پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851558833
برترین آیین الهی و تنها دین مورد قبول در آخرت اسلام است
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: هر كس غير از اسلام آيينى براى خود انتخاب كند از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است" (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ) آل عمران آیه 85.جمله" يبتغ" از ماده" ابتغاء" به معنى تلاش و كوشش است كه هم در موارد شايسته و هم ناشايسته به كار مىرود و در هر مورد تابع قرائنى است كه در آن مورد وجود دارد.به اين ترتيب از مفهوم عام اسلام به عنوان يك اصل كلى كه همان تسليم در مقابل حق است به مفهوم خاص آن يعنى آيين اسلام منتقل مىشود كه نمونه كامل و اكمل آن است و مىگويد: امروز جز آيين اسلام از هيچ كس پذيرفته نيست و درعين احترام به همه اديان الهى برنامه امروز، اسلام است. همانگونه كه دانشجويان دوره دكترا در عين احترام به تمام دروسى كه در مقاطع مختلف تحصيلى مانند ابتدايى، راهنمايى و دبيرستان و دوره ليسانس خواندهاند تنها درسى را كه بايد دنبال كنند همان دروس سطح بالاى مقطع نهايى خودشان است و پرداختن به غير از آن جز زيان و خسران چيزى نخواهد داشت و آنها كه با تقليد نابجا و تعصب جاهلى و مسائل نژادى و خرافات خود ساخته پشت به اين آيين كنند بدون شك گرفتار زيان و خسران خواهند شد و جز تاسف و ندامت از سرمايههاى عمر و حيات كه بر باد دادهاند نتيجهاى نخواهند گرفت.
جمعى از مفسران گفتهاند كه اين آيه در باره دوازده نفر از منافقان نازل شده كه اظهار ايمان كرده بودند و سپس مرتد شدند و از مدينه به مكه بازگشتند آيه نازل شد و به آنها اعلام كرد كه هر كس جز اسلام را بپذيرد زيانكار است در حديثى از پيامبر ص مىخوانيم كه فرمود: روز قيامت اعمال را يك به يك (در دادگاه الهى) مىآورند هر كدام خود را معرفى مىكند يكى مىگويد من نمازم، ديگرى مىگويد من روزهام و ... و سپس اسلام را مىآورند و مىگويد: پروردگارا! تو سلامى و من اسلام، خداوند مىفرمايد: ... امروز به واسطه (مخالفت با) تو مؤاخذه مىكنم و به تو پاداش مىدهم. خداوند در كتابش مىفرمايد: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ (1)
همچنین از وصف بهشت و بهشتیان در آیات قرآن ميتوان. به. خوبي. دريافت. كه. در آخرت سِلم. و مسالمت. و إسلام و تسليم. حكمفرماست.، انكار و جُحود و استكبار در آنجا نيست.، و كسي. كه. بدين. رذائل. متّصف. باشد بدانجا راه. ندارد. و دين. اسلام. كه. دين. تسليم. و سلامت. است. فقط. پذيرفته. است.، و آنانكه. غير از اين. دين.، ديني. براي. خود چه. آسماني. و چه. من.درآوردي. اتّخاذ كنند، و يا صاحب. مذهب. و مكتبي. غير از اسلام. باشند، از آنان. قبول. نخواهد شد. ِانَّ الدِّينَ عِندَ اللَهِ الاْءسْلَـ"مُ. (آیه 19 سوره آل عمران) بدرستيكه. حقّاً دين. در نزد خداوند فقط. دين. اسلام. است..»
اختيار دين. و آئين.، بطور دل. بخواه. نيست.، و كسي. نمي.تواند در اين. زمان. يهودي. و يا نصراني. گردد؛ دين. اسلام. ناسخ. اديان. است.، و بر همه. واجب. است. كه. اين. دين. را كه. أكمل. و اتمّ شرايع. است. بپذيرند، و گرنه. زيانكار مي.باشند. گذشته. از آنكه. دين. حضرت. موسي. و حضرت. عيسي. ـ علي. نبيّنا و آله. و عليهما السّلام. ـ بعد از زمان. آنها دستخوش. تصرّفات. و آراء و اهواء نفسانيّة. زمامداران. شده. و تورات و انجيل تحريف. گرديده. است.. اصولاً بعد از اسلام. كه. متمّم. شرايع. و صراط. مستقيم. بسوي. خداست.، و يگانه. خطّ مشي. بسوي. حقيقت.، و قوي.ترين. دستورات. براي. به. فعليّت. رسانيدن. كمالات. و استعدادهاي. بشري. را دارد، و براي. توحيد و عرفان. حضرت. احديّت. برنامة. اعلا را آورده. است.؛ ديگر به. دنبال. راه.هاي. ضعيف. و نارسا رفتن. غلط. است.. و بنابراين. انسان.ها بطور ناقص. از دنيا ميروند، و تمام. مراتب. استعداد وجودي. خود را به. فعليّت. نميرسانند، و تمام. راه. را بسوي. توحيد نمي.توانند طي. كنند، و در اين. صورت. حتماً خاسر و زيانكار خواهند بود؛ خسران. و زياني. كه. ناشي. از نقصان. و امور عدمي. است.. و در آخرت. كه. محلّ تجلّيات. نفس. و بروز و ظهور عالم. توحيد است.، شكسته. و ناقص.، و پژمرده. و افسرده. مي.باشند، گرچه. به. دستورات. ديني. خود به. نحو اكمل. رفتار كرده. باشند.
معانی صحیح آیه لا اکراه فی الدین و بنابراين.، از آية.: اَ´ إِكْرَاهَ فِي. الدِّينِ قَد تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ. (آیه 256 سوره بقره . هيچ. اكراهي. در دين. نيست.، زيرا به. تحقيق. راه. رشد از راه. گمراهي.، روشن. و جدا شده. است.» نمي.توان. استفاده. كرد كه. مردم. در انتخاب. دين. و مذهب. مختارند. زيرا اين. آيه. در مقام. بيان. اين است كه. بگويد: دين. و عقيدة. قلبي. يك. امر وجداني. است.، و در آن. نمي.توان. كسي. را مجبور كرد و اضطراراً به. ديني. در آورد. و بعد از آنكه. رشد و سعادت. از غيّ و گمراهي. شناخته. شد، خود مردم. بايد به. دنبال. رشد و كمال. بروند؛ امّا اينكه. مردم. در انتخاب. و اختيار دين. مختارند، چنين. نيست.. مردم. از نقطة. نظر ظاهر و احكام. اجتماعي. و دستورات. اخلاقي. حتماً بايد دين. اسلام. را بپذيرند، و خود اين. پذيرش. رفته. رفته. دلهاي. آنها را هم. به. قبول. كمالات. معنوي. اين. دين. مي.كشاند. خلاصه. و محصّل. مطلب. آنكه.: اين. آيه. در مقام. بيان. حكايت. از حالات. قلبي. مردم. است. نه. در مقام. انشاء و اعطاء اختيار در عالم. ظاهر؛ و شاهد بر اين. مطلب. آنكه.: علاوه. بر دو آيه.اي. كه. أخيراً ذكر شد آياتي. ديگر در قرآن. كريم. داريم. كه. دلالت. دارند بر آنكه. فقط. دين. اسلام. در نزد خداوند مورد قبول. است.، و هيچ. دين. و آئين. ديگري. پذيرفته. نيست..
مانند آيات. سورة. زخرف: يَـ"عِبَادِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لاَ´ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ * الَّذِينَ ءَامَنُوا بِـَايَـ"تِنَا وَ كَانُوا مُسْلِمِينَ * ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَ " جُكُمْ تُحْبَرُونَ * يُطَافُ عَلَيْهِم. بِصِحَافٍ مِن. ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الاْنفُسُ وَ تَلَذُّ الاْعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَـ"لِدُونَ * وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي.´ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * لَكُمْ فِيهَا فَـ"كِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ. (آیه 68 تا 73 سوره زخرف) اي. بندگان. من.! در امروز هيچ. ترسي. و هيچ. غصّه.اي. براي. شما نيست.. آنانكه. به. آيات. من. ايمان. آوردند، و مسلمان. بودند. داخل.شويد در بهشت.، شما با جفت.هايتان. شادكام. و مسرور باشيد. و براي. آنان. به. كاسه.هائي. از طلا، و به. كوزه.هائي.، دور زنند و بگردانند. و در آن. بهشت.ها از هر چيزي. كه. نفوس. بخواهند و اشتهاكنند، و ديدگانشان. از آن. لذّت. برد موجود است.، و شما در اين. بهشت.ها جاودانه. مي.مانيد! و اينست. آن. بهشتي. كه. در پاداش. أعمالي. كه. در دنيا انجام. داده.ايد، اينك. به. عنوان. وراثت. به. شما رسيده. است.! از براي. شما در آن. بهشت.ها ميوه.هاي. بسياري. است. كه. از آنها ميخوريد!»
كلمة. اسلام. در اين. آيه. و در دو آية. قبل.، خصوص. اسلام. مصطلح. است.، نه. معناي. تسليم. واقعي.. و اين. معناي. اسلام. در اصطلاح. قرآن. است.؛ همچنانكه. ايمان.، به. معناي. خصوص. ايمان. به. خدا و به. رسول. الله. است.، نه. مطلق. ايمان.. بهشت محل «مسلمان» و «مومن» و بنابراين.، تمام. آيات. بسياري. كه. در قرآن. مجيد است.، و بهشت. را از آنِ ايمان. آورندگان. و أعمال. نيكو بجا آورندگان. ميداند، مانند آية. سورة. بقره.: وَالَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ"لِحَـ"تِ أُولَـئِكَ أَصْحَـ"بُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَـ"لِدُونَ. (آیه 82بقره بدرستيكه. آنانكه. ايمان. آورده.اند، و اعمال. صالحه. انجام. داده.اند، ايشانند فقط. اهل. بهشت. كه. در آن. جاودانه. زيست. مي.كنند.» و مانند آية. سورة. مؤمن.: وَ مَنْ عَمِلَ صَـ"لِحًا مِن. ذَكَرٍ أَوْ أُنثَي." وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَـ"´نءِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ. (قسمتی از آیه 40) و كسيكه. عمل. نيكو بجاي. آرد، خواه. مرد باشد و خواه. زن.، و او مؤمن. باشد؛ پس. اين. جماعت. داخل. بهشت. مي.شوند، و در آنجا بدون. حساب. روزي. ميخورند.» تمام. اين. آيات. با كثرت. آنها، راجع. به. خصوص. مسلمانان. و مؤمنان. است.. چون. متبادر از لفظ. «مؤمن.» در عرف. اسلام. و مسلمين. صدر اسلام.، خصوص. ايمان. آورندگان. به. رسول. الله. و به. قرآن. كريم. است.. و همچنانكه. در سورة. محمّد صلّي. الله. وآله. وسلّم. فرمايد: وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ"لِحَـ"تِ وَ ءَامَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَي." مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِن. رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّـَاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بَالَهُمْ. (آیه 2) و كسانيكه. ايمان. آوردند (ايمان. به. خداوند) و اعمال. صالحه. انجام. دادند، و ايمان. آوردند به. آنچه. بر محمّد نازل. شده. است.، و آن. حقّ است. از جانب. پروردگارشان.؛ خداوند گناهانشان. را مي.آمرزد، و دل. آنها را براي. توحيد و عرفان. خود اصلاح. ميگرداند.»
و نيز مانند آياتي. كه. اهل. كتاب. را دعوت. به. إسلام. و ايمان. به. رسول. الله. و قرآن. ميكند، مانند آية. سورة. آل. عمران.: وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتَـ"بِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ. (قسمتی از آیه 110) و اگر اهل. كتاب. ايمان. بياورند، براي. آنها پسنديده. و نيكو است.، و آنست. مورد اختيار.» و مانند آية. سورة. مائده.: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَـ"بِ ءَامَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّـَاتِهِمْ وَ لاَدْخَلْنَـ"هُمْ جَنَّـ"تِ النَّعِيمِ. (آیه 65 و اگر هر آينه. اهل. كتاب. ايمان. بياورند و تقوي. پيشه. سازند، ما حتماً از گناهانشان. در ميگذريم. و آنان. را در بهشت.هاي. نعيم. وارد مي.سازيم..» و واضح. است. كه. اگر پذيرش. دين. حضرت. موسي. و حضرت. عيسي كافي. بود، ديگر معني. نداشت. خداوند اهل. كتاب. را امر به. پذيرش. اسلام. و ايمان. بِمَا نُزِّلَ عَلَي." مُحَمَّدٍ بنمايد، و آنان. را سرزنش. كند كه. گفتارشان. كه. ميگويند: يهوديّت. و نصرانيّت. موجب. دخول. در بهشت. است.، كلامي. گزاف. است.، و فقط. اسلام. كه. عبارت. است. از تسليم. شدنِ وجهة. باطني. در مقابل. خداوند و نيكوكار بودن.، موجب. ثبات. اجر در نزد خداوند و رهائي. از هر گونه. ترس. و اندوه. است..
