واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي آشتي اسلام ، دموكراسي و غرب
پاكستان و بنگلادش
البته نمونههايي از توسعه دموكراتيك موفق و صاحب صلاحيت در جهان اسلام وجود داشته است. بدون شك سرزمين مادري من ـ پاكستان ـ هم دموكراسي موفق و قابل رقابت و هم ديكتاتوري خشونت بار را تجربه كرده است. اگر چه توجه زيادي به خشونت ديكتاتوري ضياء در دهة 80 معطوف شد، اما عدم مشروعيت ديكتاتوري مشرف در هشت سال گذشته پس از كودتاي وي عليه دولت غيرنظامي منتخب، سازمانهاي دموكراتيك ـ احزاب سياسي، سازمانهاي غيردولتي (NGO)، رسانة مستقل ـ حفظ و تقويت شده و توسعه يافته است. اين سازمانهاي دموكراتيك كليدي موفق شدهاند حتي با وجود خشونت بسيار شديد و هدف حملة حكومتهاي استبدادي قرار گرفتن، پا برجا بمانند. در واقع حملات مستقيم پاسخهاي مردمي را در پي داشته است كه درخواست براي تحويل دموكراتيك را دوباره برانگيخته است. به يقين بركناري رئيس ديوان عالي پاكستان توسط ژنرال مشرف به اعتراض عمومي در پاكستان منجر شده است. مردم پاكستان خوشبين هستند كه دموكراسي در پاكستان دوباره برقرار شود، و من همة زندگي خود را وقف اين هدف كردهام.
دموكراسي همچنين در بنگلادش، مراحل موفقيت و رقابت انتخاباتي را به خود ديده است. اگر چه كشور در حال حاضر زير سلطة حكومت نظامي است، اما دورههاي حكومت دموكراتيك نبايد از بين بروند و بايستي اميدوارانه پايههاي بازگشت دموكراتيك را در آينده ساخت. ممكن است كه رشد و توسعة دموكراتيك در بنگلادش مختل شده باشد، اما زيربناي دموكراتيك وجود دارد كه منتظر ساخت دوباره است. بنگلادش يكي از نمونههاي جالب، اگر نه گيجكننده، از يك كشور مسلمان در تلاش براي رسيدن به دموكراسي است. بنگلادش نمونة موفقيت نيمه كاره است، گرچه در حال حاضر زير سلطة حاكم نظامي است كه رهبران دو حزب بسيار بزرگ را كه هر دوي آنها در دورههاي پيش نخست وزير بودهاند، زنداني كرده است.
تجزية شبه قارة هند در سال 1947 منجر به دو شاخه شدن پاكستان شد. پاكستان غربي (پاكستان امروزي) در مرز غربي هند واقع شده بود، حال آن كه پاكستان شرقي (بنگلادش امروزي) در قسمت شرقي هند قرار داشت.
قانون اساسي سال 1956 تلاش كرد تا با دادن نمايندگي يكسان در مجلس ملي به پاكستان غربي و شرقي كه پاكستان را تجزيه كرده بود، پلي بر اين شكاف جغرافيايي بزند. در سال 1958 وقتي مجلس ايالتي پاكستان شرقي رأي به خودمختاري در همة زمينهها غير از امور خارجي، دفاعي و ارز داد، اوضاع به نحوي تغيير يافت. متأسفانه مسائل ميان پاكستان شرقي و غربي هيچگاه اين فرصت را كه به طور مستقيم از طريق دو بخش كشورم كه خواستار پل زدن بين تقسيمات صورت گرفته بود، پيدا نكردند. به همين دليل بود كه در سال 1958 ژنرال «ايوب خان» قانون اساسي و مجلس ملي را منحل و حكومت نظامي اعلام كرد. جريان سياسي ناگهان بيحركت ماند، و شانس براي سازش صلحآميز ارزشهاي رقابتي درون نظام بسيار دشوار شد.
هنگامي كه آشوب به وجود آمده ايوب خان را در سال 1969 مجبور به كنارهگيري كرد، وي ژنرال يحييخان را كه قرار بود برگذر پاكستان به دموكراسي و صلح ملي نظارت كند به جانشيني خود منصوب كرد. انتخابات ملي 1970 يك نقطه عطف بود. عوامي ليگ (Awami League) تقريباً همة كرسيهاي مجلس ملي در پاكستان شرقي را پس از اين كه رقيب اصلياش حزب مولانا باشاني (Maulana Bashani) انتخابات را در جناح شرقي تحريم كرد، از آن خود نمود. اين حزب بيشتر كرسيهاي مجلس ملي پاكستان را از آن خود كرد، اگر چه در واحدهاي هم پيمان پاكستان غربي حتي يك كرسي نيز به دست نياورد. حزب مردم پاكستان پدرم، ذوالفقار علي بوتو، بيشتر كرسيهاي پاكستان غربي را از آن خود كرد، اما در جناح شرقي حتي يك كرسي نيز نتوانست از آن خود كند. انتخابات يحيي همزمان يك مجلس قانونگذار و يك مجلس قانوني تشكيل داد. وظيفة مجلس قانونگذار وضع قانون بود، حال آنكه وظيفة مجلس قانوني ادارة حكومت بود، اگر چه اعضاي هر دو مجلس يكي بودند.
گرچه شيخ مجيب (Sheikh Mujib)، رهبر حزب اكثريت، حق انحصاري تشكيل دولت را داشت (با وجود اين كه هيچ نمايندگي در جناح غربي پاكستان نداشت) اما وي از حق تحميل يك قانون به همه مردم و واحدهاي هم پيمان پاكستان برخوردار نبود. وي يك عضو نماينده نيز در چهار واحد هم پيمان باقيمانده و افراد منتخب در فهرست نامزدهاي انتخاباتي خود نداشت. ژنرال يحيي دستور داد كه تدوين قانون اساسي ظرف 120 روز كامل شود، در غير اين صورت مجلس منحل اعلام خواهد شد. در همين راستا، شيخ مجيب يك گروه شبه نظاميتشكيل داده بود كه شروع به برچيدن دولت از درون كرد. مبارزهطلبان «موكتي بهيني» (Mukti Bahini) اختيارات پليس را به دست گرفتند و شروع به تحريك ارتش نمودند. مشخص نبود كه شيخ مجيب چه وقت به طور يكجانبه اعلام استقلال ميكند. خان و پدرم به طور جداگانه تلاش كردند تا در خصوص سازش واقعبينانه با مجيب مذاكره كنند، اما عواميليگ يا همهچيز را ميخواست يا هيچ چيز.
شبي كه ژنرال يحييخان دستور سركوب نظامي داد، پدرم در داكا (Dacca) بود. سپس ژنرال يحييخان مجلس ملي را به حالت تعليق درآورد، و مجيب و حزب عواميليگش با برپايي اعتصاب سراسري در پاكستان شرقي واكنش نشان دادند.
شنبه 13 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]