واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
چرا مهم بودن ماهي خاويار، فقط بايد براي گرانبها بودناش باشد؟ چرا اين آبزيِ ديرينهِ چند ميليون ساله که در آستانه نابودي قرار دارد، نبايد تنها براي آنکه يک «موجود زنده» است، اهميت داشته باشد؟ چرا سرنوشت اين ماهي نزد برخي ـ به صرف اين که خاويار نميخورند ـ تهي از اهميت است و تنها دلسوزان طبيعت، بر آن دل ميسوزانند؟
در بخش نخست گزارش، پرداخته شد به همآوردهاي ايران، ايمنيِ غذايي، آلودگي آبهاي آزاد. در بخش پاياني، ميپردازيم به پديده قاچاق، پديده پرورشي، پديده سنتزيک و پديده سزارين و...
گرانبها بودن خاويار، هم آن را در جايگاه ممتازي قرار داده و هم چشم اسفنديارش شده. اين آسيبپذيري از هنگامي که اتحادجماهيرشوروي از هم پاشيد و كشورهاي داراي منافعِ مشترکِ دور و بر خزر شکل گرفتند، فزوني گرفته است.
سال گذشته، ايران بيش از 50 تن خاويار به ارزش 35ميليون دلار به خارج از كشور صادر كرد؛ ولي كشورهاي روسيه، قزاقستان، آذربايجان و تركمنستان، سالانه ميزان بسيار زيادي خاويار از درياي خزر به صورت غيرقانوني ميفروشند. ميزانِ قانونيِ کلِ صادراتِ خاويارِ منطقه تا 100 ميليون دلار در سال است اما از سوي کارشناسان، فروش غيرقانوني آن بيش از يك ميليارد دلار در سال برآورد ميشود.
دکتر کهرم در ادامه گفتگو با اطلاعات اضافه ميكند:
ـ سالها طول ميکشد يک ماهي خاويار به ماهيان بالغ ديگر افزوده شود، با اين حال در کشورهاي شماليِ همسايه ما، اين ماهيان را تقريبا قتلعام ميکنند. صيادان، چشمههاي تور را آنقدر تنگ ميگيرند که ماهي 5 ساله خاويار نيز به دام ميافتد؛ و آن روز چندان دور نيست که تنها عکس اين جانور را در کتابها ببينيم.
صيد غيرمجاز ماهي خاويار، يک حقيقتِ پنهاننشدني است. مسئولان ميگويند قاچاق ماهيان خاوياري خزر از صيد مجاز آن بيشتر است. قاچاق خاويار در سال 1385 به 18 تن رسيد. به سخن ديگر، برابر با ميزان صيد قانوني، صيد غيرمجاز انجام شده است.
قاچاق خاويار در کشورهاي قلمرو درياي خزر، 10 تا 15 برابر صيد مجاز آن است و همين امر، سدي در برابر رشد جمعيتيِ اينگونه ماهي به شمار ميرود و کوششهاي ازديادسازي از سوي ايران را بيهوده ميکند.
به سبب درازاي ساحل خزر، پيشگيري از صيد و جلوگيري از خريد و فروش و جابهجايي غيرقانوني خاويار به سختي انجام ميگيرد.
اگر کسي بخواهد خاويار را در هر يک از 160 كشور عضو سايتس عرضه کند، بايد از كشور پايه(مبدا)، گواهي داشته باشد ولي در واقعيت، اين نيز نتوانسته از فعاليتهاي غيرقانوني بکاهد.
دکتر کهرم اما ديدگاه ديگري دارد و با گفتن اين که عرضه اين ماهي، هيچ مقرراتي را بر نميتابد، ميافزايد:
ـ با پرداخت پول خوب، دسترسي به محصول خاويار در همه جاي دنيا به آساني ميسر است. همه جا و در هر رستوراني به فراواني با تخم و گوشت خاويار به مشتريان، سرويس داده ميشود؛ و اين نشان از هيچ ندارد، مگر اين که بگوييم آب درياي خزر، آشکار و نهان، بيرحمانه از خون اين ماهي، رنگين است.
دامنه کاهش در گلستان
زماني درآمد ارزي ايران از فروش خاويار در رتبهِ دومِ پس از درآمد نفت قرار داشت ولي اکنون اين گونه نيست. ميزان صيد ماهي خاويار از سال 76 تا کنون در استان گلستان، سير رو به پايين داشته و از 250 هزار کيلوگرم در سال 79 به 50 هزار کيلوگرم در 87 رسيد.
کمشدگي و کاستگي ميزان صيد ماهيان خاوياري، مساوي است با کاهش تخم خاويار. به گونهاي که سال گذشته، کمتر از 5 هزار کيلو تخم خاويار در اين استان توليد شد و گمان ميرود اين گونهِ ماهي تا سال1400 به کلي از بين برود. در اين زمينه، نگرانيِ چگونگيِ اشتغالِ صيادان نيز مطرح است، چون تنها در گلستان، 650 نفر سرگرم صيدند و نيمي از خاويار ايران را توليد ميکنند.
ديگر شُوندها
افزون بر صيد قاچاق، اهميت ندادن به آلودهسازي خزر از جانب كشورهاي دور و بر، و نيز سرپيچي از سهميهبندي سايتس، از ديگر عوامل پيشبرنده ماهي خاويار به سوي نيستي است.
دکتر اسماعيل کهرم ميگويد:
ـ استخراج نفت از سوي ايران و نيز کشورهاي همسايه درياي خزر به بهاي نابودي خزر انجاميده و نه تنها زندگي جانوران بومي اين دريا را رو به تباهي ميبرد، حتي اين دريا ديگر مناسب شناي انسان هم نيست؛ در حالي که در گذشته، مردم براي سلامتي پوست خود به ماسهزار و آب خزر پناه ميبردند.
بنا به برنامه چهارم توسعه، بايد سالانه 50 تن خاويار توليد شود که در سالهاي اخير، گواهِ روندِ رو به پايين صادرات رسمي اين ماده غذايي به جهان هستيم و در پي آن کاهش درآمد ارزي.
در دهه 70، توليد خاويار حتي به 300 تن هم رسيده بود ولي در 15 سال گذشته، به زير 20 تن کشيده شد و اکنون به 10 تن رسيده است.
يک نگاه از جنس ديگر
دغدغه همه، صيد هرچه بيشتر ماهي خاويار و توليدِ تخم خاويارِ فزونتر است و اگر نگراني در سخنانشان است، نگراني از نوع «سود» است، نه دلسوزي براي اينگونه ارزشمند از خانواده طبيعت.
اما دكتر کهرم با نگاهي ناسوداگرانه، با هرگونه صيد بيشتر مخالف است. وي تنها نگرانِ حالِ ماهيِ خاويار به صرف ماهي بودناش است و به نکوهش صيد بيرويهِ ماهيان خاوياري از سوي روسيه، آذربايجان، تركمنستان و قزاقستان براي درآمد ارزي بالا ميپردازد و ميگويد:
ـ شگفت که در اين سالها، تنها ايران، براي توليد سالانه خود، دستکم اجازه صيد نه ميليون ماهي خاوياري را داشته است.
آزمندي
اساسيترين مشكل خاويار، صيد قاچاق و نبود برخورد جدي با متخلفان و همچنين نبود پيمان عملي، ميان كشورهاي قلمرو درياي خزر براي حفظ ذخاير اينگونه ماهيان است.
حقيقت آن که در حفاظت از دريا كوتاهي شده است. برخي مسئولان، کميِ امكانات و نيروي لازم را دليل ميگيرند که نميتوان حفاظت بايسته و مناسبي از دريا داشت، چون از 1800 نيروي مورد نياز، تنها 700 نيرو فعال هستند، حال آن که بايد نيروي شبانهروزي براي حفاظت از دريا وجود داشته باشد.
از آن جايي که بازرگاني خاويار، بسيار پرسود است، مافياي روس نيز وسوسه شده که با تجارتي آلوده، خاويار را به چالش كشد. صيد قاچاق در پنج كشور دور و بر خزر، بسيار نگرانکننده است و به ترتيب روسيه با 12 برابر، قزاقستان 7 برابر، آذربايجان و تركمنستان 4 برابرِ ميزانِ دولتيِ خود، با صيد قاچاق در چالشاند. همچنين تخريب زيستگاه ماهي خاويار بر اثر سدسازي، آلودگي صنعتي، سم پادآفت، برداشت ماسه(كه به نشست بستر رود و از بين رفتن غذاي ماهي خاويار ميانجامد) در ميان است.
دکتر کهرم، گلهمندانه از آزمنديِ انسان ميگويد:
ـ ما انسانها به گونهاي رفتار ميکنيم انگار فردايي وجود ندارد و شايد براي همين، نابخردانه آن بلا را سر فکخزري آورديم و با کشتار بيرحمانه، نسل اين جانور دوکيشکل، زيبا و بيآزار را از 5/1 ميليون رساندهايم به 150 هزار راس؛ و امروز همان بلا را داريم سر ماهي خاويار ميآوريم و ميرويم که نسلاش را از دريا برداريم.
درباره صيد غيرمجاز ـ که از دلايل بنيادي كاهش ماهيان خاوياري است ـ بسياري را باور بر اين است که مجازاتها در اين زمينه، تناسبي با بزه مورد نظر ندارد و براي هر كيلو گوشت خاوياري، تنها 5 هزارتومان جريمه در نظر گرفته ميشود که تقريبا هيچ است. حال آن که در كانادا، كشتن يک سگماهي، برابر با کشتن يک انسان است و جريمه 10 هزار دلاري و 12 سال زندان در پي دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 273]