واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تلویزیون - محمد رجبی مسلماً در مورد صحت و سقم ماجراهای سریال حضرت یوسف و مطابقت آن با تاریخ و آنچه در قرآن و روایات اسلام آمده، میتوان تحقیقات و مطالعات دقیق انجام داد اما آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، این است که در برخی صحنهها و داستانها روایات مشکوک هم دیده میشود. برخی از نقلها و روایات که به ما رسیده، از منابع یهودیهای مسلماننماست که به نقلهای اسرائیلیات معروفند. از جمله روایات و نقلهای مشکوکی که در سریال یوسف پیامبر دیده میشد، حکایت خواهر بودن همسران یعقوب نبی است. البته بااطمینان نمیتوان گفت از روایات اسرائیلی است و امکان دارد تاحدی صحت داشته باشد و از منابع مسلمانان رسیده باشد. در این صورت اینطور میتوان توجیه کرد که در زمان یعقوب نبی هنوز حکمی مبنی بر ممنوعیت ازدواج همزمان با دو خواهر وجود نداشته است. باید اسناد و مدارک را بررسی کرد و دید منبع اصلی این روایت چیست و از کجاست. مورد دیگر قصه جوان شدن زلیخا و ازدواج با حضرت یوسف است. این نیز از مواردی است که باید به دقت در موردش تحقیق و منبعیابی شود اما به نظر من اگر زلیخا تا این حد متحول شده بود که عشق مادی و دنیایی در دلش تبدیل به عشق الهی و ذوب شدن در عشق حضرت حق شود، تصویر مثبتتری از او در قرآن بیان میشد. در حالی که در قرآن از زلیخا به عنوان زنی هوسران یاد شده است، حتی اگر زلیخا در ابتدا زنی هوسران بوده و در نهایت به زنی پارسا تبدیل شده بود، در قرآن به این موضوع اشاره میشد در حالی که در هیچ جای سوره یوسف تصویر مثبتی از زلیخا وجود ندارد و اگر ما قرآن را ملاک قرار دهیم، این تعبیر درست نیست. به هر حال از زحماتی که برای سریال کشیده شده بود، نمیتوان چشم پوشید. با توجه به محدودیتهای به تصویر کشیدن بخشهایی از داستان اما کارگردان بعضی از موارد مثل خواستههای نفسانی زلیخا از یوسف را استادانه به تصویر کشیده بود اما موارد مهم و اساسی دیگری هم در داستان حضرت یوسف وجود دارد که در این سریال دیده نمیشد. مثلاً یکی از نقاط عطف داستان یوسف پیامبر(ع) این بود که هنگامی که حضرت یعقوب به دیدار یوسف میرود، به خاطر وجود خدم و حشم فراوانی که حضرت یوسف به عنوان عزیز مصر داشت، با تأخیر به استقبال پدرش میرود و این ترک اولی سبب میشود ادامه نبوت و پیامبری که قرار بود در نسل یوسف(ع) باشد، از نسل او قطع شود. حال آن که این مسئله در سریال برعکس به تصویر کشیده شده بود. حضرت یوسف (ع) برای رسیدن به پدرش بارها زمین خورد. البته این قابل درک است که برای جذابیت یک سریال، کارگردان سعی میکند از جلوههای هنری استفاده کند اما نه تا آنجا که اصل ماجرا که ترک اولای حضرت یوسف(ع) است به کلی حذف شود. حتی در مورد به زندان افتادن حضرت یوسف، دلیل اصلی آن همانطور که در سریال هم آمده به خاطر این بوده که یوسف نبی به خواسته زلیخا تن نداد حتی این که حضرت یوسف در زندان درصدد هدایت زندانیان بود و آن دو نفر خوابهایشان را برای ایشان تعریف کردند و حضرت خواب آنها را تعبیر کرد، در قرآن آمده اما این که در زندان شکنجههای آنچنانی که در سریال نشان داده بودند، وجود داشت یا خیر یا کسی در زندان به حضرت یوسف حمله کرده است یا خیر، نه در قرآن اشارهای به این موارد داریم و نه در روایات. این سریال در کل جنبههای مثبت و منفی فراوان داشت که روی هم رفته جنبههای مثبت آن بیشتر بود اما بحث سر این است که آیا ما الگوهای برجسته دینی و مذهبی خودمان را به مردممان معرفی کردیم و تمام شدهاند که به سراغ پیامبران دیگر رفتهایم و این همه هزینه برای به تصویر کشیدن داستانی صرف کردیم که تا این حد قابلیت طولانی شدن نداشت. اگر صدا و سیما بودجه کلانی برای چنین کارهایی در اختیار دارد، چرا سعی نمیکند فیلم یا سریالی در مورد رسول اسلام بسازد تا مجبور نباشند هر سال به مناسبت تولد و وفات ایشان همان فیلم «محمد رسولالله(ص)» را چند باره پخش کنند؟ به نظر من چنین هزینههایی در شرایطی که صهیونیسم با تمام قوا مقابل ما قد علم کرده و سعی در غلط جلوه دادن اسلام دارد، باید صرف معرفی شخصیتهای اسلام و شیعه شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 536]