تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806439394




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اگزيستانسياليسم و موقعيت بشر


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بشر نه فقط آن مفهومي است كه خود در ذهن دارد، بلكه همان است كه از خود مي خواهد، آن مفهومي است كه پس از ظهور در عالم وجود، از خويشتن عرضه مي دارد
۱) نقش كليدي در اين مكتب با «وجود» (Exist) است و اگزيستانسياليسم را نيز به «اصالت وجود» ترجمه كرده اند. به شيوه معهود، گرچه وجود براي هر چيزي و هرچه باشد، استفاده مي شود كه هست، اما از نگاه نويسندگان وجودي، اين كلمه محدود به موجود بشري است.
البته اين بدان معنا نيست كه از نگاه اگزيستانسياليست ها، ديگر هستها و وجودات از هر واقعيتي بي نصيب اند، بلكه تأكيد و توجه به اين واقعيت است كه باشنده بشري در مقام تنها باشنده اي كه به روي آنچه هست، باز و مسئول است، «وجود» دارد.
از نگاه متفكران وجودي، وجود انسان بر ماهيت آن مقدم است. اگر ماهيت اشاره به طبيعت يك چيز دارد، آدميان طبيعتي ندارند و بايد خود را كشف كنند، زيرا اين موجود ماهيت از قبل تعيين شده ندارد. مثلاً وقتي منتظر كسي باشيد ولي او نيايد و او را نيابيد، اگرچه صدها نفر نيز در محل قرار باشند، آنچه مي بيني، نبودن آن فرد است. از اين نگاه آنچه براي ما اهميت ندارد، ناديده گرفته مي شود و با آنچه كه براي ما مهم است، زندگي كرده و وجودمان را ساخته و خودمان را تعريف مي كنيم.
۲) اگزيستانسياليست ها ادعا مي كنند كه مي خواهند به مشكلات ملموس زندگي انسانها پاسخي راهگشا بدهند. اگر چنين مدعايي درست باشد، سابقه اين نگرش در تفكر قديم غرب به «سقراط» و در قرون وسطي به «آگوستين» مي رسد. اما از آنجا كه محتويات اين مكتب را «كي يركگارد» صريحاً تبيين نموده، او را بنيانگذار اين مكتب مي نامند. او در نيمه اول قرن نوزدهم مي زيسته و متكلم و عارف «دانماركي» است. او «ايمانگرا»ست و معتقد بود كه بايد بدنبال واقعيتي گشت كه براي من اهميت دارد. او در مقابل فلسفه وحدت، عكس العمل «فردگرايانه» نشان داد و تاريخگرايي هگلي را نفي مي كند.
گرچه مكتب اصالت وجود به تدريج در قرن نوزدهم پيدا شد، ليكن تا جنگ جهاني دوم مورد توجه چنداني قرار نگرفت. از آن پس بخصوص در فرانسه و آلمان شهرت بسيار يافت و در ادامه به دو شاخه «الحادي» و «ديني» (مسيحي) تقسيم شد. سارتر و «سيمون دوبوآر»، (از زنان فيلسوف قرن بيستم و از مشاهير فمينيستها و نيز انيس سارتر) از انديشمندان مشهور الحادي اگزيستانسياليست و«كارل ياسپرس»وگابريل مارسل ازمشاهير اگزيستانسياليست هاي ديني قرن بيستم هستند.
۳) وجوه مشترك اگزيستانسياليست ها:همه متفكران مكتب اگزيستانسياليسم، به گونه واحد نمي انديشند و اگر در طرح پرسش نيز به يكديگر نزديك باشند، در پاسخ ها به سئوال ها در حوزه هاي متفاوت، گوناگون مي انديشند. اما وجوه مشتركي در انديشه اين متفكران يافت مي شود كه متفكران متعدد از كشورهاي مختلف و با نگاه هاي گوناگون را بتوان اگزيستانسياليست ناميد: از وجوه مشترك مدافعان اين مكتب عبارتند از:
اول: تقدم وجود بر ماهيت: بحث اصالت وجود و اصالت ماهيت و تقدم هر كدام بر ديگري از مباحث قابل توجه فلسفي است. اما چنانكه اشاره شد در اين مكتب وجود اصالت داشته و وجود بر ماهيت تقدم دارد. در شرح تقدم وجود، «سارتر» توضيح مي دهد كه اين عبارت بدان معني است كه بشر، ابتدا وجود مي يابد، متوجه وجود خود مي شود، در جهان سر برمي كشد و سپس خود را مي شناساند، يعني تعريفي از خود به دست مي دهد. پس اگر تعاريف، حد وجود را شناسانده و مربوط به ماهيت وجودات است، چنين تلاشي متأخر از وجود شكل مي گيرد.
