واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: با وداع تلخ قطبي از پرسپوليس قصر آرزوهاي امپراتور خيلي زود فروريخت!
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: اين روزها خبر غير منتظره و زود هنگام قطع همكاري افشين قطبي در حالي كه ليگ برتر هنوز به ميانه هاي راه خود نرسيده است فضاي فوتبال ما را تحت تاثير خود قرار داده و در شوك عميقي فرو برده است.
هنوز چند صباحي از ورود غرور آميز قطبي به ايران نمي گذرد كه او موفق نشد دومين برف زمستاني وطنش را تجربه كند. به ياد داريم سال گذشته چگونه با استقبال خيل عظيمي از هواداران و مسوولان تيم پرسپوليس وارد ايران شد و درحالي كه اشك شوق از ديدگانش جاري بود با بوسيدن پرچم مقدس ايران قدم به وادي بي رحم فوتبالفارسي و ما مردمان خوش استقبال و بد بدرقه گذاشت.
افشين قطبي از همان ابتداي ورودش در پي پيروزي ها و موفقيت هاي پي درپي دل هاي شيفته ميليون ها هوادار را به تسخير درآورد و خيلي زودتر از آنچه كه فكرش را مي كرد به اوج محبوبيت تمام دوران زندگيش رسيد و متعاقب آن لقب امپراتور به او داده شد.
شاگرد مكتب فوتبال هلند به رغم تمام كاستي ها و مشكلات بسيار و حواشي متعدد موفق شد پرسپوليس را كه سالها درحسرت كسب جام مي سوخت به قهرماني ليگ برتر برساند.
پس از كسب عنوان پرافتخار قهرماني قطبي به زعم دوستان و دشمنانش بهترين تصميم زندگيش يعني ترك ايران را گرفت و اما با توجه به درخواست هاي بي شمار هواداران و پيگيريهاي مسوولان ورزشي و باشگاه پرسپوليس اين مربي موفق با وعده وعيدهاي آنها و وسوسه قهرماني و افتخارات بزرگتر در ليگ و جام قهرمانان آسيا دوباره به پرسپوليس بازگشت.
جنتلمن فوتبال ايران كه به واسطه فراهم شدن امكانات، بستن قرار داد آن چناني و دريافت امتيازات فراوان بسيار خرسند و راضي به نظر مي رسيد و با سفر هفتگي به دوبي روي ابرها سير مي كرد. آن روي سكه را هنوز نديده بود.
اوضاع احوال گل و بلبل او چندان دوامي نداشت و امان از روزي كه ورق برمي گردد.
بعد از چند هفته كسب نتايج ضعيف در كورس با رقيب سنتي جا ماند و تمام مصائب و مشكلات كه يكباره مانند كوهي بر شانه هايش سنگيني كرد تا تاب مقاومت نياورده و از ادامه راه باز ماند.
افشين قطبي كه هميشه از شرايط و محدوديت و امكانات گله وشكايت داشت بخصوص به خاطر اخراج دستيارش ماركو و بازيكن دوست داشتني او دي كارمو بارها تا آستانه استعفا پيش رفت اما تنها عاملي كه او را دلگرم و اميدوار به آينده نگه داشته بود چيزي نبود جز حمايت بي دريغ تماشاگران كه در بازي آخر در مقابل صبا باتري هنگامي كه از سوي عده اي از آنها هو شد آن پايگاه و جايگاه محكم را نيز از دست رفته ديد تا پايه هاي قصر امپراطوريش يكي پس از ديگري فرو بريزد.
در اين شرايط كه قطبي ادامه كار در پرسپوليس براي قهرماني در ليگ برتر و جام قهرمانان آسيا را در حد يك رويا مي ديد و هر آن احتمال اخراج و از دست دادن جايگاه با ارزشش نزد افكار عمومي مي رفت، رفتن را بر ماندن ترجيح داد تا هميشه جاودانه بماند و خود نيز اقرار كرد كه اگر مي ماند هرگز قهرمان نمي شد.
مثل روز روشن بود كه او از جنس فوتبال ايران نبود. رفتارش، كلامش و حتي طرز لباس پوشيدنش متفاوت بود. در جو مسموم فوتبال ايران زمان هيچگاه به او اجازه شناخت خودش را نداد و منطق خاص حاكم برفوتبال او را نيز بسان بسياري از مربيان خارجي ديگر همانند ليت بارسكي، ورنرلورانت و بوناچيچ فراري داد و ستاره قطبي در آسمان فوتبال ايران نيز بي رحمانه براي هميشه به خاموشي گراييد.
" حميد رضا ملكي"
جمعه 1 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]