تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالمان فرمانرواى بر شهرياران هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804048322




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

*24آبان؛ سالروز درگذشت مهر تابان* علامه طباطبايي، احياگر تفكر ديني و پشتوانه معرفتي انقلاب بود


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *24آبان؛ سالروز درگذشت مهر تابان* علامه طباطبايي، احياگر تفكر ديني و پشتوانه معرفتي انقلاب بود


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فقه و حقوق - فقه

به قاضي معروف بود اما چون از سلسله سادات طباطبايي بود ترجيح مي‌داد طباطبايي صدايش كنند. با آن عمامه كوچك از كرباس آبي و دگمه‌هاي باز قبا، بدون جوراب و لباس كمتر از حد معمول، مسير خانه كوچك خود را تا منزل شاگردانش كه كلاس‌هاي شبانه "اسفار" هر دوهفته يكبار در منزل يكي از آنان بر پا مي‌شد، طي مي‌كرد. آن سال‌ها علامه 45 سالي داشت و روزهاي بسياري را با فراز و نشيب‌هاي زندگي سپري كرده بود كه هرگز از عشق به دانايي خالي نبود.

نگاهي به سيره علامه

به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، سيد محمدحسين طباطبايي از كودكي كه والدينش را از دست داد، به دست بزرگان خانواده‌اش تربيت شد و دروس مقدماتي حوزه را در تبريز به پايان برد و در سال 1304 شمسي كه حدودا 25 سال داشت، به همراه برادرش به نجف اشرف عزيمت كرد.

جالب آن است كه علامه اوايل هيچ علاقه‌اي به تحصيل نداشته است و در اين زمينه مي‌گويد: «در اوايل تحصيل كه به صرف و نحو اشتغال داشتم علاقه زيادي به تحصيل نداشتم، از اين روي هر چه مي‌خواندم نمي‌فهميدم و چهارسال به همين نحو گذراندم. پس از آن يكباره عنايت خدايي دامنگيرم شده، عوضم كرد و در خود يك نوع شيفتگي و بي‌تابي نسبت به تحصيل كمال حس نمودم، به طوري كه از همان روز تا پايان ايام تحصيل كه تقريبا 17 سال طول كشيد، هرگز نسبت به تعلم و تفكر احساس خستگي و دلسردي نكردم.»

دو برادر ده سال نيز در نجف مشغول تحصيل بودند. علامه از محضر استادان بزرگي چون سيد حسين بادكويي، سيد ابوالقاسم خوانساري، محمد حسين اصفهاني، ميرزا حسين ناييني، حجت كوه كمري، بهره مند شد اما استاد عرفان او آيت الله سيد علي قاضي طباطبايي بود كه علامه از او بسيار آموخت.

پس از مدتي علامه و برادرش به علت مشكلات مالي و نرسيدن مقرري آنها از تبريز، مجبور شدند به ايران بازگردند و در قريه شاه آباد تبريز به كشاورزي و زراعت مشغول شدند. البته اين مشغله موجب نشد كه علامه تحصيل و تتبعات علمي خود را كنار بگذارد.

پس از ده سال اوضاع زندگيشان تا حدودي سامان گرفت و همين امر موجب شد تا علامه تصميم بگيرد كه به قم مهاجرت كند. هدف اصلي علامه از اين هجرت، حفظ حوزه علميه از گزند شبهات و آفات عقيدتي بود كه در آن زمان در ميان جامعه نفوذ زيادي يافته بود.

در قم به تدريج شاگرداني گرد وي جمع شدند و به كسب معارف اسلامي و فلسفي پرداختند. علامه نيز در علوم مختلف به تدريس مي‌پرداخت و تشنگان معرفت را سيراب مي‌كرد. در حقيقت بايد گفت كه رونق دوباره حوزه علميه قم از همين زمان آغاز شد.

نگاهي به اسامي شاگردان علامه نقش او را در استادي و تربيت انديشه‌هاي نسل پس از خويش قابل توجه مي‌كند. شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد باهنر، سيد جلال الدين آشتياني، علي قدوسي (داماد علامه)، سيد محمدحسين حسيني طهراني، ‌محمد اسماعيل صائني زنجاني، غلامحسين ابراهيمي ديناني،‌ ابراهيم اميني، عبدالله جوادي آملي، ‌حسن حسن زاده آملي، سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، سيد محمد باقر ابطحي، ‌سيد محمد علي ابطحي، سيد مهدي روحاني،‌ حسين علي منتظري، محمدتقي مصباح يزدي،‌ محمد مفتح، ناصر مكارم شيرازي، حسن نوري همداني،‌ حسين نوري همداني و سيد محمد خامنه‌اي از جمله شاگردان علامه بودند.

علامه از نظر خصوصيات اخلاقي مردي ساده و بي‌آلايش، متواضع، مودب، متين و با وقار بود و هيچ وقت عصباني نمي‌شد. يكي از شاگردان او مي‌گويد: «در طول سي سال كه افتخار درك محضر ايشان را داشتم، هرگز كلمه "من" را از او نشنيدم، در عوض لفظ " نمي‌دانم" را بارها در پاسخ سؤالات از ايشان شنيدم، همان عبارتي كه افراد كم مايه ازگفتن آن عار دارند، ولي اين درياي پرتلاطم علم و حكمت، از فرط تواضع و فروتني به آساني مي‌گفت.»

اين عالم رباني سرانجام در صبح يكشنبه هجدهم محرم الحرام سال 1402 هجري قمري برابر با بيست و چهارم آبان 1360 شمسي در سن 81 سالگي در شهر قم ديده از جهان فرو بست و در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) به خاك سپرده شد.

آثار علامه

حاصل عمر گرانمايه علامه كتاب‌هاي متعددي است كه برخي به فارسي و برخي به عربي نگاشته شده است. اما مشهورترين و برجسته‌ترين اين آثار تفسير الميزان است، كه در 20 سال به زبان عربي تاليف شده است. در اين تفسير از روش «تفسير قرآن به قرآن» استفاده شده‌ است و علاوه بر تفسير آيات و بحث‌هاي لغوي در بخش‌هايي جداگانه با توجه به موضوع آيات مباحث روايي، تاريخي، كلامي، فلسفي و اجتماعي نيز وجود دارد. اين اثر توسط سيدمحمد باقر موسوي همداني به صورت كامل به فارسي ترجمه شده‌است.

استاد شهيد مرتضي مطهري، درباره تفسير الميزان گفته است: «تفسير الميزان همه‏اش با فكر نوشته نشد، من معتقدم كه بسياري از اين مطالب از الهامات غيبي است، كم‏تر مشكلي در مسايل اسلامي و ديني برايم پيش آمده ‏كه كليد حل آن را در تفسير الميزان پيدا نكرده باشم...».

آثار علامه طباطبايي (به استثناي تفسير الميزان) را مي‌توان به دو بخش تقسيم كرد:

الف- كتاب‌هايي كه به زبان عربي نگاشته شده‌اند. اين كتاب‌ها عبارتند از:

1-كتاب توحيد كه شامل 3 رساله در توحيد، در اسماء الله، در افعال‌الله است.

2-كتاب انسان كه شامل 3 رساله الانسان قبل الدنيا، الانسان في الدنيا، الانسان بعد الدنيا است.

3-رساله وسائط كه البته همگي اين رساله‌ها در يك مجلد جمع‌آوري شده و به نام هفت رساله معروف است.

4- رسالة الولايه

5- رساله النبوة و الامامه

ب- كتاب‌هايي كه به زبان فارسي نگاشته شده‌اند:

6- شيعه در اسلام 7- قرآن در اسلام 8- وحي يا شعور مرموز 9- اسلام و انسان معاصر 10- حكومت در اسلام 11- سنن النبي 12- اصول فلسفه و روش رئاليسم (در مورد مباني فلسفي اسلامي و نيز نقد اصول مكتب ماترياليسم ديالكتيك است كه توسط مرتضي مطهري و با رويكرد فلسفه تطبيقي شرح داده شده‌است)13- بداية الحكمة 14- نهاية الحكمة 15- علي و فلسفه الهي 16- خلاصه تعاليم اسلام 17- رساله در حكومت اسلامي.

انديشه علامه

علامه طباطبايي را مي‌توان احياگر حكمت و فلسفه و تفسير در حوزه‌هاي تشيع بعد از دوره صفويه دانست. به ويژه اينكه وي به بازگويي و شرح حكمت صدرايي اكتفا نكرده، به تأسيس معرفت‌شناسي در اين مكتب مي‌پردازد. همچنين با انتشار كتب فراوان و تربيت شاگردان برجسته نظير مرتضي مطهري در دوران مواجهه با انديشه‌هاي غربي نظير ماركسيسم به انديشه ديني حياتي مجدد بخشيده، حتي در نشر آن در مغرب زمين نيز مي‌كوشد.

تاثيرات علامه

علامه طباطبايي تاثيرات فراواني در احياي تفكر ديني در ساليان ركورد تفكر داشت و به دفاع عقلاني از دين پرداخت. موارد زير بخشي از تاثيرات وي است.

1- احياي تفكر ديني: احياي دين و تفكر ديني از مسايل بنيادي است كه از وظايف مهم عالمان ديني به شمار مي‏آيد، علامه طباطبايي، به تبيين و تشريح گزاره‏هاي ديني پرداخت و ضمن اشاره به مفهوم احيا و تحريف مفاهيم ديني، علل و عوامل اسلامي افول معرفت ديني و تفكر ناب اسلامي را مطرح كرده، عوامل و موجبات احياي دين در تمامي اعصار را براي رهروان معارف اسلامي روشن ساخت. وي اسلام ناب را معرفي كرد و در آثار خود به پيوند اسلام با سياست اشاره كرد. علامه پس از رحلت آيت‌الله العظمي بروجردي (ره) حكومت اسلامي را موضوع درس خود قرار داد و مقالاتي در اين زمينه نگاشت و ضمن بيان جامعيت اسلام، ضرورت پويايي اجتهاد، الگوي نوين مديريت اسلامي و توانايي حكومت اسلامي را در اداره جامعه در ابعاد مختلف اثبات كرد و قدرت ولايت فقيه را مطرح ساخت‏.

2- شبهه شناسي و نقد و بررسي شبهات عليه دين: علامه با آگاهي از فلسفه غرب دقيقا شبهاتي كه در اروپا، شرق و غرب جهان عليه دين مطرح بود شناسايي كرد و با همتي بلند و اخلاصي بي‏نظير به نقد و بررسي آنها پرداخت، آثاري چون «اصول فلسفه و روش رئاليسم‏» و «بداية الحكمة‏» و «نهاية الحكمة‏» ، «تعليقات اسفار و شفاء» و «مجموعه مقالات فارسي و عربي‏» دليل اين مدعاست.

ايشان در تفسير الميزان به مناسبت‏هاي مختلف با اشاره به افكار برخي از دانشمندان غربي يا روشنفكران غربزده، معارف ناب اسلامي را مطرح مي‏كنند و ضمن شناخت مقتضيات زمان و مكان، در سال‏هاي دهه 20 و 30 هدايت جامعه را با رفع شبهات به عهده مي‏گيرند. كتاب‏هاي «شيعه در اسلام‏»، «فرازهايي از اسلام‏»، «اسلام و انسان معاصر»، «بررسي‏هاي اسلامي‏» «بداية و نهاية الحكمة‏» و ديگر مقالات ايشان يادآور اين مطلب است.

3- نوآوري و خلاقيت: علامه طباطبايي نه تنها در مباني فلسفي داراي نوآوري و خلاقيت است ‏بلكه در مباني فقهي و اصولي و روايي، تفسيري، نكات دقيق و ظريف و عميقي را ارائه داده است كه آيندگان به ابعاد مختلف دقت و عمق و ظرافت آن پي خواهند برد، كلام شهيد مطهري در اين زمينه معروف و مشهور است. "به حق اين حكيم فرزانه خطوط اساسي طرح‏هاي جامع، كلان، دقيق، عميق را در اكثر موضوعات اسلامي ترسيم كردند و منشا خدمات بزرگي شدند".

4- مكمل علت محدثه و علت مبقية انقلاب اسلامي ايران: علامه طباطبايي با تحقيقات عميق خويش نسبت به دين و انديشه‏هاي ديني منشا خدمات عظيمي شده و با پرورش شاگرداني چون شهيد مطهري، بهشتي، قدوسي، رباني و... نه تنها در پديد آوردن انقلاب همگام با امام خميني (ره) نقش مهمي داشته ‏بلكه در حفظ و تداوم انقلاب نيز، اساسي‌ترين و ثمربخش‏ترين مسووليت را بر عهده گرفت زيرا حركت اسلامي و نهضت امام خميني (ره) به عنوان مؤسس اصلي انقلاب يك حركت الهي - سياسي بود كه اگر از «پشتوانه عميق ديني و معرفتي‏» برخوردار نبود و از مباني عميق فلسفي كه علامه آنها را به صورت برهاني ارائه داده بود، خالي بود، از درون و بيرون متلاشي مي‏شد. بنابراين يكي از تاثيرات مهم علامه ارائه مسايل ايدئولوژيك اسلام به صورت عقلي و فلسفي بود، وي معارف قرآن را برهاني كرد و با استفاده از مكتب ملاصدرا اين اصل مهم را به اثبات رساند كه قرآن و برهان و عرفان از هم جدايي ندارند و كاملا هماهنگ‌اند.

5- ارائه روشي نوين در تفسير قرآن: نوع نگرش مفسران به قرآن مختلف است. عده‏اي با نگرشي ادبي، تاريخي تجربي به قرآن نگاه مي‏كنند و عده‏اي با نگرشي نقلي، روايي، فلسفي، كلامي، عرفاني. علامه طباطبايي در تفسير قرآن «طرح نو» در انداخت و اين نظريه كه بهترين روش در تفسير قرآن تفسير قرآن به قرآن است را به اثبات رساند. به طوري كه شهيد مطهري 60 سال يا 100 سال ديگر را زمان درك دقيق و پي بردن به عمق اين كتاب مي‏داند.

سيري در انديشه‏هاي عرفاني علامه ‏

علامه طباطبايي از آن دسته عرفا حمايت مي‏كند و خود نيز در سلك‏آنان قرار مي‏گيرد كه داراي معرفت‌الله و متخلق به اخلاق الله بوده و با تهذيب‏نفس، رياضات و مجاهدات به ‏كمالاتي معنوي نائل شده و ضمن آن به موعظه، هدايت و تربيت جامعه‏انساني پرداخته و افراد مشتاق حق را راهنما هستند؛ از فقيران و درماندگان دستگيري كرده، مظلومان را ياري نموده؛ گمراهان را به سرمنزل مقصود رسانيده و به ‏حقيقت‏شاگردان مدرسه انبياء و مكتب اهل‏بيت هستند و مضامين قرآني و روايي‏ را زيربناي تلاش‏هاي فكري، علمي و اخلاقي خود مي‏دانند.

اما ايشان با آن دسته از صوفيان مدعي كه خود را به‏هواي نفس و حب رياست و خرقه‏بازي و ريا و فريب‌دادن مردمان ساده‌لوح و امور موهوم و تخيلات مشغول كرده‏اند نه تنها مخالف است بلكه انزجار و تنفري شديد از اين دسته داشته است.

بنا به اظهارات علامه حسن زاده آملي، علامه طباطبايي همواره مراقب نفس خويش بود و از خدا غافل نمي‏شد و اين امر در صورت و رفتار و حرفشان پيدا بود كه ايشان در پيشگاه ديگري قرار گرفته، هرچند كه به صورت ظاهر بدنش با ديگران بود، مشخص بود كه در محضر ديگري نشسته است.

علامه طباطبايي بر چهار كتاب مهم عرفاني، يعني تمهيد القواعد، شرح فصوص قيصري، مصباح‌الانس صدرالدين قونوي و فتوحات محي الدين عربي تسلط كامل داشت و درتدريس و بررسي آنها صاحب نظر بود و در واقع در فن عرفان اجتهاد داشت.

علامه طباطبايي، براي مقام زهد و وارستگي و تصفيه باطن ‏و رياضيات شرعي ملاصدرا ارزش قائل بود و وي را تحسين مي‏كرد. انديشه‏هاي فارابي‏ را مي‏ستود و اظهار مي‏داشت آميزه‏اي از برهان و شهود اشراقي را مي‏توان در آثار اين حكيم يافت. علامه بر برخي تفكرات ابن‏عربي انتقاد داشت و خصوصا مساله خلود وي را نقد كرد.

در مورد ملاصدرا عقيده‏ داشت او انساني فهيم و بزرگ بوده اما نقد كردن سخنانش عين احترام نهادن به‏همان اظهارات است، در عين حال از انديشه‏هاي عرفاني ملاصدرا ملهم بود و در نظام و فضاي تفكرات ذوقي او تنفس مي‏كرد و از مشرب حكمت متعاليه جرعه مي‏نوشيد. به نظر علامه صدرالمتالهين پايه بحث‌هاي خود را روي اتحاد ميان عقل، كشف و شرع نهاد و چنين تفكري را از راه تزكيه و سير و سلوك به دست آورد.

رابطه علم و دين از ديدگاه علامه

يكي از مباحث مورد توجه علامه رابطه عقل و دين است. علامه با ارايه تعريف دين آن را متمايز از علم مي‌داند. وي مي‌گويد: دين به معناي سنت اجتماعي است كه انسان در زندگي اجتماعي‏اش بر طبق آن سير مي‏كند و سنت‏هاي اجتماعي، متعلق به عمل است و زير بناي آن، اعتقاد در حقيقت هستي، عالم و هستي خود انسان است كه يكي از اجزاي عالم است و به همين جهت است كه مي‏بينيم در اثر اختلاف اعتقادات درباره حقيقت هستي، سنت‏هاي اجتماعي مختلف مي‏شود.

به اين ترتيب علامه ميان دين و اعتقاد نيز همين تمايز را قايل است كه دين عبارت است از سنتي عملي كه بر اساس مساله جهان بيني و زيست‏شناسي بنيان گرفته و اين اعتقاد با علم استدلالي يا تجربي كه پيرامون عالم و آدم بحث مي‏كند تفاوت دارد، براي اينكه علم نظري به خودي خود مستلزم هيچ عملي نيست ولو اينكه عمل كردن، به علم نظري احتياج دارد بر خلاف اعتقاد كه عمل را به گردن انسان مي‏گذارد و آدمي را محكوم مي‏كند كه بايد بر طبق آن عمل كند.

علامه در جاي ديگر ضمن تاكيد بر اين نكته كه دين از نظر منطق قرآن يك روش زندگي اجتماعي است كه به منظور سعادت ابديه و نجات سرمديه انسان به صورت قوانين و مقررات هماهنگ با تكوين برنامه برنامه‏ريزي شده مي‌گويد: حيات طيبه كه قرآن براي انسان ترسيم مي‏كند حياتي است جاوداني كه با مرگ قطع نمي‏شود و در نتيجه انسان بايد روشي را در زندگي اتخاذ كند كه هم به درد اين سراي گذران و هم به درد آن سراي جاودان بخورد، اين روش همان است كه قرآن به نام دين مي‏نامد.

علامه درباره رابطه تضاد دين و عقل نيز خاطر نشان مي‌كند: تو بايد تسليم اخبار باشي اگر عقل و فهمت توانست آن‏ها را درك كند، به آن‏ها ايمان تفصيلي مي‏آوري والا به آن‏ها اجمالا ايمان مي‏آوري و عملشان را به خودشان برمي‏گرداني (حتما مطالب حقي است كه تو درك نكرده‏اي) مبادا كه چيزي از اخبار را رد كني چرا كه عقل تو ضعيف است چه بسا كه از ناحيه معصومين صادر شده باشد و تو بد درك كرده باشي در اين صورت خداوند را بر فراز عرشش تكذيب كرده‏اي.

اما علامه طباطبايي (ره) و ديگر حكيمان الهي معتقد است كه ملاك اعتبار اخبار اين‏است كه عرض بر قرآن كنيم و صحت و سقمش را از راه تطبيق با قرآن درك كنيم، در معارف اعتقادي به عقل صريح محتاجيم و حجت معتبر در مسايل اعتقادي و اصولي سه‏چيز است: كتاب، سنت قطعيه، عقل صريح.

وي مي افزايد: اگر در دليل نقلي آن سه اصل معتبر وجود نداشت ظني خواهد بود. دليل ظني در تعارض با دليل قطعي ديگر يا عقل قطعي كه حكمش به طور يقيني باشد و هيچ احتمال خلافي در آن راه نيابد مغلوب مي‏شود و وحي‏ يا عقل قطعي مقدم است. در هر موردي كه دليل قطعي با ظني تعارض كند، دليل قطعي مقدم است زيرا اعتبار و حجيت دليل ظني به دليل قطعي مستند است اما حجيت و اعتبار دليل قطعي، ذاتي است و دست جعل و اثبات جاعل بدان نمي‏رسد. بنابراين دليل ظني در طول دليل قطعي است نه در عرض آن و چون در طول آن است، ديگر معارضه‏اي با دليل قطعي نخواهد داشت چون در تعارض، دو دليل لازم است كه درعرض هم باشند. بديهي است فرض تعارض علم و دين نيز معلول غفلت از اين نكته دقيق است.

علامه طباطبايي در آثار مختلف به مباحث «عقل و دين‏» پرداخته و ضمن طرح قاعده‏ملازمه ميان حكم «عقل و شرع‏» رابطه عقل و شرع را بيان كرده و بسياري از شبهات را در اين زمينه مورد بررسي قرار داده است.

وي از متفكران بزرگ ديني است كه بزرگ‏ترين مشغله فكري خود را «مباني معرفت‏شناسي و نظام ارزشي‏» و به عبارت ديگر «دين شناسي و ابعاد و وجوه متعدد آن‏» قرار داده و آراي عميق و دقيق و نويني ارايه داد. علامه طباطبايي بعد از آگاهي از كتاب «انسان و جست و جوي روان‏» اثر يونگ، ترجمه آن را خواستار مي‏شود و مي‏گويد: "بايد جهان را شناخت، ما نمي‏توانيم خود را در برج‏هاي عاجمان محصور و منزوي كنيم."

تلازم دين با زندگي انسان از ديدگاه علامه

علامه طباطبايي معتقد است كه زندگي اجتماعي انسان بدون پيروي از دين و مقررات و برنامه‏هاي ديني و قوانين اسلامي ميسر نيست طي يك ديدگاه كلي درباره دين چنين مي‏فرمايد: "ترديد نيست در اينكه هر يك از افراد انسان كه در زندگي، طبعا به‏همنوعان خود گراييده، در محيط اجتماع و زندگي دسته‏جمعي اعمال و كارهايي‏كه انجام مي‏دهد از همديگر بيگانه و بي‏رابطه نيستند... اعمالي كه انسان در مسيرزندگي انجام مي‏دهد، تحت نظامي است كه از آن تخطي نمي‏كند و در حقيقت از يك نقطه مشخص سرچشمه مي‏گيرد و آن، اين است كه انسان مي‏خواهد يك زندگي سعادتمندانه داشته باشد... براي تهيه وسايل زندگي كار مي‏كند؛ زيرا تهيه وسايل زندگي را يكي ازمقررات مي‏داند. براي التذاذ ذائقه و رفع گرسنگي و تشنگي، غذا مي‏خورد و آب مي‏آشامد زيرا كه خوردن و آشاميدن را براي بقاي سعادتمندانه خود ضروري مي‏شمرد و به همين قرار... قوانين و مقررات نامبرده كه در زندگي انسان حكومت مي‏كند به يك اعتقاد اساسي استوارند و انسان در زندگي خود به آن تكيه داده است و آن تصوري است كه انسان از جهان هستي كه خود نيز جزيي‏از آن است، دارد... مجموعه اين اعتقاد و اساس (اعتقاد در حقيقت انسان و جهان) و مقررات متناسب با آن كه در مسير زندگي مورد عمل قرار مي‏گيرد، دين ناميده مي‏شود. بنا بر آن چه گذشت هرگز انسان «اگر چه به خدا نيز معتقد نباشد» از دين، «برنامه زندگي كه بر اصل اعتقادي استوار است‏» مستغني نيست. پس دين همان روش زندگي است و از آن جدايي ندارد."

فطري بودن دين ديدگاه علامه

علامه طباطبايي دين را فطري مي‏داند و ريشه دين حقيقي يعني اسلام را در سرشت و نهاد نوع انسان، راسخ دانسته و مخاطب اسلام را «انسان طبيعي‏» يعني انساني كه فطرت خدادادي را داشته و خود را از مسير مستقيم فطري خارج نساخته مي‏داند و بر اين اساس قوانين دين اسلام به صورت جهاني و جاوداني براي تمامي اعصار و امصار است و هيچ حد و مرز جغرافيايي و نژادي و مانند آن را برنمي‏دارد.

علامه طباطبايي ضمن اشاره به منطق كلاسيك و تقسيم علم به تصور و تصديق و ارتباط طولي و ترتبي معارف تصوري و معارف تصديقي و رسيدن معارف نظري به‏معارف اوليه و بديهي، بديهيات اوليه ارسطويي را «عقل فطري‏» مي‏داند و مي‏گويد: در هر چه شك كنيم در اين شكي نيست كه واقعيتي براي ذهن موجود است.

نيل به آن واقعيت از طريق استدلال ممكن نيست مگر با توسل به قضاياي بديهي اولي كه آن‏ها غير قابل شك‏اند، فكر از راه چيدن قضاياي بديهي و اولي و با استفاده از قواعد منطقي چه از نظر ماده يا صورت به نتايج نظري مجهول مي‏رسد و اين امور نظري عقل است.

علامه در تفسير شريف «الميزان‏» در موارد بسياري به شكل منطقي آيات اشاره مي‏كند و معتقد است استنتاج احكام عام از آيات مشتمل بر تعقل و تفكر و تدبر و فهم و فقه و حكمت با استفاده از قضاياي بديهي مضمر و مطوي ممكن است و تا ياري آن‏ها نباشد چنين استنتاجاتي صورت نخواهد گرفت.

اگرچه سالگرد درگذشت علامه طباطبايي در 24 آبان هر سال يادآور فقدان انديشمندي بزرگ و انساني وارسته است اما روح مواج دانايي در زندگي و آثار علامه و آنچه از انديشه و سيره او باقي مانده، تا هميشه روشنگر راه همه رهپويان انديشه است.

گزارش از خبرنگار ايسنا: مرضيه خلقتي

..............................................................

منابع:

1-حيدري كاشاني، محمد جواد. 1377، رابطه علم ودين از ديدگاه علامه طباطبايي. مجله پاسدار اسلام. شماره هاي 199، 202 و 204.

2-گلي زواره غلامرضا.(1376) علامه طباطبايي سرور اهل صفا(3). مجله پاسدار اسلام. بهمن1376، شماره 194 ص36

سايت‌ها:

http://www.salehin.com/fa/salehin/alame/zendegi/

http://www.hawzah.net/Hawzah/Vijeh/vijeh.aspx?id=39866

انتهاي پيام
 جمعه 24 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن