واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: بحران اقتصادي امريكا و خاورميانه
بحراني كه بازارهاي مالي جهان را در هفته هاي جاري در برگرفته است، براي بسياري از تحليلگراني كه پيش بيني چنين روزي را از مدتها قبل از وقوع آن كرده بودند، غافلگير كننده نبود. برخي بحران مالي اخير را با بحران سال هاي 1930 مقايسه مي كنند كه باعث تغيير چشم انداز سياسي جهان با ظهور نظامي گرايي و فاشيسم شد و جنگ جهاني دوم را رقم زد. عوامل محكمي وجود دارد كه نشان مي دهد بحران امريكا كه طي چند روز در تمامي جهان طنين افكند، پديده اي چند بعدي است كه در ميان دلايل وابسته و متغير، حمله نظامي امريكا به خاورميانه و تهديدهاي اين كشور عليه حكومت اسلامي در ايران از بنيادي ترين اين دلايل است. تاريخ شاهد خوبي است كه نشان مي دهد امريكا همواره توانسته است از عهده بحران هاي مالي طي نبردهاي نظامي خارج از امريكا بر آيد. دو جنگ جهاني و جنگ هاي كره، ويتنام و اين اواخر جنگ خاورميانه مثال هاي شفافي در اين زمينه هستند. اين نظريه تا چه ميزان در روابط بين المللي دنياي امروز قابل قبول است؟ ابعاد پنهان بحران اخير چيست؟ تاثيرات اين برحان در خاورميانه به طور كلي و بر روي ايران به طور خاص به عنوان هدف اصلي امريكا چه خواهد بود؟ مديريت اين بحران بايد چگونه باشد تا از وخامت اوضاع جلوگيري شود؟ بحراني كه بازارهاي مالي جهاني را طي دو هفته اخير فرا گرفته است در واقع براي بسياري از تحليلگران سياسي و اقتصادي موضوع غافلگير كننده اي نبود. دو سال پيش در سال 2006، يك پيش بيني مهم به چاپ رسيد كه در آن پيش بيني شده بود كه به احتمال زياد يك بحران مالي و اقتصادي در انتظار جهان است كه با بحران مالي سال 1929 قابل مقايسه خواهد بود كه بيشترين تاثير را در سياست بين المللي پس از فروپاشي شوروي در سال 1989 خواهد داشت. اين بحران را پايان دنياي غربي مي دانند كه از سال 1945 آن را مي شناسيم. با اشاره به همان منبع، در صورتي كه امريكا و يا اسراييل به ايران حمله نظامي كنند احتمال اينكه بحراني اصلي آغاز شود 100 درصد است. اين تحقيقات پيش بيني هاي خود را بر روي دو مهره اصلي اين بحران متمركز كرده است: ايران و امريكا. در اينجا به مبحث اصلي اين تحقيق اشاره مي كنيم: -از يك طرف تصميم ايران براي ايجاد يك بازار سهام نفتي با ارز معاملاتي يوو در 20 مارس سال 2006 در تهران رو به رو هستيم كه براي تمام توليد كنندگان منطقه اي قابل دسترسي بود.از طرف ديگر تصميم بانك مركزي امريكا براي توقف چاپ ام 3 از 23 ماه مارس سال 2006 بود.با توجه به اين اطلاعات، اين دو تصميم اتخاذ شده با يكديگر شاخص هايي را به وجود آورد و دلايل و پيامدهايي انتقال تاريخ در روند بين جنگ جهاني دوم تا فروپاشي شوروي سابق شده است. عظمت هر دوي اين حوادث بعلاوه شباهت هاي آنها اين بحران ها را كاتاليزه مي كند و تمامي سستي ها و بي تعادلي ها را كه در دهه گذشته در سيستم بين المللي وجود داشته است را توده وار كنار هم مي گذارد. در بررسي هاي بيشتر كه در سال 2006 انجام شد پيش بيني شد كه بحران جديد در 6 بخش بسيار مهم اتفاق مي افتد كه تمام جهان را هم از نظر سياسي و هم از نظر نظامي تحت تاثير قرار مي دهد: 1-بحران اعتبار دلار2-بحران ناهماهنگي مالي در امريكا3-بحران نفت4-بحران رهبري امريكا5-بحران جهان عرب و مسلمانان6-بحران رهبري جهاني7-بحران رهبري اروپا. همانطور كه در پيش بيني بالا مشاهده مي شود، بحران مالي در نوك قله ساير بحران ها وجود دارد و ما بايد در انتظار بحراني همه گير در ادامه اين روند باشيم. شكي وجود ندارد كه انعكاس بحران مالي اخير را مي توان در شرايط داخلي امريكا، جايي كه رئيس جمهور جديد به زودي سرنوشت خود را رقم خواهد زد مشاهده خواهد شد. اكنون دموكرات ها شانس بيشتري دارند تا بتوانند كاخ سفيد را به تسخير خود درآورند، اين بدان دليل نيست كه آنها راه حل هاي منطقي تري براي حل بحران اخير دارند بلكه به اين دليل است كه جمهوري خواهان اعتبار خود را در رهبري جهاني و دولت امريكايي از دست داده اند. شوكي كه احتمالا امريكايي ها با آن مواجه هستند اين است كه در اين شرايط با وجود آنكه از دموكراتها خوششان نمي آيد، به آنها راي خواهند داد. اكنون جمهوري خواهان بايد هزينه حضور در خاورميانه را كه همچنان ادامه دارد را نيز بپردازند. آنچه من بارها نيز تكرار كرده ام اين است كه اكثر جنگ هاي بزرگ امريكا توسط دموكرات ها پايه ريزي شده و توسط جمهوري خواهان به پايان رسيده است.
دوشنبه 22 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]