واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
ساختمان پزشكان به كارگرداني سروش صحت ساخته شده و سرپرستي نويسندگان را پيمان قاسمخاني بر عهده دارد. چند مسئله درباره ي اين مجموعه و نويسندگان آن وجود دارد كه در اين يادداشت به آن ها اشاره خواهم كرد.
جمع نبنديم
آنچه در نوشته هاي اين روزها خيلي به چشم مي آيد اشاره به نقش پررنگ پيمان قاسمخاني و موفقيت او در دو اثر سينمايي ورود آقايان ممنوع و مجموعه تلويزيوني ساختمان پزشكان است.اما اين دو بايد جدا از هم بررسي شوند و صرف وجود يك فرد مشترك در مقام نويسنده هر چقدر هم كه نقش او در ارائه اثر پررنگ باشد دليلي براي جمع بستن اين دو نيست؛ چرا كه ممكن است قوت يكي، ضعف ديگري را بپوشاند.
طنز متفاوت يا نوستالژي پاورچين؟
ساختمان پزشكان كه برخي از منتقدين از همان ابتدا واكنش هاي مثبتي به آن نشان دادند و آن را طنزي متفاوت خواندند، در ادامه فقط همان طنز متفاوت ماند و صفت مثبت ديگري(به جز تروتميز) به آن اضافه نشد. البته اين سوال مطرح است كه آيا اصولاً تفاوت، امتيازي براي يك اثر محسوب مي شود يا خير؟
البته بر خلاف نظر آن منتقدان معتقد نيستم كه ساختمان پزشكان واقعاً كار متفاوتي است. ساختمان پزشكان طنزي آپارتماني است كه به نظر مي رسد برادران قاسمخاني در آن كمي نوستالژي پاورچين را داشته اند. چند قسمت اول كه شخصيت ها در آن شكل گرفتند و نوشته ي مهراب قاسمخاني بود به خوبي اين قضيه را روشن مي سازد كه او هنوز پاورچين را بهترين كارش در مقام نويسنده مي داند. هر چند يكي دو قسمت بعدي را كه پيمان نوشته بود مثل همه ي كارهاي اين نويسنده داراي شوخي ها و ايده هاي نو بود. آنچه در مورد ساختمان پزشكان اتفاق افتاده يك تفاوت نيست بلكه يك تغيير است و اين تغيير تكاملي نيست بلكه يك تغيير چرخشي و تجديد نظري است كه برادران قاسمخاني بعد از تجربه ي چندين كار ديگر پس از پاورچين دوباره به آن بازگشته اند.البته منظورم اين نيست كه حركت آن ها پس رفت محسوب مي شود بلكه تنها تجديد نظري است در تغييراتي كه پس از پاورچين (در مجموعه هايي كه هر دو برادر در آن به عنوان نويسنده حضور داشتند مثل كمربندها را ببنديم، شب هاي برره، باغ مظفر،مرد هزار چهره و مسافران ) در كار خود ايجاد كرده بودند و چرخشي دوباره است به سوي پاورچين؛شايد چون پاورچين طنز خيلي خوبي بود.
آيا طنز تروتميز جواب مي دهد؟
ساختمان پزشكان طنز تروتميزي است اما به نظر مي رسد كه آنقدرها هم كه قبل از پخش اين سريال و برخورد با اين نمونه ي تر وتميز منتظرش بوديم، انتظاراتمان را برآورده نكرده هر چند دليلي هم براي مخالفت با آن نداريم. از آن دست كارهايي است كه هيچ وقت نمي گوييم ضعيف است اما اگر چند سال بعد هم كسي از ما بپرسد كه به نظرت بهترين مجموعه طنز تلويزيوني در اين سال ها چه بوده احتمالاً ساختمان پزشكان در اولويتمان نيست. از آن سريال هايي است كه مخالف كم دارد اما طرفدار خيلي سرسخت هم ندارد. مي خواهم بگويم كمي بي حال است.
ساختمان پزشكان قدمي رو به جلو در كارنامه ي سروش صحت تلقي مي شود اما پيمان قاسمخاني خيلي كارهاي قوي تر از اين در كارنامه دارد.
ضرورت پذيرش تركيب هاي جديد
مسئله ي ديگر اين است كه در اين مدت كه دو اثر با نويسندگي پيمان قاسمخاني اكران و پخش مي شود و قهوه تلخ به قسمت هاي 70 به بعد رسيده و دچار افت كيفيت شده برخي كل قهوه تلخ و نويسندگان آن را زير سوال برده و نوشته هاي آن ها را ضعيف قلمداد مي كنند و برخي هم كارهاي قاسمخاني با ديگر كارگردانان طنز تلويزيوني به جز مهران مديري را چندان موفق نمي دانند و مرتب بحث تركيب مهران- پيمان را پيش مي كشند و اصرار دارند كه اين دو فقط با هم كار كنند. در صورتي كه قهوه تلخ كار موفقي بوده و افت كيفيت به تازگي در قسمت هاي اخير آن اتفاق افتاده و با تغييراتي كه مي خواهند ايجاد كنند شايد اين افت چند قسمتي برطرف شود و نبايد كل كار ژوله و الوند را زير سوال برد. كارهاي پيمان قاسمخاني هم از جمله همين ساختمان پزشكان كار ضعيفي نبوده و نيست. درست است كه تركيب مهران- پيمان تركيب خيلي خوبي بود اما دليلي ندارد اين تركيب تا ابد باقي بماند و تركيب هاي ديگري مثل مهران-ژوله و الوند، پيمان-رامبد و پيمان- صحت شكل نگيرد. ما هم به عنوان بيننده يا منتقد بايد كمي ريسك كنيم، مهلت دهيم و تركيب هاي جديد را بپذيريم و همان طور كه معرفي چهره هاي جديد مثل بهنام تشكر و فرناز رهنما را تشويق مي كنيم، ايجاد تركيب هاي جديد را هم تشويق كنيم چرا كه اساساً فيلمسازي و مجموعه سازي كاري گروهي است و در آن تركيب ها بيشتر مطرحند تا افراد.پس اگر اضافه كردن و معرفي كردن افراد جديد فضيلت است ايجاد تركيب هاي جديد بيشتر فضيلت است!
درباره ي مقايسه
اصلاً چرا ذهن ها به سمت مقايسه ي قهوه تلخ و ساختمان پزشكان مي روند؟ چون هر دو طنز هستند؟ مثلاً درست است كه قوه تلخ را با مختارنامه مقايسه كنيم چون هر دو تاريخي هستند؟ هر چند كه در جايي اين مقايسه به طور ضمني انجام شد و انتقاداتي را برانگيخت؛ شايد اگر اين سوداي مقايسه از سر منتقدان و مردم ما بيفتد، هنرمندان ما در ارائه ي آثار متفاوت، جرات و جسارت بيشتري به خرج دهند. البته منظورم اين نيست كه به كل مقايسه انجام نشود، به هر حال خيلي چيزها را فقط با مقايسه مي شود فهميد؛ اما مقايسه وقتي بد مي شود كه بخواهيم از آن به عنوان وسيله اي براي ارزيابي استفاده كنيم. مثلاً بگوييم چون قهوه تلخ خوب است پس ساختمان پزشكان بد است و يا برعكس! نمي شود به اين مسائل هنري و فرهنگي مثل مسائل قرمز و آبي فوتبال نگاه كرد و هوادار يكي شد و آن ديگري را زير سوال برد. نمي شود گفت چون حافظ را دوست داريم پس ديگر سعدي را دوست نداشته باشيم. نه نمي شود!
------------------------------------------
نويسنده: الهه شيرازي - نقد فارسی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]