تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834864763
علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام خبرگزاري فارس: علامه طباطبائي از پيشگامان فلسفه تطبيقي در ميان فلاسفه اسلامي جهان اسلام بود. او با نظرات برخي از فلاسفه جديد غرب همچون ماركس، دكارت و كانت مواجه شد و به نقد و بررسي آنها پرداخت. سيد محمد حسين طباطبائي در سال 1281 شمسي (29 ذي الحجه سال 1321 هجري قمري) در تبريز ديده به جهان گشود. او در كودكي والدينش را از دست داد. در 9 سالگي به مكتب رفت. به مدت هشت سال علوم مختلف اسلامي از قبيل ادبيات عرب، كلام و فقه و اصول را از مقدمات تا سطح در زادگاه خود تحصيل نمود. پس از آن راهي نجف اشرف گرديد و دورههاي عالي علوم مختلف اسلامي را از برجسته ترين اساتيد آن عصر فراگرفت. فقه و اصول را تا اجتهاد نزد اساتيدي چون آيتالله نائيني، آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني و آيتالله محمدحسين اصفهاني به پايان برد. رياضيات را از سيد ابوالقاسم خوانساري آموخت. در فلسفه از فيلسوف عصر خود سيد حسين بادكوبهاي (1293-1358) كه از شاگردان ميرزا هاشم اشكوري، ابوالحسن جلوه و ملا علي مدرس زنوني بود، بهره برد. وي در عرفان و سلوك معنوي از نعمت استادي چون ميرزا علي قاضي برخوردار گرديد. طباطبائي در سال 1314 شمسي با گنجينه اي از دانش و خرد به زادگاهش بازگشت و حدود ده سال در آن ديار اقامت نمود كه ضمن كار كشاورزي براي تأمين معاش، به تأمل و مراقبه و تآليف آثاري چند پرداخت. در 1325در پي ناآرامي ها و ناامني هايي كه از جنگ جهاني دوم در آذربايجان رخ داده بود رهسپار حوزه علميه قم گرديد و مرحله اي نو و پربركت، هرچند دشوار، از زندگي را با تدريس و تحقيق و تأليف آغاز نمود كه تاپايان عمرش ادامه يافت. علامه طباطبائي در هيجدهم محرم سال 1402 هجري قمري برابر با 24 آبان 1360شمسي در قم چشم از جهان خاكي فروبست، در حالي كه ميراثي گرانقدر از خود برجاي گذاشت. اهم اين ميراث عبارت است از تاليفات، خدمات و اصلاحات، انديشه ها و شاگردان. آثار قلمي علامه متعدد و متنوع است و حوزه هاي مختلف علوم و معارف اسلامي همچون فلسفه و كلام و تفسير و عرفان و فقه و حديث را در بر ميگيرد. اما مهمترين و تاثيرگذارترين آثار او درباب تفسير قرآن و فلسفه اسلامي است. بي شك مهمترين اثر علامه طباطبائي و به اعتقاد برخي مهمترين اثر شيعي در قرن 14 هجري قمري كتاب 20 جلدي تفسير الميزان في تفسير القرآن است كه گنجينه اي از علوم و معارف مختلف عقلي، نقلي و معنوي اسلامي را در بردارد. بسياري از انديشه هاي فلسفي و الهياتي علامه را بايد در همين كتاب جستجو كرد. الميزان هم در روش تفسير بديع است و هم در محتوا و آراء تفسيري نوآوري هاي بسياري دارد. مهمترين آثار فلسفي علامه عبارتند از: حواشي بر اسفار ملاصدرا، اصول فلسفه و روش رئاليسم، بداية الحكمه و نهاية الحمكه. علاوه بر اين، وي رسائل بسياري در زمينه هاي مسائل مختلف فلسفي، منطقي، عرفاني و كلامي دارد كه بعضي از آن ها فارسي و برخي نيز عربي است. شخصيت و تأثيرات فراگير؛ ورود علامه طباطبائي به حوزه علميه قم را ميتوان نقطه عطفي در اين حوزه شيعي محسوب نمود. با مساعي علامه طباطبائي حوزه علميه قم حيات و نشاط جديدي يافت. او