واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات - مراسم بزرگداشت فردوسی 28 اردیبهشت با حضور بسیاری از چهرههای فرهنگی، برگزار شد. محمدعلی اسلامی ندوشن از مرحوم محمدامین ریاحی که در زمینه فردوسی تحقیقات زیادی انجام داد، یاد کرد و این سؤال را پرسیدکه چرا شاهنامه کتاب اول ایرانیان است؟ وی ادامه داد: ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، تاریخی و روانی در شاهنامه وجود دارد؛ به طوری که ایران را به دو قسمت قبل و بعد از شاهنامه میتوان تقسیم کرد. ندوشن: شاهنامه یک واقعه بینظیر در جهان است اسلامیندوشن به مسئله عرفان در شعر فردوسی پرداخت و گفت: قبل از رشد عرفان اصلی ایران که با سنایی، عطار و مولانا به اوج میرسد، عرفانی وجود داشت که مشترکاتی با این عرفان دارد. نویسنده کتاب "سرو سایهفکن " عرفان فردوسی را زمینی توصیف کرد و گفت: این عرفان در شکل روزانه زندگی به کار میآید در حالی که عرفان اصلی نوعی معنویت است که در زمین پیدا نمیشود و در جستوجوی عالم بالاتر است. اسلامیندوشن اضافه کرد: فردوسی برای رابطه با پروردگار واسطه نمیشناسد و هر خوبی و بدی را از پروردگار یکتا میبیند. وی مسئله ترس بعضی از قهرمانان شاهنامه از جمله ایرج و کیخسرو را مطرح کرد تا ابعاد دیگری از عرفان را در سرودههای شاهنامه نشان دهد و نتیجه گرفت به همین سبب عرفان شاهنامه با عرفان نضج پیدا میکنند. او در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: شاهنامه یک واقعه بینظیر در جهان است و هیچ کتابی نیست که بتواند این چنین بر سرنوشت یک ملت مؤثر واقع شود. دولتآبادی: شاهنامه فراتر از نژاد و منطقه است محمود دولتآبادی نویسنده در بزرگداشت فردوسی، اظهار داشت: فردوسی چنان شخصیتی است که آموزگاران من باید دربارهاش سخن بگویند و میگفتند. به عنوان یک دانشجوی هنر و ادبیات اینجا هستم تا این شوق و نیروی جوانان مملکتم را ببینم که به رغم همه موانع به سمت آن چه عمیقاً به مردم ایران تعلق دارد، است. وی افزود: در شاهنامه دو نوع نگاه وجود دارد؛ یکی از آن مایه که امثال من به عنوان هنرجوی ادبیات دارند و میکوشند معرفت شاهنامه را دریابند و نگاه دیگر نگاه بیرونی است که پهلو به ناسیونالیسم افراطی میزند. وی اظهار داشت: میخواهم بگویم غیر از این است. شاهنامه یک اثر بشری است مثل همه آثار دیگر تاریخ که حسن اتفاق در کشور ما خلق شده است. نویسنده رمان «کلیدر» عنوان کرد: این که بیشتر از بیرون به شاهنامه نگریسته میشد شفاهی و شنیداری است، اما آن چه درونش است حقیقتی است بشری. دولتآبادی به برخی از افرادی که از بیرون شاهنامه را فراتر از ناسیونالیسم میپندارند خرده گرفت و بیان داشت: برخی دیگر به این گروه اول جواب میدهند که از آن اشتباهتر است. هم سؤال هم جواب غلط است. نویسنده رمان «جای خالی سلوچ» از مفهومنژاد در شاهنامه سخن گفت و افزود: برخی فردوسی را نژادپرست میدانند. او از انسان نژاده صحبت میکند، ولی از نظرش نژاده کسی است که پدر و مادرش مشخص باشد. دولتآبادی خاطرنشان کرد: نگاه فردوسی نسبت به تمام شخصیتهایی که وجود دارند نگاه انسانی یکسانی است؛ یعنی در نظرش طوس اصلاً برتری بر گریسوز ندارد و یا گودرز برتر از دیگری نیست. این است که مدعی هستم شاهنامه یک اثر بشری است فراتر از نژاد و منطقه. رواقی: دشواری های شاهنامه یکیدوتا نیست علی رواقی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در بزرگداشت فردوسی گفت: شاهنامه در روزگاری سروده شد که عنصری، منوچهری و فرخی به مدیحهسرایی پرداخته بودند و تنها شاعری که در قرن 4 برای ادب ایران و ادب مقاومت ایران شعر گفت فردوسی بود. وی تصریح کرد: سراپای شاهنامه و یکیک داستانها حکایت از این مقاومت میکند و بعد از فردوسی، ناصرخسرو با پیروی از او ادبیات مقاومت را دنبال میکند. وی با تأکید بر این که اگر دستنوشتهها را در شاهنامه بیاموزیم، کار عملی نیست، گفت: بین زمان سرودن شاهنامه تا قدیمیترین دست نوشتهای که در اختیار هست 300 سال اختلاف وجود دارد که سختترین سدهها و دورههای تاریخی ایران است و آثار تحریف میشود. رواقی رودکی و فردوسی را که در یک قرن میزیستند مورد مقایسه قرار داد و گفت: زبان رودکی زبان گفتاری و نوشتاری حوزه فرارودی است و زبان فردوسی زبان نوشتاری حوزه توس است. این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نتیجه گرفت: اگر نمیتوانیم این دو زبان را آمیخته کنیم، چطور به خود رخصت میدهیم دستنوشتهها را تطبیق دهیم. در این 300 سال چه خط طولی و چه خط عرضی تغییر پیدا کرده. من نمیگویم این دستنوشتهها را کنار بگذاریم، چون اینها روند پسرفت مردمانی است که بعدها شاهنامه را نوشتند. وی که میرجلالالدین کزازی را خطاب قرار داده بود و بیشتر سؤالاتش را از او میپرسید، گفت: آیا آمدن موبد در آن نیمهشب در شاهنامه درست است؟ رواقی بیان داشت: متن شاهنامهای که موجود است و همه دستنوشتهها و متون به جای مانده هنوز پاکیزه نشده و دشواریهای شاهنامه یکی دو تا نیست. حدود 3 هزار بیت شاهنامههای موجود بیتردید با شاهنامه اصلی تغییر کرده است. کزازی: فردوسی ایرانیترین ایرانی است میر جلالالدین کزازی استاد زبان و ادبیات فارسی در بزرگداشت فردوسی، گفت: استاد رواقی سرچشمه من بیهیچ چربزبانی و چاپلوسی یکی از خردهسنجترین و باریک بینترین استادان زبان و ادب فارسی در روزگار ماست و همواره از گفتههای او به ویژه در شاهنامهشناسی بهره بردهام. وی در پاسخ به پرسشهای رواقی که پیش از او سخن میراند، گفت: در این سخن با این استاد گرانمایه همدل و همراهم که پچینها، دریافتها و بدیلها ارزش بسیار در سرنوشت زبان فارسی و دگرگونیهایی که در گذر روزگار یافته، دارند. وی تأکید کرد: در «نامه باستان» کوشیدم نخستین گام را در این راه دراز پیچاپیچ بردارم. کوشیدم به شیوهای سخنورانه و دانشورانه متنی از شاهنامه بدهم. هر جا بیتی را به بیراهه یافتم با برهان آشکار کردم. هرگز نمیگویم نلغزیدم. کاری چنین بزرگ از لغزش پیرایش نتواند بود. اما برای نخستین بار است که متنی مانند شاهنامه پیراسته میشود. میرجلالالدین کزازی عنوان کرد: همیشه جایی برای پچینهای ادبی به فراخی پیش روی ماست. اما سرانجام باید بین این شاهنامههایی که ناهمگونند متنی پیراستهتر پیدا کرد. او اظهار داشت: این راه به انجام نمیرسد و ما نمیتوانیم روزی راحت شویم و دل آسوده به آن چه از خامه حکیم توس بوده دست یافتیم، ولی باید در راه آن تلاش کنیم. کزازی گفت: بر این باورم فردوسی با پایبندی و وفاداری بسیار شاهنامه را سروده است. برخورد او با شاهنامه و سرچشمهها و آبشخورهای خویش برخودی آیینی بوده است. وی سه قلمرو را در شناخت شاهنامه برشمرد و گفت: نخست فرهنگ منش ایرانی است که به شیوهای گوهرین و برین بازتافته است. از همین سو همواره میگویم شاهنامه فرهنگ ایران است. اگر بخواهیم به این پرسش جواب دهیم که ایران چیست و ایرانی کیست چارهای نداریم جز این که به شاهنامه باز گردیم. کزازی با بیان این که فردوسی کمترین حضور را در این قلمرو دارد، او را ایرانیترین ایرانی دانست و گفت: دوم قلمروی فرهنگی هنری زیباشناسی است. این قلمرو ناوردگاه اوست و چونان بزرگترین حماسهسرایان جهان بالا برمیاندازد. شاهکاری میآفریند که جاودانه است و ورجاوند و بیمانند. فردوسی در آن قلمرو است که شالوده زبان و ادب فارسی را میریزد. وی ادامه داد: به درستی گفته میشود که فردوسی در این از تاریکترین دوران تاریخی آمد و اگر او نبود امروز با زبان شکرریز و شکوهمند پارسی سخن نمیگفتیم. وی با بیان این که شاهنامه و فردوسی پیوندی تنگ و ناگسستنی دارند، گفت: بخت بلند ما ایرانیان است که در چنان روزگاری میتوانیم فردوسی را بپروریم. فردوسی پایگاه ایرانی ماندن است چون شاهکاری که پدید آورده است، پایانناپذیر است. وی قلمرو داستانشناسی را در میانه این دو قلمروی قبلی قرار داد و تصریح کرد: درست است که استاد پیوند داستانها را شعر آورده اما این پیکرهها را بیآنکه دگرگون سازد به شیوهای که خود میخواسته آورده است. لطفی: ردیفهای موسیقی ایران شبیه شاهنامه است محمدرضا لطفی با حضور در تالار فردوسی باعث تشویق بیش از حد حاضران در سالن شد، به طوری که دولتآبادی مجبور شد لحظاتی سخنرانی خود را قطع کند تا لطفی به احساسات حاضران در سالن پاسخ دهد. لطفی پس از حضوری یک ساعته در این برنامه، سالن را ترک کرد و این درست وقتی بود که مجری مراسم میخواست برای سخنرانی از او دعوت کند. مجری مراسم حاضران و دانشجویان را به تشویق دعوت کرد تا برگزارکنندگان از جلوی در تالار فردوسی محمدرضا لطفی را به سالن برگرداندند و او پشت تریبون قرار گرفت. لطفی در صحبتهای کوتاهی گفت: وقتی میآیم در فضای سرسبز این دانشگاه، احساس غمگینی به من دست میدهد. چون این جا هم درس خواندم و هم درس دادم. امیدوارم دانشگاه محل دوستی و عشق و درک متقابل باشد. محمدرضا لطفی گفت: بعضی وقتها فکر میکنم وقتی از ردیف موسیقی ایران صحبت میکنیم، حفظ آن خیلی به شاهنامه شباهت دارد. خانهها و قسمتهای ردیفها با شاهنامه خیلی شباهت دارد و ما باید از آن عبور کنیم تا به روشنایی ازلی (که فردوسی خیلی به نور توجه داشت) برسیم که چیزی جز آیین مهر و قلب روشن نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]