واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: چرا بايد از خدا تشكر و قدردانى كنيم؟ در حالى كه نه در دنيا آمدن خود و نه در مرگ خود نقشى نداريم و ناخواسته به دنيايى آمده ايم كه هيچ كدام از چيزهايى كه در آن است به انتخاب و ميل ما نبوده و نيست، پس عبادت مانند نماز كه يك تشكر و قدردانى از خداست براى چيست؟در پاسخ توجه به چند نكته ضرورى است: الف) اصل آفرينش موجودات ـ و از جمله انسان ها ـ خير محض است و در چيزى كه خير محض باشد و هيچ شرّى در آن تصور نشود، بحث از جلب رضايت و عدم آن بيهوده است.[74] هيچ موجودى به اختيار خود در اين عالم پا به عرصه وجود نگذاشته است و اساساً خداوند براى آنچه انجام مى دهد هرگز بازخواست و بازپرسى نمى شود: (لا يسئل عما يفعل...)[75]
ب) هر چند انسان، بدون اختيار خود به اين جهان آمده است، امّا خداوند متعال بر اساس نظم امور، درنهاد و جوهر انسان، گوهرى به نام «آزادى در انتخاب راه» قرار داده است; يعنى خداوند، نظام جهان آفرينش را طورى مقرر داشته كه به اختيار انسان، منتهى مى شود; همان اختيار كه آدمى با آن مى تواند راه سعادت و صراط ايمان و طاعت را طى كند و يا به وسيله آن، طريق كفر و معصيت را دنبال نمايد.[76] از همين رو، قرآن كريم مى فرمايد: (إِنَّا خَلَقْنَا الاِْنسَـنَ مِن نُّطْفَة أَمْشَاج نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَـهُ سَمِيعًا بَصِيرًا * إِنَّا هَدَيْنَـهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا)[77]; ما انسان را از نطفه مختلفى آفريديم و او را مى آزماييم، ]بدين جهت[ او را شنوا و بينا قرار داديم. ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد ]و پذيرا گردد[ يا ناسپاسى كند.
پس نه تنها عذاب الهى درباره مجرمان، خلاف عدالت نيست، بلكه اقتضاى عدالت در آزمايش الهى، آن است كه كسانى كه با سوء اختيار و اراده خود اين همه الطاف خداوند را ناديده گرفته اند و از هدايت الهى روى گردانده و راه معصيت و كفر را پيشه خود كرده اند، مستحق عذاب الهى باشند، تا بين چنين فردى با انسانى كه با حُسن انتخاب و اختيار خويش، راه هدايت و عمل صالح را برگزيده است، تفاوتى باشد; خداوند مى فرمايد: (أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ * مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ)[78]; پس آيا فرمان برداران را چون بدكاران قرار خواهيم داد؟! شما را چه شده؟ چگونه داورى مى كنيد؟
ج) اگرچه پا گذاشتن در دنيا به اختيار انسان نيست، اما خداوند نعمت هاى فراوانى را در اختيار او گذاشته است، تا با آنها آينده خود را بسازد; در قرآن كريم آمده است: (وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَـتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْـًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الاَْبْصَـرَ وَ الاَْفْـِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[79]; و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود، در حالى كه هيچ نمى دانستيد، اما براى شما گوش و ديدگان و دل ها قرار داد تا شكر نعمت او را به جا آوريد.
در اين آيه صحبت از ابزار شناخت و اختيار انسان است. انسان با چشم، گوش و عقل، به آگاهى مى رسد و از اين راه حق انتخاب دارد.
واقعيت اين است كه هر كسى از ديگرى خدمتى يا نعمتى ببيند، ميل دارد او را بشناسد و از او تشكر كند.بسى جاى تعجب دارد كه انسان اين همه نعمت خوب و مفيد دريافت مى كند، اما در شناخت صاحب نعمت و تشكر از او، نمى كوشد![80] نعمت هاى بى كران الهى سراسر عالم را گرفته است; هر نفسى كه فرو مى رود ممد حيات است و چون بر مى آيد مفرح ذات، پس در هر نفسى دو نعمت موجود و هر نعمتى را شكرى واجب.
از دست و زبان كه برآيد *** كز عهده شكرش به در آيد
بنده همان به كه ز تقصير خويش *** عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداونديش *** كس نتواند كه به جا آورد.
ببا اين همه ممكن است كه به جهت روبه رو شدن با پاره اى از مشكلات مانند فقر، بيمارى و ظلم هاى موجود و نيز به سبب ناتوانى روحى و محدوديت بينش، از ديدن زيبايى هاى عالم و لطف هاى الهى محروم بماند و حتى خداوند را شايسته ستايش نداند و زبان به كفر بگشايد، اما اين برداشت و اين رفتار حكايت گر حقيقت نيست. با رجوع به زندگى موحدان راستين و اولياى الهى مى بينيم آنها با وسعت بينش و بصيرت و با شناخت درستى كه از خداوند دارند، در اوج مشكلات و مصيبت ها هم چنان خداوند را سپاس مى گويند و از لطف و عنايت او سخن مى گويند.
[74]. ر.ك: همان، كشف المراد، ص320.
[75]. انبياء، آيه23.
[76]. ر.ك: علامه طباطبائى، الميزان، ج3، ص14، ناصر مكارم شيرازى و ديگران، همان، ج13، ص375.
[77]. انسان،آيه2ـ3.
[78]. قلم،آيه35ـ36.
[79]. نحل،آيه78.
[80]. ر.ك: ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج2، ص36.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]