تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835177178
عاشق كار تيمي (گفتوگو با باقر بحري، مدير توسعه بازار شركت سازگار ارقام)
واضح آرشیو وب فارسی:ايتنا: عاشق كار تيمي (گفتوگو با باقر بحري، مدير توسعه بازار شركت سازگار ارقام)
وقتي شما جريان حركت طبيعي كاري را متوقف ميكنيد و كالايي نميتواند به شيوههاي رسمي وارد شود طيبعتا به صورت قاچاق وارد ميشود، IT چون يكي از موضوعات حياتي جامعه است در گذشته به علت اينكه اين مسير به درستي باز نبود باعث شده بود كه از شيوههاي قاچاق وارد كشور شود. من معتقدم كه براي اين مسئله از دولت گذشته (دولت آقاي خاتمي) مسيرهاي خوبي باز شد. من اساسا فكر ميكنم كه سختافزار پايه و اساس صنعت IT است و بايد بتوانيد اين كالاها را به درستي و پايينترين قيمت به دست مردم برسانيد، اما چيزي كه باعث گران شدن كالا در كشور ما ميشود دقيقا موانع دولتي است مثل گمرك، حملو نقل و استاندارد و همينطور مسئله تحريم. وگرنه من با جسارت ميگويم از هر صنعت ديگري نرخ سودمان پايينتر است.
عاشق كار تيمي
گفتوگو با باقر بحري، مدير توسعه بازار شركت سازگار ارقام
محمود اروجزاده- دنياي كامپيوتر و ارتباطات
عرصه قطعات و لوازم كامپيوتري، و شركتها و فعالان حاضر در آن، (يعني آنچه به عنوان بازار سخت افزار مي شناسيم.) بيش از آنچه در سطوح جدي توجه و تحليل از آن خود كرده است شايسته توجه است، و بايد فراتر از يك لايه ساده خريد و فروش و تجارت تلقي شود. از همين رو، گشودن باب گفتوگو و تحليل، مدتها در دستور كار ماهنامه بود و به نظرم، انتخاب بحري به عنوان يكي از چهرههاي شاخص اين صنعت در كشورمان انتخابي كاملا مناسب است. گفتوگو با باقر بحري تبريزي فرد، راحت و روان شكل ميگيرد و البته براي كسي كه شناخت قبلي از او نداشته باشد، علايق فرهنگياش ممكن است چندان متناسب با حيطه فعاليتش نباشد، اما همين هم جزئي از هويت اوست، هويتي كه مستقل از حضور او در شركتهاي مختلف است.
• اگر بخواهم خودتان را با تعابير خودتان براي خوانندگان ماهنامه معرفي كنيد چگونه معرفي ميكنيد؟
من به نظر خودم فردي هستم كه شديدا به كار تيمي علاقه دارم، به آينده صنف و كشورم خيلي اهميت ميدهم، و برايم مهم است كه آدمها ارتباط خوبي باهم برقرار كنند و بازي برنده- برنده داشته باشند. به نظرم در بازار ايران آنقدر جا براي توسعه وجود دارد كه همه در هدفشان با توجه به توسعه حركت كنند و رقابت سالم داشته باشند، مايلم بيشتر براي «وصل كردن» تلاش كنيم تا «فصل كردن». من از 10 سالگي و با از دست دادن پدرم، كار كردن را شروع كردم و با درس خواندن و كتاب خواندن و خيلي از فعاليتهاي اجتماعي عجين بودم، و شرايط به گونهاي بود كه 24 ساعته مشغول تلاش و دويدن بودم؛ الان با 45 سال سن، در واقع 35 سال سابقه فعاليت دارم؛ با كار در شاخه قدرت برق شروع كردم و بعد وارد عرصه كامپيوتر شدم و سال 68 با شركت رقمپرداز آغاز كردم تا سال 74، از آنجا با آقاي جليليان آواژنگ را در حوزه كامپيوتر شكل داديم، چون آواژنگ در گذشته تنها يك شركت بازرگاني بود؛ اما آواژنگ را به عنوان مجموعه كامپيوتري شكل داديم و بعد با گلدن سيستم وحدت كرديم و بعد با تغيير ساختار، چند تا شركت ايجاد كرديم، در عين حال كه در چند شركت هم عضو هيئت مديره بودم در آواژنگ سيستم مديرعامل شدم، اما الآن هم كه در سازگار ارقام در خدمت شما هستم، و در آتنا هم رييس هيئت مديره هستم.
