واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نگاهى به فيلم هاى مسابقه جشنواره سينما ـ حقيقت مشاهدات پراكنده
[على اصغر كشانى]
جشنواره سينما حقيقت اندك اندك تبديل به مرور وضعيت يكساله كارنامه سينماى مستند ايران مى شود.
ريخت شناسى امروز اين سينما قطعاً مى تواند چشم انداز آينده اى مقابل سينماگر مستند و در عين حال ترسيم صحيحى از وضعيت فعلى اين سينما به دست دهد. از ميان ۵۲۱ اثر ارسالى به جشنواره شصت فيلم از طرف هيأت هفت نفره انتخاب، برگزيده و به دو دسته مستند بلند (۱۰ فيلم) و مستند كوتاه (۵۰ فيلم) تقسيم شدند. در بررسى اين آثار طبقه بندى موضوعى بهترين مدخل براى شناخت آنهاست: علاقه مستندسازان به ترسيم شخصيت ها منجر به ساخت بسيارى از مستندها كه از آنها به مستندهاى پرتره ياد مى كنند شده است. در اين نوع مستند كه يك نوع مستند بيوگرافيك است، مستندساز قاعدتاً به معرفى و شناساندن ابعاد مختلف و وجوه شخصيت ها مى پردازد. جذابيت از جمله مهمترين عناصر يك شخصيت مى تواند باشد. وجهى كه نياز بزرگ يك مستند پرتره خصوصاً مستندى است كه از شخصيت هاى كمتر شناخته شده استفاده مى كند. براى مثال پيله (كامبيز ندايى) به بررسى شخصيت، افكار و زندگى شهرام سيف مى پردازد. نقاش با جاذبه هاى شخصيتى منحصر به خود. براى شناساندن يك چنين شخصيتى فيلمساز تلاش كرده با پرداختن به نحوه آموزشى، شاگردان و كارهاى انجام شده نقاش به پرتره سيف نزديك شود. صبر ايوب(وحيد زارع زاده) و ننه آقا متخصص از اين دست است. عنصر جذابيت شايد محورى ترين رويكردش را در شخصيت يك نويسنده براى پرداخت قرار داده است. پگاه آهنگرانى با انتخاب اين نويسنده و با استفاده از روش مصاحبه محور تلاش كرده تا از معروف ترين شخصيت هاى پيرامون او در اثرش استفاده كند. عكس ها بيشتر و تصاوير آرشيوى كمتر بر متن مستند و تركيب بصرى نشسته اند و راز مرگ خودخواسته او بيش از هر چيز مستند ساز را مجاب به ساخت كرده است. بن بست (محمد شيروانى) نيز با رويكرد مشابه و فرم روايى مصاحبه محور به زندگى بابك بيات مى پردازد. بعضا مستندساز با دستمايه قراردادن پرتره يك شخصيت نسبت به وجوه و ابعاد ديگر پيرامون وى نيز مى پردازد. مهدى نادرى در رؤياهاى فراموش شده، سپيده ابطحى در اولين شب آرامش و رضا حائرى در پرو آخر بيش از آن كه صرفاً محدود به شناخت شخصيت شوند تلاش كرده اند تا با اضافه كردن موضوعات ديگر به مفاهيم فراشخصيتى و ابعاد پيرامونى او نقبى بزنند. درواقع در اين فصل ها شخصيت بهانه پرداختن به موضوعات ديگر مى شود. شكل ديگر اين رويكرد مسير فعاليت شخصيت است. درواقع اينجا مسير تعيين كننده و بهانه پرداختن مستندساز به وقايع و وجوه ديگر ماجرا است. نقل گرد آفريد نمونه اى برجسته اين روش است كه در ميان كار موانع موجود در موفقيت گردآفريد عامل جذابيت براى آفريده مى شود تا نسبت به پرداختن به آن متمركز شود. عشق دردانه است (درباره جعفر شهيدى) ساخته منوچهر مشيرى و بانوى گل سرخ (درباره محمد صنعتى) ساخته مجتبى ميرطهماسب به شخصيت هاى شناخته شده ترى در ميان محافل علمى مى پردازند. هر چند تمركز روى بسيارى از فصول اطناب آميز به نظر مى رسد. در مقايسه بانوى گل سرخ تمام وجوه يك مستند پرتره كامل را دارد هم به لحاظ جذابيت، هم عناصر پيرامونى و هم شيوه و شگردهاى بينامتنى. ميرطهماسب به طرز شگفت آورى از صنعتى فراتر رفته و آنچه از يك مستند پرتره با اين نوع پرداخت و زاويه ديد در سينماى اين سال ها ديده بوديم متفاوت است. او خود را به اطلاعاتى كه درباره صنعتى و همسرش داشته محدود نكرده و تلاش كرده به معناى زندگى، ويژگى هاى انسانى و محورهاى پيرامونى اين موضوعات بدون آلوده شدن به شعار نزديك شود. در حالى كه امكان داشته مستندساز به وضعيت هاى مختلف از جمله مستند صنعتى، تبليغاتى يا وجوه ديگر مستند كه در متن اثر مى بينيم درغلتد با مهارت و زيركى اصل را بر حاشيه مقدم دانسته و به حاشيه نيز بى اعتنا نبوده است.
مستندهاى امسال از محوريت واقعه و واقعه نگارى چه به لحاظ مستقيم، چه بازسازى و چه به عنوان عنصرى تاريخى خالى نبوده اند. در اين نوع مستند، سازنده با دستمايه قرار دادن يك واقعه يا حادثه تحقيقات مختلفى پيرامون آن انجام داده تا به عمق حقيقت واقعه پى ببرد. 444 روز محمد شيروانى با دستمايه قرار دادن واقعه تسخير لانه جاسوسى پس از سى سال به سراغ چهار نفر از اصلى ترين آدم هاى درگير واقعه مى رود. اصغرزاده، بوريس، ابتكار و ليمبرت به بازخوانى ماجرا مى پردازند. طنازى آدم ها خصوصاً ليمبرت پس از گذراندن طولانى دوران گروگانگيرى و شادابى او پس از سى سال، دلخورى هاى هر دو طرف از يكديگر، ازدواج هايى كه به واسطه گروگانگيرى شكل گرفت و پرداختن به مقطع گذشته و كنونى روابط امريكا و ايران از طبس گرفته تا ابوغريب و در نهايت تأكيد به صلح از سوى هر دو طرف جذابيت ها و كماكان كشمكش هاى هر دو طرف را نشان مى دهد. هرچند شيروانى مى توانست به سراغ آدم هاى مهمتر ماجرا نيز برود اما ترجيح داده به همين تعداد بسنده نمايد. واقعه دزديده شدن درب مسجدى واقع در طرقبه و مسائل پيرامونى آن نيز دستمايه ساخت مستند يك شب سرد زمستان توسط جمشيد مجددى مى شود. هرچند كه شكل روايت ماجرا نزديك به گزارش هاى تلويزيونى است و تلاش شده تا روشى كاملاً مستقيم براى روايت انتخاب شود. ماجراى ربوده شدن پدرم (على زارعى)، بم شهر بى دفاع (ميترا منصورى)، چه سرسبز بود دره ما (فرشته جغتايى)، از جمله مستندهايى كه بيمارى هاى خاص را مورد توجه قرارداده اند. آسمان سياه شب (بنكدار، على محمدى) درباره آلزايمر و چهره غمگين من (فرحناز شريفى) درباره افسردگى است. هر دو فيلم با ارائه اطلاعاتى نسبت به بيمارى و پيامدهاى آن روايتگر وضعيت تدريجى آدم ها هستند و علاوه بر استفاده از مصاحبه با بيماران نسبت به وضعيت و مختصات بيمارى و آثار شهر برآن اشاره دارند. فرم خاص بصرى، شيوه هاى انتزاعى (لب، دهان، كولاژهاى مختلف) و.// ايجاد نوعى اتمسفر كرده است. آسمان سياه شب به افراطى ترين شكل ممكن به مسيرهاى دلخواه فيلمسازان در ارائه نوعى از مستند كه مختص خود آنهاست مى پردازد هرچند آنارشيستى، افراطى و در بخش هايى توى ذوق مى زند و به نظرم صحنه هاى نمايش در هر دو مستند به نوعى فاصله گذارى واگرايى و نوعى عدم متمركز شباهت دارد.
علاقه به پرداختن به تاريخ، اسطوره و تركيب آن با ابنيه و بقعه هاى به جا مانده از دوران باستان از دلمشغولى هاى برخى مستندسازان به شمار مى رود. اين نوع مستندها عموماً با مركزيت موضوعى و گستره وقايع تركيبى بينابين از پرداختن به سه وجه مكان، اسطوره و تاريخ و اقوام تاريخى باستان آن را دستمايه نگاه خود قرار داده اند. بر كرانه هاى پارس (شهرام درخشان) با گفتارها و صداى خود درخشان، سنگ هاى به جا مانده از دوران باستان، نقش سومريان و تاريخ آنها، ابنيه و بقعه هاى ارزشمند در دل كوه با پرداختى وزين، كرين ها و امكانات تصويربردارى حرفه اى، بوم هاى سنگى (مهدى اسدى) به تصويربردارى از نقوش، قوچ ها، مرد سوار، بز پيدايش موبدان با صداى گيراى منوچهر انوار و نثر فاخرى كه از دهان او برمى آيد به شكلى تركيبى از عكس، مكان ها و نقوش با نورپردازى و تركيب بصرى نسبت به ارائه اطلاعات درخصوص موضوع اثرش مى پردازند. اليمايى ها حاكمان كوچ نشين (جمال اسكويى) نيز با پرداختن به دوران تاريخى باستان از حمله اسكندر تا پيدايش سلوكيان با شيوه گفتار محور و توضيحات كارشناسى به تحليل منطقه ايذه از اين نظر پرداخته و حتى از امكان انيميشن در اثرش بهره برده است. وحيد وحيديان كارگردان مستند زن سوخته هم با تصاوير انتزاعى تلاش كرده تا به مفاهيم باستانى نزديك و از عناصر و مؤلفه هايى چون گندمزار، دريا و آتش به يك نوع شيوه روايى در بيان نزديك شده و استفاده او از انيميشن تصوير تدريجى كه از زن مى بينيم و ميزانسن، فرم و گفتار از مشخصه هاى كار اوست.
زروان نمونه آشكار اين نوع مستند و تركيب اسطوره و مستند است ، ام آى اس (مهدى كرم پور) به لحاظ فرم و جنبه هاى بصرى از جمله مثال زدنى ترين آثار اين مجموعه است.
به علاوه مكان هايى چون سد سيوند(سيوند خاك رؤيا، كار حسين كريم پورى)، سينما آزادى در بخش عرب تبار جنوب كشور (سينما آزادى - مهدى طرفى)، درياچه اروميه ديروز، فردا (پژمان مظاهرى)، ميدان توپخانه تهران (ميدان بى حصار- مهرداد زاهديان)، مجسمه هاى مختلف در استان تهران (مجسمه هاى تهران - بهمن كيارستمى) مكان هايى كه با نگرش هاى نو فيلمسازانشان فيلمبردارى شده و در اين ميان مستند مهرداد زاهديان از باقى مستندها متمركزتر و به لحاظ آرشيوى ، پرداختن به موضوع و سير منطقى حوادث پيرامون ميدان ارزشمندتر است. سينما آزادى نيز كه به لحاظ ايده شباهت زيادى به سينما پاراديزو تورناتوره پيدا كرده از جنبه هاى تركيبى، بازسازى و مصاحبه استفاده كرده است.
مستندهاى اجتماعى مانند پشت فرمان زندگى ساخته سحر سلحشور به زندگى زنى مسافركش در تهران مشكلات و مصائب او مى پردازد و از شيوه مستقيم بهره برده است. از اين طيف آثار مى توان به مستندهاى شمارش معكوس خاطره حناچى، اشاره كرد كه زندگى و فعاليت هاى دخترى نوجوان براى ورود به جلسه كنكور را محور ماجرايش قرار داده است.
دوشنبه 29 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]