دوم: درونگرايي: بشر نه فقط آن مفهومي است كه خود در ذهن دارد، بلكه همان است كه از خود مي خواهد، آن مفهومي است كه پس از ظهور در عالم وجود، از خويشتن عرضه مي دارد.
همان است كه پس از جهش به سوي وجود از خود مي طلبد. هيچ نيست، مگر آنچه از خود مي سازد. از اين روست كه اگزيستانسيا ليستها منتقد تفكر «برونگرايانه» (يعني نحوه تفكري كه به هر چيزي از بيرون و به روش عيني نزديك مي شود) بوده و معتقدند كه با اين روش هم واقعيت متعالي دور از دسترس مي ماند زيرا پرسش چرا؟ را در باب امور اساسي هرگز نمي توان پاسخ گفت و هم با تفكر برونگرايانه نمي توانيم احكام ارزشي معتبر صادر كرده يا حتي ارزشها را درك كنيم و هم...
سوم: اصل انتخاب و آزادي: از مباحث مهم فلسفي و كلامي اصل آزادي انسانها و حدود اختيار آدميان است. شايد هيچ مكتبي به اندازه اگزيستانسياليسم بر روي آزادي و انتخاب آدمي، تكيه و تأكيد نداشته است. اين متفكران معتقدند كه همه چيز را مي توان انتخاب كرد، مگر انتخاب نكردن را. به عبارت ديگر، حتي انتخاب نكردن نيز خود، نوعي انتخاب كردن است.
چهارم: اوضاع و احوال حدي: اگر اهتمام اساسي اگزيستانسياليستها بر وجود و خود است و شناخت بيروني نيز كافي نيست، آنها معتقدند كه در زندگي يكنواخت، انسانها خود را نمي شناسند و از اين رو بايد يك واقعه استثنايي رخ بدهد تا خود را بشناسيم. «ياسپرس»، چهار چيز را به عنوان اوضاع حدي معرفي كرده است: احساس نزديكي به مرگ، احساس گناه، احساس نااميدي، و حالت اضطراب و برخي ديگر تجربه «عشق»، را نيز بر موارد يادشده افزوده اند.
پنجم: دلهره (دلشوره): اگزيستانسياليست ها با صراحت اعلام مي كنند كه بشر يعني دلهره و اين پديده دائمي است. از اين رو كه انتخاب من، في نفسه امري است دائمي. دلهره، عبارت از فقدان هرگونه توجيه و در عين حال وجود احساس مسئوليت در برابر همگان مي باشد.
عقيده «هايدگر» در تفاوت عمده ميان دلشوره و ديگر احوال مرتبط با آن (مانند ترس) اين است كه دلشوره ظاهراً هيچ متعلق خاصي ندارد، چنانكه ترس دارد. در دلشوره موقعيت خاص و معيني نيست كه منكشف مي شود، بلكه كل موقعيت انسان به منزله موجودي افكنده شده در جهاني كه در آنجاست و بايد باشد منكشف مي شود. دلشوره، حالت اصلي شمرده مي شود و تناهي ريشه موجود (انسان) را بر او معلوم مي كند.
ششم: نفي عقل: مكتب اگزيستانسياليسم، به عنوان يك مكتب «عقل گريز» و حتي «عقل ستيز» قلمداد شده است و روش شناخت نسبت به بسياري از مسايل را شهودي مي داند و چنانچه اشاره شد اين شناخت نيز در اوضاع و احوال حدي و در شرايط خاص منوط به دلهره رخ مي نمايد.
۴) درباره اين مكتب مي توان پرسش هاي فراواني را به بحث گذاشت و از جمله مي توان از نخبگان اين مكتب پرسيد كه اگر اينان بر عقل اعتمادي ندارند و بر ضد دعاوي مطلق عقل، واكنش نشان مي دهند، خود اگزيستانسياليست ها مدعيات خود را براي ديگران چگونه مدلل نموده و چگونه بايد بدانيم كه باورهاي اگزيستانسياليستي صوابند؟
متناسب با فرهنگ فلسفي موجود ايراني - اسلامي نيز مي توان اين پرسش اساسي را مطرح نمود كه اگر در «حكمت متعاليه» و از نگاه «ملاصدرا» نيز «وجود»، اصالت دارد (اصالت وجود)، اشتراك و افتراق اصالت وجود در مكتب اگزيستانسياليستها و نگرش حكمت متعاليه كجاست؟






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن