واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: «سيد علي قاضي» عالمي كه در 27 سالگي مجتهد شد خبرگزاري فارس: آيتالله بهجت ميگويد: شب قبل از وفات آقاي قاضى، كسي خواب ديده بود كه تابوتي را ميبرند كه رويش نوشته شده بود: «توفي وليالله» (ولي خدا وفات كرد)؛ فردا ديدند آقاي قاضي وفات كرده است. امروز سالروز وفات آيتالله ميرزا سيدعلي آقا قاضي، از عرفاي بزرگ جهان تشيع است. علامه ميرزا علي آقا قاضي از بزرگترين عرفاي جهان تشيع و استاد بسياري از عارفان و سالكان در سالهاي اخير است. وي در سيزدهم ذي الحجه سال 1285 هجري قمري در تبريز متولد شد، پدرش سيد حسين قاضي، انساني وارسته و از شاگردان برجسته آيتالله ميرزا محمد حسن شيرازي بود و از او اجازه اجتهاد داشت. اجداد آقاي قاضي تا چهارده جد، همگي از علماي بزرگ بودند. سيد علي آقا قاضي از همان ابتداي جواني تحصيلات خود را نزد پدر و ميرزا موسي تبريزي و ميرزا محمد علي قراچه داغي آغاز نمود و درس هايي مانند تفسير، ادبيات فارسي و عربي را در همان سالها فرا گرفت. وي ادبيات فارسي و عربي را نزد شاعر نامي و دانشمند معروف، ميرزا محمد تقي تبريزي معروف به حجتالاسلام و متخلص به نيّر آموخت و از وي اشعار زيادي به فارسي و عربي نقل ميكرد. او در سن بيست و يك سالگي كتاب «ارشاد» شيخ مفيد را تصحيح نمود و در سال 1308 هجري قمري به قصد زيارت امير مؤمنان علي (ع) همراه با كارواني به نجف مشرف شد و تا آخر عمر آنجا را موطن اصلي خويش قرار داد. پس از اقامت در نجف اشرف تحصيلات حوزوي خود را نزد اساتيدي مانند مرحوم فاضل شربيانى، شيخ محمد مامقاني، آخوند خراساني، شيخ فتح الله شريعت، عارف نخجواني و ... ادامه داد. او به دليل تلاش و پشتكار فراوان، توانست در سن بيست و هفت سالگي به درجه اجتهاد برسد. وي در نجف اشرف، نزد دو عارف معروف، يعني آيتالله شيخ محمد بهاري و آيتالله سيد احمد كربلايي ـ كه از شاگردان آخوند ملاحسينقلي همداني بودند ـ به كسب مكارم اخلاقي و عرفاني پرداخت و به همين خاطر، سلسله اساتيد عرفاني آيتالله قاضي به آخوند ملا حسينقلي همداني و سپس به حاج سيد علي شوشتري و پس از آن به شخصي به نام ملا قلي جولا ميرسد. آيتالله قاضي طي سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامي را براي شاگردان خود تدريس نمود و شاگردان بسياري را تربيت كرد، هر چند تنها نام بعضي از آنان شناخته شده است. شاگرداني مانند: آيتالله شيخ محمد تقي آملي، علامه طباطبايي، آيتالله الهي طباطبايي، آيتالله محمد تقي بهجت، آيتالله سيد عبدالكريم كشميري، آيت الله شهيد دستغيب، آيت الله نجابت شيرازي، علامه سيد حسن مصطفوي، آيتالله علي اكبر مرندي، آيتالله سيد عباس كاشاني و حاج سيد هاشم حداد. آيتالله خسروشاهي از علامه طباطبائي نقل كرده كه فرمود: كتابهاي معقول را خواندم؛ ولي وقتي خدمت سيد علي آقا قاضي رسيدم، فهميدم كه يك كلمه هم نفهميدم. مرحوم قاضي، از مجتهدين بزرگ بود، اما مقيد بود كه در منزل خود درس بگويد و چند دوره فقه نيز تدريس نمود. وي در رشته هاي ديگر نظير ادبيات عرب نيز بسيار مبرز بود. او در ادبيات عرب، 40 هزار لغت از حفظ داشت و شعر عربي را چنان مي سرود كه شعراي عرب، تشخيص نمي دادند سراينده اين شعر، عرب نيست. در تفسير قرآن نيز يد طولاني داشت چنانكه علامه طباطبايي صاحب تفسير الميزان مي فرمايد: اين سبك تفسير آيه به آيه را مرحوم قاضى به ما تعليم دادند و ما در تفسير [الميزان]، از مسير و روش ايشان پيروى ميكنيم. ايشان در فهم معاني روايات وارده از ائمه معصومين (ع) ذهن بسيار باز و روشني داشتند و ما طريقه فهم احاديث را كه «فقهالحديث» گويند از ايشان آموختهايم. مرحوم قاضي در عرفان و تصوف، كتاب فتوحات مكيه ابن عربي را به شاگردان خصوصي خود تدريس مي كرد. يكي از شاگردانش نقل ميكند: بار اولي كه ما آيت الله قاضي را ديديم، خيلي ما را تحويل گرفتند. در اثر اين التفات زياد، من زبانم باز شد و گفتم: «آقا! اين وضع اهل معرفت، به خيال است يا به حقيقت؟» ناگهان چشمهاي استاد، درشت شد و گفت: «فرزندم! من چهل سال است با حضرت حق هستم و دم از او ميزنم؛ اين پندار و خيال است؟» حالات عرفاني و كرامات متعددي از وي نقل شده است كه به يك نمونه اشاره ميشود. مرحوم آيتالله سيد عباس كاشاني كه از آخرين شاگردان آقاي قاضي محسوب مي شود، جرياني نقل مي كند كه خود شاهد و ناظر آن بود. وي مي گويد: خانم يكي از علماي آن زمان كه در فقه و اصول، شاگردان زيادي داشت مريض شد و روز به روز حالش بدتر مي شد، تا اين كه يك روز صبح حالش از هر روز بدتر شد و از هوش رفت و ديدند كه امروز و فردا است كه آن خانم از دنيا برود، آن فقيه، سراسيمه نزد آقاي قاضي آمد، آقاي قاضي فرمود: خانم چطور است؟ آن عالم، گريه كرد و گفت: آقا دارد از دستم مي رود. اگر امروز او بميرند فردا هم من مي ميرم. اين زن و مرد، سي و هفت سال با هم زندگي مي كردند و بچه هم نداشتند و خيلي انيس هم بودند. آقاي قاضي يكي از مختصاتش اين بود كه به صورت كسي نگاه نميكرد، همينطور كه سرش پايين بود تند تند دعا ميخواند و چشمهايش نيز بسته بود. بعد دستش را بلند كرده و چشمانش را پاك كرد و گفت: شما بفرمائيد منزل، خداوند ايشان را به شما برگرداند. او هم به آقاي قاضي خيلي اعتقاد داشت و ميدانست هر چه بگويد حق است. زماني كه آن عالم به خانه اش بر ميگردد، ميبيند خانمش كه او را صبح به سمت قبله دراز كرده بودند و هيچ حرفي نميزد، خوب و سر حال است و آن خانم به آقا ميگويد: از شما ممنونم كه پيش آقاي قاضي رفتيد، من همان موقع از دنيا رفته بودم، چند دقيقهاي بود كه قالب، تهي كرده بودم، من را تا آسمان چهارم بردند و آن جا صدايي شنيدم كه آقاي قاضي با احترام، درخواست تمديد حيات ايشان را كرده و همان موقع مرا برگرداندند. به نظر نگارنده مهمترين ويژگي و كرامت آقاي قاضي، اين بود كه به توحيد صحيح حق تعالي، به شكل علمي و عملي معرفت يافت و موحد حقيقي و واقعي شد و هدف دين را در خود پياده نمود، و به تعبير ديگر او هم از راه عقل و هم از راه كشف و شهود به توحيد قرآني دست يافت و حقيقت آيه «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست و او به هر چيز داناست) (سوره حديد آيه سوم) را در حد امكان خود، ادراك كرد. علامه قاضي، به نماز شب بسيار اهميت ميداد و در اولين ديدار خود با علامه طباطبايي فرموده بود: اي فرزند اگر دنيا مي خواهي نماز شب بخوان و اگر آخرت مي خواهي نماز شب بخوان. بنا به نقل مشهور، آيه الله ميرزا علي آقا قاضي، سرانجام در روز دوشنبه چهارم ماه ربيع الاول سال 1366 هجري قمري در 81 سالگي در نجف اشرف وفات كرد و در وادي السلام دفن گرديد. آيتالله بهجت در اين باره فرمود: شب قبل از وفات آقاي قاضى، كسي خواب ديده بود كه تابوتي را ميبرند كه رويش نوشته شده بود: «توفي ولي الله» (ولي خدا وفات كرد)؛ فردا ديدند آقاي قاضي وفات كرده است. منابع: ـ مهر تابان، ص 13 به بعد ـ گنجينه دانشمندان ج 2 ص 288 ـ درياي عرفان، ص 30 ـ كتاب عطش قسمت مصاحبه با علامه سيد عباس كاشاني ـ اسوه عارفان، شرح حال مرحوم قاضي. .......................................... نويسنده: وحيد واحدجوان .......................................... انتهاي پيام/ك/10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 473]