واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: دايره المعارف آموزش عالي
جنبشهاي دانشجويي
(قسمت اول )
محققان وانديشمندان تعاريف متعددي براي جنبشهاي اجتماعي ارائه داده اند .در واقع جنبشهاي اجتماعي يكي از حوزه هايي است كه به علت وجود تعاريف مختلفي ،نوعي تعامل در آن وجود دارد .اما بر اساس تعريفي كه بيشتر مورد توافق انديشمندان است جنبش دانشجويي متشكل از افراد يا گردهمايي است كه بر اساس برداشتي كه از منابع مشترك دارند به دنبال تغيير وضعيت موجود هستند .گرچه به علت گستردگي اين تعريف مي توان عناصر زيادي مانند داشتن تشكيلات ،مانع ،حاملان ،سازمان و... را به آنها اضافه نمود ،اما بخش اصلي تعريف همان منافع و اهداف مشترك وتغيير وضع موجود است .
با توجه به اين تعريف ،جنبشهاي دانشجويي را نمي توان جنبش اجتماعي دانست .اما از آنجا كه حداقل در كشور ما وبخش گسترده تري جهان سوم ،حركت هاي دانشجويي هويت جمعي به نسبت قابل تشخيصي براي خود فراهم ساخته واهداف نسبتا واحدي را دنبال كرده اند ،با اندكي تسامح مي توان جنبش دانشجويي را نوع خاصي از جنبش اجتماعي دانست وبه علاوه از آنجا كه در ايران ساخت سياسي جامعه يك ساخت نهادينه شده ومبتني بر رقابت سالم نيست ، جنبش دانشجويي را معمولا خصلت معاوضه با قدرت ووضع موجود را دارد كه در واقع به آن هويت مي بخشد ودستور كاري خاص براي آن فراهم مي كند ،از اين رو در ايران جنبش دانشجويي در تاريخ معاصر تبديل به يك گروه مرجع شده است وبه ويژه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نقش رابط را در بين طبقات متوسط سنتي و طبقه متوسط جديد بازي كرده است .دانشجويان نخستين مخاطبان روشنفكران هستند .در تعريف روشنفكران مي توان گفت كه فردي است برخوردار از دانشي فراتر از حد متعارف جامعه وصاحب ديدي نقادانه نسبتا به مسائل به نحوي كه توان پيش بيني آينده را تا حد زيادي دارد .
به علاوه روشنفكران براي حل مشكلات جامعه ارزشهاي جديدي مي آفريند يا به ارزشهاي سنتي لباس نو مي پوشاند .
دانشجويان نيز در اغلب زمينه هاي فوق با روشنفكران خصيصه مشترك دارند .به ويژه در برخورداري از عقل نقاد ، عادت به چون وچرا داشتن ،تحليل وارزيابي جامعه ونهادهاي آن از زاويه عقل وانديشه ودر نهايت مبارزه با آنچه ضد عقلاني است .به همين دليل است كه پيوند اندامواري بين دانشجويان وروشنفكران پديد آيد .جنبشهاي دانشجويي از آن متاثر مي شوند . از آنجا كه جمعيت هاي دانشجويي انديشه هاي روشنفكران را توزيع مي نمايند .
در مجموع اين خصايص مي تواند به هويت بخشي حركت هاي دانشجويي به عنوان يك جنبش اجتماعي كمك نمايد .به علاوه ،ارتباط جنبش دانشجويي با روشنفكران جامعه باعث ارتقاي سطح جنبش در حوزه هاي نظري شده و لذا جنبش دانشجويي به واسطه اين ارتباط مي تواند خود را بهترين نماينده انديشه ،معرفت وعقلانيت در جامعه بنماياند .ودر اين صورت توان تشكيل دادن ،سازمان دهي وبسيج افكار عمومي را پيدا مي كند ودر اين حالت است كه به يك جنبش اجتماعي متداول ومعمول تغيير مي يابد .اما با همه آنچه ذكر شد بايد اذعان كرد كه دانشجويان طبقه نيستند چون نقش اقتصادي ندارند ،در عين حال گروه شغلي نيز نيستند چون دوره دانشجويي دوران محدودي را شامل ميشود ،لذا بايد گفت جنبش دانشجويي به مفهوم بنيادين ان فقط نتيجه انسداد سياسي است .به همين دليل جنبشهاي دانشجويي وقتي در غرب پديد مي آيد ،فقط هويتي اجتماعي دارد ومعمولا موفق نيز هست كه نمونه هاي آن جنبش رفع تبعيض عليه سياهان و جنبش جامعه مدني در آمريكاست .
روشنفكران غرب نيز حامي دانشجويان سياسي نيستند مثلا در فرانسه اگر جنبش دانشجويي بخواهد ساختار سياسي جامعه را به هم بريزد بايد مفاهيم بهتري را جانشين آزادي بيان ،مردم سالاري ، حقوق بشرو .. . نمايد تا بتواند توده مردم را جذب كند ،در حاليكه مردم به اين مسائل اعتقاد دارند وعادت كرده اند .در كشورها ي جهان سوم ، دانشجو براي تحقق خواسته هاي بديهي وابتدايي خود نيز با انسداد سياسي و فكري رو به رو مي شود ،لذا ناچار جنبش دانشجويي در جهان سوم در عين اجتماعي بودن سياسي مي شود .
بيان روشن تر اينكه جنبش دانشجويي تابعي است از يك جنبش كلي تر كه همان خواسته هاي مردم است .در واقع ،اين جنبش وحركت كلي در سطح جامعه شكل مي گيرد ودانشجويان را نيز فعال مي كند وآنان بخش خاصي از اين حركت عام را به خود اختصاص داده و نقش پيشرو پيدا مي كنند زيرا چنان كه ذكر شد ،جنبشهاي دانشجويي با نهضت هاي روشنفكري ارتباط مستقيم وبلا واسطه فكري دارد .شايد به همين دليل است كه جنبشهاي دانشجويي در ايران همواره با استقبال مردم روبه رو بوده است و به همين خاطر نيز همگام با ظهور وافول جنبشها ي مردمي ،جنبشهاي دانشجويي نيز فراز وفروز داشته ودارند .
براي شناخت بيشتر جنبش دانشجويي در ايران بايد به سابقه تاريخي آن نيز نگريست . درواقع ،براي بررسي اين سابقه بايد دو موضوع را از هم جدا كرد : يكي فعاليت سياسي دانشجويان وديگر جنبش دانشجويي .
منظور از فعاليت سياسي دانشجويان ، فعاليت دانشجو در مقام يك شهروند ودر قالب احزاب وگروهها ونهادهاي مدني است كه در واقع از 1313 ش ،سال تولد دانشگاه تهران آغاز مي شود .در اين مقطع گرايش سياسي دانشجويان به سمت حزب توده وسپس جبهه ملي وساير گروههاي موجود بوده و جنبش دانشجويي با هويتي مستقل از احزاب وگروهها وجود نداشت وعمده فعاليت دانشجويان در قالب احزاب انجام گرفت .
(ادامه دارد ...)
سه شنبه 21 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]