم براي نيروگاه برق هسته‌اي‌اش از معاهده منع گسترش تسليحات هسته‌اي (NPT) تخطي كرده است. معاهده NPT (ماده 4) كشورهاي غيرهسته‌اي متعاهد مثل ايران را مجاز به داشتن حق غيرقابل انكار «براي توسعه تحقيقات، توليد و استفاده از انرژي هسته‌اي براي اهداف صلح‌آميز و بدون تبعيض» مي‌نمايد. افزون بر اين، اين معاهده واقعا امضاكنندگانش را به گسترش قدرت هسته‌اي تشويق مي‌نمايد و آشكارا بيان مي‌دارد كه تمام امضاكنندگان « از حق مشاركت كامل در تبادل تجهيزات، مواد و اطلاعات تكنولوژيكي و علمي براي استفاده صلح‌آميز از انرژي هسته‌اي برخوردارند». آژانس اجرايي NPT مكررا گزارش داده است كه هيچ شاهدي ندارد كه ايران مواد يا برنامه هسته‌اي خود را به سوي اهداف نظامي سوق داده باشد. در حالي كه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نگران شفافيت ناكامل در برخي گزارشات ايران است اما آن به معناي عدول و تخطي از NPT نيست. (ايران درخواست شوراي امنيت براي تعليق تمام فعاليت‌هاي غني‌سازي هسته‌اي را رد كرده است؛ اين قطعنامه‌ها كه مخالف با تضمين حق توليد نيروي هسته‌اي است در NPT بسيار مهم است). اشتباه است ادعا كنيم كه ايران مسوول كشتار سربازان آمريكايي در عراق است. هيچ بحثي وجود ندارد كه ايرانيان– تاجران، ديپلمات‌ها و سايرين– در حال كار در عراق هستند؛ آنها مرزي طولاني و تاريخي مشترك با عراق دارند. اما هيچ شاهد مستقيمي– غير از گفته‌ها و اظهارات– وجود ندارد كه اين ادعا را تقويت نمايد كه دولت ايران سلاح‌هاي مرگبار يا هر چيز ديگري در اختيار شبه‌نظاميان عراقي قرار مي‌دهد. مجموعه ديگري از اين ادعاهاي دروغ نگراني از محمود احمدي‌نژاد است. قطعا برخي از اظهارات او كه آشكارا براي تقويت پايگاه مردمي او صورت مي‌گيرد تحريك‌آميز و اهانت‌آميز است به‌ويژه زير سوال بردن واقعيت هولوكاست. چهره‌هاي سياسي و مطبوعاتي ايالات متحده اما به جاي انتقاد از نگراني‌هاي واقعي نه تنها اغراق كرده‌اند بلكه با طرح ادعاهاي دروغ سعي در خام نشان دادن و زمين زدن او داشته‌اند.
ايران در پاسخ به حمله نظامي امريكا چه مي‌تواند بكند؟
مجموعه‌اي از احتمالات در برابر ايران گشوده است. در صورتي كه مقام‌هاي آمريكايي احتمالا خواستار «حمله‌اي جراحي‌گونه» شوند ايران اين را به مثابه عملي جنگي تلقي مي‌كند– كه به راستي عبارتي صحيح است. ايران مي‌تواند نيروهايي را براي حمله به نظاميان آمريكايي در سراسر مرزهايش مستقر كند يا موشك‌هايي به سوي منطقه سبز بغداد كه تحت كنترل آمريكاست شليك كند. نيروهاي ايراني مي‌توانند حمله كرده و جنوب عراق را اشغال كنند. ايران همچنين مي‌تواند به پايگاه‌هاي آمريكايي در كويت، عمان، قطر يا جاهاي ديگر در منطقه حمله برد يا در بحرين– به عنوان پايگاه لشكر پنجم- به دنبال كشتي‌هاي آمريكايي روان گردد. ايران مي‌تواند اسرائيل را مورد هدف قرار دهد. اين كشور همچنين مي‌تواند از نيروهاي آمريكايي يا تانكرهاي نفتي متحدين در مسير كشتي‌ها انتقام بگيرد و حتي تانكرها را غرق كند. ايران همچنين مي‌تواند تنگه هرمز را كه 45 درصد نفت جهان از آنجا مي‌گذرد را ببندد. تاثير اين كار بر سيستم اقتصادي جهاني مي‌تواند سريع و مخرب باشد. ارتش ايران با ارتش آمريكا تفاوت دارد. اين كشور سال‌ها با جنگ و تحريم مواجه بوده و استراتژي نظامي‌اش عمدتا متمركز بر آموزش نيروها براي دفاع از مام‌ميهن در برابر تهاجم و اشغال نظامي خارجي متمركز و استوار بوده است.
نفت در بازي سياسي آمريكا در قبال ايران چه نقشي دارد؟
به‌رغم تحريم آمريكا براي خريد نفت ايران از سال 1979 بدين‌سو نفت هميشه در روابط ايران و آمريكا عامل تعيين‌كننده بوده است. براي يك قدرت جهاني همچون آمريكا، موضوع خيلي مربوط به دسترسي مستقيم به نفت ايران نيست. آمريكا نياز به وارد كردن آن حجم نفت از ايران يا خاورميانه به‌طور كلي براي استفاده خودش را ندارد. مهم‌تر از همه حفظ كنترل عرضه نفت ايران و نفت ساير كشورهاست: يعني توانايي تعيين قيمت و تضمين دسترسي به نفت براي دوستان خوب و نفي آن براي رقيبان. نبرد براي حفظ كنترل بر منابع استراتژيك به ويژه نفت همچنان يكي از محورهاي به اصطلاح جنگ جهاني عليه ترور است؛ اين نماد دولت بوش براي پوشش جنگ‌هايش در عراق و افغانستان، حمله به سومالي، و توسعه پايگاه‌هاي نظامي در سراسر خاورميانه است.
آيا تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران موثر واقع خواهد شد؟ هزينه‌هاي اين اقدام چيست؟
تحريم و منزوي كردن ايران استراتژي واشنگتن در تمامي دهه 90 بود. هر چند تحريم‌هاي امريكا عليه ايران به شدت تحريم‌هاي آمريكا عليه عراق به نام سازمان ملل نيست اما ملت ايران هزينه فراواني در اين مورد پرداخته‌اند. بسياري از زيربناهاي ايران، به‌ويژه زيرساخت‌هاي نفتي و هواپيماهاي مسافربري، در دوره شاه ساخته شد بنابراين بسياري از قطعات يدكي مورد نياز ساخت آمريكا بوده و تحت تحريم‌ها قابل دسترسي نيستند. در ژوئن 2005، گزارش تهيه شده براي سازمان بين‌المللي هوايي (ICAO) «هشدار داد كه تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران وعدم اجازه براي نوسازي و دستيابي به قطعات يدكي و تعمير هواپيماها زندگي شهروندان اين كشور را در معرض خطر قرار داده است». شش‌ماه بعد، يك هواپيماي تداركاتي نظامي آمريكا سقوط كرد و 108 نفر مردند. تحريم‌هاي يكجانبه وقتي از سوي بزرگ‌ترين اقتصاد جهان تحميل شد هميشه ميل به چندجانبه شدن داشته است چراكه ساير كشورها و نهادهاي مالي تمايل دارند كه در جانب واشنگتن بمانند. حتي تحريم‌هاي به اصطلاح هشيارانه - كه تنها براي هدف گرفتن كساني كه مستقيما به صنعت هسته‌اي ايران مرتبطند طراحي شده – بر شمار بسياري از مردم تاثير گذاشته است. ناميدن سپاه پاسداران ايران تحت عنوان يك سازمان تروريستي– كه در دولت بوش در اواخر سال 2007 انجام شد– تحريم‌هايي بر ده‌ها بلكه صدها هزار ايراني تحريم كرد كه اعضاي خانواده‌هايشان روابطي در درون نظاميان رسمي ايران دارند. تحريم‌هاي نفتي توانايي ايران براي بازسازي و بهبود ظرفيت فرسوده شده پالايشگاه‌هايش را كاهش داده و از اين رو ميزان توليدات گازي و نفتي كه براي استفاده داخلي قابل دسترس است كاهش يافته است. و جالب اينجاست كه اين تحريم‌ها بسياري از ايرانيان را به اين باور رسانده كه كشورشان به‌رغم منابع عظيم نفتي و به دليل تحريم‌ها و كاهش سوخت نفتي پالايش شده به نيروگاه هسته‌اي نياز دارند.
روابط آمريكا با ايران چگونه مي‌تواند– و بايد- به نظر رسد؟
هرگونه تلاش جدي براي كاهش تنش‌ها و عادي كردن روابط ميان آمريكا و ايران بايد مذاكرات و ديپلماسي نه تحريم و تهديد نظامي يا حمله نظامي را مبناي حركت آمريكا به سمت ايران در نظر گيرد. ايالات متحده همچنين بايد درك كند كه سازمان ملل به‌واسطه سازمان بين‌المللي انرژي اتمي (و نه شوراي امنيت) بايد بازيگر اساسي در ترتيب دادن مذاكرات بين‌المللي با ايران باشد. ايالات متحده بايد خود را به ممنوعيت‌هاي حقوقي بين‌المللي و اجماع جهاني عليه هرگونه حمله نظامي به ايران متعهد و محدود كند. هر مذاكره‌اي ميان آمريكا و ايران بايد آنچه را كه ايران به راستي بدان نيازمند است مدنظر گيرند: تضمين امنيتي (تضمين عدم‌حمله، عدم‌حمله به تاسيسات هسته‌اي و كنار گذاشتن تلاش براي تغيير رژيم)، شناسايي نقش ايران به عنوان قدرت بومي منطقه‌اي و تاييد دوباره حقوق ايران طبق معاهده NPT. آنگاه كه اين حقوق به لحاظ بين‌المللي تاييد شد، بعد نوبت ايران است كه تعيين كند كه چگونه و با چه كسي در مورد چگونگي اجراي اين حقوق مذاكره خواهد كرد. پيامدهاي اينكه آمريكا تمام ابزارهاي ديپلماتيك با ايران را از سال 1979 به اين‌سو به‌كار گرفته است بايد به رسميت شناخته شود و واشنگتن بايد هر چه سريع‌تر به سوي برقراري روابط كامل ديپلماتيك با تهران اقدام حركت كند.
ما به عنوان مردم جامعه براي پيشگيري از حمله امريكا به ايران توانايي چه كاري داريم؟
ما بايد هزينه‌هاي سياسي چنين اقدامي را براي سياستمداران و سياست‌سازان افزايش دهيم. بسيج فعالانه عليه حمله به ايران حياتي است. قطعا چنين بسيجي چالش‌آور خواهد بود اما ما بايد با بدبيني‌ها درباره ارزش اعتراضات ضدجنگ كه برخاسته از سال‌ها ناديده انگاشتن تقاضاهاي جنبش‌هاي بزرگ مخالف با جنگ عراق از سوي واشنگتن است مواجه و بر آن فائق آييم. موافقت قوي اكثريت در آمريكا و اجماع در بقيه جهان كه جنگ عراق فاجعه‌اي براي اين كشور، براي آمريكا، براي منطقه و جهان بود بدين‌معناست كه حمايت اندكي براي آغاز جنگي ديگر و حتي دهشتناك‌تر با ايران وجود دارد. زمان همچنان هست. ما جنبش قدرتمندي داريم كه از تجربه بسيج كردن برخوردار بوده و ما هفت سال موفق در تغيير افكار عمومي را در پي خود داريم. ما مي‌توانيم دوباره چنين كنيم. بايد چنين كنيم.

درك بحران
ايران- آمريكا
نويسنده: فيليس بنين
انتشارات: اوليو برنچ
2008
قيمت: 50/8 دلار
 سه شنبه 5 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن