تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835460336
اهمیت سرمایه انسانی ولزوم توجه به سرمايه هاي ماهر ومجرب فكري
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مقدمه : نيروي انساني به عنوان بزرگترين و با ارزشترين دارايي و سرمايه هر سازماني محسوب ميشود و برخلاف ساير منابع سازماني علاوه بر اينكه با مصرف كردن مستهلك و كاهش نيافته بلكه تنها سرمايهاي است كه فزاينده است و هرگز با مصرف كردن مستهلك نشده بلكه با تجربه و مهارتي كه كسب مينمايد موجب عملكرد بهتر و بيشتر سازمانها ميگردد.
طبيعي است كه سازمانها نبايد بعد از مدت معيني (سن بازنشستگي) اين سرمايه هاي ماهر ومجرب فكري خود را رها كرده و فراموش كنند بلكه از تجارب ودانش مفيد آنان در جهت بهبود و بالندگي بهره مند شوند.
اهميت سرمايه هاي انساني در سازمانهاي امروزي:
امروزه قدرت كشورها و سازمانها را سرمايه مادي، ماشينآلات و تجهيزات رقم نميزنند بلكه نيروي انساني كارآمد و خلاق تعيينكننده قدرت و توان رقابتي سازمانها و كشورهاست.
پيتر دراكر پدر مديريت معاصر معتقد است بزرگترين مزيت نسبي در دنياي رقابتي آينده نيروي انساني كشورها و سازمانها خواهد بود. امروزه ارزش افزوده ذهنها با ارزشتر از ارزش افزوده ساير منابع ميباشد. به همين منظور گفته ميشود كه بسياري از مشكلات امروزي ما در حيطه تجهيزات و امكانات نيست بلكه در حيطه انسانها است. اگر قبول كنيم كه سرمايه انساني بزرگترين و با ارزشترين دارايي هر سازمان و كشوري محسوب ميشود بايد بپذيريم هر چيز كه با ارزشتر و گرانبهاتر باشد به حفظ و نگهداري، مراقبت و مديريت بهتر نيز نيازمند است. سازمانها در كنار ساير برنامهريزيهايي كه انجام ميدهند بايد برنامهريزي نيروي انساني نيز داشته باشند، زيرا شرط لازم موفقيت ساير برنامهها داشتن نيروي انساني كارآمد با انگيزه و ماهر است به همين منظور برنامهريزي نيروي انساني در همة سازمانها لازم و ضروري است و ابزاري است كه مديريت را در اين راه ياري ميدهد.
يكي از مراحل فرايند برنامه ريزي نيروي انساني برنامه ريزي براي دوران بازنشستگي سرمايه هاي انساني است، كه در بيشترسازمانها از اهميت وجايگاه والايي بر خوردار نبوده وکمتر به آن توجه مي شود،حتي در کتابهاي امور استخدامي، سازمان و مديريت و رفتار و روابط انساني در کار، فصولي بسيارکوتاه به امر بازنشستگي اختصاص يافته است و عمدتاً به طرحهاي بازنشستگي و حقوق آنان پرداخته شده است و به جنبه هاي روان شناسي آنها توجه نشده است.
سازمانها همانطور که براي گزينش، استخدام، آموزش و اشتغال کارکنان خود، برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري و نظارت مي کنند، بايد براي اين برهه از دوره افراد نيز فکر کنند و آنها را به اميد خود رها نسازند. بازنشستگي مرحله اي از مراحل فرايندبرنامه ريزي نيروي انساني در سازمانها است که فرد در زمان حيات سازماني مي بايست آنرا طي کند، زماني که با استخدام شروع مي شود و نه تنها در دوره بازنشستگي پايان نمي پذيرد بلكه بعد از مرگ فرد نيز ادامه مي يابد.
مرحله بازنشستگي :
بنا بر تعريف علمي، بازنشستگي عبارت از حالتي است که کارمند رسمي دولت با داشتن شرط معيني از سن و دارا شدن سنوات معيني از خدمت، طبق قانون و به موجب حکم مقام صلاحيت دار، احراز مي کند و ضمن خاتمه يافتن حالت اشتغال، وي مادام العمر مستحق دريافت حقوق بازنشستگي مي گردد.
بازنشستگي در واقع مرحله اي از زندگي کارکنان است و امري ضروري و حياتي براي بشر پر از اضطراب، نگراني و فشار تلقي مي گردد و کارشناسان مختلف اين پديده را از منظرهاي مختلف پزشکي، بهداشتي، روان شناسي، جامعه شناسي، اشتغال مورد بررسي قرار مي دهند. بازنشستگی و سالمندی سال های رشد و کمال است ، سال های بلوغ ، زمان تغيير به سوی مسيری جديد .به معنای فرصت برای اينکه هر طوری که شما می خواهيد باشيد. هر طوری که می خواهيد برنامه ريزی کنيد . زمان در دست شماست .تازه در شروع نيمه راه زندگی هستيد با توشه ای از تجربه ، دانش و مهارت های ارزشمند .
در نهايت اينکه، بازنشستگي مرحله نهايي يک استخدام نيست بلکه خود آغازي از يک مرحله زندگي سازماني فرد به شمار مي آيد. سازمانها بايد توجه فراوان نسبت به استقرار سيستمهاي صحيح بازنشستگي اقدام نمايند و در نظر داشته باشند که عوارض چنين سيستمهاي نامطلوب در جنبه هاي مختلف سازمان تأثيرات سوئي به جاي مي گذارد.
سالمندي وبازنشستگي يك فرآيند زيستي است كه تمام موجودات زنده از جمله انسان را در بر مي گيرد. گذشت عمر را نمي توان متوقف نمود ولي مي توان با بكارگيري روش ها و مراقبتهاي مناسب , از اختلالات و معلوليتهاي سالمندي پيشگيري نمود و يا آن را به تعويق انداخت تا بتوان از عمر طولاني همراه با سلامت و رفاه كه همواره هدف و آرزوي بشر بوده , بهره مند شد.
آماده کردن شرايط براي بازنشستگان وظيفه كيست؟
معولاً گفته مي شود که سازمانها براي بازنشستگان شرايط ويژه اي فراهم کنند تا آنان احساس پيري و شکست نکنند. اما سوالي که پيش مي آيد اين است که آيا تنها مسئولان و دولتمردان بايد اقداماتي فراگير انجام دهند يا بازنشستگان نيز به عنوان انسان داراي تجربه بايد در اين عرصه فعال باشند؟
در مجموع مي توان گفت که آماده کردن شرايط دوران بازنشستگي هم وظيفه دولتمردان است و هم وظيفه خود بازنشستگان که محوريت آن با بازنشستگان مي باشد زيرا چنانچه شرايط و امکانات از طرف مسئولين و دولتمردان آماده نباشد اما روحيه بازنشستگان بالا باشد و هدف داشته باشند، سلامت جسمي-رواني آنان تأمين، طول عمر آنان افزايش و ارتباطات اجتماعي و انتقال اطلاعات و تجربيات صورت خواهد گرفت هر چند محدود اما بر عکس اگر شرايط فراهم باشد اما روحيه بازنشستگان پائين باشد، تمام امکانات و شرايط از بين خواهد رفت.
اينکه جامعه به شکلهاي مختلف به بازنشستگان تکريم روا دارد، خود بازنشسته نيز مي تواند از ساير مواهب دنيا برخوردار شود به شرط آنکه:
1- با توجه به تغيير وضعيت شغلي و شروع شدن مرحله اي جديد با آمادگي قبلي، نگاه خود را نيز تغيير دهد و خود را به عنوان يک بازنشسته، يعني کسي که سالهاخدمت کرده و حالا بايد وارد مرحله جديدي از زندگي شود، بپذيرد.
2- شرايط جديدي براي زندگي خود در نظر گيرد. يا به عبارت ديگر سبک زندگي خود را نيز تغيير دهد، همانگونه که وقتي دندانهاي طبيعي اش را با دندان مصنوعي تعويض کرده که جزء ضرورت بوده، دنيا به پايان نرسيده و نوع و شکل غذا خوردن را تعديل کرده است.
3- پذيرش اصل واقعيت. اينکه شرايط موجود را بپذيرد و براي اين مرحله که دوران استراحت و رسيدگي به علايق شخصي است، زندگي جديدي را آغاز کند به همان گونه که وقتي مشغول کار شده برايش زندگي جديدي آغاز شده بود. هر چند که خداوند تبارک و تعالي در قرآن کريم مي فرمايد" انسان با سعي و تلاش خود شناخته مي شود" دوران بازنشستگي نيز دوران جديدي براي يک سري فعاليتهاي جديد است. بسياري از آدمها در اين دوره رو به نوشتن مي آورند و تجربيات خود را به رشته تحرير در آورده و يا احساسات خود را در غالب داستان يا شعر بيان مي کنند و اين خود نوعي زايندگي است هر چند فعاليت همانند قبل نيست.
برخورد افراد با پديده بازنشستگي و سالمندي:
از آنجائيکه دوران بازنشستگي معمولاً با شروع سالمندي همراه است، دوره سالمندي و پايان ميانسالي دوره اي است که تمام سلولهاي بدن به نوعي حداکثر کارکرد خود را انجام داده اند و به اصطلاح" تحليل" رفته اندو ديگر کارآيي زمان جواني را ندارند.
براساس ديدگاه روانشناختي , انسانها با پديده سالمندي برخوردهاي مختلفي دارند به طوري كه برخي از افراد با آرامش خاطر وضعيت را قبول مي كنند. برخي ديگر از برخورد با واقعيت هاي سالمندي گريزانند و به گونه اي غيرواقع بينانه با آنان برخورد مي كنند و سعي مي نمايند خود را از آن دور نگه دارند. بعضي ديگر از افراد بصورت پرخاشگرانه و يا احساس نفرت با آن مواجه مي شوند. يكي از روانشناسان معتقد است كه افراد سالمند به دليل غيركارآمد بودن , ضعف تدريجي بدن , از دست دادن دوستان و نزديكان , با مرحله اي به نام مرور زندگي روبرو مي شوند به طوري كه دائم درحال ارزيابي گذشته خود هستند و خود را بدين وسيله مشغول مي كنند.
رويكرد متفاوت در مورد بازنشستگان وسالمندان:
تحليل تاريخي در مورد سالمندان دو تصوير متفاوت مي باشد : يكي آنكه سالمندي را با ضعف نيروي جسمي و فكري و عدم كارآمدي اجتماعي و سرانجام , مردن در تنهايي برابر مي داند و تصوير ديگر براين است كه سالمندي شامل خصوصياتي از احترام , عزت , افتخار , دوستي هاي پايدار , مهرباني هاي بين فرزندان و نوادگان , انتقال فرهنگ به نسلهاي جديد و سرانجام مرگي در آرامش و اتمام زندگي پربار و ارزشمند است و چه زيبا مي شود اگر نگاه جامعه به سالمندان و نيز نگاه سالمندان به خويش به گونه دوم باشد.
يعني باور كنيم كه پيري روزگاري است كه هرچند بازوان دلير ديگر توان ياوري ندارند , اما دانش و فضيلت , رفعت مي يابد. بر اساس اين ديدگاه کهنسالی مرحله پختگی زندگی آدمی است و مرحله ای که آدمی را از دیگر افراد جامعه، متمایز می سازد و تشخص ویژه ای به آن میدهد. ناگفته پیداست که این ویژگی، البته دارای امتیازاتی است، امتیازاتی که دارنده آن در طول سال های عمر خود، آنها را کسب کرده و به قول معروف، آسان به دست نیاورده است.
چنین است که کهنسالان را فرزانگان جامعه خواندهاند و دوران بازنشستگی را دوره فرزانگی و فرهیختگی نام نهاده اند.
سالمندی و كهنسالی در فرهنگ و باورهای ما
شاید نیاز به بازگو كردن نباشد كه سالمندی و كهنسالی در فرهنگ و باورهای ما از چه پایه احترام و تكریم برخوردار بوده است . این مطلب را نه تنها می توان در فرهنگ عامه و روزمره كه در فرهنگ مكتوب نیز یافت اگر چه مدتي است كه اين فرهنگ زيبا كم رنگ تر شده ولی با این حال نمی توان منكر كوله بار تجربه و آموخته های سالمندان شد كه در مدرسه زندگی آموخته اند ، مدرسه ای كه انسان یك بار بدان گام می نهد ، و تنها وقتی آن را به درستی می شناسد كه دیگر در شرف ترك آن مدرسه است. بدین سبب در آموزه های ما بر آموختن از پیران و جهاندیدگان تاكید فراوان شده است حتي تجربه را مافوق علم دانسته اند.
براي تكريم و بهره گيري از تجارب ومهارت بازنشستگان توجه به نكات زير ضروري است:
1- براساس آموزه هاي ديني، هيچ كس در هيچ مرحله اي از عمر بازنشسته نيست زيرا بازماندگان از زندگي در تفكرات اسلامي معنا و مفهومي ندارد. انسان در هر حال و در هر مرحله اي از روند زندگي مكلف است به انجام وظايفي و محق است به بهره مندي از برآيند تلاش هاي صميمانه خود.
2- بازنشستگي به معناي آغاز فرهيختگي انسان است . زيرا فرهيختگي در بالندگي و تكامل او است كه در دوران جواني به دست نمي آيد و مرز كمال براي انسان ، ميانسالي و در نهايت سالخوردگي است.
3- بازنشستگي پايان بهره وري افراد در جامعه نيست بلكه آغاز بهره گيري از تجارب سودمند آنها واعتقاد راسخ به اينكه تجارب و اندوخته هاي آنها مي تواند چراغ راه آيندگان باشد.
4- براي اعتلاي فرهنگ بازنشستگي در جامعه و احترام به شاَن والاي انساني افراد بازنشسته سازمان هاي مربوطه از جمله سازمان هاي ارتباط جمعي ، صدا و سيما . مطبوعات و…. اقدامات فرهنگي لازم و قابل توجه انجام دهند.
5- آغاز بازنشستگي با مراسم تقدير و بزرگداشت زحمات فرد بازنشسته همراه باشد و سازمانهاي مربوطه از يك طرف و اطرافيان وي از سوي ديگر ورود او را به فصل جديدي از زندگي اش تبريك گويند كه اين خوش آمد اعتماد به نفس را در آغاز راه بازنشستگي به بار مي آورد.
6- تكريم وگرامي داشت بازنشستگان تكريم وگرامي داشت آينده خودمان است هر تلاش وحمايتي از بازنشستگان حمايت از خودمان خواهد بود.
7- در كنار توجه به مسائل روحي و رواني بازنشستگان ، مشكلات اقتصادي آنها نيز مورد توجه مسئولان سازمانها قرار گيرد
8- بازنشستگان براي تامين نيازهاي معنوي شان توقع زيادي ندارند . حفظ حريم حرمت آنان كارساز است. نياز آنها به داشتن هويت، امنيت و حرمت است . جدا از نياز مادي مي خواهند تجربه هاي كاري خود را كه ماحصل گذران عمرشان هست به جامعه هديه كنند.
9- شركت در سمينار ها ، گردهمايي ها و… براي افراد بازنشسته ، برنامه ريزي شود و از نظرات ، تجربيات و تخصص آنها استفاده شود.
10- مجلاتي به صورت فصلنامه يا ماهنامه مخصوص بازنشستگي براي ارائه اطلاعات، انعكاس نيازها، بيان خواستهها و … منتشر شود و از پيشنهادات و نظرات بازنشستگان در مجله استفاده گردد.
11- كارمندان بازنشسته همانند افراد شاغل بتوانند از كليه امكانات رفاهي سازمان، سالنهاي ورزشي، باشگاهها، كمكهاي نقدي و غيرنقدي، شركت در اردوهاي زيارتي، سياحتي، علمي و … استفاده كنند. حتي در تاسيس و راه اندازي و اداره اينگونه مجامع پيشقدم باشند.
12- تبعيض و تفاوت بين دريافتي بازنشستگان در سازمانها برداشته شود .
13- به لحاظ مشاركت هر چه بيشتر بازنشستگان و سالمندان در جامعه ، كانونهاي بازنشستگي تشكيل و فعال شوند.
14- سازمانها و ادارات دولتي موظف گردند كه در جلسات، كميسيونهاي اداري وتيم هاي كاري از وجود بازنشستگان در تصميمگيريهاي خود به عنوان مشاور و راهنما استفاده كننند.
15- در هر سال يك روز به نام روز تكريم بازنشستگي اختصاص داده شود و از خدمات بازنشستگان قدرداني گردد.
16- سازمانها در برگزاري مراسم بازنشستگي براي مديران وكاركنان تبعيض قائل نشوند.
17- از تخصصها، مهارتها و تجربيات بازنشستگان در دواير ستادي و مشورتي سازمان ها نهايت استفاده صورت گيرد.
نتيجه گيري :
با توجه به اينكه سرمايه انساني مهم است و هر چيزي كه مهم باشد نگهداري و حراستش ارزشمند مي باشد. سازمانها براي موفقيت خود بايد درمتن برنامه ها وطرح هاي خود براي مهمترين دارايي سازمانشان نيز طرح و برنامه داشته باشند. نسل بازنشسته را نبايد بي ثمر و از كارافتاده بدانيم و بايد جامعه از توانايي هاي بالفعل و بالقوه آنها بهره مند شود زيرا آنها حضور دارند و بايد به آنها احترام گذاشت و نسبت به تمهيد ايجاد فضاي سالم وراحت زندگي براي آنها در اين جامعه اسلامي نهايت سعي و كوشش را مبذول داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]
-
گوناگون
پربازدیدترینها