شرط ورود به بهشت ایمان باطنی است نه ایمان ظاهری وَ قَالُوا لَن. يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن. كَانَ هُودًا أَوْ نَصَـ"رَي." تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَـ"نَكُمْ إِن. كُنتُمْ صَـ"دِقِينَ * بَلَي." مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ و لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ و ´ أَجْرُهُ و عِندَ رَبِّهِ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. (آیه 111 و 112 سوره بقره) يهودي.ها ميگويند: داخل. در بهشت. نمي.شود مگر كسيكه. يهودي. باشد، و مسيحيان. ميگويند: داخل. در بهشت. نمي.شود مگر كسي. كه. نصراني. باشد. اين. است. آرزوها و افكارشان.! بگو اي. پيامبر: اگر شما راست. ميگوئيد، دليل. و برهان. خود را بر اين. مدّعي. اقامه. كنيد. آري. كسيكه. اسلام. بياورد، و وجهة. باطني. خود را در مقابل. خداوند تسليم. كند و او مُحسن. باشد، اجرش. در نزد پروردگار اوست.، و اين. جماعت. هيچگونه. ترس. و اندوهي. نخواهند داشت..» و بر همين. نهج. دو آيه. در قرآن. كريم. داريم. كه. دلالت. دارند بر اينكه. ايمان. ظاهري. به. درد نمي.خورد، و ناميده. شدن. به. اسم. مسلمان. و مؤمن. اثري. ندارد؛ فقط. ميزان. و ملاك. سعادت. و رهائي. جستن. از اندوه. و خوف.، ايمان. حقيقي. است.. اوّل.: در سورة. مائده.: إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّـ"بِـُونَ وَ النَّصَـ"رَي." مَنْ ءَامَنَ بِاللَهِ وَ الْيَوْمِ ا لاْ خِرِ وَ عَمِلَ صَـ"لِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. (آیه 69) آن. كسانيكه. ايمان. آورده.اند، و آن. كسانيكه. يهودي. هستند، و ستاره.پرستان.، و نصاري.؛ هر كس. به. خدا و روز قيامت. ايمان. بياورد و عمل. صالح. انجام. دهد، پس. براي. آنان. هيچگونه. ترسي. و اندوهي. نيست..»
دوّم.: در سورة. بقره.: انَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَـ"رَي." وَ الصَّـ"بِـِينَ مَنْ ءَامَنَ بِاللَهِ وَ الْيَوْمِ ا لاْ خِرِ وَ عَمِلَ صَـ"لِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. (آیه 62) آن. كسانيكه. ايمان. آورده.اند، و آن. كساني. كه. يهودي. هستند، و نصاري.، و ستاره.پرستان.؛ هر كس. به. خدا و روز قيامت. ايمان. بياورد و عمل. صالح. انجام. دهد، پس. پاداش. آنان. در نزد پروردگار آنهاست.، و هيچگونه. ترسي. و اندوهي. براي. آنها نيست..» اين. دو آيه.، در مقام. بيان. آنستكه. روشن. كند: در روز قيامت. ايمان. واقعي. مثمر ثمر است.، و مجرّد نامگذاري. و خود را مؤمن. ناميدن. و يا يهودي. و نصراني. و صابئي. خواندن.، ملاك. نَجاح. و رستگاري. نيست.. فلهذا با آنكه. مؤمنان. را ذكر كرده. است.، تكرار مي.فرمايد: مَنْ ءَامَنَ بِاللَهِ وَالْيَوْمِ ا لاْ خِرِ ، يعني. ايمان. واقعي. و حقيقي.. و بنابراين. مجرّد گرايش. به. گروهي. پيدا كردن.، و خود را از اهل. ملّت. و نِحلتي. دانستن. و به. نام. مخصوصي. ناميده. شدن.، موجب. عاقبت. به. خيري. و رستگاري. نمي.شود؛ بلكه. ايمان. حقيقي. به. خدا و روز بازپسين. و كردار نيكو لازم. است..
و بر اين. اصل.، نفرموده. است.: مَن. ءَامَنَ مِنْهُمْ بِاللَهِ وَالْيَوْمِ ا لاْ خِرِ كه. ضمير «مِنْهُمْ» را به. اسماء سابقه. ارجاع. دهد، و الاّ همان. توهّم. مي.آمد؛ و فرموده. است.: مَنْ ءَامَنَ بِاللَهِ وَ الْيَوْمِ ا لاْ خِرِ تا جملة. سابق. را قطع. كند، و با جملة. مُستأنفه.اي. بيان. يك. حقيقت. و واقعيّتي. را بنمايد. و معلوم. است. كه. مؤمنان. نيز نبايد به. نام. ايمان. اكتفا كنند، و بايد دنبال. ايمان. واقعي. بروند، و الاّ زيانكار مي.باشند. و هر فرد از افراد انسان. ـ بدون. استثناء ـ ايمان. به. خدا و روز قيامت. داشته. باشد و ايمانش. واقعي. باشد و كارش. نيكو باشد، رستگار است.. و از جملة. أعمال. نيكو، تفحّص. و تجسّس. از حقيقت. اديان. و ايمان. به. رسول. الله. است.، كه. در اينصورت. بر فرض. وصول.، مؤمن. و مسلمان. واقعي. شده.، و بر فرض. عدم. وصول. جزء مستضعفان. و يا ملحق. به. آنها محسوب. و مورد رحمت. خدا واقع. مي.شوند. و محصّل. كلام. آنستكه.: بعد از آنكه. محقّق. است. كه. دين. مقدّس. اسلام.، أكمل. و افضل. و اشرف. اديان. است.، و بهتر و مستقيم.تر و راحت.تر و وسيعتر افراد بشر را به. سعادت. ميرساند؛ عقلاً و شرعاً و فطرةً واجب. و لازم. است. كه. دست. از اديان. و آئين.ها و مذهب.ها و مكتب.هاي. ديگر برداشته. و در تحت. اين. شريعت. غرّاء در آيند، و الاّ در عاقبت. كار، خسران. و زيان. مشهود است.. حال. اگر كسي. در جستجوي. حقيقت. كوتاهي. نكرد، و براي. او بواسطة. دور بودن. از محيط. علم. و ايمان. و پرورش. در خانة. جاهليّت.، چنين. يقين. حاصل. شد كه. دين. حضرت. موسي. و يا حضرت. عيسي. علي. نبيّنا و آله. و عليهما السّلام. در اين. زمان. هم. كافي. و مكفي. است.؛ اگر حقّاً ايمان. به. خدا و روز جزا داشته. باشد، و طبق. نواميس. و احكام. عقليّه. و شريعت. خود، به. اعمال. صالحه. دست. زند و از ظلم. و ستم. و تجاوز به. حقوق. اجتناب. ورزد؛ اينچنين. كسي. جزء مستضعفان. و يا مُلحَق. به. آنها و يا جزء مُرْجَوْنَ لاِمْرِ اللَهِ محسوب.، و البتّه. مورد مؤاخذه. قرار نمي.گيرد، گر چه. مقام. و درجة. مسلمان. و مؤمن. را هم. نخواهد داشت.. و بر همين. اساس. است. كه. عامّه. در صورتيكه. بغض. اهل. بيت. را در دل. نداشته. باشند، ولي. حقّانيّت. و ولايت. حقّة. حقيقيّة. الهيّة. حضرت. مولي. الكونين. و إمام. الثّقلين. عليّ بن. أبي.طالب. عليه. السّلام. هم. بر آنان. به. ثبوت. نپيوسته. باشد؛ از در هشتم. بهشت. وارد آن. مي.شوند، و طبعاً با واردين. از سائر درها از نقطة. نظر مقام. و منزلت. تفاوت. دارند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-