• فكر مي كنيد باز هم به جاي جديدي برويد؟
اميدوارم اينجا خوبي ادامه يابد، جالب است بدانيد يكي از چيزهايي كه دوستان ميگويند به شوخي اين است كه آيا ماندگار هستي؟! اما سابقهام(11 سال در شركت شيشه مينا، 8 سال رقمپرداز، 9 سال آواژنگ و...) نشان ميدهد كه به كار تيمي اعتقاد دارم و به نوعي روياي من است و اگر مشكلي پيش نيايد تغييري در كارم نميدهم.
• اما چرا اين تغييرات متوالي پيش آمد؟
ببينيد مثلا در مورد آواژنگ كه خودم آن را بوجود آوردم و فكر ميكنم بچه خودم است، آواژنگ از سال 74 تا زماني كه من بودم تغييرات زيادي كرد، اما من معتقدم ضمن اين كه روشهاي سنتي هنوز در ايران جواب ميدهد، اما براي روشهاي جديد و تغييرات بيشتر بايد فكر كرد و هزينه كرد وگرنه بازي را خواهيم باخت، اما از آنجا كه رقابت در ايران هنوز با معناي جهانياش فاصله دارد، دوستاني كه در اين بخش فعاليت ميكنند نگران اين واقعيت نيستند. در آواژنگ هم كار ما خيلي خوب پيش رفت و تغييرات بسياري را شاهد بوديم، اما به هر حال به نقطهاي رسيديم كه نوعي عدم توافق فكري (و نه اخلاقي) وجود داشت، اما به نظرم آواژنگ به مراحل خوبي رسيد و در آينده هم نتايج تغييرات آن ديده خواهد شد، و البته الآن مديران شايستهاي هم دارد كه آن را يكي از شركتهاي ارزشمند ما كردهاند و اميدوارم شاهد افت آن نباشيم. من اساسا معتقدم هر شركتي كه در اين كشور ساخته ميشود يك سرمايه ملي است و اگر بتوانيم آن را حفظ كنيم مملكتمان را قدرتمند كرديم؛ در انگليس شركتهايي با سابقه 300 سال ميبينيم اما در كشور ما با نمونه داراي سابقه 50 سال هم خيلي كم است، كه بعضيشان هم كه ماندهاند عملا همان محتوا و كاركرد اصلي را ندارند.
• فكر ميكنيد چرا شركتهاي ما زياد عمر نميكنند و معمولا جوانمرگ ميشوند؟
من شما به اين نكته توجه ميدهم كه مگر آدمهاي ما زياد عمر ميكنند؟ ما جامعه جواني هستيم، به اين معنا كه رده سني مرگ و ميرمان پايين است و ميانسال و پير كم داريم؛ از طرف ديگر هم معمولا مردم نزديكبيني هستيم و آينده و و دورتر را نميبينيم، فقط تا نوك دماغمان را! فرزندان بعد از مرگ پدرشان به جاي ادامه كار پدر، فورا به دنبال تعطيل و فروش شركت و كسب و كارش هستند. همچنين هيچ فرهنگ و ساختار حمايتكنندهاي از سيستمهاي شركتي وجود ندارد اعم از بانكي و صادرات و تامين منابع نيروي انساني و صادرات و...
• چه چيزي وجود دارد كه بعد از يك مدت آدم را خسته نكند و مجبورش نكند كه رويهاش عوض شود؟ شما با تجارب خودتان جابجايي مديران در شركتها را امري روان ميبينيد يا سخت؟
به طرز وحشتناكي سخت است، خيلي از ماها ادعا ميكنيم آدمهايي هستيم كه مفاهيم دموكراتيك و كار تيمي را ميفهميم ولي در عمل وقتي آن را ميپذيريم كه همه به حرف ما گوش كنند! متاسفانه در كشور ما چون ظرفيت اينكه آدمها بتوانند عقايد مختلف را به عنوان مكمل خود بشناسند وجود ندارد نتيجه كار تبديل به تفرقه ميشود. يكي از بزرگترين مشكلات IT ما تحصيلكرده بودن است! برخلاف تجربه دنيا. اينجا به علت جواني سواد تبديل به نقطه ضعف شده است. هر كسي فكر ميكند افكارش آنقدر درست است كه اگر ديگران نپذيرند منحرفند!
• در حالي كه يكي از خوبيهاي كار جمعي اين است كه باعث قدرت بنيادين در سازمان ميشود. يعني به نظرتان نسبت به بازار سنتي خودمان...
ما عقبتريم. در عمل هم ميبينيد كه اتحاديههاي خيلي عقبافتادهتر از ما، اتحاد خيلي بيشتري دارند نسبت به ما.
• در دوره فعاليتتان فقط در زمينه سختافزار كار كرديد يا خير؟
رقمپرداز شركتي بود كه بيشتر نرمافزاري بود و يك تشكيلات كوچكي به نام سختافزار داشت و بعد از يك مدتي كه قائممقام مديرعامل شدم با مسائل نرمافزاري آشنا شدم ولي برايم آنقدر تجربه ناخوشايندي بود كه در آواژنگ تلاش كردم كه به بخشهاي غيرسختافزار نزديك نشوم، شايد بعد فرهنگي بود يا مسائل كپيرايت و خيلي عوامل ديگر كه نميگذارند از فعاليتهاي نرمافزاري استفاده كرد و درآمد كسب نمود. الآن در شركت آتنا با مسائل آي.تي مثل مفاهيم امنيت و راهكارها كار ميكنم، سازگار ارقام هم كه كاملا سختافزاري است، ضمن اين كه هم در آواژنگ هم اينجا با مفهوم خدمات به عنوان ارزش و بيزينس برخورد ميكنم.
• تعبير ناخوشايندي از مفهوم سختافزار و بازار وجود داشت و دارد كه اين حوزه را به جاي يك صنعت، به دلالي و حتي قاچاق تقليل ميدهد، فكر ميكنيد چرا اين تصور نامطلوب بايد وجود داشته باشد؟
وقتي شما جريان حركت طبيعي كاري را متوقف ميكنيد و كالايي نميتواند به شيوههاي رسمي وارد شود طيبعتا به صورت قاچاق وارد ميشود، IT چون يكي از موضوعات حياتي جامعه است در گذشته به علت اينكه اين مسير به درستي باز نبود باعث شده بود كه از شيوههاي قاچاق وارد كشور شود. من معتقدم كه براي اين مسئله از دولت گذشته (دولت آقاي خاتمي) مسيرهاي خوبي باز شد. من اساسا فكر ميكنم كه سختافزار پايه و اساس صنعت IT است و بايد بتوانيد اين كالاها را به درستي و پايينترين قيمت به دست مردم برسانيد، اما چيزي كه باعث گران شدن كالا در كشور ما ميشود دقيقا موانع دولتي است مثل گمرك، حملو نقل و استاندارد و همينطور مسئله تحريم. وگرنه من با جسارت ميگويم از هر صنعت ديگري نرخ سودمان پايينتر است. با رفع اين موانع ميتوان به مصرف كنندگان و صنعت كمك كرد. مثلا توجه كنيد كه وقتي شما ميتوانيد كالايي را 5 روز پس از خريد به دست مصرفكننده برسانيد، قيمت تمام شده فرق خواهد داشت با وقتي كه به دلايل بوروكراتيك و تحريم، اين زمان، يك ماه و نيم تا دو ماه طول ميكشد.
• نگاه مديران ما براي رفع موانعي كه ذكر كرديد چگونه است؟ شرايط تفاوتي كرده؟
قطعا از چند سال پيش خيلي بهتر شده، اما نقطه ضعفي كه وجود داشته اين است كه ما به جاي اينكه به IT به عنوان يك محور اساسي براي توسعه فكر كنند و حتي سوبسيد هم به آن بدهند، گاهي فكر ميكنم سنگ هم جلويش مياندازند.
• مديران طبيعي است كه با زير و بم اين مسائل آشنا نباشند، اما فكر ميكنيد در صنعتمان راههايي براي رفع اين مشكل مديريتي، و زمينهسازي اصلاح ديدگاهها داريم؟
دو بخش وجود دارد يك بخش از اين كار را ما انجام ميدهيم براي اينكه به كسب و كارمان مربوط است، و مجبوريم فرهنگسازي كنيم؛ بخش ديگر حتما وظيفه دولت است. نميدانم ما چرا عادت كرديم هميشه به وسايلي كه مدرنيسم را به كشور ميآورد اول به چشم تهديد نگاه كنيم و بعد كه فرصتها را از دست داديم به عنوان يك ابزار ببينيم؛ تا كي ميخواهيم فكر كنيم اينترنت يك چيز جرمخيز خطرناك براي سلامتي جامعه است و ازآن همه مواهبي كه در آن وجود دارد بهرهمند نباشيم؟ در حالي كه غالب احتياجات و كارهاي روزانه ما را به خوبي و سرعت و دقت برآورده ميكند. دوستي ميگفت كه من وقتي به كانادا ميروم افسرده ميشوم! چون پيش خودم فكر ميكنم كه با ورود به آنجا يك ماه كار اداري و مالي دارم كه بايد همه را انجام دهم و برگردم، اما با رسيدن به آنجا همه چيز در خانه و توسط دخترم پاي كامپيوتر در عرض نيم ساعت انجام ميشود! و من فكر ميكنم كه حالا ديگر بايد چكار كنم؟!
• نقش IT در توسعه كشور چطور ميبينيد؟
در ايران نرمافزار كپيرايت رعايت نميشود و بابت آن مردم پول نميدهند سختافزار هم مهجور مانده سختافزار كالايي سرمايهاي است براي IT كه بتواند در IT بقيه صنايع ديگر را درايو كند و حركت دهد و سختافزار جاي خيلي كليدي دارد.
• در مورد سختافزارمان بيشتر صحبت كنيم؛ چيزي كه ما به عنوان بازار سختافزار داريم چقدر ويژگيهاي يك صنعت را دارد؟ منظورم واردات و عرضه و توليد احتمالي و بازيگران و رقبا و... همه عناصر موجود در اين بازارند؟ آيا بازارمان سر و شكل باقاعده و نظم و نسقي دارد؟
من معتقدم ما گاهي آنقدر درگير مسائل فرعي ميشويم كه از اصل موضوع بدور ميمانيم؛ مثلا بقدري سرگرم بحث توليد ميشويم كه از اصل IT خوب استفاده نميكنيم. سختافزار مواد اوليه صنعت IT است و در شرايطي در كشور رشد ميكند كه مفاهيم صادراتي و وارداتي در كشور حل شده باشد، در شرايطي كه واردات با مشكلات اساسي روبروست، مسائل نرخ ارز و تغيير و تحولاتي كه در آن وجود دارد صنايعي مثل اين در بازار جهاني نميتواند نقش داشته باشد و تا زماني كه در IT صنعتي محلي فكر كند پيشرفت نخواهد كرد. در ايران صنعت ما جهاني نيست و كاملا محلي است. تنها راهي كه باعث نجات ما از اين ماجرا ميشود اين است كه به بخشهاي بعدي صنعت IT فكر كنيم يعني گذشته از مرحله سختافزار (به عنوان مواد اوليه) به خدمات و راهكارها و نرمافزار و... بپردازيم كه در اين زمينه بچههاي بسيار درخشاني داريم. بهتر است سختافزار را آزاد كنيم كه با قيمت مناسب وارد كشور شود، و بعد به حوزههاي ديگر بپردازيم كه ارزش افزوده آنها صدها برابر بيشتر از توليد يك كيس يا كيبورد با مانيتور ميشود. ميشود؛ البته آنها توليد شود و خوب هم هست، اما اين نبايد دغدغه ما باشد. اين توصيه را هم به دولت ميكنم كه بايد هوشمندانه بداند چه چيزي به مفهوم كلان به درد جامعه ميخورد، هر چقدر بدنه دولت از اجرايي به سياستگذاري و كنترل روي بياورد شرايط مناسبتري خواهيم داشت. البته اگر دولت اشتباهي در اين زمينه بكند طبعا كساني كه منافعي دارند از اين اشتباه استفاده ميكنند و ميخواهند كه ادامه پيدا كند، اين هم كاملا طبيعي است.
• اين بازار يا صنعتي كه ميگوييد، چه اندازهاي دارد؟ يا اين عبارات رايج كه بازار در دست چند نفر معدود است و همه تصميمات به وسيله آنها صورت ميگيرد و حرفهاي مشابه را چطور ميبينيد؟
من معتقدم اين بازار بزرگ نيست. اصلا يكي از نقطه ضعفهاي ما تعدد توليد كوچك در ايران است، مثلا بازار كوچك مانيتور داريم با چندين توليدكننده. اگر مفاهيم توليد با برندينگ جدا شوند يعني يكي توليد كند و يكي برندسازي كند موفقتريم، مشكل ما اينست كه توليدكنندگان ما برندساز هم هستند. من با اين عبارات هم موافق نيستم و به نظرم بخش خصوصي كار خودش را ميكند و ميتوان مسيردهي مناسبي هم داشت تا از اين ظرفيت استفاده شود. البته فكر ميكنم تلاش بخش خصوصي هم مثبت و مفيد بوده است.
• چطور شد كه به سازگارارقام آمديد؟
وقتي از آواژنگ جدا شدم در كميسيون سختافزار (نظام صنفي) دوستاني داشتم كه علاقهمند بودند با هم كار كنيم، چيزي كه به نسبت بقيه برايم در سازگار جذابيت داشت (با وجودي كه با برخي دوستان ديگرم خيلي رفاقت و راحتي بيشتري داشتم) اين بود كه با تحقيقي كه كردم متوجه شدم ميتوانم براي سازگار كاري بكنم، و جذابيت بعدي، چالشي بود كه برايم داشت. قبلا من در هر شركتي كه بودم يا خودم ساخته بودم يا در ساختنش موثر بودم، اما در سازگار من از وسط كار وارد ميشدم. البته انتخابهاي ديگري بود كه ارتباط كاري و دوستانه داشته و دارم اما ترجيح دادم ارتباط دوستانه حفظ شود، و به همين دليل هم سازگار را نهايتا انتخاب كردم. همانطور كه قبلا هم گفتم علاقهمند به ايجاد ارتباط بين شركتها و كار جمعي بودم و در مقطعي هم با شاب و سازگار و آواژنگ و فراسو بدنبال اين بوديم كه وحدتي ايجاد كنيم، اما دوستان هر كدام به نحوي از اين ماجرا كنار كشيدند، ولي لاوان در واقع از همان سرچشمه است و آقاي عليپور كه فردي عملگراست خودش اين كار را پيش برد.
• تعريف كلي كار سازگار ارقام چيست؟
سازگار ارقام يك شركت «توزيع كننده» است، شركتي كه وظيفهاش شناخت و پيدا كردن كالاهاي IT است براي اينكه آنها را بياورد و در بازار ايران توزيع كند. تمام كالاهايي هم كه انتخاب كرديم بيشتر در قطعات كامپيوتري است در واقع كارش شناسايي و وارد كردن در بازار ايران و توزيع آن است.
• براي ورود به سازگار، چه جايگاهي را براي كارتان مناسب ديديد؟
بهترين جايگاهي كه براي خودم ديدم مديريت توسعه سازمان بود چون احساس ميكردم در اين زمينه ما نقطه ضعف زيادي داريم چون شركت سازگار ارقام شركتي است «Fast Move» و به همين دليل براي ساختارسازي سازمان كمتر فكر شده بود. من تعريفي دارم كه سازگار ارقام مانند ماشيني است كه با سرعت 120 كياومتر در حال حركت است كه اگر پنچر شود نميتواند متوقف شود، بلكه بايد مكانيزمي تدارك ديد كه پنچر نشود. توقف شركت سرعي مانند سازگار ضرر بزرگي براي آن شركت است، و قابل اعتماد بودن ساختارها و بياشتباه بودن، آن بهترين چيزي است كه بايد وجود داشته باشد. من در واقع نگاه سازمان را در خود گذاشتم با ديدن نقاط ضعف كه باعث ميشود سازمان به اين ارزشمندي نتواند آن طور كه بايد و شايد ارزشهاي خود را نشان دهد، با توجه به اين كه مطابق نظر خيلي از دوستان از داخل و خارج كشور، نميرسيد كه خود را كنترل كند.
• اشكالات و ايراداتي كه از اين نقطه نظر ديديد، چقدر اشكالات مشترك عموم شركتهاي ماست؟
خيلي زياد! من اين واقعيات را بيان ميكنم و مخفي نميكنم، و فكر ميكنم بيان آن به نفع همه است كه مشكل خود را رفع كنند. اينجا هم ضعفهايي كه در بدنههاي ديگر ديده شده وجود دارد، و نقطه ضعف بزرگش، جاري فكر كردن است، و كمتر شركتي است در IT و به خصوص در سختافزار كه استراتژيكي فكر كند بداند تا 5 سال آينده برنامهاش چيست؟ در آواژنگ يكي از نقطه ضعفهايي كه وجود داشت و من با دوستان مشكل داشتم همين بود كه من ميگفتم بايد براي آينده برنامهريزي داشته باشيم و الآن بايد برايش هزينه كنيم و در آينده نتيجه آن را بگيريم، مانند كاشت درخت گردو، كه سريع ميوه نميدهد، اما پس از گذشت شش-هفت سال شروع به دادن ميوه ميكند كه تا مدت پنجاه سال و صد سال ممكن است ادامه يابد. اما متاسفانه مردم ما به گندم كاشتن عادت دارند.
• شما در سازگار مجموعا چه سهمي از بازار را در دست داريد؟
من معتقدم كالاها و فروش شركت سازگار ارقام بدون اغراق به طور متوسط رتبه اول ايران است؛ در زمينه توزيع قطعات در بعضي زمينهها نامبروان هستيم و در بعضيها سوم، ولي وقتي متوسط اينها را ميگيريم ميبينيم كه هيچ شركتي مثل ما نيست، به جز ماديران و سام سرويس كه زمينههاي ديگري از كار را هم (مقل لوازم اداري يا خانگي) با خود دارند. در زمينه قطعه شركتي به وسعت سازگار نيست، تقريبا بالاي دوسوم قطعات كامپيوتر را در سبد محصولاتمان داريم، و در CPU و هارد و VGA وODD و هارد external حرف اول را ميزنيم، در مادربورد حرف سوم را ميزنيم، در RAM حرف دوم و سوم را ميزنيم، در نوتبوك متوسط اوليم، در بعضي حيطهها مثل Accessories وارد نشديم و ادعايي هم نداريم نداريم. در شركتي كل مشابه ما نيست، البته الماس و ديجيتال شايد ميتوانستند چنين جايگاهي داشته باشند كه به نظرم نيستند.
• جدا از نظر و آماري كه شما و معدود شركتهاي ديگر ارائه ميكنيد (مثل S&P) واقعا چقدر آمار بيطرفانه و قابل استناد داريم؟
ببينيد من كه خودم واقعا معتقدم در اين زمينه مشكل جدي داريم، و تلاشهايي هم ميكنيم كه بلكه بتوانيم آماري درست داشته باشيم، همان روزهاي اول هم گفتم اين آمار S&P «ميزان محبوبيت» را نشان ميدهد كه خوشبختانه آقاي عليپور هم آن را اصلاح كرد، ضمن اين كه مبناي آن بر طيف خاصي است كه عمدتا Accessories ميفروشند و در بقيه عرصهها خيلي قدرتمند نيستند، البته همين نظرات هم در اين بيابان قحطي آمار واقعا غنيمت است و من به اين زحمتي كه ايشان ميكشد احترام ميگذارم، اما اعتقاد دارم خيلي دقيق نيست.
• چرا سازمان نظام صنفي در اين زمينه به عنوان يك مرجع آگاه و بيطرف وارد نشد؟
فكر ميكنم دوره قبلي به تثبيت سازمان گذشت و در دوره بعدي بتوانيم كارهايي در اين زمينه بكنيم، به اضافه اينكه تا در كنار اين موضوع، نفع مالي وجود نداشته باشد، جمعآوري آمار به اين سادگي نيست. بايد تشكيلاتي براي بازاريابي و شناخت بازار ايجاد شود كه اين كار را بر عهده بگيرد.
• موضوع توليد در ايران را كه مدتي بحث داغي در بازار سختافزار بود چطور ارزيابي ميكنيد؟
توليد تا زماني كه جهاني نيست بلكه منطقهاي و حتي گاهي محلي است، محلي از اعراب هم ندارد! خود توليد بسيار باارزش است، اما به شرط آن كه معني توليد را بفهميم؛ به نظر من توليد يعني ايجاد ارزشافزوده. خيليها فكر ميكنند توليد يعني يك سوله و بستن چند پيچ و... در صورتي كه الآن در دنيا سود توليد را از خدمات و فكر و... بدست ميآورند، ولي ما اصرار داريم كه چند قطعه پلاستيكي را بهم بچسبانيم و يك قطعه برد را كه از آن طرف آبها آوردهايم در آن بگذاريم و بگوييم توليد كردهايم! اين به نظرم فقط توليد اسباببازي است. البته به نظرم صنعتگران ما ميتوانند توليد كنند اما قوانين به آنها اجازه و صرفه اقتصادي كار را نميدهد. n اما مدعيان توليد كم نداريم... به نظرم مدعي توليد زياد نداريم بلكه صداي زيادي دارند، علت هم ساده است، چون به آنها بها داده ميشود و مفهوم توليد در ايران بگونهاي ديگري تعريف ميشود. ببينيد مثلا زماني كشور كره با ايران در جايگاهي برابر بودند، اما الان كه آنها اين جايگاه را دارند آيا در همه صنايع دخالت كرده و توليد كننده شدهاند؟ ولي چرا ما ميخواهيم در همه زمينهها خودكفا باشيم؟
• در سازگارارقام براي3 تا 5 سال آينده چه برنامهاي داريد؟
من برنامهام اين است كه در 3 سال آينده شركت اول Retail ايران باشم، شركتي كه در IT و در توزيع كالاهاي مصرفي مثل نوتبوك و... شركت اول ايران باشم. ميدانيد كه دنيا دارد به سمتي ميرود كه شركتها به جاي قطعات مجزا به ارائه محصول مصرفي روي ميآورند، و طبيعي است كه هر شركتي بايد آينده خودش را در اين زمينه انتخاب كند؛ يك سري از شركتها صلاح است كه در زمينههاي ديگر IT رشد كنند، اما سازگار با تركيب فرهنگي كه دارد بايد به سمتي كه گفتم برود. الان كسي در رتبه اول هست كه بخواهيد جايگزينش شويد؟ نه الان كسي در اين زمينه نيست و اصلا قرار هم نبوده مطرح شود، ولي به زودي روزي ميآيد كه شركتي در زمينه Consumer Product در IT مطرح خواهد شد، و البته ما دلمان ميخواهد كه سازگار باشد.
• رقبا چه كسي هستند؟
فكر كنم رقبايي كه بخواهند تلاش كنند و به اين سمت حمله كنند بيش از 5 يا 6 تا نيستند، حركتي فراسو در اين زمينه كرده، ماديران حركتي كرده، خود سازگار هم معتقدم در اين زمينه دستي در آتش دارد، شركتهايي مثل كامپيوترريز آرام و بيسروصدا كار ميكنند، و چند تا شركت ديگر، خيلي محدود است.
سه شنبه 23 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايتنا]
[مشاهده در: www.itna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]
-
گوناگون
پربازدیدترینها