واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: پردازش اطلاعات
راهبردها:
راهبردها عبارتند از : فعاليت هاي بالقوه آگاهانه اي كه فرد جهت تسهيل حافظه از آنها بهره مي برد.
مرور ذهني يكي از طبقات مهم مورد مطالعه درباره راهبردهاي اندوزش است . در ابتدا, كودك به صورت كلي رد كاربست فعاليت هاي بالقوه راهبردي , حتي تحت آموزش يا تدريس آزمايشگر ناتوان است. بعدها, كودك از لحاظ كاربرد راهبردالگويي از نقص در توليد از خود نشان مي دهد. يعني او فقط زماني قادر به استفاده از راهبرد است كه مورد راهنمايي صريح قرار مي گيرد و استفاده از راهبرد به شيوه اي قابل انتظار به نفع حافظه اوست, اما از راهبرد به طور خود به خودي و خود آغاز گرانه استفاده نمي كند. علل نقايص توليد به خوبي معلوم نيست ولي ما به برخي از علل محتمل آن اشاره مي كنيم .
1 -شايد كودك به آن دسته از فعاليت هاي شناختي خاصي كه بازيابي بعدي را تسهيل مي كند, آشنا نيست.
2- شايد موقعيت تكليف به گونه اي است كه استفاده ازبرخي راهبردهاي تكوين يافته را بر راهبرد مورد مطالعه ارجح مي دارد .
3- شايد راهبردهدف هنوز به خوبي زير كنترل و چيرگي آزمودني در نيامده است تا به عنوان يك هدف ياد يار به كار رود . در آخرين دوره كودك از راهبرد به صورت خود به خودي استفاده مي كند. راهبردهاي اندوزش ديگري وجود دارند كه پيچيده ترند و از جهت يادياري نسبت به مرور ذهني موثرترند. يادگيرنده در صورتي از راهبرد سازماندهي استفاده مي كند كه ماده هايي را كه به لحاظ مفهومي مرتبط ند با هم در گروه هايي كه يك طبقه را تشكيل مي دهند مطالعه كند و سپس در يادآوري, ماده هاي هر طبقه را با هم دسته بندي كند.
راهبردهاي بسط به آنچه ارائه شده معنا مي بخشد.و مثالي از بسط , ساخت يك تصوير ديداري زنده است كه دو شيي نامربوط را كه قرار است با هم به ياد آيند به هم پيوند مي زنند, مثل آنچه در يك تكليف تداعي زوجي مشاهده مي شود. الگوي پديد آيي نوعي در مورد اين دو نوع راهبرد نيز درست است . كودك در حال رشد, راهبرد هاي بازيابي را نيز همانند راهبردهاي اندوزش كسب مي كند. در اينجا رشد مشتمل است برتوانايي فزاينده و گرايش به پيگردي هوشمندانه , كارآمد, انعطاف پذير , منظم , جامع, انتخابي و غير مستقيم در حافظه , به شيوهاي كه مشكل بازيابي فعلي طلب مي كند. براي مثال :
در برخي مسايل , بهترين راهبرد بازيابي عبارت است از پيگردي به عنوان اهداف بازيابي و استفاده از ديگر ماده ها به عنوان نشانه هاي بازيابي براي اهدافي كه در دستور كار نيستند. شواهد پژوهشي دال بر آن است كه ياد آورند هاي بزرگتر بيش از يادآورنده گان خردسال تر از اين گونه روش هاي بازيابي غير مستقيم و روش هايي كه ممكن است يك تكليف يادآوري مشكل را به يك آزمون بازشناسي آسان تر تبديل كند, استفاده مي كنند. چنين فرض شده كه راهبردهايي كه براي پيگردي و يافتن اهداف حافظه در جهان دروني به كار گرفته مي شوند , ممكن است از تعميم اوليه راهبردهاي پيگردي و يافتن اشيا» در جهان بيرون ناشي شوند.
اخيرا محققان به مطالعه رشد راهبردهاي موثر براي اندوزش و بازيابي مطالب پيچيده , معنادار و سازمان يافته پرداخته اند- براي مثال:
اقسامي از راهبردهايي كه در مطالعه يك متن تاريخي به منظور امتحان كتبي در درس تاريخ مفيد هستند. با اينكه اين راهبردها بعد از برخي راهبردهاي يادآوري طوطي وار ( براي مثال مرور ذهني ) به دست مي آيند, اما دوره فراگيري آنها بسيار شبيه به هم است.
حافظه فعال در ذهن :
اگر چه روانشاناسان در زمينه خصوصيت هاي حافظه فعال بسيار مي دانند( مثلا آگاهند كه ظرفيت ذخيره سازي و مدت دوام محدود دارد) اما توافقي بر سر يك مدل فرايندي از حافظه فعال وجود ندارد .
براساس مدلي مشهور كه بدلي ارائه داده است , حافظه فعال شامل مخزن هايي است كه هريك مسئول ذخيره سازي اطلاعات در قالب رمزهايي خاص هستند. مثلا :
يكي مسئول ذخيره سازي اطلاعات كلامي است , ديگري اطلاعات بينايي يا فضايي را ذخيره مي كند و ديگري وقايع و اتفاقات را صرف نظر از نوع رمز آنها در خود ذخيره مي نمايد . در عين حال در اين مدل , اين فرض وجود دارد كه فرايند هاي تمرين ذهني , اطلاعات ذخيره شده را در مخزن بازسازي كرده وآنها را در دسترس نگاه ميدارند. هريك از مخزن ها با حافظه دراز مدت پيوند دارد, به اين ترتيب اطلاعات مي تواند از دنياي خارج يا از محتويات حافظه دراز مدت به حافظه فعال وارد شود . سرانجام اين مدل, فرايندهاي اجرايي اي را مطرح مي كند كه اطلاعات موجود در مخزن هاي ذخيره اي را جهت عمليات شناختي پيچيده , نظير محاسبات ذهني , به كار ميگيرند.
در پژوهشي كه بر مبناي اين مدل شكل گرفته است, تلاش مي شود كه ويژگي هاي مخزن هاي ذخيره اي , تمرين هاي ذهني و فرايندهاي اجرايي مشخص گردد. با توجه به بررسي هاي اخير در زمينه فرايندهاي اجرايي ما از بحث بيشتر در اين زمينه چشم پوشي مي كنيم و در مقابل به زير ساخت هاي عصبي ذخيره سازي و تمرين ذهني مي پردازيم.
حافظه فعال در مغز:
بهتر است قبل ازپرداختن به جزئيات , فرضيه خود را به طور خلاصه بيان كنيم . شواهد متعدد نشان مي دهند كه ذخيره و بازيابي درحافظه فعال از طريق سازو كار هايي انجام مي شود كه به ادراك و عمل نيز مي پردازند. در رابطه با ذخيره سازي , ما معتقديم كه همان مناطق مغزي كه در رمزگذاري اطلاعات دخيل هستند. هنگام حفظ كوتاه مدت اطلاعات, كماكان فعال مي مانند و به اين ترتيب , حافظه فعال را تشكيل مي دهند. اغلب اين رمز گذاري هايي نه تنها در مورد اطلاعات ورودي , بلكه در مورد خروجي هايي كه انتظار مي رود قشر قدامي مغز صادر كند هم مصداق دارند, نظير رمزهاي حركتي كه نماينده صداهاي گفتاري يا فعاليت هاي عملي هستند. در رابطه با تمرين هاي ذهني , ما معتقديم كه سازكارهاي مربوط به توجه كه به بازسازي نمودهاي دروني حافظه فعال مي پردازند,همان هايي هستند كه در هنگام ورود اطلاعات به حواس براي تنظيم پردازش حسي به كار مي آيند. اين ساز و كارها هم سيستم هاي ادراك و هم سيستم هاي حركتي را به كار مي گيرد.
سازو كارهاي ذخيره سازي در مغز :
پاسخ نسبي به اين پرسش از مطالعات بر روي ضايعات بخش هاي جانبي قشر پيشاني ( فرونتال ) مغز ميمون به دست آمده است . هنگامي كه اين جانوران مي خواهند يك آزمايه پاسخ تاخيري فضايي انجام دهند , وجود اين ضايعات , نقايصي را آشكار ميكند. در اين آزمايه, يك نشانگر در ميدان بينايي جوان پديدار مي شود و پس از ناپديد شدن, حيوان بايد جاي آن نشانگر را به مدت چند ثانيه ( زمان يادسپاري) , يعني تا زماني كه نشانه اي به حيوان علامت دهد كه نگاهش را به آن سمت تغيير دهد به خاطر بسپارد. نتايج اين تجربيات با ثبت فعاليت نورون هايي منفرد در ناحيه پيشاني ذكر شده به تاييد رسيده است. برخي از اين نورون ها در مرحله يادسپاري اين آزمايه فعال اند, اما وقتي كه موقعيت مكاني مربوطه نشانه گذاري مي شود يا ميمون پس از يك دوره يادسپاري با حركت چشم پاسخ مي دهد . اين نورون ها از فعاليت مي افتند. علاوه بر اين, شواهدي وجود دارد كه سلولهايي پراكنده در قشر آهيانه اي مغز هم طي مرحله يادسپاري آزمايه فضايي با پاسخ تاخيري, از خود پاسخ نشان مي دهند. ضمنا اگر در آزمايه پاسخ تاخيري , به جاي موقعيت هاي فضايي, اشيا را نشان دهند. بيشتر سلولهاي منفردي در قشر گيجگاهي تحتاني فعال مي شوند.
به اين ترتيب مشخص است كه قشر پيشاني جانبي در پاسخ دهي به محرك هاي ذخيره شده منحصر به فرد نيست . پس اين سوال به ذهن مي رسد كه نقش قشر قدامي و خلفي در ذخيره سازي در حافظه فعال چيست؟
مالمو بيان كرد كه نقص در پاسخ تاخيري در ميمون هاي مبتلا به ضايعات ناحيه پيشاني , محدود به عملكرد در محيط پرنور است و وقتي انجام اين نوع آزمايه در اتاقي تاريك از حيوان خواسته شود, نقصي در عملكرد مشاهده نمي شود. اين نكته بيان مي كند كه احتمالا بسته به وجود تداخل ها فعاليت قشر قدامي نسبت به قشر خلفي در حافظه فعال در فعاليت هاي حافظه اي تغيير مي كند . حيوان ممكن است در نور دچار حواس پرتي شود. شايد اين اختلال , ناشي از ضايعاتي باشد كه سازو كارهاي پيشاني ضد حواس پرتي را مختل مي كنند. تاييد اين مشاهده , نياز انجام آزمايه اي است كه مستلزم به خاطر آورردن اشيا» باشد.
ادامه دارد
يکشنبه 12 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 448]