تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على هر كس حلال بخورد، دينش صفا مى‏يابد، رقّت قلب پيدا مى‏كند، چشمانش از ترس خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835213875




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هنر نقش مطلق‌


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: هنر نقش مطلق‌


در شهر تاريخي اصفهان، در شرق پل خواجو، كنار رودخانه زاينده رود، دو بناي كوچك آجري مي‌توان ديد كه آرامگاه پروفسور پوپ و همسر و دستيار وي در آنجاست. بنايي كه با سادگي ظاهري‌اش، مدفن يك دوستدار و ستايشگر ايران است كه نيمي از عمر خود را صرف شناخت و شناساندن هنر و ادب اين سرزمين به جهان كرده و توانست در طول 88 سال زندگي پربار خود (1260 - 1348 شمسي) اثر بزرگ و ارزشمند را بنگارد كه مجموعه‌اي گرانبار، و همچون گنجينه‌اي شامل بيش از 3200 صفحه در متن و 1530 تصوير و عكس و گرافيك، سياه و سفيد و يا رنگي، از آثار هنري و بناهاي تاريخي سرزمين بزرگ ايران، از پيش از تاريخ تا دوران حاضر است.

آخرين چاپ مجموعه بي‌نظير در 16 جلد در سال 1977 در ژاپن انجام گرفته است. در اين مجموعه:‌

جلد اول: (از صفحه 1 تا 492) به هنر پيش از تاريخ در ايران و سپس به دوران هخامنشي و پارتها پرداخته است.

جلد دوم: (از صفحه 493 تا 895) شامل هنر دوره ساساني است.

جلد سوم: (از صفحه 896 تا 1445) بناهاي تاريخي و تزئينات آنها و طرح شهرها و باغها را شامل مي‌شود.

جلد چهارم: (از صفحه 1446 تا 1808) به هنر ايراني در دوران اسلامي پرداخته و از هنر سفاليگري و كوزه‌گري (سراميك) و هنر خوشنويسي و هنرهاي كتيبه‌اي سخن مي‌گويد.

جلد پنجم: (از صفحه 1809 تا 2256) درباره كتابها و هنر تزيين جلد آنها و بافتني‌ها و منسوج دوران اسلامي است.

جلد ششم: (از صفحه 2257 تا 2818) به فرش و قالي و كارهاي فلزي، و آثار چوبي و زينت آلات و به هنر موسيقي مي‌پردازد.

جلد هفتم: (از صفحه 1 تا 257) شامل تصاوير فراوان درباره هنر پيش از اسلام است.

جلد هشتم: (از صفحه 258 تا 510) تصاويري از معماري دوران بعد از اسلام و از (511 تا 554) طرحها و تزيينات اين بناها را در بر مي‌گيرد.

جلد نهم: (از صفحه 555 تا 811) شامل تصاويري از هنر كوزه‌گري و سفال سازي است.

جلد دهم: (از صفحه 812 تا 980) در برگيرنده تصاويري از كتابها و تزئينات جلد آنها و همچنين هنر مينياتور ايران است.

جلد يازدهم: (از صفحه 981 تا 1106) تصاويري از هنر بافندگي و منسوجات را در بردارد.

جلد دوازدهم: (از صفه 1107 تا 1275) به هنر فرش و قالي‌هاي زيباي ايران پرداخته است.

جلد سيزدهم: (از صفحه 1276 تا 1482) در آن هنر فلز كاري و چوبكاري با تصاوير زيبا نشان داده شده است.

جلد چهاردهم: شامل ملحقاتي از بررسي‌هاي جديد بين‌سالهاي 1938 تا 1960 و صفحات 2879 تا 3205 از متن و صفحات 1483 تا 1530 از تصاوير و طرح‌هاست.

جلد پانزدهم: فهرستي از مباحث دوران پيش از اسلام.

و جلد شانزدهم: فهرستي از هنر ايراني را در دوران اسلامي در بر مي‌گيرد.

براي شناخت بيشتر اين بزرگمرد كه 44 سال يعني نيمي از عمر خود را در ايران براي بررسي هنر و فرهنگ اين سرزمين سپري كرد، بجاست كه پاره‌اي از نگاشته وي با عنوان آورده شود كه اشاره‌اي به اولين سفر وي به ايران در دهه دوم قرن بيستم (سال 1926 م 1304شمسي) نيز دارد:

همه مي‌دانيد كه زائراني كه نخستين درخشش زرين گنبد امام هشتم را از تپه‌هاي دور دست مي‌بينند، دچار چه حالت جذبه‌اي مي‌شوند. همين كه از عراق گرم و گردآلود به قصر شيرين رسيديم، به من نيز همين حال دست داد! آنجا در تابش پرفروغ خورشيد بهاري، ديواره‌اي از كوهستانها بود و پشت آن ديوار آبي رنگ ديگر، پنجاه ميل قله‌اي سفيد و درخشان پوشيده از برف - آنجا و فراتر از آن ايران بزرگ روياهاي من بود كه به زودي به آن مي‌رسيدم... به زودي مي‌رسيدم به سرزمين هنرمندان بزرگ، شاعران بزرگ، اوليا و مقدسان و سرزمين آثار گرانمايه معماري كه زيبايي آنها را نمي‌توان با چند عكس حقير نشان داد.

ولي من در عين حال احساس مي‌كردم كه رسالتي به عهده دارم. نه اينكه فكر كنم كه بتوانم كار مهمي انجام دهم، ولي لازمه ذره‌اي شرف آن بود كه كسي در دنياي غرب برآن شود تا غربيان را از دين سنگيني كه در ازاي سهم ايران در پرورش تمدن جهان به گردن دارند، آگاه كند. با بررسي بناها و قاليها و فلزكاريها و مينياتورها و هنر باغباني ايران، از تاريخ هنر ايران و سهم آن در جهان چيزي مي‌دانستم. برآن شدم كه اگر كسي به من گوش دهد، به ايرانيان بگويم كه هنر آنان در ديده اروپاييان فرزانه و نيك‌سرشت تا چه پايه بزرگ بوده است... از اين رو در نخستين فرصتي كه به دست آوردم، با همه شور و هيجاني كه در من بود، خطابه‌اي خواندم تا به ايرانيان بگويم كه تاريخي پرشكوه و سنتي گرانبها داشته‌اند و ظاهراً اينك كليد گنجينه خود را گم كرده‌‌اند... آيا اجازه داشتم كه با پيشنهادهايي به ايرانيان ياري دهم تا كليد رمز را بگشايند و به گنجينه تاريخي بيكران خويش دوباره دست يابند؟ آري، دريافتم كه آن آگاهي و بزرگواري و زيبايي خط هنوز زنده است و ايراني هنوز در بسياري چيزها ذوق لطيف و قدرت تميز خود را نگهداشته است. البته اروپاييان ناخشنودي بودند كه مي‌گفتند: ولي يك اروپايي سالخورده به آهستگي در گوشم گفت: اكنون مسئله اين بود كه چگونه جهانيان را از اين گنجينه بيكران كه تنها بخشي از آن پيدا و شناخته شده بود، آگاه كنم. چگونه شوقي در دل آنان برانگيزم تا اين گنجينه به گوش شمار هرچه بيشتري از مردم برسد؛ از اين رو يك رشته نمايشگاههايي (در فيلادلفيا به سال 1926، لندن در 1931، سنت‌پترزبورگ به سال 1935 و در نيويورك به سال 1940) ترتيب داديم. در عين حال تعهد كرده بوديم كه گزارش همه اين آثار را در كتاب بگنجانيم؛ اثري كه به لحاظ جامعيت و نظم و شيوه بيان يكدست و هموار آن، اغلب مهمترين اثر در تاريخ هنر و فرهنگ خوانده شده است؛ ولي حتي اين كارها نيز همه فقط در حكم سرآغازي بود؛ زيرا ما هنوز به سراغ هنر قرن اخير يا هنرهاي عشايري و صنايع‌دستي بازارها كه هنوز دوام داشت و هميشه سرچشمه آثار بزرگ هنري بوده است، نرفته بوديم.‌

مي‌خواهم همه آنچه را در طول پنجاه سال اخير ديده‌ام، با نظري شايد بي‌طرفانه‌تر از نظر بيشتر جهانگردان بيگانه، يا حتي نظر بيشتر ساكنان اين سرزمين گرانمايه، براي همه شما يادآوري كنم... سفر دشوار من به اصفهان سه روز طول كشيد. شب نخست به قم رسيدم، شب دوم به دليجان و سرانجام خسته و كوفته وارد اصفهان شدم. سكه دولتي بيرون از دروازه‌هاي تهران ديگر به هيچ‌درد نمي‌خورد. مجبور شده بوديم كه كيسه سنگيني از سكه‌هاي نقره‌اي با خود ببريم تا به هر دروازه مي‌رسيديم، باج عبور بدهيم... نخستين بامداد پس از ورود به اصفهان هوا صاف و روشن بود.‌

من از پنجره به بيرون نگريستم و صد متر دورتر، گنبد پرشكوه مدرسه چهارباغ را ديدم كه مرداني پوسته كاشي آن را از نو مي‌آفريدند. از شادي سرمست شدم؛ زيرا مقصودم از آمدن به ايران همين بود.

فراموش نكنيد كه شما چه راهي را پيموده‌ايد و چه دشوار بوده است احياي ملت كهنسالي كه زير فشار تهيدستي خرد مي‌شد، ولي نور غرور همچنان در دلش مي‌تابيد، بي آنكه به راستي به خود اطمينان داشته باشد و قدرتهاي بيگانه نيز همواره مي‌كوشيدند تا از آبروي كشور شما بكاهند. طبعاً در اينجا هم مانند جاهاي ديگري كه اين سوي بهشت است، هيچ چيز كامل نيست؛ ولي چاره مشكل، خدمت بي‌شائبه و يكدلانه به كشور و پذيرش مسئوليت بيشتر و كار سخت و وظيفه‌شناسانه و شكيبايي در مبارزه با بسياري از مسائلي است كه از گذشتگان به ميراث مانده است. سنتهاي هنري بزرگ خود را فراموش نكنيد و نيز از ياد نبريد محققان و هنرمندان و استادان بي‌شماري را كه آثار بي‌نظير معماري همچون مسجد جامع اصفهان و يا گوهرهاي بي‌شمار ساغرهاي فيروزه‌اي هنر كوزه‌گري را آفريده‌اند... ايرانيان امروز نير استاد حشمت و جلال هنري و ريزه‌كاريهاي روشن و دقيق و خلاق رنگهاي جواهرمانند هستند و گواه آن مينياتور به سبك امروزي درآمده و دستبافها و قاليهاي عشايري ايران است. به هرحال سرچشمه بازپسين همه اينها، انديشه يا روان هنرمند است، خواه مقصود از هنرمند افزارمند بازار اصفهان باشد و خواه زن عشايري در كنار دستگاه ساده بافندگي‌اش... اينها نيروهاي آفريننده‌اي هستند كه از ايران آن چيزي را ساخته‌اند كه هميشه بوده است؛ ولي اين كارها امكان نداشته است مگر بر بنياد سرشت و زندگي خود مردم.

ايران اگر به سنتهاي خود وفادار بماند و گشاده دستانه به گردآوري آگاهيها و طرحهايي كه براي تصويب مردم ارائه خواهد شد، همت كند، ثابت خواهد كرد كه كشوري جاودان است و هيچ حادثه‌اي روح بزرگ ايراني را خاموش نخواهد كرد،‌ و اگر اين كار با شكيبايي و ايمان آميخته شود، اين كشور روزگار بزرگي و شكوه و خدمت به جهان را دوباره آغاز خواهد كرد... خداحافظ ايران!>

در نبشته ديگري با عنوان پروفسور پوپ چنين مي‌نويسد:
از قديم‌ترين زمان، اگرچه هنر امري عادي و معمولي بود، ايرانيان براي زيبايي مقامي والا قائل بودند. در طي قرنها هميشه ذوق و فهمي عام و استادانه مايه ترقي هنر بود. حمايت زمامداران كه نسبت به هنر دلبسته و كريم بودند پيوسته وجود داشت و زيبايي همواره و در هر امري به مقام عالي مي‌رسيد. شاعران عارف؛ جمال را مظهر الهي مي‌شمردند و اين عقيده در ذهن بسياري از هنرمندان نيز وجود داشت. هنر با زندگي پيوسته بود و انواع هنرها نيز با يكديگر پيوند داشتند. شيوه تجزيه و تقسيمي كه امروزه معمول است، شايد در نظر هنرمند ايراني عجيب مي‌نمود. هر هنري از هنر ديگر مشتق مي شد. اغلب موضوع نقاشي و شعر يكي بود و شاعر و نقاش هر يك نكاتي از الهامات ذهن خود را به ديگري القا مي‌كردند. هر دو در تحقق امر واحدي مي‌كوشيدند و اين قدر كم، در بند شهرت و نام خود بودند كه ايثار نفس و فروتني ايشان مايه شگفتي ماست. از هر صد شاهكار نقاشي ايران، تنها يك اثر امضاي نقاش را در بردارد. هنر ايران هنر گمنامي و بي‌نشاني بود و به اين سبب در صراحت و صداقت و اعتبار پيشرفت شايان كرد.

هنر ايراني بر تزيين مبتني است. از همان آغاز، هنرمندان خواسته‌اند نقشهايي را كه كنايه و نشانه‌اي از اشكال و امور خارجي است، بنگارند و اين شيوه در نظر بعضي از فيلسوفان عمل اصلي و خاص ذهن بشري است. در اين شيوه امور خارجي با نقشهايي تصوير مي‌شود كه آنها را تعبير و تنظيم مي‌كند. اين گونه نقشها نه همان اشياء را به صورت انتزاعي نشان مي‌دهد، بلكه جنبه عاطفي آنها را نيز جلوه‌گر مي‌سازد، و چون اين نقوش برعادات و عقايد ديني مبتني باشد، ممكن است عميق‌ترين تاثير را به وجود آورد. اهميت و جنبه هنر باستاني ايران به سبب آن است كه كمال آن در تزيين مطلق است.‌

تزيين كه منبع اصلي و هدف هنر ايران است، تنها مايه لذت چشم يا تفريح ذهن نيست، بلكه مفهومي بسيار عميق‌تر دارد. نخستين ادراك مبهم ولي اساسي كه بشر از جهان داشت، با نقوش و اشكال تزييني صورت خارجي يافت و به وسيله همين نقوش انسان با سرنوشت دشوار و پرخطر خود ارتباط بيشتري پيدا كرد. هر نقش و شكلي وسيله‌اي براي پرستش و مايه‌اي براي راز و نياز و آرامش و نيروي باطني گرديد. به سبب همين امور، هنر تزييني ايران كه از تجربيات ضروري ناشي شده بود، به بالاترين درجه كمال رسيد و چون پيوسته، با تاثير اين عوامل، ظريفتر شده و توسعه فراوان يافته است اكنون مي‌تواند مستقيما با دل آدمي سخن بگويد. هنرمندان كهن كه نخستين نگارگران ظرفهاي سفالي بودند، علائم و اشكال خاصي ابداع كردند كه در نهايت وضوح و شدت تاثير بود و پايه و اساس به طراحي درآمد و اين نقوش قراردادي براي ذهن خيال پرور ايرانيان، راه توسعه و ترقي را گشود. نقاشان اين راه را در طي هزاران سال پيمودند. هنرمندان ايران در عين آنكه به رسوم كهن پاي‌بند بودند آن را با متانت و وفاداري حفظ مي‌كردند، در تكميل آن رسوم و ابداع دقايق جديد كوشيدند. اگر اين هنر براثر حوادثي كه نيروي ملي ايران را ناتوان مي‌كرد، گاهي رو به ضعف گذاشت، قالبهاي آن، روح كهن را حفظ كرد و زمينه را براي تجدد و تجديد رونق، آماده نگهداشت.

اين امر كه در ايران نقاشي تابع شعر و انديشه‌هاي ديني و فلسفي است، نبايد اتفاقي تلقي شود. ايرانيان چنانچه ادبيات هزار ساله ايشان، نشان مي‌دهد، شاعرترين ملتها هستند. در طي هزار ساله اخير، شعر براي ايراني معمولترين طريقه بيان انديشه و عواطف بود و هر ايراني استعداد شعر سرودن داشت. شايد اشتباه نكرده باشيم اگر هنر ايران را بخوانيم يعني هنري كه بايد مانند موسيقي و معماري تلقي شود. راستي هم غالباً مهمترين نمونه‌هاي تزييني به تعبير شده است؛ زيرا كه اين هنر از زيبايي و كمال اجزا و حسن تركيب آنها به صورتي با معني و موثر و در هيأتي كه داراي قدرت تاثير باشد، حاصل مي‌آيد و هرگز اشيا را با صفات اصلي كه معرف جنبه خارجي يا جاندار آنهاست، نمايش نمي‌دهد. چنين هنري دردست استادان فن، ممكن است مانند موسيقي و خطاطي، عواطفي قوي و شديد در بينندگان برانگيزد. حقيقت اين است كه نمونه‌هاي عالي اين فن داراي چنان قدرت و نفوذي است كه هرگز نمايش طبيعي اشيا به پاي آن نمي‌رسد. گويي تا عمق وجود ما نفوذ مي‌كند. گاهي چنان لذتي مي‌يابيم كه از خود بي‌خود مي‌شويم و گاهي از تماشاي آنها آرامشي لطيف در روح ما پديد مي‌آيد.

اين نظريه كه نحستين هدف نقاشي، تقليد و نمايش طبيعت است در قرن نوزدهم رواج داشت؛ اما در سالهاي بعد مورد ايراد و اعتراض قرار گرفت. در نظريه مخالف آن كه مدعي است نقاشي بايد باشد نيز در مغرب زمين مبالغه بسيار شده و خودنمايي و جهل و بي‌خبري آن را تشديد كرده است، تا آنجا كه از آن هذياني به وجود آمده كه نشانه بيماري خاص قرن ماست. اما اين نظريه مخالف سودمند و لازم بود. براي آنكه نقاشي در خور احترام باشد، لازم است كه هدف آن از تقليد و نمايش طبيعت فراتر برود. نخستين شرط ضروري زيبايي، كمال نقش است و كوشش در رسيدن به اين كمال، مهمترين وظيفه هنرمند به شمار مي‌آيد و اين نكته كه به تازگي در مغرب زمين مورد قبول يافته است،‌در آسيا هميشه امري مسلم و عادي شمرده مي‌شد؛ اما ادراك زيبايي به وسيله استدلال ممكن نيست و قابليت اين ادراك را نه به آرزو و نه به دعوي مي‌توان كسب كرد.

تجربه‌اي عميق و احساسي صادقانه و قابليت ادراك كمال و همدلي با طبيعت و تخيلي پرورده و منظم چنان كه به وسيله موسيقي و رياضي كسب مي‌شود و نيروي حفظ آداب و سنتهاي كهن و عادت به آنكه بتوان از صورت به معني و مبدا پي برد، و استادي و مهارتي از روي علم و آگاهي - تا هنرمند بتواند آن معاني را كه دريافته است، بپروراند و صورت و شكلي به آن ببخشد - اين صفات لازم است تا هنر طراحي يا به حد كمال خود برسد. هنر ايران در همه دوران خود و در طي قرنهاي متمادي اين صفات را داشته است.

در ايران هنر به آهستگي تكامل يافت و اصول و مباني خود را كه به محك زمان آزمودن شده بود تكميل كرد. يكي از اين مباني صراحت و روشني بود. اهوره‌مزدا، خداي نور بود و ذوق ايراني نه تنها از ناپختگي و بي‌هنري، بلكه از تاريكي و ابهام نيز بيزاري و پرهيز داشت. ذهن ايراني بي‌نهايت منطقي و استدلالي بود. حتي گمان‌پردازيهاي او چه در افسانه‌ها و داستانهاي پريان و چه در توصيف ديوها نابودني، اغلب رنگ زندگي و امكان قبول داشت... اگرچه هنر ايراني در بعضي دوره‌ها تنها در پي آن بود كه با ساده‌ترين وسيله تاثيري عظيم به پا كند، در تمام ادوار مهارت و ريزه‌كاري در آن اهميت فراوان داشت. در ضمن جستجو و كوششي كه ايرانيان براي تكميل هنر خود به كار مي‌بردند، گاهي نيز خواه براثر توجه خود و خواه در نتيجه تاثير يونان و روم، به تقليد طبيعت و نمايش امور واقعي پرداخت و در آن راه نيز به مقامي والا رسيد؛ اما اين شيوه هيچ‌گاه ايرانيان را خرسند نكرد. اين كار در نظر ايشان بسي سطحي و خصوصي و فردي جلوه مي‌كرد. ذوق ايشان بيشتر در نمايش شكلها طالب آن شيوه بود كه از قيد زمان و مكان آزاد باشد و طعم فنا ندهد، بلكه به سوي خلود و بقا بگرايد.

البته هنر ايران داراي قصور و نقص نيز هست و اين در هر هنري وجود دارد... ما اين نارسايي را مي‌پذيريم؛ اما بايد بدانيم كه هنر ايران است كه به بالاترين درجه كمال رسيده است. ايران در بسياري از زمينه‌ها، در مقايسه با كشورهاي ديگر جهان، برتري تام يافته است و بسياري از وجوه هنرمندانه تعبير و بيان را به وجود آورده كه سهم گرانبهايي از ميراث هنري جهان است و براي آينده نويدهاي فراوان در بردارد.>

پروفسور پوپ، اين ستايشگر ايران وصيت كرده بود كه پس از مرگ، او را در شهر اصفهان به خاك سپارند. در لوحه‌اي كه بر سر مزار وي نصب شده، مي‌خوانيم: ‌

*‌ فصلنامه هستي، ش3






 چهارشنبه 1 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن