واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: بياييد صداي طبيعت را بشنويم
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
روانشناسي صدا، يكي از حوزههاي كليدي در دانش روانشناسي مدرن است؛ دانشي كه به باور اغلب انديشمندان، بشر زاده در هزاره سوم، در عصر فوران سيمان و دود و بوق! بيش از هر زمان ديگري به آن محتاج است. چنين است كه اگر اين «دانش واژه» را به زبان فارسي يا انگليسي – Psychoacoustics - در موتورهاي جستجوگر اينترنتي رديابي كنيد، آنگاه درخواهيد يافت كه بيش از 220 هزار سند، يادداشت و مقاله در مورد آن در فضاي وب، قابل دسترسي است.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "مهار بيابانزايي" به نشاني http://darvish100.blogfa.com در ادامه نوشته است: بلندي صدا، خشدار بودن آن، كندي، نرمي، تند حرف زدن، كلام سكتهدار، درجهي زير و بميتن صدا، صداي يكنواخت و بيحالت، صداي فخرفروشانه، صداي مخملي و دهها ردهبندي ديگر را ميتوان در حوزهي دانش روانشناسي صدا مورد بررسي و مداقه قرار داد و بر بنياد آن، به تشريح ويژگيهاي روحي، رفتاري و منش شخصيتي صاحب صدا پرداخت.
به زباني سادهتر، در پيشگاه يك متخصص، فقط كافي است تا سخن بگوييد – هر سخني و در بارهي هر موضوعي – آنگاه ميشود دريافت كه صاحب آن كلام حال خوشي دارد يا ناخوش؟ مهربان است يا عصباني؟ مضطرب و نگران است يا اميدوار و مطمئن؟ عاشق است و پرخواهان يا منزوي است! و ...
اينها را گفتم تا توجه خوانندگان را به صداي سرزمين مادري جلب كنم! آيا صدايش را ميشنويد؟ آخرين باري كه صدايش را شنيديد، كي بود؟! اصلاً آيا سكوتش را ... سكوتش را شنيدهايد؟ مادر طبيعت چه ميخواهد به اهالي سرزميني كه امكان زندگي را برايشان به ارمغان آورده، بگويد؟
راست آن است كه صداي طبيعت ايران، سالهاست كه ناجور است؛ سالهاست كه خوب كوك نميشود؛ سالهاست كه نظم ندارد و از تقارن وهارموني بايسته برخوردار نيست و سالهاست كه آن حس و حال و طراوت را به «گوشسپردگانش» منتقل نميسازد ...
كافي است سري به اشترانكوه بزنيد و صداي گهر را با صداي گهر در سالهاي نه چندان دور مقايسه كنيد؛ كافي است دوباره به ساحل درياچهي اروميه بازگرديم و آخرين نفسهاي شورآلودش را بشنويم؛ كافي است به ولشت رفته و صداهاي مصنوعي امروز كلاردشت را با طنين اهورايي ديروزش قياس كنيد؛ كافي است در چشمه سفيدآب كوير لختي توقف كنيد تا دريابيد كه از صداي سم گورخران ايراني، طنين مخملي گلههاي جبير و آواي ناهمتاي گربهي شني و يوز آسيايي ديگر حتي در حافظهي كوير هم اثري نمانده است ... حتي به دشواري ميتواني صداي پديدآمدن بلورهاي نمك را در ساحل رود شور لوت بشنوي و در زيبايي والس ناهمتاي آنها به رهبري نسيم سوزان گندم بريان شناور شوي ...
بياييم پيام اين صدا را درك كرده و دست نجات به سوي اين غريق در آب مانده دراز كنيم. بياييم از نهيب رعدآساي فرونشست زمين، نعرهي خروشان سيلهاي هيركاني، طنين بهتآور لغزش دامنهها و سكوت عذابآور پرندهها و جويبارها عبرت گيريم و كاري نكنيم كه براي آموزش صداي طبيعت به فرزندانمان، مجبور به برپايي كلاسهاي مخصوص و بازپخش DVDهاي ضبط شده از صداي خوش طبيعت (از صداي پرندگان، جويبارها و ...) در سنوات ماضي باشيم.
انتهاي پيام
شنبه 4 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]