با تربيت شاگرداني برجسته و تأليف آثاري بديع رويكرد جديدي را در حوزه بنيان نهاد كه رفته رفته دامنه تأثيرش فراگير گرديد. علامه طباطبائي به جهت برخوداري از ويژگي هاي برجسته علمي و عملي از شخصيت هاي بسيار تأثيرگذاري است كه دامنه تأثيرش فراتر از زمان و مكاني است كه در آن مي زيست. برخي از تأثيرات او ماندگار و عام است كه محدود به شاگردان خاص او نيست بلكه كم و بيش نهادينه شده و به سنتي قوي تبديل گرديده است. در اين باره يكي از شاگردان علامه مي نويسد: «سالها بلكه قرنها ميبايست بگذرد تا بطور كامل ابعاد وجودي او شناخته شود و تأثيرات عظيمي كه در جامعه ما به جاي گذاشته مورد تحقيق و بررسي قرار گيرد.»[1] در اينجا به برخي از ابعاد شخصيتي تأثير گذار او اشاراتي ميشود. يكي از اين ابعاد جامعيت علمي علامه است كه در تفسير الميزان ظهور يافته است. او در حكمت، تفسير، حديث، كلام، عرفان، فقه و ديگر علوم اسلامي تبحري مثال زدني داشت و توانسته بود ضمن حفظ مرزهاي علوم و تفكيك آنها به نگاه جامعي از احاطه به اين معارف دست يابد. ويژگي ديگر علامه جمع بين علم و عمل بود. او نه تنها در دانش و حكمت فرزانه اي يگانه و سرآمد روزگار خود بود، بلكه در فضايل اخلاقي و سلوك معنوي نيز شاخص بود. او «هم از نقاء سريرت برخوردار بود و هم از استقامت سيرت.» [2] يكي از شاگردان علامه درباره شخصيت معنوي او چنين مي گويد: «علامه طباطبائي مظهر متانت، وقار، طمانينه، عزت نفس، توكل، اخلاص، تواضع، عطوفت و ديگر مكارم اخلاقي بودند. آثار عظمت روح و نورانيت دل و ارتباط با ماوراي طبيعت در سيماي ملكوتي ايشان هويدا بود. بر مجلس ايشان چنان هيبتي سايه مي افكند كه حضار را در سكوتي ژرف و پر تأمل فرو مي برد و انسان را به ياد شعر فرزدق مي انداخت كه درمدح امام سجاد (ع) مي گويد: "يغضي حياء و يغضي من مهابته. " به خاطر دارم كه روشندلي در محضر ايشان با چشماني پر از اشك، آهسته مي گفت: "در شگفتم كه چگونه زمين، سنگيني چنين مرداني را تحمل مي كند. "» [3] چنانكه از بيانات فوق آشكار است، علامه طباطبائي محبوبيت و احترام فوق العادهاي در بين شاگرادنش دارد. در چشم شاگردانش او نمونه بارز يك حكيم قديس بود. آنها هرجا كه مناسب بيابند از كمالات علمي و معنوي او سخن مي گويند و از او به عنوان يكي از بهترين سرمشقها براي طلاب و دانشجويان ياد ميكنند. او براي شاگردان و معاشرانش چنان عظمت و قداستي دارد كه پس از گذشت دههها از وفات او هيچگاه نامش را بدون القاب ستايش آميز بر زبان نمي آورند. شهيد مطهري در مورد او "روحي له الفدا " را بكار ميبرد. تفسير قرآن؛ غلبه توجه حوزويان به علوم نقلي خاصه فقه موجب شده بود كه نه تنها علوم عقلي بلكه علم مقدس تفسير قرآن نيز مهجور واقع گردد. علامه طباطبائي با تدريس تفسير و تأليف الميزان كوشيد توجه جدي حوزويان و تدريجا جامعه شيعي را به تفسير قرآن جلب نمايد. هرچند هنوز درس تفسير قرآن جايگاه شايستهاش را در حوزه نيافته است، اما به عنوان يكي از دروس مورد توجه در حوزه به رسميت شناخته شده است. همچنين با الهام از تفسير الميزان گرايش به نگارش تفسير قرآن افزايش يافته و تفاسير متعددي با رويكردهاي مختلف منتشر گرديده است. اما تفسير الميزان همچنان بي رقيب است و بعيد است به اين زودي ها تفسيري نگاشته شود كه با آن قابل قياس باشد. از ويژگي هاي اين تفسير جامعيت نگاه نويسنده به قرآن و دين بطور عام است. او آيات قرآن را از زواياي مختلف روائي، كلامي، فلسفي، عرفاني، اخلاقي و اجتماعي بررسي مي كند و اجازه نميدهد كه نگاه تك بعدي، او را از ديدن ابعاد مختلف كلام الهي بازدارد. معرفي دين در دنياي نوين؛ علامه علاوه بر تفسير الميزان كتب و رسائل بسياري را در تبيين معارف اسلامي متناسب با زبان و انديشه دنياي امروز به رشته تحرير در آورد. او براي نخستين بار به بسياري از پرسشها و شبهاتي كه در عصر جديد در باب انديشه ديني طرح شده است پاسخ داد. او توجه عالمان دين را كه اغلب معطوف به مباحث علوم نقلي و مباحثات درون حوزوي بود به چالشهاي دنياي بيرون جلب نمود. تأليفات عالمان سنتي اغلب محدود به موضوعات علمي و تخصصي حوزوي و به زبان عربي بود. علامه با طرح موضوعات جديد به زبان فارسي براي مخاطبان عام باب جديدي را در فعاليت هاي علمي حوزويان گشود. يكي از شاگردان علامه در اين باره مي نويسد: «يكي از خدمات استاد، ترويج از قلم و نويسندگي در حوزه است و به يك معني براي اولين بار طلاب و فضلاي مستعد حوزه را براي نوشتن مقالات در زمينه هاي مختلف علمي دعوت نمود و آنها را با ارائه موضوعات مختلف به نويسندگي وادار كرد و استعدادها را از اين طريق شكوفا ساخت.» [4] بدين جهت است كه شاگردان او اغلب نويسندگان كثير التاليف هستند كه شمار تأليفات برخي از آنها افزون بر صد اثر مي باشد. آثار علامه طباطبائي از نخستين آثاري هستند كه در اين عصر براي معرفي تعاليم تشيع به دنياي خارج از ايران عرضه گرديد. يكي از اين آثار كتاب شيعه در اسلام است كه به زبان هاي مختلف ترجمه شده است. يكي از فعاليتهاي علامه در اين زمينه گفتگوها و مباحثاتي است كه بين او و اسلام شناس و ايرانشناس شهير فرانسوي هانري كربن انجام گرفت. محور اين مباحثات ميراث عقلي و معنوي شيعه بود كه هانري كربن با شوق زايد الوصفي آن را تعقيب مي نمود. فلسفه؛ در زمان ورود علامه طباطبائي به قم فلسفه از موقعيت مطلوب و مناسبي برخوردار نبود. نگاه حاكم در حوزه نظر مثبتي نسبت به فلسفه نداشت و جز در حلقه هاي محدود و منزوي فلسفه مجال عرض اندام نداشت. علامه به رغم مخالفت ها و مزاحمت هاي بسيار كوشيد فلسفه را احيا و فضلاي حوزه را با فلسفه آشنا نمايد. او طي چند دهه فعاليت خستگي ناپذير موفق شد جمعي قابل توجه از فيلسوفان متفكر را بپرورد و توجه نسل جديد حوزه را به فلسفه جلب نمايد. قبل از ورود علامه به قم، امام خميني از معدود مدرسان برجسته فلسفه و عرفان در قم بودند و بسياري از شاگرداني كه در دروس علامه شركت مي كردند از شاگردان امام (ه) بودند.[4] علامه طباطبائي از پيشگامان فلسفه تطبيقي است. او از نخستين فيلسوفان اسلامي است كه با برخي از فلسفه هاي جديد غرب مواجه گرديده، به نقد و بررسي آنها پرداخته است. در نيمه نخست قرن 14 شمسي به ويژه حدود دهه سي فلسفه ماركسيسم در ايران بويژه از طريق حزب توده منتشر مي گرديد و توجه بسياري از روشنفكران را به خود جلب نموده بود. انتشارات حزب توده بويژه آثار تقي اراني در اين زمينه قابل ذكر است. انديشه هاي فيلسوفان كلاسيك غرب همچون دكارت و كانت نيز اندك اندك در محافل دانشگاهي و در ميان تحصيل كردگان غربي مطرح بود. علامه طباطبائي كه با اين انديشهها از طريق آثار و ترجمه هاي فارسي و عربي آشنا بود، نخستين واكنش را با تشكيل جلسات درسي كه حاصل آن تأليف كتاب اصول فلسفه بود نشان داد. علامه طباطبائي در اين كتاب ضمن نقدي قوي بر فلسفه ماركسيسم، تقريري نو از فلسفه اسلامي ارائه داد. اين اثر هم از جهت اشتمال بر آراء نو، هم از حيث روش طرح بحث و تبويب مباحث فلسفي و هم از نظر ادبيات فلسفي بديع و بي سابقه بود. اين نخستين بار بود كه يك فيلسوف اسلامي از نظريه معرفت به صورتي جديد و ابتكاري سخن مي گويد و مباحث مابعدالطبيعي در باب هستي، حركت، زمان و الهيات فلسفي را نيز در قالبي نو و ناظر به پرسشهاي فلسفي معاصر طرح ميكند. اما با همه اين مزايا، كتاب به جهت فشردگي و سنگيني قلم براي بسياري از علاقمندان انديشه هاي فلسفي دشوارياب بود. اما شرح و بسط مطالب كتاب به قلم مرتضي مطهري برجسته ترين شاگرد علامه موجب گرديد كه كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم به پرخواننده ترين و تأثيرگذارترين كتاب فلسفي در طول دستكم چهار دهه در ايران تبديل شود. كتاب اصول فلسفه داراي چهارده فصل است و اهم مباحث فلسفي را در بر مي گيرد. عناوين فصول به اين قرار است: فلسفه چيست؟ رئاليسم و ايدآليسم (فلسفه و سفسطه)، علم و ادراك، ارزش معلومات (علم و معلوم)، پيدايش كثرت در علم و ادراك، ادراكات اعتباري، واقعيت و هستي اشياء، ضرورت و امكان، علت و معلول، قوه و فعل، قدم و حدوث، وحدت و كثرت، ماهيت و جوهر و عرض، و خداي جهان و جهان. چنانكه پيداست، در اين كتاب برخلاف متون فلسفي سنتي مباحث فلسفي با بحث شناخت آغاز مي شود و طي چندين فصل ابعاد مختلف مسئله معرفت به شيوه اي ابتكاري طرح مي شود. برخي از عناوين و آراء فلسفي براي نخستين بار در اين كتاب طرح مي شود. نگارش فارسي و تطبيقي بودن دو وجه تمايز ديگر اين اثر نسبت به بسياري از آثار فلسفي سنتي است. از ديگر خدمات فلسفي علامه تدوين كتب درسي فلسفي است. او به بركت تبحر در آثار فلسفي و تجربه حاصل از سالها تدريسِ متون سنتي فلسفه توانست متون جديدي متناسب با فضاي جديد براي تدريس فلسفه تدوين نمايد. دو اثر او در اين زمينه بداية الحكمه و نهاية الحكمه است كه از زمان تأليف تاكنون از متون درسي فلسفه در مدارس علمي شيعي بويژه در قم است. كتاب نهاية الحكمه كه حاوي آخرين آراء فلسفي علامه طباطبائي است جديد ترين تقرير نظاممند از فلسفه اسلامي است. اين كتاب محور مباحث فلسفي اسلامي در ايران بويژه در حوزه قم است. اين كتاب به زبان فارسي ترجمه شده است و شرح ها و تعليقات فراواني بر اين كتاب به زبان هاي فارسي و عربي نوشته شده است. نخستين و مهمترين اثر در اين زمينه از آيت الله مصباح يزدي است كه با عنوان تعليقة علي نهاية الحكمه در سال 1363 شمسي (1405قمري) به زبان عربي منتشر گرديد. و آخرين اثر تا اين تاريخ (1386 شمسي) تعليقات حجة الاسلام غلامرضا فياضي است كه آن نيز بنا بر سنت حاشيه نويسي در حوزه علميه به زبان عربي است. نهاية الحكمه تقريري نو از حكمت متعاليه صدرائي است كه ضمن اينكه ساختاري نو به فلسفه اسلامي مي دهد، حاوي آراء جديدي نيز است، از ويژگيهاي اين اثر اين است كه با توجه به دستاوردهاي علوم جديد بسياري از مباحث طبيعي سنتي در آن حذف شده و مسائل فلسفي مستقل از مباحث طبيعيات كهن مورد بحث قرار گرفته است. نگاهي به فهرست مراحل دوازدهگانه اين كتاب محتوا و ساختار فلسفه طباطبائي را نشان مي دهد: احكام كلي وجود، وجود مستقل و رابط، وجود ذهني و خارجي، مواد قضايا (وجوب، امكان و امتناع)، ماهيت و احكام آن، مقولات دهگانه، واحد و كثير، علت و معلول، قوه و فعل، سبق و لحوق و قدم و حدوث، عقل و عاقل و معقول، و احكام واجب تعالي. چنانكه اين فهرست نشان مي دهد، اين اثر، برخلاف بسياري از متون سنتي فلسفه، فاقد دو بحث مهم حكمت عملي و علم النفس فلسفي است. شايد علت اين امر اين است كه از نظر علامه اين دو بحث خارج از فلسفه اولي هستند. از نظر ايشان بحث نفس متعلق به طبيعيات است. رويكرد فلسفي علامه؛ علامه طباطبائي فيلسوفي واقع گرا است. از نظر او اصل واقعيت غير قابل انكار است، و انكار واقعيت خود متضمن و مستلزم اقرار به واقعيت است. به عبارت ديگر، انكار آگاهانه و صادقانه واقعيت نه در عمل واقع است و نه منطقا ممكن است. بنابراين ايدآليسم، كه همه يا بخشي از واقعيت را به پندار بر ميگرداند، باطل است. به همين بيان اصل وجود علم نيز غير قابل انكار است. انكار واقع و علم خود مستلزم قبول واقع و علم است. ايدآليست نميتواند خود و ذهنش را منكر شود. به علاوه، از اينكه در عمل نسبت به ادراكات خود ترتيب اثر مي دهيم، مثلا به هنگام احساس خطر از آن مي گريزيم و به هنگام گرسنگي به سوي غذا مي رويم، خود نشانگر اين است كه همه ما به واقع و امكان علم به آن اذعان داريم. [5] شناخت هاي بديهي و بنياديني هست كه همه انسانها از آنها برخوردارند. هرچند اكثر معارف مورد نياز ما بديهي نيستند اما چون شناخت هاي بديهي داريم و راههاي معتبر نيز براي افزايش و توليد شناخت هاي جديد در اختيار داريم شناخت امور غير بديهي نيز ممكن است. اين اصلْ مبنا و اساس فلسفه است كه سفسطه را باطل اعلام ميكند. سفسطه، از كهن ترين صورتش در بين سوفسطائيان يونان تا جديد ترين صورتش در بين شكاكان و نسبيت گرايان جديد، در مقابل فلسفه است و امكان هرنوع علم به واقع را نفي مي كند. فلسفه كوشش و پويشي است كه ما را به فهم واقع ميرساند، اما سفسطه قول به تعطيل و توقف است. به عبارت ديگر، سوفسطائي كاشفيت ادراك را منكر است. فيلسوف تسليم برهان عقلي است، اما سوفسطائي كسي است كه برهان عقلي در مورد او كارايي ندارد. پس از آنجا كه واقعيت هست و شناخت آن نيز ميسر است كار فلسفه شناخت واقعيت است. اما از سوي ديگر اين نيز يك واقعيت است كه ذهن آدمي خطاپذير است و ممكن است غير واقع را بجاي واقع بپندارد، لذا فيلسوف براي شناخت واقع مي كوشد حقيقت را از پندار و واقعيت را از اعتبار متمايز كند. روش توليد و تكثير معرفت در سيره فلسفي علامه تحليل، تركيب و استدلال برهاني است. تحليلهاي علامه يا حاصل درون نگري هستند و يا حاصل مداقه در استلزامات منطقي. او در تفكر فلسفي سخت پايبند به برهان است و هيچ نفي و اثباتي را بدون برهان منطقي نميپذيرد. از اين رو شعر، افسانه، تمثيل، ذوقيات، نقليات، و حتي تجارب باطني و مكاشفات عرفاني را به تفكر فلسفي راه نمي دهد، هرچند خود از اصحاب كشف و وجد است و آن را در جاي خود معتبر و مغتنم مي شمارد. به اين ترتيب بايد گفت كه از ويژگي هاي تفكر فلسفي علامه طباطبائي حفظ خلوص تفكر فلسفي است. او با اينكه شاگرد مكتب قرآن و مفسر آن است اما به هنگام بحث فلسفي جز به برهان عقلي محض نميانديشد و بسيار ميكوشد تا متن فلسفي را با آيات و روايات نياميزد. فلسفه پس از ملاصدرا بسيار با عرفان آميخته شد و ادبيات فلسفي رنگ عرفاني گرفت، اما علامه بااينكه دلداده عرفان و خود عارفي تمام عيار است، به هنگام بحث فلسفي از آميختن مباحث فلسفي و عرفاني و استفاده از ادبيات عرفاني مي پرهيزد. علامه يك فيلسوف اصيل است و تقليد در سيره فلسفي او جايي ندارد. اگر در مواردي مؤيد و هم رأي ديگر فيلسوفان مي شود براي آن است كه او خود با شيوه اي مستقل و با طي مسير منطقي به همان نتيجه رسيده است. نوآوري هاي علامه در علوم و معارف اسلامي به ويژه در عرصه تفسير قرآن بسيار است. او در مسائل مختلف فلسفي نيز صاحب آراء ابتكاري است؛ از جمله در مباحث علم و ادراك، ادراكات اعتباري، كليات، مقولات، حركت، اثبات واجب، و صفات حق تعالي. [6] علامه طباطبائي نقاد انديشه است و در آثارش بسياري از آراء دانشمندان و فلاسفه گذشته و حال را مورد نقادي قرار داده است. اما شخصيت اخلاقي و معنوي او چنان است كه هيچگاه در مقام نقد از منطق و عقل بيرون نمي رود و متعرض شخصيت افراد نمي شود. او حتي هنگامي كه با منكران دين بحث ميكند سخن ناروا به زبان نمي آورد. از نظر او «دشنام و ناروا سرودن يك مرد ناقد و بحاث عينا دعوي دانائي نمودن و گواه به ناداني آوردن است.» [7] مكتب فلسفي علامه همان مكتب فلسفي ملاصدرا است و او در اساس فيلسوفي صدرائي است و از اصول كلي حكمت متعاليه صدرائي دفاع مي كند، اما اولا ميكوشد تفسيري نو از اين اصول ارائه دهد و ثانيا در تعليقات بسياري كه بر اسفار ملاصدرا نوشته است مناقشات بسياري را در آراء ملاصدرا طرح مي كند و ثالثا در بسياري از مسائل فلسفي صاحب آراء جديدي است. علامه طباطبائي فيلسوفي است كه در بسياري از حوزههاي انديشه بشري، چون مابعد الطبيعه، الهيات، انسان شناسي، اخلاق، عرفان، حكومت، اجتماع، تاريخ و سياست انديشيده و نظر داده است؛ بطوري كه حتي گزارشي اجمالي از انديشهها و آراء او به مجالي وسيع نيازمند است. از آن رو كه فلسفه طباطبائي محور آموزش و پژوهش فلسفي در ايران معاصر است مناسب است در اينجا مروري به برخي از اهم آراء فلسفي او در دو حوزه هستي شناسي و علم شناسي بنماييم. --------------------------------------- منابع: 1. محمد تقي مصباح يزدي، «نقش علامه طباطبائي در معارف اسلامي» در يادنامه علامه طباطبائي. ص 189. 2. عبد الله جوادي آملي، «سيره فلسفي حضرت استاد» در يادنامه مفسر كبير استاد علامه سيد محمد حسين طباطبائي (قم، انتشارات شفق، 1361)، ص151. 3. محمد تقي مصباح يزدي، «سخني پيرامون شخصيت استاد» در يادنامه مفسر كبير استاد علامه سيد محمد حسين طباطبائي، صص 36-37. 4. جعفر سبحاني، «نظري و گذري بر زندگي استاد» در يادنامه مفسر كبير، ص 66. 5. محمد حسين طباطبائي، اصول فلسفه رئاليسم (به كوششش سيد هادي خسرو شاهي، مركز بررسيهاي اسلامي، قم، بي تا)، مقاله دوم. 6. خلاصهاي از برخي آراي ابتكاري علامه در فلسفه و انتقاداتش بر ملاصدرا در يك پايان نامه دكتري با مشخصات زير گزارش شده است: قاسمعلي كوچناني، آراي فلسفي علامه طباطبائي، مخطوط، 1380. 7. اصول فلسفه رئاليسم، مقاله دوم، ص 17. شيوه تفكر فلسفي علامه طباطبائي و اجمالي از آراء ابتكاري وي در فلسفه در مقاله زير آمده است: آيت الله جوادي آملي، «سيره فلسفي حضرت استاد» در يادنامه مفسر كبير، صص147-188.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2095]
صفحات پیشنهادی
علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام
15 نوامبر 2010 – علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام-تاریخ انتشار دوشنبه 24 آبان 1389 تعداد مشاهده : 220 علامه طباطبائي،
15 نوامبر 2010 – علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام-تاریخ انتشار دوشنبه 24 آبان 1389 تعداد مشاهده : 220 علامه طباطبائي،
علم تاریخ و پیشگامان آن
تاریخ انتشار دوشنبه 24 آبان 1389 تعداد مشاهده : 220 علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام خبرگزاري فارس: علامه طباطبائي از پيشگامان فلسفه ...
تاریخ انتشار دوشنبه 24 آبان 1389 تعداد مشاهده : 220 علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام خبرگزاري فارس: علامه طباطبائي از پيشگامان فلسفه ...
شعر معاصر دوران پربركتي را طي ميكند
علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام 15 نوامبر 2010 – او طي چند دهه فعاليت خستگي ناپذير موفق شد جمعي قابل توجه از فيلسوفان متفكر .
علامه طباطبائي، پيشگام فلسفه تطبيقي در جهان اسلام 15 نوامبر 2010 – او طي چند دهه فعاليت خستگي ناپذير موفق شد جمعي قابل توجه از فيلسوفان متفكر .
نگاه قرآن به عقلانیت دین
گزارههای عقلی یا فلسفی نظیر « کوکان فیهما آلة الا الله لفسدتا»[انبیاء 22] ... تنها اشاره میشود که گفتهاند عقلگرایی در جهان اسلام از آن معتزله است ؛ استدلالی کردن ... حکیم فرزانه معاصر علامه طباطبایی « ره » نقطه شروع علم کلام و جریان عقلی را ... دکارت و اسپینوزا از سردمداران جریان نخست،کرکگارد ویتگنشتاین از پیشگامان نحله ...
گزارههای عقلی یا فلسفی نظیر « کوکان فیهما آلة الا الله لفسدتا»[انبیاء 22] ... تنها اشاره میشود که گفتهاند عقلگرایی در جهان اسلام از آن معتزله است ؛ استدلالی کردن ... حکیم فرزانه معاصر علامه طباطبایی « ره » نقطه شروع علم کلام و جریان عقلی را ... دکارت و اسپینوزا از سردمداران جریان نخست،کرکگارد ویتگنشتاین از پیشگامان نحله ...
نوآوری در نواندیشی دینی
حضرت امام(رحمت الله علیه) پیشگام نواندیشی دینی بودهاند و دارای ابتکارات متعدد در عرصه عرفان، فقه، اصول، کلام و فلسفه بوده اند. .... به طور مثال علیرغم وجود تفاسیر گذشته، تفاسیر المیزان (علامه طباطبایی) و تسنیم(آیتالله جوادی آملی) ... بلکه تک تک مسلمانان برای رفع تشنگی جهان برای شناخت معارف اسلام در سطح خود مسئولاند.
حضرت امام(رحمت الله علیه) پیشگام نواندیشی دینی بودهاند و دارای ابتکارات متعدد در عرصه عرفان، فقه، اصول، کلام و فلسفه بوده اند. .... به طور مثال علیرغم وجود تفاسیر گذشته، تفاسیر المیزان (علامه طباطبایی) و تسنیم(آیتالله جوادی آملی) ... بلکه تک تک مسلمانان برای رفع تشنگی جهان برای شناخت معارف اسلام در سطح خود مسئولاند.
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها