تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815368122
تفاوت اوباما با مككين در چیست؟
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ایالات متحده پس از 8 سال رهبری شكستخوده جورج بوش در هم شكسته و از مسیر خود منحرف شده است. او دو جنگ، تصویری منفور از آمریكا و دولتی كه به طور نظام‌مند فاقد توانایی حمایت و كمك به شهروندان آمریكایی – اعم از كسانی كه در حال فرار از یك سیل هستند، یا دنبال مراقبت بهداشتی با هزینه‌ای قابل تحمل می‌گردند یا تلاش می‌كنند خانه‌ها، مشاغل، ارزش پس‌اندازها و حقوق بازنشستگی خود را بر اثر بحران مالی كنونی كه قابل پیش‌بینی و قابل جلوگیری بود، حفظ كنند –برای جانشین خود به جا می‌گذارد. اگرچه زمان دشواری است،اما انتخاب یك رئیس‌جمهوری جدید آسان است. سناتور باراك اوباما پس از نزدیك به دو سال مبارزات انتخاباتی دشوار و زشت، ثابت كرده است كه انتخابی درست به عنوان چهل‌و چهارمین رئیس‌جمهوری آمریكا است. اوباما، با چالش‌های فراوان مواجه شده و به عنوان یك رهبر رشد كرده و وعده‌های اولیه خود را درباره امید و تغییر،ملموس‌تر و باورپذیرتر كرده است. او قضاوت درست و خونسردی خود را نشان داده است. ما معتقدیم كه او اراده و توانایی تشكیل یك اجماع سیاسی گسترده را دارد كه برای یافتن راه‌حل برای مسائل این ملت ضروری است. از طرف دیگر سناتور جان مك‌كین مدام به حاشیه صحنه سیاسی آمریكا عقب‌نشینی كرده و دست به فعالیت‌هایی بر مبنای تفرقه حزبی، جنگ طبقاتی و حتی نژادپرستی زده است. سیاست‌ها و دیدگاه او در گذشته در جا می‌زند. انتخاب سارا پالین به عنوان معاون، اقدامی چنان آشكارا نامناسب، پرده نهایی فرصت طلبی و قضاوت بد بود كه موفقیت‌های حضور 26 ساله مك‌كین را در كنگره محو كرد. با توجه به ماهیت به ویژه زشت مبارزات انتخاباتی مك‌كین، اشتیاق به انتخاب رئیس‌جمهوری بر مبنای احساسات صرف و خام، شدید است. اما در نگاه كردن نزدیك به حقایق زندگی در آمریكای امروز و به تجویزهایی كه نامزدها می‌كنند، ارزشی بزرگتر وجود داردوتفاوت‌ها بسیار شدید و عمیق است. مك‌كین همان ایدئولوژی منافع شخصی و فردی حزب جمهوریخواه را پیشنهاد می‌دهد كه شاهد شكست آن در وال استریت و حساب‌های بانك های آمریكایی هستیم.اما اوباما دیدگاه دیگری درباره نقش و مسوولیت‌های دولت دارد.اوباما در سخنرانی در دنور گفت «دولت نمی‌تواند همه مسائل ما را حل كند اما كاری كه باید بكند كاری است كه ما نمی‌توانیم به تنهایی برای خود انجام دهیم: از ما در مقابل آسیب‌ها حمایت كند و امكان آموزش و پرورش مناسب هر كودك را فراهم سازد، آب ما را سالم و بهداشتی و اسباب‌بازی‌های ما را ایمن كند، برای ساختن مدارس، جاده‌ها و دانش و فناوری جدید سرمایه‌گذاری كند.» او از زمان شروع بحران مالی به درستی ناكامی خفت‌بارناشی از عدم وجود مقررات و نظارت دولت را، كه بازارها را در آستانه فروپاشی قرار داده، شناسایی كرده است.نظام مالی آمریكا قربانی چند دهه سیاست‌های آزادسازی و ضدمالیاتی جمهوریخواهان است. نادرستی این سیاست‌ها به بهایی بسیار سنگین به اثبات رسیده با این حال مك‌كین، كه خود را «سربازی پیاده در انقلاب ریگان» می‌داند هنوز به آنها اعتقاد دارد.اوباما می‌گوید برای حمایت از مردم و اقتصاد آمریكا اصلاحات فراگیر لازم است. مك‌كین درباره اصلاحات خیلی حرف می‌زند اما دیدگاهی بسته دارد. پاسخ او برای همه مسائل اقتصادی حذف و كاهش محدود هزینه‌های دولتی – حدود 18میلیارد دلار در بودجه‌ای 3 تریلیون دلاری – كاهش مالیات‌ها ومنتظرماندن برای این است كه بازار بدون كنترل مشكلاتش راخود حل كند. اوباما صراحتا می‌گوید ساختار مالیات كشور باید تغییر یابد و عادلانه شود و ثروتمندان آمریكایی كه ازكاهش مالیات‌ها به وسیله بوش غیرمنصفانه سود برده‌اند، مالیات بیشتری بپردازند. با این كار، كارگران آمریكایی كه شاهد سقوط معیار زندگی خود و محدودتر شدن انتخاب های فرزندان خود بوده‌اند، منتفع خواهند شد. اوباما می‌خواهد حداقل دستمزد را بالا ببرد و دستمزد را با تورم پیوند دهد، شرایطی را احیا كند كه در آن كارگران بتوانند در صورت لزوم اتحادیه‌ها را سازمان دهند و فرصت‌ها و امكانات آموزشی را بیشتر كنند. مك‌كین كه زمانی كاهش مالیات‌ها به وسیله بوش را اقدامی غیرمسوولانه می‌دانست حالا می‌خواهد این كار دائمی شود و در حالی كه درباره كاهش مالیات‌ها برای همه حرف می‌زند، كاهش‌های پیشنهادی او در عمل بیشتر به سود یك درصد جمعیت بالای ثروتمندان تمام می‌شود و كشور را در گودال مالی عمیق‌تر فرو خواهد برد.ارتش آمریكا – تجهیزات و نفرات آن – به طرز خطرناكی گسترده شده است. بوش از جنگ ضروری در افغانستان غفلت كرده و آن را در معرض شكست قرارداده است. در حالی كه باید به جنگ غیرضروری و بیش از حد پرخرج عراق با سرعت و به مسوولانه‌ترین شكل ممكن خاتمه داد.در حالی كه رهبران عراق خواهان خروج سریع آمریكایی‌ها هستند، مك‌كین هنوز از پیروزی حرف می‌زند و هیچ طرح واقعی برای خروج نیروها و محدود كردن خسارت به عراق و همسایگان آن ندارد.اوباما قضاوت درستی درباره مسائل خارجی دارد و انتخاب سناتور جوزف بایدن به عنوان معاون یكی دیگر ازدلایل درستی قضاوت او است، در حالی كه انتخاب سارا پالین نشانه غیرمسوول بودن مك‌كین است. اوباما می‌خواهد سازمان ملل را اصلاح كند در حالی كه مك‌كین می‌خواهد این سازمان را نابودكند و به جای آن تشكیلات دیگری به نام اتحادیه دموكراسی‌ها به وجود آورد كاری كه باعث بروز خشم ضدآمریكایی بیشتر در سراسر جهان خواهد شد.متاسفانه مك‌كین، مثل بوش ،جهان را دوست و دشمن می‌بیند. مك‌كین حتی پیش از حمله روسیه به گرجستان پیشنهاد كرده بود روسیه از گروه هشت كشور صنعتی بیرون انداخته شود. ما طرفدار گردن كلفتی روسیه نیستیم اما تمایلی به تكرار جنگ سرد نیز نداریم. آمریكا باید راهی برای محدود كردن بدترین انگیزه‌های روس‌ها پیدا كند و در همان حال توانایی خود را برای همكاری با آنان درباره كنترل تسلیحات و سایر مسائل حیاتی حفظ كند. اوباما خواهان برخورد با موضوع هسته‌ای ایران با پیشنهادهای معتبر دیپلماتیك و تحریم‌های سخت‌تر است. تمایل مك‌كین حتی به صورت شوخی شوخی درباره بمباران ایران وحشتناك بود.در زمان بوش و معاون او دیك چنی، قانون اساسی، حقوق مدنی، نظام عدالت گستری و جدایی قوای سه‌گانه در معرض تهاجم بی‌رحمانه قرار داشتند. بوش از فاجعه 11 سپتامبر 2001 سوءاستفاده كرد و در لحظه و شرایطی كه مانند رئیس‌جمهوری یك كشور متحد به نظر می‌رسید، كوشید خود را بالاتر از قانون قرار دهد. بوش بی‌این كه حق و اختیار داشته باشد مردم را بدون اتهامی به زندان انداخت و با ارعاب كنگره اختیار جاسوسی درباره زندگی مردم آمریكا را به دست آورد.او تعداد زیادی برنامه «سیاه»، از جمله ایجاد زندان‌های مخفی و شكنجه مردم اجرا كرده است. رئیس‌جمهوری صدها، اگرنه هزاران، دستور مخفی صادر كرده است. ما نگران آن هستیم برای كشف تعداد موارد نقض حقوق اساسی مردم سال‌ها تحقیقات جنایی لازم باشد.هر دو نامزد شكنجه رامحكوم كرده‌اند و متعهد شده‌اند زندان گوانتانامو را ببندند. اما اوباما از این هم فراتر رفته و قول داده است حملات بوش به سیستم دموكراتیك را شناسایی و اصلاح كند اما مك‌كین درباره این موضوع سكوت كرده است. مك‌كین در سال 2006 به كاخ سفید كمك كرد قانون وحشتناك كمیسیون‌های ارتش را به اجرا درآورد، قانونی كه متهمان را از حق محاكمه در دادگاهی واقعی محروم كرد و واشنگتن را در مقابل كنوانسیون‌های ژنو قرار داد و زندگی نظامیان امریكایی را به خطر انداخت.برگرداندن كشور به جایی كه قبل از بوش بود و شروع به اصلاح تصویر آن در جهان و اعاده اعتماد به نفس و احترام آن به خود مبارزه‌ای بسیار دشوار خواهد بود. انجام این كارها و رهبری آمریكا به پیش، نیازمند قدرت اراده، شخصیت و هوش، قضاوت درست و رفتار با خونسردی و تداوم است.اوباما همه این ویژگی‌ها را به وفور دارد. آبدیده شدن او درجریان مبارزات انتخاباتی تردیدهایی را كه باعث شد در مراحل اولیه هیلاری كلینتون را انتخاب كنیم از بین برد. او با پیام‌های نیرومند امید و امكان و فراخوان فداكاری مشترك و مسوولیت اجتماعی نظر انبوه رای‌دهندگان جدید را به خود جلب كرده است. مك‌كین، كه او را درمرحله مقدماتی به عنوان بهترین نامزد حزب جمهوریخواه برگزیدیم، آخرین ذرات اعتبار و درستی قضاوت خود را با تلاش برای جلب نظرات حقیر جناح راست افراطی بر باد داده است. اوكه در انتخابات سال 2000 به علت وجود دخترخوانده (رنگین پوستش) هدف حملات نژادپرستان قرار گرفت در انتخابات امسال با استفاده از همان شیوه‌های بد برای پیروزی به هر قیمت ،تمام اعتبار خود را از دست داده است.او موضع خود را به عنوان یك متفكر مستقل به خاطر حمایت از سیاست‌های نادرست بوش در زمینه مالیات، تغییرات آب و هوا و اصلاح قانون مهاجرت، بر باد داد.اوباما هدف شدیدترین حملاتی بود كه تاكنون در مبارزات انتخاباتی آمریكا دیده شده است او را غیرآمریكایی دانستند و متهم كردند مسلمان بودن خود را پنهان می‌كند. جمهوریخواهان او را به تروریست‌های داخلی پیوند دادند و گفتند همسرش به آمریكا علاقه ندارد. پالین با ادعای این كه فقط مردم ایالت‌های متمایل به جمهوریخواهان آمریكایی هستند، میهن‌پرستی میلیون‌ها آمریكایی دیگر را زیر سوال برد.این گونه سیاست‌های وحشت، تفرقه و ترور شخصیت به بوش كمك كرد مك‌كین را در مرحله مقدماتی انتخابات حزب جمهوریخواه در سال 2000 و سناتور جان كری را در انتخابات ریاست جمهوری سال 2004 شكست دهد. این سیاست‌ها موضوع اصلی ریاست جمهوری شكست‌خورده او بوده است. مسائل و مشكلات آمریكا بسیار وخیم‌تر از آن است كه با تبلیغات منفی یا پیام‌های تبلیغاتی تلفنی خودكار علیه رقیب بتوان آنها را برطرف كرد. این كشور نیازمند رهبری معقول و باشعور، رهبری دلسوز، رهبری درستكار و رهبری نیرومند است. باراك اوباما نشان داده است كه همه این ویژگی‌ها را دارد. منبع: سرمقاله نیویورک تایمز | چاپ | ارسال به دوستان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 623]
-
گوناگون
پربازدیدترینها